سیاه مرا با خود می‌برد…؛
حرف‌های آرین آریان، فیلمساز و عکاس ساکن کانادا

- هنر اتفاقی وجود ندارد. هنرمند نمی‌تواند فقط به زیبایی و احساسات خود انگیخته خودش اتکا کند
- وقتی مجموعه کارهای برهنه را شروع کردم با دیدن عکس‌ها متوجه یک نکته بارز شدم که ناخودآگاه در بیشتر عکس‌ها آمده بود و آن «تنهایی» بود
- تا حال فیس بوک چهار بار صفحه‌های مرا به دلایل اخلاقی و انتشار برهنگی به گزارش متعصبان مذهبی و غیر مذهبی، بسته است
- در چهارده سالگی داوطلبانه به جبهه جنگ ایران و عراق رفتم. شرکت در جنگ زمینه‌ای شد تا بعدها از مخالفان سرسخت جنگ و بخصوص سوء استفاده از نوجوانان در جنگ بشوم
- «مادر زمین» شاهکار آریان است

دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵ برابر با ۲۶ دسامبر ۲۰۱۶


علی شریفیان (+عکس) آسمان زمستانی مونترال تاریک شده بود و مردم از شدت سرمایی استخوان‌سوز می‌دویدند تا به خانه‌های گرم‌شان برسند.

من اما در این قیرگون سیاه و سرد داشتم می‌رفتم به دیدار هنرمندی که به همت شهرزاد ارشدی، بنیانگذار و مدیر گالریZ  مونترال، قراربود همایشی برای آشنایی و گفتگو با وی برگزار شود.

آرین آریان

آرین آریان، فیلمساز و عکاسی که به معنای واقعی واژه « متفاوت» است و نه تنها در میان عکاسان ایرانی بلکه به نظر من که موزه‌ها و گالری‌های زیادی را در چهارگوشه جهان دیده‌ام، در میان عکاسان غیر ایرانی نیز جایگاه ویژه‌ای دارد.

سرانجام به گالری رسیدم. فکر می‌کردم از شدت سرما پس بیفتم و نرسم.  بی اغراق شش هفت کیلو لباس گرم پوشیده بودم. همایش آغاز شد. آرین که معمولا کم حرف است و سکوت عجیبی با خود حمل می‌کند آرام آرام شروع به سخن کرد. پیش از این من دو نقد و بررسی بر نمایشگاه‌های انفرادی آرین نوشته‌ام ولی این‌بار به شنیدن سخنان خودش نشسته‌ام. آریان چند نمایشگاه انفرادی و گروهی در کانادا و اروپا داشته اما بیشترین بینندگان عکس‌های او در فضای مجازی با آثارش آشنا شده‌اند.

آریان  در سال ۱۳۴۷در کرمان در یک خانواده مذهبی و کارگری به دنیا آمد. در هفت سالگی پدرش را که راننده کارخانه ذوب آهن کرمان بود در اثر تصادف از دست داد. در نوجوانی داوطلبانه به جبهه‌ی جنگ ایران و عراق رفت.

آریان در نمایشگاهی در مونترال

می‌گوید : «در هفده سالگی مذهب را کنار گذاشتم و همان سال‌ها بود که به نویسندگی و عکاسی و سینِما علاقمند شدم و اولین فیلم کوتاهی که ساختم جایزه بهترین تدوین را از انجمن سینمای جوان برد. داستان‌های کوتاه و بلند و شعرهایی که مرتب می‌نوشتم برای پر کردن تنهایی‌ام و نشانه‌ای از علاقه فراونم به هنر بود. در سال‌های نوجوانی عضو گروه‌ تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شدم و در چند نمایش بازی کردم. بعد از دیپلم در رشته سینمای دانشکده سینِما و تئاتر پذیرفته شدم و به تهران آمدم  و لیسانس و فوق لیسانس کارگردانی سینما را از این دانشکده گرفتم. سال ۲۰۰۱ تصمیم گرفتم مستندی در باره بهرام بیضایی بسازم؛ سه ماه تلاش پیگیر کردم اما فیلم هنوز ناتمام مانده.  سال ۲۰۰۲ از همسرم جدا شدم و از سال ۲۰۰۴ تصمیم گرفتم کارم را بر هنر برهنه تمرکز دهم  و عکاسی برهنه را از آن زمان شروع کردم.»

