فیروزه رمضانزاده – پدیدآورندگان حوزه کتاب و نشر در سالهای گذشته همواره با تحدید و یکسویهنگری و نیز برخوردهای سطحی و حذفی مسوولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مواجه بودهاند اما ازسوی دیگر برخی از نویسندگان و ناشران همواره در زیر سایه فرصتهای حمایتی دولتی به فعالیت خود ادامه دادهاند. در این شرایط نابسامان، کمیت و انگیزه تولید و نیز وضعیت پخش کتاب نیز به پایینترین سطح رسیده است.
در پی اجرای سیاستهای تبعیضآمیز دولتی و در نبود ساز و کار مناسب برای برخورد با خفقان سانسور برخی از نویسندگان و شاعران در ایران به انتشار اینترنتی روی آوردهاند. برخی از آنها معتقدند آثار منتشر شده در اینترنت در مقایسه با آثار منتشرشده مکتوب چاپشده از اعتبار یکسانی برخوردار نیستند. به منظور بررسی وضعیت نشر در ایران و نیز نشر اینترنتی به زبان فارسی با عباس شکری، نویسنده، مترجم و بنیانگذار نشر آفتاب در نروژ گفتگو کردهایم.
-آقای شکری، در شرایطی که شاعران و نویسندگان در ایران با مشکلات فرهنگی و بحران سانسور روبرو هستند آیا به نظر شما نشر اینترنتی میتواند جایگزین مناسبی برای انتشار کتاب باشد؟ اساساً چه دلایلی باعث روی آوردن نویسندگان به نشر اینترنتی شده است؟
-پیشرفت تکنولوژی از یک طرف و هزینهی سنگین چاپ، توزیع و نگهداری کتاب از سوی دیگر موجب شده که فرهنگ کتاب، کتابخوانی و چاپ و نشر هم تغییر کند. گریز از همزمانی با پیشرفتها ناممکن است، اگرچه نیاز به زمان دارد تا نسل پیشین عادت کند به خواندن کتابهای الکترونیک.
در نشر کتاب افزون بر سانسور و محدودیتهایی که نویسنده و هنرمند ایرانی با آن مواجه است، کم شدن شوق کتاب خواندن که که خود حدیث مفصلی دارد، موجب شده که کمتر کسی خطر کند و در حوزه نشر سرمایهگذاری کند.
بنابراین برای جلوگیری از خسارت مالی و هزینه نگهداری کتاب در انبار، نشر الکترونیکی تنها راهکاری است که میتوان چراغ کتابخوانی که به تدریج میرود تا به سوسویی کم رمق تبدیل شود را همچنان روشن نگه داشت. اگر این صنعت رونق بگیرد، اگر رسانهها در آگاهی رساندن انتشارات جدید همراهی لازم داشته باشند، کتابها خیلی سادهتر از پیش به دست مخاطب خواهند رسید.
یکی از مواردی که در مورد چاپ و نشر کتاب در خارج از ایران بسیار چشمگیر است اما کمتر به آن توجه میشود، کم بودن تعداد مخاطب است. چرخه کاهش تیراژ از همینجا شروع میشود و با دو مورد دیگر گره میخورد تا کمتر کسی جرئت کند در صنعت چاپ و نشر سرمایهگذاری کند. «پایین بودن سطح کتابخوانی»، «بحران توزیع کتاب» و «نبود سرمایه متمرکز» در هم میآمیزند تا چاپ و بعد توزیع کتاب را با دشواری روبرو کند.
-رسانهها چه نقشی در بهتر شدن نشر کتاب دارند؟
-در خارج از کشور به دلیل پراکندگی ایرانیان و در نتیجه پراکندگی ناشران فارسیزبان، ارتباطی بین روزنامهنگاران حوزه فرهنگ با ناشران بهطور فراگیر و مستمر برقرار نشده است. در بیشتر مواقع نیز کتابهایی که توسط ناشران به رسانهها ارسال میشود معرفی نمیشوند. مگر این که خود ناشر، معرفی کتاب را نیز برای آنها ارسال کند. درواقع رویکرد رسانههای فارسیزبان موجود، بیشتر معطوف به فضای فرهنگی داخل کشور است.
