غم‌ها و شادی‌های مردم در شب یلدا؛ فقط فال حافظ می‌گیریم

- مریم: هنوز هم هندوانه‌ها را قایم می‌کنند برای شب یلدا دولا پهنا می‌فروشند، مردم‌‌ همان دولا پهنا را می‌روند و می‌خرند، آنهایی که از دستشان برنمی آید خرید آنچنانی کنند رسم را به جا می‌آورند، چه با تخمه‌های سیاه باشد از این تخمه ارزان‌ها یا هر چیز دیگر به هر حال دور هم جمع می‌شوند
- داوود: چند روز پیش به مادرم گفتم مادر به عشق اینکه خیلی‌ها ندارند شب یلدا بگیرند ما هم شب یلدا نگیریم مادرم هم تایید کرد و گفت باشد ایرادی ندارد اصلاً چیزی به نام شب یلدا نمی‌گیریم، میوه و آجیل نمی‌خوریم، فقط به عشق آنهایی که شب یلدا ندارند
- رضا: بعضی وقت‌ها قید گوشت و مرغ را می‌زنیم چه برسد به میوه و آجیل، فکر کنم باید امسال شب یلدا باید آخر شب وقتی همه خواب هستند به خانه بروم تا چهره شرمنده پدر و مادرم را نبینم

سه شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۵ برابر با ۲۰ دسامبر ۲۰۱۶


فیروزه رمضان زاده – یلدا، آخرین شب آذر ماه، دراز‌ترین شب سال؛ شبی که یادآور مهمانی‌ها و دور هم‌ بودن‌های خانوادگی در ایران و البته همراه با خرید خوراکی‌های ویژه نظیر آجیل، هندوانه، انار و سبزی‌پلو است.

در این میان، طبقه متوسط شهری ایران باوجود گرانی قیمت محصولات غذایی و کم شدن توان خرید، این شب را با توجه به بضاعت مالی خود برگزار می‌کند.

اما از هر زاویه‌ای که نگاه کنیم با توجه به هزارو یک مصیبتی که دامن خانواده‌های کم درآمد ایرانی را گرفته می‌توان دریافت که بسیاری از اقشار فقیر جامعه ایران در شرایطی که آه ندارند با ناله سودا کنند نه تنها خرید آجیل کیلویی ۷۰هزار تومان یا هندوانه کیلویی ۲۰۰۰ تومان و انار ۴ هزار تومان و غیره از چرخه اولویت‌های آنها خارج شده بلکه از این شب و شب‌هایی نظیر شب عید با حسرت و ناراحتی یاد می‌کنند.

در گزارش میدانی زیر از افراد قشرهای مختلف اجتماعی و گروه‌های سنی مختلف پرسیده‌ام که در این روزهای سخت و دشوار زندگی مردم در اثر گرانی و بیکاری آیا تغییری در برگزاری مراسم شب یلدا ایجاد شده؟ رابطه جوانان و خانواده‌ها در این شب چگونه است و جوانان این شب را چگونه سپری می‌کنند؟

وضعیت اقتصادی باعث نشده مردم به شب یلدا اهمیت ندهند

مریم در یک تولیدی لباس، خیاط است و با برادر کوچکترش در تهران با هم زندگی می‌کنند. او در صحبت‌هایش می‌گوید:

«شب یلدا مثل سال‌های گذشته حتم دارم گرم و خوب خواهد بود به هر حال، یک سنت قدیمی و خوب ایرانی است و من مثل ایرانی‌های دیگر دوست دارم که آن را برگزار کنم.

در طول تاریخ اگر دقت کرده باشید مردم ایران با مشکلات اقتصادی به شکل‌های مختلف دست و پنجه نرم می‌کرده‌اند نه اینکه فقط مختص شرایط فعلی باشد، نه، همیشه بوده، چه زمان مادربزرگ‌های ما چه زمان قبل از آنها، قبل از انقلاب و الان، وضعیت اقتصادی خراب است و همیشه یک قشری در ایران از نظر اقتصادی سطح‌شان پایین بوده اگر از قدیمی‌ها، مامان‌ها یا مادربزرگ‌های ما بپرسی هم همین را به شما می‌گویند.»