آرین در زمینه روزنامه‌نگاری در سال ۲۰۰۶ تقریبا یک تنه انتشار مجله‌ای فرهنگی و هنری به نام «دیدار» را در مونترآل آغاز کرد. مجله ساده و خوبی بود. اما مانند بسیاری که کوشش کرده‌اند در این زمینه کار کنند، انتشار آن بعد از حدود دوسال متوقف شد.

شروع جدی و پیگیر کار عکاسی

آرین تعریف می‌کند: «بعد از سال‌ها کار روی هنر برهنه مجموعه «تنها در تاریکی» را در سال ۲۰۰۸ با موضوع تنهایی در فضایی که سیاهی همه جا را پوشانده آغاز کردم.

از مجموعه‌ی «تنها در تاریکی»

در سال ۲۰۱۱ بعد از سال‌ها فکر کردن به مجموعه‌ای که نگاه انتقادی به خشونت در مذهب اسلام داشته باشد، مجموعه‌های «عمامه‌های اسلامی»  و «قربانی آیات» را آغاز کردم. این دو مجموعه‌ با برخوردی تازه و متفاوت نسبت به قید و بندهای مذهب و خشونت‌های آن، مورد توجه قرار گرفت.»

وی ادامه می‌دهد: «سال  ۲۰۱۲ مجموعه «افسانه»  را آغاز کردم. مجموعه‌ای که سال‌ها در ایران در اندیشه‌اش بودم. خلق عکس بر مبنای تکنیک نگاره‌نگری و نقاشی ایرانی، با استفاده از قالی ایرانی، ساز زهی تار و دیگر عناصری که نگاره‌های ایرانی هستند، با دغدغه‌های همیشگی خودم.»

عکس «مادر زمین » از مجموعه‌ی «افسانه» است. این عکس شاید در صدها سایت در فضای مجازی بازنشر شده و تعدادی این عکس زیبا را به نام خود منتشر کرده‌اند! اما کسانی که با آثار آرین آریان آشنا هستند، امضای او را در اجزای عکس می‌بینند.

از مجموعه‌ی «افسانه»
آرین آریان در کنار «مادر زمین»

درباره دو مجموعه‌ی «پنجره‌ای به سوی تاریک» و «همزاد» آرین آریان چنین توضیح می‌دهد: «سال ۲۰۱۳  مجموعه «پنجره‌ای به سوی تاریکی» را در فضایی تاریک با موضوع خشونت، سکس، مذهب و بی‌تفاوتی انسان‌ها نسبت به اطراف‌شان با بافتی نزدیک به نقاشی‌های قرن هفده آغاز کردم. سال ۲۰۱۵   موضوع «همزاد» را با موضوع رابطه و نبود رابطه فیزیکی و احساسی بین دو انسان را در فرم‌های مختلف آغاز کردم. نمایشگاه‌هایی در کانادا و اروپا داشته‌ام. تنها ارتباطم برای عکس‌هایم فیس بوک و سایت من است.  صفحه‌ام در فیس بوک به دلیل گزارش‌های مختلف چهار بار بسته شده و در حال طراحی یک فتو بلاگ هستم تا کارهایم را به راحتی آنجا بگذارم.»

از مجموعه‌ی «پنجره‌ای به سوی تاریکی»

آریان در نورپردازی عکس‌هایش تحت تاثیر نقاشی کلاسیک و آثار نقاشانی چون رامبراند است.

وی درباره فیلمسازی‌اش می‌گوید: «فیلمنامه دو فیلم بلند را تمام کرده‌ام که اگر روزی تهیه کننده‌ای پیدا کنم دوست دارم آنها را بسازم. داستان بلندی هم که سال‌ها درگیر آن هستم هنوز شروع نکرده‌ام که به پایان برسد.»

آرین سپس به توضیح نگاه خود در انتخاب مضامین کارهایش می‌پردازد.

