نگاهی به دلایل عدم موفقیت داعش در انجام عملیات تروریستی در ایران

- بنیان‌های فکری داعش برای مردم ایران، از جمله به دلیل تجربه‌ی یک حکومت اسلامی، اصلا جذابیت ندارد.
- بین رفتار دولت اسلامی (داعش) و رژیم جمهوری اسلامی مشابهت‌های زیادی وجود دارد.
- تهدید امنیتی برای انجام عملیات تروریستی در ایران عمدتا از سوی گروه‌های اجتماعی تحت فشار و همچنین قشرهای آسیب‌دیده‌ی جامعه است.

پنج شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۶ برابر با ۰۶ آپریل ۲۰۱۷


برزو فارسی – سپاه پاسداران مدعی است برای مقابله با نفوذ داعش به مرزهای ایران، میدان جنگ با گروه دولت اسلامی را در سوریه و عراق نگه داشته تا با بهره‌گیری از «عمق استراتژیک» (strategic depth) شعاع امنیتی مقابله با تهدیدات احتمالی این گروه تروریستی را افزایش دهد.

عمق استراتژیک، فاصله‎ی مرزهای یک کشور تا کانون تهدید است. جغرافیای طبیعی منطقه، امکانات و تسلیحات نظامی و توانایی نیروی انسانی مواردی هستند که می‌توان بر اساس آنها عمق استراتژیک را ایجاد و شعاع آن را افزایش داد.

اگر در نظر بگیریم که این استراتژی سپاه درست بوده، با این حال تنها یکی از مجموعه دلایلی است که داعش در ایران هنوز موفق به انجام عملیات تروریستی نشده است.

موقعیت جغرافیایی اراضی غربی ایران

در مرزهای غربی ایران با عراق، دیواره‌های غربی رشته‌کوه‌های زاگرس کمک بزرگی به افزایش میدان دید و تسلط نیروهای نظامی ایران به دشت مجاور کرده و این خصوصیت طبیعی باعث شده در مورد داعش عمق استراتژیک ایجاد شود.

در حد فاصله کوه‌های زاگرس در مرز ایران تا بخش‌های شمالی و مرکزی عراق و همین‌طور آن سوی مرزهای سوریه، وجود دشتی که نیروهای نظامی ایران به آن تسلط دارند و  همچنین حضور دسته‎های نظامی برای شناسایی و گشت، ضریب نفوذ به داخل خاک ایران را کم می‌کند

ادعای علی خامنه‌ای در مورد اینکه «اگر در سوریه با داعش نجنگیم باید در کرمانشاه و همدان و تهران بجنگیم» در بهترین شرایط، در مورد مرزهای غربی ایران صدق می‌کند. جایی که عوارض طبیعی امتیاز میدانی در اختیار ایران قرار داده است.

از طرفی، حضور نیروهای مورد حمایت رژیم ایران در خط مقدم جنگ سوریه، برای نیروهای اطلاعاتی و امنیتی وابسته به رژیم این امکان را فراهم می‌کند تا با روش‌های مختلف اطلاعات بیشتری از آرایش نیروهای درگیر در جنگ داشته باشند و از نزدیک عملکرد آنها را رصد کنند.

اما اولاً فراموش نکنیم جمهوری اسلامی همواره تاکید کرده در سوریه حضور مستشاری دارد و دوم اینکه سپاه پاسداران و نیروهای تحت حمایت ایران بیش از آنکه در سوریه با داعش درگیر باشند با گروه‌های مخالف بشار اسد مثل النصره سابق (فتح‌الشام) در اطراف حلب و دمشق می‌جنگند و اساساً هنوز جبهه‌ای مستقل علیه داعش نداشته‌اند که به تشکیلات «دولت اسلامی» ضربه بزنند و داعش نیز بخواهد به صورت فورس‌ماژور واکنش نشان دهد.

