نسبت دادن «گزینههای بد و بد تر » به هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا از سوی حسن روحانی، تلاشی است برای فرار به جلو و مردود شمردن این گمانه که نتایج انتخابات هشتم نوامبر آمریکا بر ماندن و یا رفتن رییس دولت یازدهم طی انتخابات ریاست جمهوری اردیبهشت ماه ۹۶ در ایران تاثیری نخواهد داشت.
دولتهای جمهوری اسلامی طی سه دهه گذشته، صرف نظر از دوران جنگ با عراق که تعریف گرایشهای سیاسی در داخل بر اساس «چپ» و « راست» صورت میگرفت و واژههای «اصلاحطلب» و «اصولگرا» هنوز به فرهنگ سیاسی حکومت ایران وارد نشده بود، هر هشت سال از یک گروه به گروهی سپرده شده، تندروتر و یا معتدلتر از دولت پیشین.
به دنبال تغییر رییس جمهور، که از زمان تصدی علی اکبر رفسنجانی و با اصلاح قانون اساسی حکومت و حذف نخست وزیر رییس هیات دولت نیز شده بود، علاوه بر دولت و معاونین و مدیران کل، تدریجا کلیه مسئولان پستهای نان و آبدار نیز جای خود را به اعوان و انصار تیم تازه میدادند، چنان که احمدی نژاد بعد از تحویل گرفتن کار از محمد خاتمی با تغییرات فلهای، طی چند هفته تا ده هزار از کارکنان منسوب به اصلاحطلبان را برکنار کرد.
دولت روحانی در جریان دو سال مذاکرات محرمانه و غیر محرمانه اتمی با نمایندگان سیاسی آمریکا و بیش از یکسال تلاش برای اجرای مفاد توافق اتمی (برجام)، عملا ایالات متحده را به مهمترین طرف خارجی ایران تبدیل کرده است، در حالی که دو کشور همچنان در وضعیت قطع روابط بسر میبرند و علی خامنهای که صاحب قدرت اصلی در ایران است، آمریکا را «جهانخوار» و دشمن اصلی حکومت خود معرفی میکند.
میتوان قویا انتظار داشت که بعد از ۲۰ ژانویه آینده و مستقر شدن سرنشین تازه در کاخ سفید، مناسبات کاری ایران و آمریکا که در جریان مذاکرات اتمی با گرفتن لعاب دوستی بین دولتمردان دو کشور روان و تا حدودی آسان شده بود، دستخوش تغییر گردد، هر چند با شدت و ضعف مرتبط با راه یافتن نامزد حزب دمکرات به کاخ سفید و رقیب جمهوریخواه او.
رفتارهای کلینتون و ترامپ با جمهوری اسلامی
در کنار روسیه و اسرائیل، ایران یکی از سه کشوری است که مناسبات سیاسی آمریکا با آن طی مرحله نهایی مبارزات انتخاباتی آمریکا بیش از مناسبات با هر کشور دیگری مطرح شده است.
اظهارات غیر متعارف ترامپ در ستایش پوتین و ابراز علاقه او به بر قراری روابط دوستانه میان آمریکا و روسیه، مناسبات تیره اوباما با نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل، و توافق اتمی دولت اوباما با جمهوری اسلامی که به لغو تحریمها علیه ایران منجر شد، دلایل اصلی مطرح شدن مکرر نام سه کشور در جریان فعالیتهای انتخاباتی آمریکا بوده است.
اگر چه تغییر محتمل در طبیعت مناسبات آینده آمریکا با روسیه و اسرائیل بر رفتارهای دولت بعدی آن کشور در قبال جمهوری اسلامی تاثیر غیر مستقیم خواهد داشت، با این وجود، سیاست خارجی سرنشین بعدی کاخ سفید در قبال رژیم ایران دارای اهمیتی است خاص خود.