«وقتی مجموعه کارهای برهنه را شروع کردم با دیدن عکس‌ها متوجه یک نکته بارز شدم که ناخودآگاه در بیشترعکس‌ها آمده بود: «تنهایی». در هنر برهنه چون برهنگی به هر حال در جامعه مثلا مدرن  شده و مذهبی به یک‌سان نگریسته می‌شود، با نگرش « اخلاق‌گرایانه» و در همه حال برهنگی تابوست و ممکن است نگاه‌ها بیشتر به بدن برهنه دوخته شود تا به موضوعات دیگر، به همین دلیل خیلی سخت است بخواهیم «برهنگی»  را بخشی از کل اثر هنری نشان دهیم. به همین دلیل در بیشتر مجموعه‌های من «برهنگی» به شکل اروتیک دیده نمی‌شود. البته نگاه جنسیتی به هنر برهنه بستگی به بیننده و محیطی دارد که عکس ارایه می‌شود. در «همزاد»  اروتیسم بیشتر دیده می‌شود چون موضوع اصلی رابطه فیزیکی آدم‌هاست. به هر حال بعد از مجموعه کارهای اولیه برهنه مدت‌ها درگیری ذهنی‌ام این بود تا در کارهایم به امضایی برسم. عکس‌هایی که فضای آنها ساخته خودم باشد. فضای تاریکی که در گوشه آن آدم‌های تنها حضور دارند. شاید این فضای غالب سیاه از جایی است که ‌آمده‌ام. جایی که سیاهی و غم همیشه وجه ناگریر و غالب  زندگی ماست  و حالا من در کارم آن را منفی می‌دیدم. زندگی سیاهی که همیشه منتقدش بودم. اینها باور من هستند.»

از مجموعه‌ی «تنهایی»

آرین درباره سوژه‌هایش می‌گوید: «آدم‌های تنهای من گاهی تنهایی‌شان را با خود دیگرشان که در آینه هست، تقسیم می‌کنند. آینه «خود دیگر آنهاست» که با او همدردی می‌کنند. گاهی هم با مجسمه‌ها و طبیعت جاندار و بی‌جان همدردی می‌کنند. در «همزاد» است که آدم‌های تنهای من حتی با حضور انسان دیگری باز هم تنهایند!

از مجموعه‌ی «تنهایی»

سؤالی که خیلی‌ها می‌پرسند اینست که «چرا برهنه؟»  و من گاهی این سؤال را با سؤال دیگر پاسخ می‌دهم که «اگر من فقط عکس منظره می‌گرفتم آیا باز هم سؤال می‌شد که چرا منظره؟ » چون برهنگی برای ما تابوست، نزدیک شدن به آن و بیان آن برای ما سؤال می‌شود. در حالی که من می‌گویم چرایی را فراموش کنیم و به خود عکس، موضوع و محتوای آن  بپردازیم.»

از مجموعه‌ی «تنهایی»

آرین ادامه می‌دهد: «هنر برهنه برای من چند نکته دارد. یکی اینکه در برهنگی قضاوت‌های اجتماعی کمرنگ می‌شوند. کلاس، جایگاه و وضعیت اجتماعی آدم‌ها که بر اساس لباس به آنها می‌دهیم در برهنگی وجود ندارد. ممکن است بدن برهنه باز در معرض قضاوت زشتی و زیبایی قرار بگیرد. این قضاوت اما شرطی شده و در ذهن ماست و نمی‌تواند حقیقت داشته باشد و به همین دلیل مدل‌های من عموما زن‌های عادی دور و برم هستند که بر اساس نگاه شرطی شده ما می‌توانند زشت یا زیبا باشند ولی برای من همه همانند و زیبا هستند و بگذارید بگویم همه با هر فرم، شکل ظاهری و اندازه‌‌های اندام‌شان زیباست.

از مجموعه‌ی «تنهایی»

