پدیده‌ای به نام محمود احمدی نژاد نظام را یک تنه به زیر می‌کشد؟

پنج شنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۶ برابر با ۱۳ آپریل ۲۰۱۷


رضا تقی‌زاده – سیرک ثبت نام نامزدهای انتخاباتی جمهوری اسلامی که  در آن از کفن‌پوش پیر تا زیباروی جوان، دوقلوهای خندان و  آبی‌پوش عبوسی در لباس کارگران، و دهه‌ها نمونه شگفت‌انگیز دیگر دیده شد، روز دوم گشایش، شاهد ورود پدیده‌ای بود که به تنهایی قادر است گرمی ‌بازی را در حد سوختن صحنه، بالا ببرد.

محمد منتظری سمت راست معمر قذافی رهبر وقت لیبی ایستاده است

از زمان مرگ محمد، فرزند حسینعلی منتظری، ملقب به «رینگو»- فردی که ارسال ۱۶ میلیون دلار کمک‌های مالی پیش از انقلاب معمر قذافی  برای خمینی از طریق او صورت گرفت، و یک سال پس از به قدرت رسیدن انقلاب، فرودگاه مهرآباد تهران را اشغال نظامی کرد تا افراد مسلح خود را به جنگ اسرائیل ببرد، محمود احمدی نژاد با فاصله زیاد، غیر قابل پیش‌بینی‌ترین چهره‌ای است که حکومت اسلامی ایران به خود دیده است.

اعلام داوطلبی محمود احمدی نژاد برای رسیدن به منصب ریاست دولت اسلامی برای سومین بار، تحولی است که ناظران اوضاع داخلی ایران آن را انتظار نمی‌کشیدند.

بزرگترین مانع راه محمود احمدی نژاد برای یافتن بخت رقابت با دیگر نامزدهای دستچین شده شورای نگهبان نظام، علی خامنه‌ای است که زمانی او را به‌هاشمی‌رفسنجانی ترجیح داده بود.

خامنه‌ای بعد از آغاز سفر‌های استانی سال گذشته احمدی نژاد که به روشنی انگیزه انتخاباتی داشت، او را از داخل شدن در بازی پرهیز داد.

حمید بقایی و محمود احمدی نژاد

علی خامنه‌ای روز دوشنبه بیست و پنج مهر سال گذشته ضمن درس خارج خود در اشاره به موضوع احتمال نامزدی احمدی نژاد در انتخابات دور دوازدهم رییس جمهوری اسلامی گفت: «خب بله، یک نفری، یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظه‌ صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. گفتیم صلاح نمی‌دانیم ما شما شرکت کنید. گفتیم… این دو قطبی در کشور ایجاد می‌شود. دو قطبی در کشور مضرّ است به حال کشور… خب حالا یکی بگوید فلانی چرا پشت بلندگو نگفته؟ خب حالا این هم پشت بلندگو…. می‌دانم شما اگر وارد این مقوله شدی به ضررت است. به ضرر کشور هم هست. به شما می‌گویم وارد نشو. من صلاح نمی‌‌دانم.»

تنها استدلال خامنه‌ای در توجیه پرهیز دادن احمدی نژاد از شرکت در انتخابات این بود که حضور او «در کشور دوقطبی ایجاد می‌کند»، در حالی که توضیح روشنی در مورد مفهوم دوقطبی شدن کشور نداد.

ایران کشوری است که در طول سی و هفت سال گذشته به دو قطب «ملت و امت» تقسیم شده.  «ملت» بدون وسیله و نفوذ و داشتن کمترین سهمی ‌در حکومت، بین سرمایه‌داری و سوسیالیسم، چپ و راست، پادشاهی و جمهوری‌خواهی و ده‌ها زیرشاخه دیگر سرگردان است و هر چهار سال یک‌بار برای رای دادن به یکی از دو گزینه «بد و بدتر» به صف می‌شود.

با داشتن تعدادی بسیار کوچکتر از «ملت»، و در عین حال قبضه همه ارکان حکومت، «امت» به زیرشاخه‌هایی ناهمگن و گاهی معارض با هم تقسیم شده که از آنها به عنوان اصلاح‌طلبان، میانه‌روها، اصولگرایان، راست و چپ، نظامیان نام می‌برند.

احمدی نژاد که هم آمیزه‌ای است از مجموع زیرشاخه‌های دیگر اهل امت معدل آنها، با لعاب پوپولیستی خاص خود، نوبر «بهار» را به خطوط جدایی امت اضافه کرده است.