پیش از طرح خط مشی اعلام شده هر یک از دو نامزد دمکرات و جمهوریخواه در قبال تهران باید گفت که عمل نامزدها با گفتههای آنها بعد از راه یافتن به کاخ سفید میتواند دچار تغییر شود، هر چند که آنها مکلفاند چارچوب سیاستهای اعلام شده حزب خود را که در سندی رسمی پیش از رایگیری منتشر میشود، حفظ کنند.
در ارزیابی سیاست خارجی دولت بعدی آمریکا، ترکیب مشاوران و دستیاران نامزد رییس جمهوری عامل دیگری است که نباید از نظر دور داشت.
چنانچه هیلاری کلینتو به کاخ سفید راه یابد، سیاست خارجی مکان شاخص و با اهمیتی در دولت او مییابد. سابقه کاری خانم کلینتون به عنوان وزیر خارجه، تصمیم بریتانیا به خروج از اتحادیه اروپا و قرار گرفتن اتحادیه در وضعیت انتقالی، ابهام در آینده پیمان دفاعی ناتو، لزوم تثبیت موقعیت آمریکا در شرق آسیا و حوزه اقیانوس آرام و البته وضعیت بحرانزده خاورمیانه از جمله عواملی به شمار میروند که پرداختن به مناسبات خارجی را در ردیف اولویتهای کاری وی قرار خواهند داد.
اگر چه دونالد ترامپ، نامزد جنجالی حزب جمهوریخواه به عنوان نماد تغییر مراکز سنتی قدرت در واشنگتن مورد اقبال قرار گرفته و برخلاف خانم کلینتون فاقد تجربه در عرصه مناسبات خارجی است، ولی طی دوران ریاست جمهوری احتمالی او، سیاست خارجی و دفاعی دولت وی نیز بر اقدامات داخلی پیشی میگیرند.
ترامپ که مدعی بازسازی جایگاه جهانی آمریکا است، در صورت رسیدن به قدرت، مناسبات بینالملل را در مسیری تازه قرار خواهد داد.
میتوان انتظار داشت که آمریکا با ترامپ به عنوان رییس جمهور، تغییرات عمدهای را در مناسبات خارجی تجربه کند، ولی خانم کلینتون به اصلاح مناسبات خارجی واشنگتن بسنده میکند.
ترامپ توافق اتمی اوباما با جمهوری اسلامی را بدترین توافق تاریخ و «شرمآور» خوانده و خود را به تجدید نظر در آن متعهد ساخته است. متفاوت با شیوه فکر و عمل اوباما که از یکسو سازش با و حمایت از دولتهای اسلامگرای از صندوق انتخابات درآمده را وسیلهای برای بهبود چهره آمریکا در خاورمیانه تلقی و از سوی دیگر حل بحرانهای منطقه را مسئولیت قدرتهای محلی میخواند، مناسبات ترامپ با کشورهای مسلمان، تاجرمنشانه و بر اساس بده بستان شکل خواهد گرفت؛ حتی معامله محتمل با جمهوری اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نیست.
هیلاری کلینتون اما دونالد ترامپ را متهم میکند که در صورت رسیدن به منصب رییس جمهوری آمریکا نظم بینالملل مختل میکند؛ ترامپ هم در مقابل، کلینتون را به افروختن آتش جنگ متهم ساخته است. اتهامزنی ترامپ را ولادیمیر ژیرنوفسکی، عضو قدیمی، جنجالی و دست راستی «دوما» (مجلس قانونگذاری روسیه) نیز با تاکید بر اینکه در صورت انتخاب خانم کلینتون بین روسیه و آمریکا جنگ اتمی در میگیرد، به نوعی تائید کرده است!
نقش موثر کنگره
علاوه بر تعیین تکلیف سرنشین بعدی کاخ سفید، رویدادی که در روابط آینده آمریکا و ایران اهمیت خاص می یابد نتایج انتخابات مجلس نمایندگان و سنا و مناسبات رییس جمهور بعدی با کنگره آن کشور است.