با توجه به پیر شدن نسل نخست مهاجران و پناهندگان ایرانی، نسلهای دوم و سوم کمتر میتوانند فارسی بخوانند و به همین دلیل مخاطب کتاب فارسی کاهش مییابد. اما در سالهای اخیر افزایش موج فرار از ایران و مهاجرت تعداد زیادی از جوانان برای تحصیل، برای نسل دوم و سوم ایرانیها که فارسی نمیخوانند، جایگزینی پیدا شده که میتواند خلاء کتابخوانی را پر کند. این جایگزینی در صورتی رخ میدهد که به تبلیغات و اطلاعرسانی کتاب آنطور که باید پرداخته شود. به دلیل پراکندگیهای یاد شده، ایجاد یک بانک اطلاعاتی و سایت ویژه اطلاعرسانی و معرفی کتاب فارسی در خارج از کشور میتواند تاحدی از «بحران مخاطب» و در پی آن «بحران توزیع» بکاهد. برای کاهش این بحران باید رسانههای نوشتاری، دیداری و شنیداری ستون و زمانهای ثابتی برای معرفی تولیدات فرهنگی ایرانیان خارج از کشور هم داشته باشند. توزیع به معنی در دسترس قرار دادن کتاب در زمان، مکان و شکل و شیوه مناسب است. وجود برنامههای معین در رادیو و تلویزیون و ستونهای ثابت در رسانههای نوشتاری برای آگاهی دادن از آنچه در جهان کتاب و نشر آن رخ داده است، می تواند جریان فعال و پویایی را موجب شود.
اما با وجود امکان نشر الکترونیک که خود موجب شده چندین ناشر اینترنتی فارسی زبان مشغول کار باشند، هنوز معرفی کتاب در محاق مانده است و خواننده از آنچه در گوشهگوشه جهان منتشر میشود، بی خبر است. یعنی افزایش شمار رسانههای مستقل فارسیزبان تاثیر چندانی بر وضعیت معرفی کتاب نداشته است. چرا؟ چون کتاب و بخصوص کتابهای منتشر شده در خارج از کشور جای بسیار کمی در این رسانهها دارند.
–اساساً چه تفاوت های کیفی بین انتشار آثار اینترنتی و چاپ به صورت مکتوب وجود دارد؟
-چنانچه گفتم، پیشرفت تکنولوژی اکنون چنان است که بخشی از دشواری ناشرهای ایرانی را حل کرده است. در این معنا که انتشار کتاب به شکل کاغذی و الکترونیک بدون این که نیاز به سرمایه زیاد و انبار کردن کتاب باشد، ممکن شده است. توزیع آن هم از طریق نهادهای بینالمللی ممکن است. شبکه توزیع آمازون در سراسر جهان امکان توزیع کتابهای چاپ شده را دارد.
در سایه مشکل توزیع، نبود «بانک اطلاعاتی کتاب» در زمینه کتابهای منتشر شده در خارج از کشور هم یکی از دلایل «در سایه ماندن کتابهای برونمرز» است.
عادتزدایی کاری است بس دشوار و تجربه تاریخی نشان داده که سنت در برابر هر نوع پدیده نوگرا مقاومت میکند. انتشار کتاب الکترونیک هم استثنایی بر این قاعده نیست. هنوز هم بسیاری از خوانندگان مایل هستند که کتاب کاغذی دست بگیرند، بخوانند و گاه حاشیه نویسی کنند. اما دور نیست زمانی که کتابخانهها بیشتر به صورت الکترونیک شوند و از هر کتاب به تعداد متقاضی در مخزن کتابخانه کتاب موجود باشد.
با نشر الکترونیک، ناشر حداقل از انبار کتاب و هزینههای مربوط به آن رها میشود و در فضای مجازی امکان ارائه کتابهای منتشر شده خود را به طیف گستردهتری از مخاطب پیدا میکند. در زندگی امروز حفظ کتاب در خانهها و آپارتمانها بخصوص برای نسل جوان و دانشجو بسیار دشوار است. نشر الکترونیک جدا از این که میتواند از گرفتاری ناشران در امر توزیع کتاب و هزینههای سرسامآور پست بکاهد، با زندگی امروز نیز هماهنگی بیشتری دارد و کمتر جا میگیرد.