او اضافه می‌کند: «می‌دانید، محل کار من در بازار تهران است. یک چیز جالب که من در همین بازار تهران می‌بینم این است که مردم همیشه در حال خرید کردن هستند، هر قشری، نه اینکه فقط بیایند و نگاه کنند، واقعاً می‌آیند و خرید می‌کنند، هر کس بنا به وسع خودش، یکی که آجیل گران‌تر می‌خواهد آجیل گران می‌خرد، یکی آجیل ارزان‌تر می‌خرد، به هر حال، برای شب یلدا خریدشان را می‌کنند، حالا آنهایی که از نظر اقتصادی ضعیف‌تر هستند سعی می‌کنند دور هم جمع شوند با یک نماد خیلی ساده در مورد این شب، بنابراین اینکه بگوییم الان وضعیت اقتصادی باعث شده که مردم به شب یلدا اهمیت ندهند نه، مردم هنوز هم این کار را انجام می‌دهند، هنوز هم هندوانه‌ها را قایم می‌کنند برای شب یلدا دولا پهنا می‌فروشند، مردم‌‌ همان دولا پهنا را می‌روند و می‌خرند، آنهایی که از دستشان برنمی آید خرید آنچنانی کنند رسم را به جا می‌اورند، چه با تخمه‌های سیاه باشد از این تخمه ارزان‌ها یا هر چیز دیگر به هر حال دور هم جمع می‌شوند.»

مریم به وضعیت کاری خودش و برادرش اشاره می‌کند و می‌افزاید: «ما نمی‌توانیم وسط هفته به شهرستان برویم و کنار خانواده باشیم ولی قطعاً شب یلدا را برگزار می‌کنیم و حافظ باز می‌کنیم. من هم یک چیزهایی خورده‌ریز خریده‌ام، گذاشتم که یک مراسم کوچولو با این چیز‌ها بگیرم. به نظر من، نفس خود این مراسم مهم است واینکه ما چه مشکلاتی الان داریم مهم نیست، چون این مشکلات در طول تاریخ همیشه برای قشر متوسط و متوسط به پایین بوده یعنی همیشه این دو تا قشر مشکل داشتند پولدار‌ها هم که همیشه در همه ادوار، وضعیت‌شان مشخص بوده.»

به عشق آنها که شب یلدا ندارند شب یلدا نمی‌گیریم

نام‌اش داوود است ۳۸ ساله است و در یک شرکت به عنوان پیک موتوری مشغول است.

می‌گوید: «به نظر من یکی از دلایلی که باعث شده مردم نسبت به این مسائل توجه آنچنانی نداشته باشند مشکلات اقتصادی است. مشکلات اقتصادی طوری شده که مردم از مسائلی مثل شب یلدا که سنت ما هست دوری کنند. من خودم به شخصه نه اینکه نخواهم به این سنت‌ها پایبند باشم، من عاشق کشورم و تمدنم هستم بخصوص نوروز، سیزده بدر، چهارشنبه سوری و قاشق‌زنی؛ همه این چیز‌ها نشانه هویت منِ ایرانی است اما مشکلات اقتصادی باعث شده که لبخند از صورت مردم دور باشد. این را جداٌ می‌گویم بار‌ها شده در روز در خیابان با موتورم تردد می‌کنم آنها را می‌بینم ولی یک لبخند در صورت‌شان نمی‌بینم. نمی‌دانم چطور بگویم، مردم کشور من خیلی دارند سختی می‌کشند، خفقان بیداد می‌کند، احساس خوبی ندارم، باور کنید واقعاً در معذورات اقتصادی هستند. خودم به شخصه با این شرایط باید کار کنم و سختی بکشم بدون هیچ گونه امیدی به آینده، بدون هیچ پس‌اندازی، واقعا نمی‌شود، خیلی سخت است.»

بعد از مدتی لحن کلام‌اش تغییر می‌کند: «همیشه گرانی است، شب می‌خوابی صبح بلند می‌شوی می‌بینی گرانی است، شما خودتان با حساب دلار توجه بفرمایید همه چیز دستگیرتان می‌شود، گران است همه چیز گران است، آجیل کیلویی هفتاد هشتاد هزارتومان، انار و هندوانه گران، همه چیز گران، من چند روز پیش به مادرم گفتم مادر به عشق اینکه خیلی‌ها ندارند شب یلدا بگیرند ما هم شب یلدا نگیریم مادرم هم تایید کرد و گفت باشد ایرادی ندارد اصلاً چیزی به نام شب یلدا نمی‌گیریم، میوه و آجیل نمی‌خوریم، فقط به عشق آنهایی که شب یلدا ندارند.»

