چرا در دنیای بهتری زندگی می‌کنیم

سه شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵ برابر با ۰۳ ژانویه ۲۰۱۷


زمانی که از شهروندان جهان سوال می‌شود با توجه به تمام شرایط موجود، دنیا جای بهتری شده است یا نه، پاسخ‌ها با واقعیت‌ها شاید همخوانی نداشته باشد.

در سوئد تنها ۱۰ درصد باور دارند که دنیا جای بهتری شده و این در حالیست که تنها ۶ درصد شهروندان ایالات متحده آمریکا و ۴ درصد آلمانی‌ها چنین باوری را دارند. اما برای پاسخ به این پرسش باید دانست که شما چه آمار و اطلاعاتی را در دست دارید که مهمترین آنها بررسی شرایط جهانی در دهه‌های گذشته است. گزارشی که می‌خوانید در ۵ حوزه گوناگون این روند تاریخی را بررسی می‌کند.

فقر

برای بررسی اینکه ما امروز کجا ایستاده‌ایم باید بدانیم از کجا آمده‌ایم و فراتر از ۳۰ یا ۵۰ سال گذشته را ببینیم. در یک دید کلی‌ باید گفت جهان را نمی‌توان در یک نمای ایستا نگاه کرد، کشورهایی که امروز جزو دنیای پیشرفته به شمار می‌روند در سال‌هایی نه چندان دور درگیر فقر بودند و در دهه‌های گذشته وضعیت بسیار بدتری نسبت به کشورهای فقیر امروز داشتند.

محققان با اندازه‌گیری ۱/۹۰ دلار درآمد روزانه، میزان فقر در زندگی افراد و کشورها را بررسی می‌کنند. البته مشخص است در سرزمین‌هایی که معاملات غیرپولی همچنان رایج است یا ارزش‌های برابری پولی به صورت آزاد وجود ندارد این میزان دستخوش تغییر می‌شود. به هر روی با همین استاندارد نیز نمودار زیر نشان می‌دهد که سهم جمعیت فقیر جهان در طول ۲۰۰ سال گذشته با چه شتابی رو به کاهش است.

در سال ۱۸۲۰ تنها اندکی از نخبگان و افراد خاص استانداردهای بالایی برای زندگی داشتند و بیشترین مردم در فقر و  تنگدستی زندگی می‌کردند. این میزان به تدریج کاهش یافت اما برای مثال در سال ۱۹۵۰ سه چهارم مردم جهان همچنان در فقر شدید به سر می‌بردند. با وقوع انقلاب‌های صنعتی و پیشرفت‌های به دست آمده، در سال ۱۹۸۱ همچنان ۴۴ درصد مردم جهان فقیر بودند. اما حالا برای اینکه ببینیم آیا ما امروز زندگی بهتری داریم کافیست بدانیم تنها ۱۰ درصد مردم جهان در فقر زندگی می‌کنند. شاید خوشحال‌تر شویم اگر این را هم بدانیم که با وجود ۷ برابر شدن جمعیت جهان در ۲ قرن گذشته اما فقر تا این میزان کاهش یافته و حتی برنامه‌ی رساندن آن به صفر (برای فقر مطلق) در دستور کار سازمان ملل متحد قرار دارد.

از سال‌های بعد از ۱۹۹۰ میلادی هر روز می‌شد اعلام کرد «امروز دست کم ۱۳۰ هزار نفر از جمعیت فقیر جهان کم شد». اگر چنین می‌کردیم شاید تعداد بیشتری باور می‌داشتند که ما امروز در دنیای بهتری زندگی می‌کنیم.

نمودار قرمز نشان دهنده جمعیت جهان در فقر مطلق است

سواد

سطح سواد هم مانند فقر در ۲۰۰ سال پیش تنها در اختیار بخشی از نخبگان جامعه قرار داشت. تعداد بسیار کمی از شهروندان جهان قادر به خواندن و نوشتن بودند و آنچه امروز مشاهده می‌شود یک دستاورد بزرگ انسانی محسوب می‌شود. در ۱۸۲۰ تنها یک نفر از ده نفر با سواد بودند؛ وقتی به مسیر رشد سواد در جهان نگاه می‌کنیم می‌بینیم که در سال ۱۹۳۰ این میزان به یک سوم می‌رسد و امروز ۸۵ درصد جهان از سواد خواندن و نوشتن بهره می‌برند. امروز از هر ۱۰ نفر ۸ نفر باسواد هستند و میزان سطح آموزش در میان جوانان به شدت گسترش یافته است.