دیگر اینکه در برهنگی، رهایی هست و در این رهایی می‌توان خشونت، اسارت،عدم امنیت وعصیان و البته تنهایی را بهتر نشان داد. در برخی از عکس‌ها هم توجه به برهنگی، توجه به بدن و فرم بدن و نشان دادن زیبایی اندام است. به نوعی به تن و زیبایی‌های آن تقدس دادن است. می‌دانیم که ادیان ابراهیمی ‌( یهودیت ، مسیحیت ، اسلام) همیشه برهنگی را گناه پنداشته و ما را از آن برحذر داشته‌اند. بخصوص بدن زن و خود زن که عامل گناه است. قبل از اسلام در هنر مارلیک* و حتی قبل از آن مجسمه‌های برهنه‌ای از ایران باستان وجود دارد که نشان می‌دهد هنر برهنه در ایران باستان رایج بوده است. بعد از رنسانس هم می‌دانیم این توجه به بدن در هنر بخصوص در کارهای میکل آنژ بارز است. در بعضی از عکس‌های من این توجه به بدن با استفاده از سمبل‌های فرهنگی و نگاره‌های ایرانی به خوبی دیده می‌شود. یک بار خانمی ‌که یکی از دوستان من‌ است و کارهایم را دنبال می‌کند گفت: «می‌دانی چرا ازبدن برهنه زنان عکس می‌گیری؟»  گفتم «چرا؟»  گفت: «چون تو بدن زن‌ها را دوست داری و خیلی خوبه که به بدن زنان توجه داری.» همین را برخی زن‌های دیگر طور دیگری می‌بینند و نشان دادن برهنگی را نوعی ابزار (شاید تبعیض‌آلود)  جنسیتی می‌دانند. به هر حال، منظورم این است که در همین نشان دادن بدن و ارزش دادن به آن هم نگاه‌ها متفاوت است ولی هیچ کدام از این تفاوت‌ها تغییری در عکس‌هایی که می‌خواهم بگیرم، نمی‌دهد و من مسیر خودم را می‌روم.»

از مجموعه‌ی «تنهایی»

آرین آریان مانند صدها هنرمند دیگر فضای خفقان‌آور ایران کنونی را تاب نیاورده و در سال ۲۰۰۰ به کانادا مهاجرت کرد. وی در واقع در این کشور کارش را به طور جدی شروع کرد، تحصیلاتش را با گذارندن یک دوره یک ساله ویژه برای آموختن آخرین شیوه و فنآوری دیجیتال در دانشگاه کنکوردیای مونترال دنبال کرد.

وی در ادامه‌ی سخنانش گفت: «این خیلی مهم است که بدانیم موضوع و شکل بیانی هر موضوع دو عنصر درهم تابیده شده‌اند. گاهی موضوع شکل خود را تعیین می‌کند و گاهی شکل بیانی را داریم و موضوع مناسب آن را پیدا می‌کنیم. در مجموعه «عمامه‌های اسلامی»، عمامه وسیله خشونت می‌شود ولی چه مدت و در چه فضایی و با چه فرم و موضوعاتی این مجموعه شکل گرفت؟ باید بگویم آنچه شما به شکل عکس‌های این مجموعه می‌بیند  دو سال زمان برد. معروف‌ترین اثر این مجموعه موضوع «سنگسار» است که سنگ‌ها از یک عمامه روی بدن خونین و مچاله شده یک زن پرتاب می‌شوند.

از مجموعه‌ی «عمامه‌های اسلامی»

«قربانی آیات» هم مجموعه بعدی بود که بعد از ماه‌ها جستجو در باره آیاتی  که خشونت و تبعیض علیه زن را در اسلام تبلیغ می‌کند آنها را روی یک پارچه و ادامه آنها را روی بدنی که اسیر این آیات شده است نوشتم. تفاوت تکنیکی کارها را هم با فیلم Pillow Book  The** یا کارهای خانم شیرین نشاط*** در این می‌بینم که بدن‌های برهنه من پس‌زمینه دارند و این پس‌زمینه از خود آثار «یکی» هستند که در کارهای دیگران این «یکی بودن» را نمی‌بینید. البته بعد از مجموعه‌های  «عمامه‌های اسلامی» و «قربانی آیات» بود که فحش‌ها و تهدیدها آغاز شد ولی هیچ کدام را جدی نگرفتم و هنوز هم نمی‌گیرم. کسانی که تحمل انتقاد دیگران را ندارند همیشه وجود دارند و هنرمندی که به این موضوعات می‌پردازد باید انتظار چنین برخوردهایی را داشته باشد. البته فیس‌بوک هم بعد از آن مرتب عکس‌ها را به بهانه برهنگی حذف می‌کرد و چون نمی‌خواستم عکس‌ها را با سانسور بگذارم نهایتاً صفحه‌ام را حذف می‌کردند و مجبور می‌شدم صفحه دیگری باز کنم. البته آخرین بار واقعاً عکس برهنه‌ای نبود و عکسی از نمایشگاه آخرم در موزه هنر مونترال بود ولی باز هم حذف شد و کسی هم جوابگو نیست.»