انتخابات ۳۴ کرسی از ۱۰۰ کرسی سنا روز ۸ نوامبر برگزار میشود و نمایندگان منتخب برای شش سال در کنگره ۱۱۵ آمریکا عضویت خواهد داشت. اکثریت کنونی سنا (۵۴ به ۴۵ و یک عضو مستقل) در در اختیار حزب جمهوریخواه است ولی از ۳۴ کرسی که بر سر آنها انتخابات میشود ۲۴ کرسی متعلق به جمهوریخواهان و به همین نسبت کار آنها برای حفظ کرسی و در نتیجه حفظ اکثریت سنا بسیار دشوارتر از دمکراتها است.
در مجلس نمایندگان با ۴۳۵ کرسی که اکثریت آن نیز در اختیار جمهوریخواهان است وضعیت تا حدودی متفاوت با سنا است. در انتخابات ۸ ماه نوامبر جاری تمام کرسیهای مجلس نمایندگان به مسابقه گذاشته میشود و با در نظر گرفتن اکثریت ۲۴۷ نماینده جمهوریخواه در مقابل ۱۸۸ نماینده دمکرات، بخت جمهوریخواهان برای حفظ اکثریت در مجلس نمایندگان بسیار بلند است.
طی یکسال و نیم گذشته دولت اوباما مکرر به حق وتو متوسل شده تا قانونی شدن مصوبات تنبیهی کنگره و اعمال تحریمهای تازه علیه ایران را مانع شود. ترامپ در کسوت رییس جمهور آمریکا نه تنها سد راه کنگره بعدی برای اعمال تحریمهای تازه علیه ایران نخواهد شد بلکه مشوق تحریمهای بیشتر نیز خواهد بود.
خانم کلینتون نیز که کمترین تعهدی در قبال جمهوری اسلامی احساس نمیکند، ترجیح می دهد در حمایت از رژیمی که مورد خشم و نارضایتی عمیق افکار عمومی آمریکا است مناسبات دولت خود را با کنگره دشوار نسازد.
به این ترتیب وضعیت جمهوری اسلامی از ۲۰ ژانویه آینده در رابطه با دولت آمریکا و مناسبات کاری با واشنگتن در بهترین شرایط سخت، و یا سختتر از امروز خواهد شد!
همکاران سیاست خارجی دو نامزد
متفاوت با هیلاری کلینتون، دونالد ترامپ مشاوران سیاست خارجی خود را از دید رسانهها دور نگاه داشته و تا ماه ژوئیه سال جاری تشخیص مهرههای کلیدی گروه حتی در حد انگشتان یک دست نیز دشوار بود.
در موقعیتهای متعدد، جولیانی شهردار سابق نیویورک و گینگریج رییس پیشین مجلس نمایندگان آمریکا شانه به شانه با ترامپ و یا طی دیدارهای دو به دو با او دیده شدند؛ چهرههای شناخته شدهای که ذر گردهماییهای مجاهدین خلق نیز حضور یافته و از این راه شائبه قصد ترامپ بر تقویت اپوزیسیون جمهوری اسلامی و حتی شکل دادن به یک الترناتیو موثر را مطرح ساختند.
چهره دیگری که در جمع مشاوران ارشد سیاست خارجی ترامپ شناخته شده، سناتور جمهوریخواه از ایالت آلاباما، جس سشن است که از جمله مخالفان شناخته شده جمهوری اسلامی است.
متخصص ضد تروریسم، ولید فارس، جورج پاپاداپولوس با سابقه عضویت در حزب دمکرات، ژنرال بازنشسته جو اشمیتز و ژنرال کیث کلوگ از دیگر دستیاران سیاست خارجی ترامپ به شمار میروند.
شناختهشدهترین فرد این گروه پاپادوپولس است و شاید جنجالیترین آنها ولید فارس با تبار لبنانی و شهرت ضدیت با مسلمانان و سابقه همکاری با میت رامنی در جریان انتخابات رییس جمهوری سال ۲۰۱۲٫
دونالد ترامپ متخصص نبودن مشاوران خود در حوزه سیاست خارجی را امتیاز میداند و پیشتر تاکید کرده: «متخصصین سیاست خارجی فاجعهبارند، وضعیت اسفباری که در آن گیر کردهایم نتیجه کار آنها است!»