اگر شما هم باور دارید که علم، فن‌آوری و آزادی‌های سیاسی برای حل مشکلات جهانی راه حلی پایدار است بنابراین سواد و تحصیل راهی برای رسیدن به آنهاست. در سال ۱۸۹۰ تنها ۱۲۰ میلیون نفر در جهان قادر به خواندن و نوشتن بودند اما امروز ۶/۲ میلیارد نفر این توانایی را دارند.

نمودار آبی نشان‌دهنده میزان رشد سواد در جهان است

سلامتی و بهداشت

شرایط جهان در سال ۱۸۰۰ به نحوی بود که ۴۳ درصد کودکان پیش از اینکه به ۵ سالگی برسند جان خود را از دست می‌دادند. این اشتباه بزرگی خواهد بود که اگر ما تنها پیشرفت‌های علم پزشکی را تنها دلیل کاهش این میزان بدانیم؛ افزایش راهکارهای عمومی و تغییر ماهیت زندگی اجتماعی بیش از این پیشرفت‌ها به زندگی سالم‌تر شهروندان جهان کمک کرده است. بهتر شدن شرایط بهداشتی و زیست مردم جهان، رژیم‌های سالم‌تر غذایی و امکانات مقابله با بیماری‌های عفونی و واگیردار به طور چشمگیری به زندگی بهتر و البته طولانی‌تر مردم جهان یاری رسانده است. البته نادیده گرفتن پیشرفت‌های علم پزشکی در این تغییرات خطای بزرگی است. کشف آنتی بیوتیک‌ها و واکسن‌ها زندگی بسیاری از انسان‌ها را نجات داده است. در این بخش هم کافیست یک لحظه به آمار نگاه کنیم در مدت ۲ قرن میزان مرگ و میر کودکان زیر ۵ سال ۱۰۰ برابر کاهش یافته و حتی چشم‌انداز بهتری پیش روی ما قرار دارد.

نمودار قرمز نشان‌دهنده میزان مرگ و میر کودکان است

آزادی

آزادی‌های سیاسی و مدنی قلب توسعه هستند. تلاش‌های بسیاری برای اندازه‌گیری انواع رژیم‌های سیاسی کشورهای جهان صورت گرفته اما پیچیدگی‌های سیاسی این موضوع همچنان بحث برانگیز است. با این حال نمودار زیر نشان می‌دهد که شهروندان چگونه در ۲ قرن گذشته در تصمیم‌های سیاسی حضور داشتند. در طول قرن نوزدهم نزدیک به یک سوم مردم جهان تحت رژیم‌های استعماری زندگی می‌کردند و حتی می‌توان گفت بقیه آنها هم در ساختارهای مستبدانه حکومتی روزگار را سپری می‌کردند. اولین تلاش‌ها برای گسترش آزادی‌های سیاسی از اواخر قرن نوزدهم آغاز می‌شود و با جنگ جهانی دوم بسیاری از کشورها ساختارهای تمامیت خواه خود را از دست می‌دهند.

در نیمه دوم قرن بیستم می‌توان دید که امپراتوری‌های استعماری به کلی از بین رفته‌اند، کشورهای بیشتر و بیشتری به ساختارهای کلی دموکراتیک دست یافته‌اند و در همین مدت یک سوم دیگر جهان به سوی دموکراسی حرکت کرده‌اند. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی این امکان نیز فراهم شد تا تعداد کشورهای بیشتری امکان دستیابی به دموکراسی را تجربه کنند.

البته باید برای بررسی آمار میزان گسترش آزادی در جهان به این موضوع توجه داشت که از هر ۵ نفری که در ساختارهای تمامیت‌خواه زندگی می‌کنند ۴ نفر آنها تنها در چین زندگی می‌کنند.