از مجموعه‌ی «قربانی آیات»

در باره  مجموعه «افسانه» آریان بیشتر توضیح می‌دهد و می‌گوید: «سال‌های سال بود که به نگارگری ایرانی به دقت نگاه می‌کردم و دوست داشتم روزی بتوانم عکس‌هایی بگیرم که پرسپکتیو را تا جایی که می‌توانم از بین ببرم ولی همان موتیف (نگاره)‌‌های ایرانی مثل تذهیب و عناصر سمبلیک ایرانی را در عکس داشته باشم. بعد از تجربه‌های مختلف و سال‌های سال درگیری ذهنی‌، به پس‌زمینه فرش و نگاه از بالا رسیدم. این مجموعه را که نامش «افسانه»  است از سال ۲۰۱۲ شروع کردم و هنوز هم با موضوعات مختلف آن را ادامه می‌دهم. متأسفانه با گذاشتن یکی از عکس‌های این مجموعه به اسم «مادر زمین» فیس‌بوک بار دوم صفحه مرا بست و چون روی آن هم اسم خود را نگذاشته بودم عکس به سرعت در فضای مجازی پخش شد و با سانسورهای مختلفی که روی آن صورت گرفته بود زخمی ‌و دردی شد روی دردها و زخم‌های دیگر. هنوز هم هر سال در نوروز عکس را ایرانی‌های بیشماری بدون اجازه من در جاهای مختلف با عنوان‌های مختلف استفاده می‌کنند که عموما هم در ایران هستند. بیرون ایران دو مورد سایت‌های ایرانی بود که برخورد کردم و البته جواب‌ها هم همیشه مضحک است و به بهانه اینکه در گوگل پیدا کرده‌اند و غیره که  هیچ کدام به معنی مجوز استفاده ازعکس نیست، سعی می‌کنند کار خود را توجیه کنند.

«مادر زمین» از مجموعه‌ی «افسانه‌ها»

به هر حال، وقتی فکر کردم ماتیس از نگارگری ایرانی تأثیر می‌گیرد و یا گوته از شعر ایرانی، من هم می‌توانم مجموعه‌ای بسازم که هم جهانی باشد و هم ایرانی و هم امضای مرا داشته باشد. «افسانه» به این طریق شکل گرفت.»

آرین سپس به توضیح درباره «پنجره ای به سوی تاریکی» می‌پردازد:‌ «این مجموعه به موضوع خشونت و سکس و بی‌تفاوتی آد‌م‌ها نسبت به محیط اطرافشان می‌پردازد و در یک فضای تاریک و نورپردازی‌های موضعی شکل گرفته. تأثیر سبک Tenebrism (سبکی در نورپردازی در نقاشی و هنرهای تجسمی‌)  و نقاشی‌های کاراواجیو Michael Angelo Merigi   یاAmerighi da Caravaggio   ایتالیایی در نورپردازی این مجموعه دیده می‌شود ولی من بارها گفته‌ام اگر تأثیرات را از فیلتر ذهنی خودمان عبور دهیم و به سبک خودمان برسیم اشکالی ندارد و این با کپی و تقلید متفاوت است. هر کدام از این مجموعه‌ها امضای مرا دارد و تأثیرات در حد جرقه‌ای بوده که به آن امضا برسم.»

از مجموعه‌ی «پنجره‌ای به سوی تاریکی»

وی ادامه می‌دهد: «این مجموعه در اجرا و طراحی ایده‌ها بسیار دشوار بود. برای شروع کار تنها برای چهار عکس این مجموعه یک روز کار کردم. چون تعداد مدل‌ها بیشتر از یکی است و نورپردازی خاصی را هم در نظر دارم و فضا هم در بعضی عکس‌ها مه‌آلود و اسرارآمیز است.