بسیاری از ناظران بر این باورند که خانم کلینتون تدریجا خود را مجبور به شکستن پلهایی خواهد دید که جان کری برای ارتباط نزدیکتر با جمهوری اسلامی ساخته است.
خانم کلینتون روز سوم ماه ژوئیه سال گذشته در کالج دارتموث خطاب به شماری از دعوتشدگان ایران را «خطر علیه موجودیت اسرائیل» خواند، شعاری که نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل در سالهای اخیر به تکرار مطرح ساخته است.
خانم کلینتون در همان جلسه، جمهوری اسلامی را خطرناک و حامل اصلی تروریسم در جهان خواند و یادآور شد: «میخواهم ایرانیان بدانند که اگر من رییس جمهور باشم ما ایران را مورد حمله (نظامی) قرار میدهیم، چنانچه جمهوری اسلامی حتی برای ده سال بعد حمله به اسرائیل را تدارک ببیند.»
دستیاران سیاست خارجی هیلاری کلینتون نیز با چنین نگاه خصومتباری در تقابل با جمهوری اسلامی بیگانه نیستند.
شناختهشدهترین چهره در جمع دستیاران و مشاوران کلینتون که شمار آنها به ۲۰۰ زن و مرد میرسد، جک سالیوان است که رییس کارکنان دفتر جو بایدن معاون اوباما و از جمله اعضای تیم آمریکایی مذاکره کننده اتمی با جمهوری اسلامی بود.
سالیوان اخیرا با ترسیم وضعیت کنونی خاورمیانه در سندی مرتبط با جنگهای نیابتی ایران و عربستان سعودی (در یمن و سوریه) و نقش آمریکا در منطقه نظر داد: «هزینههای ایران را به خاطر نقش تخریبی آنها در نا امن کردن منطقه باید بالا برد، و همزمان اقداماتی به عمل آورد که اطمینان خاطر عربستان را در مقابله با جمهوری اسلامی افزایش دهد.»
دراجرای این خط مشی، روز ۲۶ ماه اکتبر جاری، کریس مورل، دستیار دیگر خانم کلینتون در امور خارجی پیشنهاد کرد با توسل به نیروی نظامی کشتیهای مشکوک ایرانی در آبهای خلیج فارس و دریای عمان متوقف و برای کشف سلاح قاچاق مورد بازرسی قرار بگیرند.
دستیار دیگر کلینتون، خانم لورا روزنبرگ، ۳۵ ساله و فارغالتحصیل دانشگاه آمریکایی نیویورک است که به داشتن روابط بسیار نزدیک با جامعه یهودیان آمریکا و ضدیت با اسلامگرایی افراطی شهرت دارد.
اندرو شاپیرو، ۴۸ ساله، فارغالتحصیل دانشگاه پنسیلوانیا و متخصص روابط بینالملل مشاور دیگری است با سابقه کار در دولت اوباما و داشتن روابط کاری با یکی از موسسات غیر دولتی متعلق به یهودیان در آمریکا.
شاپیرو در زمان سناتوری خانم کلینتون مشاور سیاسی ارشد وی بود و به خاطر نقشی که در تضمین فروش هواپیماهای فوق پیشرفته نظامی اف ۳۵ آمریکایی به اسرائیل ایفا کرد مورد تشویق کلینتون قرار گرفت.
ترکیب مشاوران و دستیاران سیاست خارجی هیلاری کلینتون به روشنی حاکی از این واقعیت است که روابط دولت او با جمهوری اسلامی به هیچ وجه رنگ دوستی دولت اوباما با جمهوری اسلامی را نخواهد داشت و جای تعجب نیست که نتانیاهو در سفر اخیر خود به واشنگتن، از دیدار با ترامپ طفره رفت و تنها به گفتگو با کلینتون بسنده کرد!