جمعیت شهروندان در مدل‌های گوناگون سیاسی
سبز: دموکراتیک، زرد: فئودالی باز، نارنجی: فئودالی بسته، قرمز: استبدادی، آبی: استعماری

زاد و رود (باروری)

شاید برای بسیاری رشد ۷ برابری جمعیت جهان یک خبر بد باشد اما از یک زاویه دیگر این یک دستاورد عالی است. این نشان می‌دهد که انسان موفق شده از میزان مرگ و میری که اجداد ما را در سن‌های پایین روانه خاک می‌کرد جلوگیری کند. با اینکه داشتن ۵ یا ۶ فرزند برای هر زن یک هنجار عمومی بود اما میزان مرگ و میر باعث می‌شد که نرخ رشد جمعیت بسیار پایین باشد چرا که آنها خود به رشد باروری نمی‌رسیدند. حالا در طول ۱۰۰ سال گذشته نرخ امید به زندگی دو برابر و مبارزه با مرگ به یک دستاورد مهم بشری بدل شده است. با این دورنماست که خانواده‌ها با توجه به اطمینان از سلامتی فرزندان خود، تصمیم به فرزندآوری کمتر می‌گیرند. در بریتانیا در طول قرن گذشته میانگین ۶ فرزند به ازای هر زن به نصف کاهش یافته. این تغییر در کشورهای گوناگون با سرعت‌های متفاوتی انجام شده، کره جنوبی همین روند را در طول ۱۸ سال و حتی ایران در ۱۰ سال گذشته طی کرده است.

تحصیلات

هیچ یک از دستاوردهای دو قرن گذشته بدون رشد تحصیلات ممکن نبود. دورنمای آینده نیز نسبت به گذشته بسیار روشن‌تر است. جوان تحصیل‌کرده امروز به یک مسن تحصیل‌کرده در سال ۲۰۷۰ بدل خواهد شد، شاخصی که حتی امروز هم تصور آن مشکل است. با این نگاه نسل‌های بعدی از امکانات آموزشی و فضای تحصیلی بهتری برخوردار خواهند شد.

آموزش حتی بر دیگر جنبه‌های زندگی نیز تاثیر می‌گذارد. برای مثال موسسه آماری IIASA بر این باور است که جمعیت کودکان جهان بیشتر از آنچه امروز هست نخواهد شد و حتی جمعیت جهان بعد از سال ۲۰۷۰ میلادی روند کاهشی خواهد داشت. بر اساس برآوردها و برنامه‌های جهانی تا سال ۲۱۰۰ میلادی تمام ۷ میلیارد جمعیت جهان سواد اولیه خواندن و نوشتن خواهند داشت.

جایگاه تحصیلات در رشد آزادی‌های سیاسی نیز خود نشانی دیگر برای دلگرمی به آینده است.

میزان رشد آموزش در رده‌های گوناگون

دانستن این آمارها چه اهمیتی دارد؟

رسانه‌های بزرگ در همه خبرهای خود به ما اشتباهات و بدی‌های جهان را نشان می‌دهند اما کمتر می‌بینید که در خبرهای خود نشانه‌های خوب زندگی را نمایش دهند. حقیقت این است که خبرها به صورت جداگانه بد هستند؛ سقوط هواپیما، حملات تروریستی، بلایای طبیعی و… همه این را نتیجه می‌دهند که ما روزگاران خوبی نداریم و از جریان امروز ناراضی هستیم. اما خبرهای خوب کمتر به صورت ناگهانی واقع می‌شوند، آنها خبرهایی هستند که قرن‌ها زمان لازم داشته‌اند تا به بار بنشینند و ما امروز تنها بخشی از آنها را مشاهده می‌کنیم.کافیست خود را با ۲۲ میلیارد انسانی که در ۲ قرن گذشته روی کره زمین زندگی کرده‌اند مقایسه کنیم.

داستان زندگی انسان برگ‌های جدا از هم نیست و کتاب زندگی را باید در یک مجموعه خواند، کتابی که آهسته و پیوسته همچنان در حال نوشته شدن است.

* منبع: Our World In Data
* ترجمه و تنظیم: کامیار بهرنگ

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=63794