حتی در مواقعی، درگیری نیروهای دولتی سوریه و نیروهای مورد حمایت ایران با مخالفین اسد که همزمان با داعش نیز در جنگ بوده‌اند به نفع این گروه تمام شده است.

داعش و جذابیت میان شهروندان کشورهای هدف

یکی از دلایل با اهمیت برای پاسخ به این سوال که چرا داعش برای انجام عملیات در خاک ایران ناموفق بود، ضعف آنها در عضوگیری از بین‌ ایرانی‌هاست. این شهروندان ایران هستند که تا کنون به دام این گروه نیفتاده‌اند.

تجربه نشان داده عاملین انتحاری داعش که در نقاط مختلف اروپا یا عراق و سوریه اقدام به عملیات تروریستی می‌کنند یا ساکن کشورهای هدف هستند، یا تابعیت آن را دارند و یا بخشی از زندگی خود یا نزدیکان‌شان با کشوری که در آنجا دست به عملیات زده‌اند گره خورده است.

همچنان که عامل بمب‌گذاری مترو سن‌پترزبورگ ساکن روسیه و قرقیزتبار بود و یا عامل حادثه‌ی تروریستی پل وست مینستر لندن یک بریتانیایی‌‌تبار بود که به اسلام گرویده و در پایتخت بریتانیا دست به عملیات تروریستی زد. این نکته‌ی مهم در مورد حوادث پاریس، بروکسل و برلین هم صادق است.

انجام عملیات انتحاری یا خرابکاری در کشوری غیر از کشورهایی که مقرّ اصلی تروریست‌ها نیست کار سخت و پیچیده‎ای است. در واقع این طور نیست که عاملین انتحاری، بمب یا هر نوع ماده‎ی منفجره دیگر را از عراق و سوریه با خود حمل کنند، و یا اسلحه بردارند و راهی یک کشور دیگر شوند.

علاوه بر برنامه‎ریزی‌های ویژه شامل تامین هزینه‌های مالی عملیات و امکانات لازم برای انجام عملیات تروریستی، شناسایی نیروی انسانی مطمئن و آموزش دادن آنها نیز مهم است.

تیم‌های تروریستی از طریق واسطه‌ها باید افرادی را شناسایی کنند که زمینه‎ی ذهنی و ایدئولوژی لازم برای انجام عملیات را داشته باشد. سپس استعدادهای او سنجیده می‎شود و بعد آموزش‌های لازم را فرا می‌گیرد. بسیاری از آنهایی که دست به عملیات انتحاری زده‌اند مجرمین سابقه‌دار بودند که در کشورهای خود پرونده‎ی امنیتی داشتند. انجام ماموریت‌های انتحاری و بی‎بازگشت علاوه بر آموزش، نیاز به باورهای ذهنی خاص دارد که رساندن فرد مورد نظر به آن سطح، بسیار زمان‎بَر است زیرا شستشوی مغزی به تدریج انجام می‌گیرد و داعش در سال‌هایی که در عراق و سوریه قدرت گرفت نتوانست جاذبه‌های لازم را برای جذب نیروی کافی در ایران ایجاد کند.

دولت اسلامی در افغانستان ۱۰ هزار عضو دارد

چرا داعش نتوانست در بین ایرانی‌ها جاذبه پیدا کند؟

جدا از اینکه یکی از زمینه‌های ناکامی جذابیت داعش در ایران، تجربه‌ی تر و تازه‌ی ایرانیان با حکومتی دینی و مشابه داعش است، در عین حال بنیان‌های فکری داعش با اصول رفتاری و اعتقادی شیعه نیز همخوانی ندارد، شاید آنها در عمل نتیجه‎ی یکسانی داشته باشند، اما اصول جداگانه‎ای برای رسیدن به اهداف خود دارند و از این رو پرورش نحله‌های فکری آن در ایران تا کنون میّسر نشده است. به عنوان مثال هم رژیم جمهوری اسلامی و هم داعش از سنین کودکی افراد را با باورهای دینی شستشوی مغزی می‌دهند و آنها را تحت تعالیم دینی و نظامی خود قرار می‌دهند. اما این پروسه‎ی آموزشی در ایران نام‌اش ترویج فرهنگ ایثار و شهادت‎طلبی است و در مقابل، رژیم  ایران همین سیستم آموزشی از سوی داعش را سیستم تروریستی و انتحاری می‌نامد.

