خشونت علیه مردها هر روز در ایران بیشتر میشود، آمار مراجع قضایی نشان میدهد تنها در استان مازندران از ابتدای امسال ۲۹ پرونده در این زمینه تشکیل شده است. آماری که به گفته پزشکی قانونی این استان سال گذشته ۲۴ مورد بوده است و این نشان از رشد ۲۱ درصدی خشونت علیه مردها در مازندران دارد.
در اغلب این پروندهها شوهرانی هستند که از همسران خود کتک میخورند. در محاکم از خشونت، آزار روحی و روانی و حتی آزار جسمی علیه مردها چیزی است که از آن به عنوان «شوهرآزاری» یاد میشود. پیشبینی میشود آمار واقعی مردهای قربانی خشونت روحی و فیزیکی در ایران بسیار بیشتر از اینها باشد، اما در بسیاری از موارد قربانیان این خشونتها یعنی مردها به دلایل مختلفی چون مشکلات خانوادگی، اجتماعی و ترس از قضاوت اطرافیان و به مسخره شدن از سوی دوستان، از مطرح کردن شکایت در محاکم قضایی خودداری میکنند.
برای نخستین بار در سال ۹۳ گزارشهایی در مورد شوهرآزاری از سوی پزشکی قانونی منتشر شد. در آن سال بر اساس اعلام رسمی پزشکی قانونی ایران به پرونده بیش از یک هزار و پانصد مرد رسیدگی شده بود که قربانی خشونت و آزارهای روحی و روانی همسرانشان شده بودند. آماری که حتما حالا بیشتر هم شده است.
شاید باور شوهرآزاری آن هم در جامعهای که با وجود همه تغییر و تحولات در مناسبات اجتماعی همچنان ریشههای مستحکمی در سنتها و باورهای گذشته دارد و مردها همچنان به عنوان عنصر اصلی و قابل اتکای خانواده شناخته میشوند، کمی سخت باشد؛ به خصوص وقتی هنوز در جامعه ایران زنان قربانیان اصلی خشونتهای شکل گرفته در بستر خانواده هستند، اما با این همه شوهرآزاری یک واقعیت است که به طور روزانه در تعدادی از خانوادهها رخ میدهد.
مجید مردی ۳۸ ساله است که از همسرش زیاد کتک میخورد و حرفهای درشت و بیادبانه میشنود.
او میگوید: بگومگوهای من و خانم همیشه از حرفهای خالهزنکی شروع میشود، خدا نکند جایی دعوت شویم چون عزا میگیرم بعد از مهمانی هنوز لباسهایمان را عوض نکردهایم دعوا شروع میشود مدام به من سرکوفت میزند از پول و مال و منال برادرم تا موقعیت شغلی برادر خودش… من چکار کنم، وقتی با من ازدواج کرد همه شرایط مرا میدانست، من یک کارگاه کوچک شومینهسازی دارم، درآمد آنچنانی ندارم. مجید و همسرش یک دختر ۷ ساله دارند.
او در پاسخ به این سوال که تا کنون از همسرش به دلیل رفتار بد او شکایت کرده است، میگوید: «برم کلانتری چی بگم، بگم زنم مرا کتک میزند. کم توی خانه و در و همسایه مسخره شدم حالا بروم خودم را سوژه خنده مأموران پلیس کنم. اصلا کسی باور نمیکند که مرد از زنش کتک بخورد، مأمور کلانتری از من نمیپرسد تو با ۱۰۰ کیلو وزن چطور از یک زن ۶۰ کیلویی کتک خوردی؟»
محسن رازافشا روانشناس خانواده درباره خشونت در خانوادههای ایرانی میگوید: خشونت در خانواده یک پدیده چند وجهی است. مجموعهای از عوامل در بروز این مسأله نقش دارند از گرایشهای فمینیستی تا مشکلات حقوقی و اجتماعی و تغییر نقش زنان در جامعه امروز، همه اینها به نوعی در خشنتر شدن زنان موثراند.» او ادامه میدهد: «واقعیت این است که خشونت در هر دو طرف وجود دارد، اما در چند سال گذشته خشونت زنها در جامعه ما بیشتر شده است. این موضوع حتی در رانندگی زنها هم مشخص است. افزایش خشونت زنان در جامعه ایرانی در واقع نشاندهنده عصبی شدن بیشتر آنهاست.»
«افزایش آمار اشتغال زنان، فشارهای کاری و اجتماعی، استقلال مالی و افزایش میزان تحصیلات باعث شده تا نقش خانمها در جامعه امروز ایرانی نسبت به چهار سال پیش دچار تغییرات بنیادینی شود. وقتی زنی پا به پای مرد کار میکند و تأمین بخشی از هزینههای زندگی را بر عهده دارد، دیگر نمیتواند مانند مادربزرگها یا خانمهای چهار دهه قبل رفتار کند. در واقع این تغییر نقش خود عاملی برای افزایش خشونت زنان است؛ هر چند خشونت زنان اساسا با ماهیت آنها سازگار نیست.» این روانشناس محدودیتها و مشکلات زنان در جامعه را یکی دیگر از عوامل موثر در این زمینه میداند: «مشکلات حقوقی، نبود فرصتهای برابر برای زنان و مشکلات اجتماعی باعث میشود تا خانمها احساس کنند که تحت ظلم و ستم قرار گرفتهاند. قوانین و عرف جامعه ایرانی هنوز مردسالار و زن امروزی چنین شرایطی را برنمیتابد. برآیند همه اینها به صورت خشونت از سوی زنان بروز پیدا میکند.»
رازافشا همچنین درباره مردهایی که قربانی خشونت همسران خود میشوند، میگوید: «به طور غریزی همه از جنس مذکر توقع خشونت دارند، اما وقتی مردی مورد خشونت، آن هم از سوی زن قرار میگیرد، سرشکستگی و احساس شرم و ترس از مسخره شدن به او اجازه مطرح کردن این مسائل را نمیدهد.
inja ham Rekord zadim albate in dafe bedaste zanan