کلینتون و ترامپ در نگاه جمهوری اسلامی
در جمهوری اسلامی، دولت بخشی از حاکمیت و تابع راس هرم قدرت است، از این لحاظ نگاه دولت بر مسائل و مناسبات خارجی الزاما دارای اهمیت تعیینکننده نیست. نگاه دولت بر روند توسعه و یا توقف همکاری با آمریکا نیز در همین چارچوب قرار دارد. با این وجود نقش دولت– حتی در ابعاد ستادی و نه تصمیمگیری- بر روند مناسبات خارجی تا حدودی تاثیرگذار است.
دولت روحانی گشودن گره رکود اقتصادی کشور را در گرو عادیسازی مناسبات با آمریکا میبیند در حالی که بعد از کشیده شدن دندان اتمی حکومت و اجرایی شدن برجام، حاکمیت و رهبری جمهوری اسلامی آمریکا را همچنان دشمن و منبع تهدید تلقی میکند.
دولت، طالب همزیستی در منطقه و دوستی با همسایگان و حتی دوستی با آمریکا است در حالی که حاکمیت، بعد از واگذاری ظرفیت اتمی، اعتبار و نفوذ خود را در تشدید بحرانهای منطقهای و حمایت نظامی- مالی از جریانهای سیاسی- نظامی مخالف آمریکا و اسرائیل میبیند.
در رابطه با سرنشین بعدی کاخ سفید، نوعی همگرایی در نگاه حاکمیت و دولت دیده میشود: ترجیح دادن خانم کلینتون با سابقه شناختهشده و رفتار عملگرا، در مقایسه با ترامپ که غیر قابل پیشبینی است، ضمن داشتن نگاه انتقادی بر هر دو نامزد.
اظهارات اخیر حسن روحانی مبنی بر اینکه «انتخاب بین نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا، انتخاب بین بد و بدتر است» به نوعی اشتراک نظر و نارضایتی دولت و حاکمیت در مقابل دولت آینده آمریکا را بازتاب میدهد.
در چار چوب «انتخاب بین بد و بدتر» طی هفتههای پیش از رسمیت یافتن نامزدی کلینتون، لابی دولت تهران در واشنگتن، که لزوما مورد حمایت اصولگرایان حاکمیت نیست، تماسهای نزدیک با مشاوران سیاست خارجی نامزد دمکراتها را آغاز کرد و متعاقب برگزاری چند گردهمایی در کالیفرنیا و واشنگتن برای جلب حمایت و رای ایرانیان مقیم آمریکا، وارد عمل شد.
در خط دیگری، اکثریت مخالفان جمهوری اسلامی و ایرانیان مقیم آمریکا، با وجود جهتگیری یکی دو شبکه تلویزیونی و رادیویی فارسیزبان در حمایت از کلینتون، خود را در کنار اردوگاه دونالد ترامپ قراردادند که غیر مستقیم نشانه ترجیح دادن گزینه متفاوت با نامزد مطلوبتر جمهوری اسلامی است.
نتایج انتخابات ۸ نوامبر آمریکا بدون تردید تاثیر گستردهای بر تحولات آتی جهان خواهد داشت و در رابطه با ایران این گمانه مطرح است که حتی مهرهچینی انتخابات رییس جمهوری چند ماه آینده رژیم ایران متاثر از رای نهایی مردم آمریکا به یکی از دو نامزد خواهد بود، و در صورت به قدرت رسیدن ترامپ، خامنهای بدیل او را با حمایت از یک چهره دست راستی به دولت میرساند- اگر چه این باور عملگرایانهتر است که مهره اصلی خامنهای را در انتخابات آینده، حتی در صورت برنده شدن ترامپ، همچنان حسن روحانی ببینیم، مگر آنکه طی ماههایی که در پیش است، رویدادی غیر عادی در داخل یا سطح منطقه شکل بگیرد.