در منطقه‎ی خاورمیانه هیچ کشوری به اندازه‎ی ایران درگیر حکومت آغشته به ایدئولوژی دینی نیست و شهروندان هیچ کشوری به اندازه‎ی مردم ایران از این مدل حکومتی گریزان نیستند. سطح سواد و سطح علمی شهروندان ایران در ایران بسیار فراتر از کشورهای دیگر منطقه است. عموم کشورهایی که داعش در آنها جذاب به نظر می‌رسد دارای مردمانی کم‎سواد و یا بی‎سواد هستند. داعش توانست بخش عمده‎ی مردم شهرهایی چون موصل در عراق و رقه در سوریه را با خود همراه کند، اما حتی در بین مردم کم‎سواد و بی‌سواد ایران نتوانست جذابیت ایجاد کند چون آنها نیز ساختار حکومت و سیاست را آغشته به دین کرده و با شیوه‌های به شدت افراطی دنبال می‌کنند حال آنکه مردم ایران نتیجه‎ی این مدل حکومت را از ابتدای انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ تا کنون تجربه کرده‌اند و هیچ تمایلی به نوع دیگری از آن ندارند.

بر همین اساس، بازوی قدرتمندی از داعش برای انجام عملیات تروریستی در ایران تشکیل نشده است. معدود نیروهایی احتمالی هم که آماده‏‌ی اجرای عملیات در ایران شدند آنقدر ناکارآمد بودند که همگی آنها توسط سرویس‌های امنیتی رژیم جمهوری اسلامی شناسایی و دستگیر شدند چون زمینه و پایگاه اجتماعی برای ترویج بنیان‌های فکری آنان در ایران فراهم نیست.

احتمال ضربه‌پذیری از کدام ناحیه زیاد است؟

نهم فروردین سال ۱۳۹۴ حضور ۸۰ هزار هوادار افغان در ورزشگاه آزادی تیم ملی المپیک ایران همه را غافلگیر کرد

تخمین زده می‌شود که حدود ۳۰ هزار خارجی در صفوف داعش می‌جنگند و یک سوم آنها اهل قفقاز، آسیای میانه و روسی‎تبار هستند. سابقه نشان می‌دهد به نسبت مرزهای شرقی، غربی و جنوبی ایران، مرزهای شمالی چندان برای جابجایی‌های زمینی از جمله قاچاق انسان مطلوب نیست. آمار پایین رفت و آمد قاچاقچیان پیاده از مرزهای شمالی برای ورود به استان‎های شمالی و یا آمار پایین افراد مشکوک که برای خروج از مرزهای شمالی اقدام کرده‌اند نشان‌دهنده‌ی وجود موانع (طبیعی و امنیتی) است که محدودیت‌آفرین است. از طرفی فاصله‎ی زیادی بین مناطق داعش‌خیز در آسیای میانه تا مرزهای شمالی ایران وجود دارد و طی کردن این مسیر برای اجرای عملیات، کار آنها را سخت می‌کند.

مقایسه جغرافیای طبیعی مرزهای ایران با یکدیگر نشان می‌دهد مرزهای شرقی مجاور افغانستان و پاکستان آسیب‌پذیرترین نقاط برای ورود نیروهای داعش به ایران هستند.