کیفیت شب یلدا کمرنگ شده است

امیر دانشجوی رشته توریسم ساکن شیراز است. او به سال‌های نخست دهه هشتاد خورشیدی و احیای جشن‌های ایرانی و معرفی این آیین‌ها از سوی بخش عمده‌ای از فعالان حوزه فرهنگ و میراث فرهنگی و ان‌جی‌او‌ها و بعد گسترش این موضوع در فضای رسانه‌ای و مجازی و  سپس گسترش این موضوع در رسانه‌های خارج کشور اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: «در هر حال شب یلدا و برگزاری یک مهمانی مثل این شب تقریباً می‌شود گفت در بخش عمده‌ای از خانواده‌ها، اقشار مختلف، جوان‌ها، میانسال‌ها، هر کدام به اقتضای توانایی، امکاناتشان و فضای فرهنگی و اجتماعی که در آن زندگی می‌کنند فراگیرشده و تقریبا اگر کسی بتواند یا اعتقادی به این آیین داشته باشد چنین مراسمی را برگزارمی کند.»

امیر با اشاره به ارتباط نسل جوان و سالخوردگان و ارتباط آنها با شب یلدا می‌گوید: «اگر بخواهیم جوان‌ها را به سه گروه تقسیم کنیم آنهایی که ارتباطات خانوادگی‌شان قوی است به یلدا اهمیت می دهند، جوان‌هایی هم هستند که کمتر در محافل خانوادگی ظاهر می‌شوند و جوان‌هایی که اساساً اعتقادی به این موضوع ندارند. اما آن چیزی که تحت عنوان مراسم شب یلدا توسط جوان‌ها به صورت اخص برگزار می‌شود تقریبا می‌شود گفت رنگ و بوی پارتی و مهمانی دارد که به بهانه یلدا برگزار می‌شود یعنی آنچنان جایگاه آیین‌های سنتی شب یلدا را در خود ندارد، اثر چندانی از حافظ‌خوانی، گفتن خاطره‌ها و جمع شدن دور مسن‌تر‌ها در این مهمانی‌ها نیست، بیشتر به رقص و پایکوبی و در مواردی به خوردن مشروبات الکلی می‌پردازند.»

او به بالا رفتن قیمت مواد خوراکی در روزهای نزدیک به شب یلدا اشاره می‌کند و می‌گوید: «متاسفانه به خاطر گران شدن خیلی از الزامات مهمانی شب یلدا مثل آجیل یا هندوانه و کاهش توان خرید بخش عمده‌ای از جامعه، کیفیت شب یلدا و آیین‌های مرتبط با آن کمرنگ شده است.»

وی می‌افزاید: «یک بخش دیگر از شب یلدا در هتل‌ها، کافی شاپ‌ها، رستوران‌های سنتی و کافه‌های مختلف با فضای متفاوتی برگزار می‌شود که معمولاً با ورودی و اخذ مبلغی است و برنامه‌های مختلفی مثل موسیقی، شعرخوانی، نقالی دارند، سخنرانی‌هایی که جنبه معرفی شب یلدا و آیین‌هایش را دارد و همچنین جمع کردن هنرمندان سر‌شناس، شیراز هم خیلی متفاوت با بقیه کشور نیست فقط به خاطر فضای فرهنگی، شیراز اصالت‌ها و شاخصه‌های تاثیرگذار خود را در حوزه فرهنگی دارد، جذابیت این چنین برنامه‌هایی بیشتر است و شاید نسبت به به جمعیت، تعداد و تنوع این برنامه‌ها بیشتر باشد.»

او می‌گوید: «خودم هم یک بخشی از شب یلدا را با دوستانم می‌گذرانم و ساعات پایانی را با خانواده‌ام می‌گذرانم.»