-چندی پیش نشر آفتاب به کوشش شما و دوستانتان تاسیس شد، با چه هدفی نسبت به تاسیس این انتشارات اقدام کردید؟
-در بخشی از بیانیهای که برای شروع به کار «نشر آفتاب» منتشر شده آمده است: «نشر آفتاب؛ ناشر سانسور شدهها، نشر بی سانسور». در ادامه هم گفته شده: آمدهایم که بمانیم و بر عهد خویش با دوست وفادار باشیم. آمدهایم تا روزن نور باشیم در انتهای تونل تاریک سانسور. آمدهایم تا سنگی باشیم برای شیشه عمر دراز سانسور در مام وطن. آمدهایم تا پاسدار آزادی بیان باشیم و فرصتسوزی سانسور را دور بزنیم. آمدهایم تا ناشر بی سانسور باشیم و ناشر سانسور شدهها.
به همین خاطر و برای دور زدن گردونه سیاه سانسور آمدهایم تا نگذاریم سانسور و سانسورچی مانا باشند.
-در مورد پیشینهی نشر آفتاب برای خوانندگان ما کمی توضیح بدهید.
-زمانی که زندهیاد منصور کوشان «خانهی آزادی بیان» را بنیان نهاد، تصمیم داشت در کنار این نهاد کتابهای سانسور شده و غیرقابل چاپ در ایران را منتشر کند. این تصمیم او به خاطر بیماری و سرانجام بدرودش با ما، نیمه تمام ماند. یادم هست سه روز پیش از آخرین روز دیدارش با خورشید، زمانی که برای احوالپرسی به او تلفن کردم، در حالی که یخ در دهان داشت گفت که نمیتواند زیاد حرف بزند و بیدرنگ توصیه کرد که طرح انتشار کتاب را حتا بدون او هم ادامه دهم. شوربختانه «خانه آزادی بیان» بی آنکه پایان فعالیتاش را اعلام کند، از بین رفت و من با دوستان دیگری که همه در دنیای ادبیات و نشر فعال بودند، وصیت کوشان را در میان گذاشتم و گفتم که به دنبال درآمد نیستیم و تنها برای شکستن شیشه عمر سانسور باید سنگ صبوری باشیم برای نویسندگان سانسور شده. باز هم نشد. با گذشت زمان، به این فکر افتادم که به تنهایی کار را دنبال کنم؛ آخر کار جمعی در فرهنگ ما ایرانیها نقش نبسته است. با تماس با نهادهای بینالمللی انتشار کتاب و ثبت «نشر آفتاب» در اداره ثبت شرکتهای نروژ با دوستی که سپاسگزار همه مهربانیهایش هستم، صحبت کردم و تاکنون با هم کارها را پیش بردهایم.
-به عنوان موسس نشر آفتاب اولین بار چه اثری را منتشر کردهاید؟
-«نشر آفتاب» نخستین کتاب خود را بیدرنگ پس از رسمیت یافتن، منتشر کرد؛ «گذار زنان از سایه به نور» کتابی است در مورد زنان از دیدگاهی دیگر: نویسنده نشان میدهد که برخلاف تصور رایج چنین نبوده که زنان همواره از تحولات تاریخی برکنار بوده و پردهنشین باشند. او پیشینه و شرح حالی از زنان تاریخساز را از تمدن سومر و آشور و آتن و مصر باستان به دست میدهد و به زنان ویتنام و چین باستان میرسد و سپس نقش زنان در قرون وسطا تا پیروزی رنسانس را آشکار میکند. زنان تأثیرگذاری مانند ملکه نورجهان در امپراتوری عثمانی نیز مورد توجه نویسنده کتاب قرار میگیرند. آخرین فصل کتاب به نقش اثرگذار زنان در جنبش بهار عربی و در آفریقا اختصاص دارد.
*تماس با نشر آفتاب: [email protected]