ترکیب جمعیت آسیب‎پذیر

حدود دو و نیم تا سه میلیون افغان در ایران ساکن هستند و یا به خاک ایران رفت و آمد دارند، ایجاد عمق استراتژیک مرزهای شرقی به علت شرایط جغرافیایی میسر نیست. از طرفی داعش در غرب ایران، در سوریه و عراق مستقر شده و موقعیتی ثابت دارد، اما اعضای این گروه به ویژه در افغانستان در دسته‌های پراکنده زندگی می‌کنند. یعنی ایجاد عمق استراتژیک پاسخگو نیست.

هزاران کارگر افغان در ایران به صورت غیرمجاز زندگی می‌کنند و مشاغل فیزیکی و سخت دارند، دستمزد آنها پایین است و کفاف زندگی را نمی‌دهد و در ماه‌های مختلف سال بیکار هستند و هیچ منبع درآمدی ندارند

احتمالِ آسیب آنجا افزایش پیدا می‌کند که بین پایگاه‌های قوی داعش در افغانستان و جمعیت افغان‌های مقیم ایران ارتباط برقرار شود. ارتباطی که به واسطه فرهنگ و زبان و فاصله‎ی جغرافیایی آسان‎تر برقرار می‌شود.

ترکیب جمعیتی در مرزهای غربی افغانستان به سود شیعیان است، بر همین اساس هم حدود ۲۰ هزار شیعه افغان به عنوان نیروهای «مدافع حرم» در لشکر فاطمیون و همین‌طور صدها پاکستانی در گردان زینبیون در سوریه به نفع بشار اسد می‌جنگند. همزمان همین موقعیت، رفت و آمد افغان‌ها در مرز و داخل خاک ایران آسان می‌کند. بعلاوه اینکه شباهت ظاهری و زبانی شهروندان شرقی ایران با افغان‌ها، امکان زیست آنها در اجتماع را راحت‌تر می‌کند. بر این اساس، داعش می‌تواند هم از نظر فکری و اعتقادی به طور غیرمستقیم افرادی را تحت تاثیر قرار داده و آنها را به انجام عملیات تشویق کند، و هم به طور مستقیم نیروهای وفادار به خود را مامور انجام عملیات تروریستی در خاک ایران نماید.

دولت اسلامی در افغانستان ۱۰ هزار عضو دارد. جمعیت افغان ساکن ایران به چند دلیل آسیب‌پذیر هستند که احتمال همکاری آنها با داعش را به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، دانسته یا نادانسته فراهم می‌کند.

رژیم ایران بخورد خوبی با پناهندگان افغان ندارد، آن‌ها از حکومت جمهوری اسلامی دل خوشی ندارند و از اجتماع بایکوت می‌شوند و در مواقع زیادی جامعه آنها را تحقیر می‌کند.

در میان افغان‌های ساکن ایران نارضایتی از رژیم جمهوری اسلامی کم نیست. شهروندان افغان که عموماً در حاشیه‎ی شهرها ساکن هستند از بسیاری حقوق و امکانات اولیه شهروندی برخوردار نیستند. هزاران نفر از آنها در شرایط سخت مالی قرار دارند. بسیاری از افغان‌های ساکن ایران خانواه‎های پرجمعیتی هستند که حتی تهیه خوراک و غذا برای آنها مقدور نیست. بسیاری از کارگران افغان در بعضی فصول سال بیکارند و هیچ منبع درآمدی ندارند. بعضی از آنها که نتوانستند کار ثابت پیدا کنند به فروش مواد مخدر و مشاغل سیاه روی می‌آورند. آنها از نظر اجتماعی نتوانسته‌اند با جامعه‎ی ایرانی خو بگیرند و دچار واخوردگی هستند. پرونده‌های قضایی آنها در محاکم و دادگاه‌ها کم نیست و در مجموع، بستر ناراضی این جامعه‎ی سه میلیون نفری برای نفوذ داعش، ظرفیتِ بالقوه دارد.

این مسائل دست به دست هم می‌دهند تا ضریب آسیب‌پذیری امنیتی در خاک ایران، با واسطه قرار دادن جمعیت افغان  از سوی داعش، افزایش پیدا کند.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=70913