«همزاد» مجموعه‌ای است که هنوز در حال کار کردن روی آن هستم و در بیشتر عکس‌ها خودم هم حضور دارم. مجموعه‌ای که می‌خواهم رابطه فیزیکی دو انسان (زن و مرد- زن و زن) را در فرم‌ها و شکل‌های مختلفی نشان دهم. این شاید تنها مجموعه‌ای باشد که اروتیسم در آنها برجسته ‌تراست.»

از مجموعه‌ی «همزاد»

آرین آریان سپس درباره اینکه چرا نقد مذهبی اهمیت دارد با تاکید می‌گوید: «فکر می‌کنم مذاهب ابراهیمی ‌و بخصوص اسلام فجایعی بوده‌اند که گریبان بشر را گرفته و تا امروز هم رها نکرده‌اند. بحث فلسفی نمی‌کنم اما بعضی از اتفاقات در زندگی ما این‌قدر واضح و برجسته و منطقی است که وقتی می‌بینی همین چیزهای واضح و روشن را خیلی از آدم‌های اطراف نمی‌بینند سر به عصیانگری می‌گذاری و می‌خواهی با زبان خودت این نادانی و خشونت را نشان دهی. بزرگترین مشکل مذهب و آدم‌های مذهبی همین است که وقتی پذیرفتند در چهارچوب مذهب خودشان باشند، شما دیگر حق پرسشگری ندارید! چون همه چیز از قبل پذیرفته شده است. مثل نظامی‌ها که حق سؤال ندارند. بنابراین اگر مذهبی معتقدی باشید، می‌توانید هر خشونتی را اعمال و توجیه کنید و بگذارید به حساب عمل نیکی که بر اساس باورتان انجام می‌دهید! یکی هم که مثل من انتقاد می‌کند، می‌گویند باید احترام بگذارم! احترام به چی؟ به کشتن آدم‌ها؟ به خشونت سازمان یافته؟ باوری که خشونت و قتل را ترویج می‌کند جای احترام ندارد. هر باور غیر انسانی را باید نقد کرد. و متأسفانه اوباش و دستجات خشن مذهبی چنان ترسی در جوامع پراکنده‌اند که جرأت انتقاد را از همه گرفته‌اند. بزرگترین دشمن هر هنرمندی اما «ترس» است. من نمی‌گویم هنرمند باید حتما «مبارز سیاسی»  باشد. حرف من این است که هنرمند نباید نسبت به اتفاقات غیر انسانی پیرامون‌اش بی‌تفاوت باشد.»

آرین سپس ادامه می‌دهد: «خیلی از دوستان می‌گویند من تنها ایرانی هستم که روی هنر برهنه تمرکز کرده‌ام و با آن نقد مذهبی می‌کنم و یا سمبل‌های فرهنگی را با آن ترکیب می‌کنم. من شخصاً به عنوان‌ها فکر نمی‌کنم ولی در بیشتر مجموعه‌هایم سعی کرده‌ام حرف من مخصوص به زمان و مکان خاصی نباشد. زبان عکس‌های من جهانی است. موضوع «تنهایی» یک موضوع جهانی است. خشونت یک مشکل جهانی است. حتی عکس «مادر زمین»  جهانی است. شما گایای یونانی  و آناهیتای ایرانی را در آن می‌بینید. خورشید و آیین مهرپرستی را در آن می‌بینید. ارتباط موسیقی و باروری طبیعت را که در فرهنگ چین است در آن می‌بینید. طبیعت و چرخه هستی را در آن می‌بینید و همه اینها جهانی است. اگر هم سمبل‌های ایرانی دارد، ولی موضوع آنها جهانی است.»

آرین آریان در پایان سخنان‌اش اصرار می‌کند که: «هنر اتفاقی وجود ندارد. هنرمند نمی‌تواند فقط به زیبایی و احساسات خودانگیخته اش اتکا کند. بیرون ریختن احساسات با هنر، دانشی می‌خواهد که هنرمند باید جستجویش کند و با اندیشه آن را پیاده کند. عکاسی برای من زمینه‌هایی چون نقاشی و شعر دارد. خیلی از عکس‌های من از شعرهایم بیرون آمده‌اند. رنگ را از طبیعت و نقاشی آموختم. رنگ درعکس‌های من اهمیت زیادی دارد. تعادل رنگی، اجزا و ترکیب آنها همه از قبل طراحی شده‌اند.