شب یلدا برای از ما بهتران است

امین ۳۵ ساله مدرک دکترای ادبیات در رشته ادبیات و زبان فارسی دارد. او بعد از سکوتی عمیق در پاسخ به پرسش‌های من چنین شرح می‌دهد:

«من درباره شب یلدا خیلی فکر نمی‌کنم، راستش در زندگی دردهایی هست که این چیز‌ها کم رنگ می‌شوند، من عجیب پیر شده‌ام، بیشتر از آن چیزی که به خودم اجازه بدهم درباره جوان‌ها حرف بزنم، بعد از ۳۵ سال سن و داشتن مدرک دکترا الان هر چند فکر می‌کنم زندگی مهم‌ترین چیز روزگاراست ولی انتخاب با ما نیست مخصوصا شاغل‌ها، و بچه‌های تنها، آن هم وسط هفته، اصلاً امروزه روز چه کسی حوصله برگزاری مراسم شب یلدا را دارد؟»

رضا با ۳۷ سال سن و حقوق ۷۰۰هزار تومان در یک شرکت خصوصی آبدارچی است، می‌گوید: «من که صبح سحر می‌روم سر کار، شب، بیهوش برمی گردم خانه، از شب یلدا و این جور چیز‌ها بی‌خبرم. الان من و پدر و مادر و دو برادرم پنج نفری کار می‌کنیم، ولی دخل و خرج ما با هم نمی‌خواند، بعضی وقت‌ها قید گوشت و مرغ را می‌زنیم چه برسد به میوه و آجیل، فکر کنم باید امسال شب یلدا آخر شب وقتی همه خواب هستند، به خانه بروم تا چهره شرمنده پدر و مادرم را نبینم.»

او می‌افزاید: «شب یلدا برای از ما بهتران است نه ما مردم پایین شهر و کارگرهایی که پول اجاره خودشان را هم ندارند چه برسد به خرید پسته کیلویی ۷۰ هزارتومان.»

خانمی جوان که در یک فروشگاه مانتوفروشی فروشنده است تاکید می‌کند که اسمی از اودر این گزارش ذکر نکنم و می‌گوید: «یلدا کلاً تغییر کرده یک کم مفصل‌تر شده و بیشتر از قبل به آن بها می‌دهند. برخی افراد در جشن‌های عمومی شرکت می‌کنند مثل باغ در کردان یا فشم، یک عده در سفره‌خانه‌ها جمع می‌شوند، الان سایت‌های آنلاین وجود دارد. از روی این سایت‌ها مردم، چیزهای مفرح ارزان پیدا می‌کنند  و دور هم جمع می‌شوند، طرف صد هزار تومان می‌دهد هم شام می‌خورد هم میوه و آجیل و بزم یا سفره‌خانه نفری سی هزار تومان می‌گیرد، خب مدرن شده.»

او اضافه می‌کند: «البته کسانی که دوست دختر دارند یا نامزد، برایشان یلدا می‌برند مثل هندوانه و انار تزیین شده و این جور چیز‌ها، همین طور پارتی، اما کادو کمتر می‌دهند، بیشتر دور همی است همه ما دور هم هستیم، مامانم، مامان همسرم، دوستانمان هم هستند دور هم هستیم. همه به خانه پدری‌ام می‌رویم چون بزرگ و دلباز است.»

آزاده زنی  ۳۲ ساله است که ۴ سال پیش از همسرش جدا شد. او که مادر دو فرزند است همراه با پدر و مادرش در منطقه فردیس کرج زندگی می‌کند. پدرش راننده اتوبوس بین شهری است و جز درآمد پدرش درآمد دیگری ندارند.

می‌گوید: «قرار است از صبح، خانه مامانم را جمع و جور کنیم، همه خواهر‌هایم همراه باشوهر‌ها و بچه‌هایشان هم می‌آیند اینجا همه دور هم باشیم، می‌دانید مادربزرگ و پدربزرگ مادری و پدری من چند سال است که فوت کرده‌اند بنابراین در این چند سال، اینجا دور هم جمع می‌شویم. ما ۵ تا خواهر هستیم که همگی ازدواج کرده‌ایم و هر کدام یکی دو تا بچه داریم. حالا خودمان یک خانواده بزرگ هستیم با یک پدر ۶۰ ساله و مادر۵۶ ساله، کار خاصی نمی‌کنیم، بابام خرید چندانی نکرده، فقط فال حافظ می‌گیریم.»

او با خنده می‌گوید: «بعد از فال حافظ، یک بزن و برقص حسابی داریم. حالا خدا کند برف بیاید که بچه‌ها هم بروند حیاط برف بازی کنند.»

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=62944