اثر هنری تا سال‌ها بعد از مرگ هنرمند هم خواهد ماند و زبانی است که سن و سال نمی‌شناسد، و من خوشحالم که لذت زیبایی و دیدن را با دیگران به اشتراک می‌گذارم.»

وی سپس در این همایش بسیاری از عکس‌هایش را به نمایش گذاشت. من پیش از این در نمایشگاه‌های انفرادی آرین واکنش بازدیدکنندگان را دیده‌ام. بیشترین آنها به سکوت سنگینی فرو می‌روند، با هم در باره آنچه می‌بینند سخنی نمی‌گویند. گویی به شدت تکان خورده و ذهنیت‌شان ترک برداشته است. نمی‌دانند چگونه داوری کنند و بعضی هم در چهرهایشان لبخند فروخورده و تلخی آشکار می‌شود. آثار آریان بهت‌آورند، بیننده را به لرزه در می‌آورند و شاید آنها را در برابر یک عمر تظاهر ریاکارانه قرار می‌دهد. کمتر کسی با خالق آثار سخن می‌گوید یا آنگونه که مرسوم است به تقسیم گمان‌های خود با دیگران  می‌پردازد. انگار همگی خلع سلاح و خودشان نیز برهنه می‌شوند. آنچه آریان مطرح می‌کند، جهانی است و مرز نمی‌شناسد.

پس از نمایش عکس‌ها، حاضران پرسش‌هایی را مطرح کردند. از جمله خانم جوانی به انتقاد گفت: «شما می‌گویید همه زن‌ها زیبا هستند اما مدل‌هایی که انتخاب کرده و به آنها پول داده‌اید تا عکس بگیرید، همه زیبا هستند. این تضاد نیست؟»

آریان پاسخ داد: «من به مدل‌ها پول نمی‌دهم. آنها خودشان باید علاقمند به موضوع باشند و بخواهند که در خلق عکس‌ها شرکت کنند. در مورد انتقاد شما در عکس‌هایی که شما شاید ندیده باشید همه جور زنی، درشت یا کوتاه، چاق و لاغر و با چهره‌های گوناگون موضوع عکس‌ها هستند.»

من از آرین درباره‌ی دورنما و کارهای آینده‌اش پرسیدم. گفت: «من خیامی ‌و در این لحظه، در حال، زندگی می‌کنم. فردا را نمی‌دانم که چه می‌شود…»

باری، دو سه ساعت «سیاه مرا با خود می‌بَرَد…» به سرعت برق گذشت. همه آماده شدیم کفش و کلاه کنیم و پا به راه شویم. پا در تاریکی شب سیاه و قیرگون این سرزمین سرد بگذاریم تا پیش از اینکه سردتر شود به خانه ، به جایی گرم برسیم. همه را سیاهی شب با خود می‌بَرَد.

——————————————————-
*یک ازدوره‌های مهم در تاریخ هنر و تمدن ایران؛ تپه مارلیک یک ناحیه باستانی در کرانهٔ خاوری سپیدرود و در درهٔ گوهررود از توابع رودبار در استان گیلان است. تپه مارلیک بقایای به جای مانده از تمدن باستانی متعلق به دست کم ۳۰۰۰ سال پیش است. پژوهشگران باور دارند  که این تپه آرامگاه خصوصی فرمانروایان و شاهزادگان ایران باستان بوده ‌است. درتپه‌های مارلیک شماری از آثار کهن کشف شده‌اند.
**ساخته  Greenway فیلمساز ولزی اهل بریتانیا.  این فیلم که در باره روابط و لذت جنسی در فرهنگ آسیای جنوب شرقی است در سال ۱۹۹۶ با بازی ستارگان چینی و ژاپنی ساخته شده است.
***شیرین نشاط زاده ۶ فروردین ۱۳۳۶ در قزوین، هنرمند عکاس و هنرهای تجسمی‌ و فیلمساز ایرانی است. او برندهٔ تندیس شیر نقره‌ای جشنواره فیلم ونیز به عنوان بهترین کارگردان برای فیلم «زنان بدون مردان»  نوشته شهرنوش پارسی‌پور است. شیرین نشاط در نیویورک زندگی می‌کند.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱ / معدل امتیاز: ۱

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=63272