در زمان خمینی او با لهجه خاص خود اغلب از  «کلمه واحده» و «وحدت کلمه» یاد می‌کرد، در حالی که همسویی کارگزاران حکومت و دولت در آن روزها نیز ظاهری بود و حفظ آن از ترس خمینی. آنچه آن روز هم در بین نبود وحدت کلمه بود.

امروز ترس جامعه ریخته است و علی خامنه‌ای خوب می‌داند که نعلین‌های خمینی فراخ‌تر از پای او است. بیشتر و بهتر از همه این موضوع را فردی درک کرده که به مدت هشت سال، هم بنا بر تعریف قانون اساسی حکومت و هم به نسبت حدود قدرت دیگر عوامل نظام، بعد از «رهبری»، مهم‌ترین و با نفوذترین منصب حکومت را در اختیار داشته.

به عنوان صاحب اختیار اسمی ‌حکومت، علی خامنه‌ای با به میدان آوردن ابراهیم رییسی و قرار دادن او مقابل حسن روحانی، عملا انتخابات را دو قطبی ساخته و خلاف گفته پیشین خود عمل کرده بود، و احمدی نژاد که ثبت نام او با ابراز مخالفت تند اصولگرایان نیز روبرو شده، اینک انتخابات را نه دو قطبی که چند قطبی ساخته است.

دیده‌بوسی سال علی خامنه‌ای و ابراهیم یونسی در خراسان

نگاه اصلاح‌طلبان و عمل‌گرایان به موضوع ثبت نام احمدی نژاد همان میزان انتقادی است که نگاه و نظر اصول‌گرایان. از این جهت با آمدن احمدی نژاد دست کم تا اعلام اسامی‌ نهایی نامزدها، انتخابات اردیبهشت ماه دست‌کم سه قطبی خواهد بود، بدون قابل پیش‌بینی بودن موفقیت هر یک از آنها.

احمدی نژاد چرا آمد؟

احمدی نژاد در روستای آرادان- گرمسار در خانواده‌ای کارگری متولد شد، در تهران درس خواند و سه سال پیش از انقلاب برای تحصیل به دانشگاه علم و صنعت رفت.

او فاصله حرکت از نامه‌رسانی در وزارت خارجه جمهوری اسلامی (پیک مخصوص) تا فرمانداری اردبیل را در چند سال طی کرد. فاصله زمانی رسیدن وی از فرمانداری اردبیل (اردبیل بعدا استان شد) به شهرداری تهران از مرحله نخست هم کمتر بود. جهش احمدی نژاد از شهرداری تهران تا منصب رییس جمهوری همه را غافلگیر ساخت، بخصوص موفقیت او در دور دوم، ‌هاشمی ‌رفسنجانی، یکی از اسطوره‌های حکومت را پشت سر گذاشت.

گذشته‌ی احمدی نژاد خاکستری است و بیشتر اطلاعات موجود پیرامون وی متکی به داده‌های خاص خود او است هر چند با رسیدن به منصب رییس جمهوری علاقه‌های داخلی و خارجی در مورد او زیاد شد.

در صفحه آخر شناسنامه  احمدی نژاد «توضیحات» قید شده که حاکی از تغییر نام خانوادگی وی بعد از انقلاب است. در مقاله‌های متعدد از جمله نوشته‌ای از رابرت تیت در روزنامه انگلیسی‌زبان گاردین گفته شده نام خانوادگی او «سبورچیان» بوده که دارای ریشه یهودی است و سبورچی یعنی رنگرز که  سبور را، که شال یهودی است، رنگ می‌کند.

داوود، برادر محمود، ظاهرا با تفسیر و برگردان معنی سبورچی، مدعی شد نام فامیل آنها «صباغیان» بوده که معنی آن هم رنگرزی است، و انتخاب «احمدی نژاد» به عنوان نام خانوادگی توسط پدرشان صورت گرفته که نام کوچک او احمد بود.

در صورت وجود سابقه رنگرزی در خانواده، و داشتن نام سبورچیان که خاص یهودیان است، سابقه باید  به دو یا سه نسل پیش از پدر او برگردد، زیرا پدر احمدی نژاد به آهنگری اشتغال داشت و سبورچی نبود.

احمدی نژاد در منصب رییس جمهوری متفاوت با تمام رییس دولت‌های اسلامی پیشتر از خود عمل کرد و برای مدتی خارج از ایران به مراتب شناخته شده‌تر از علی خامنه‌ای شد.

احمدی نژاد به دفعات موقعیت  علی خامنه‌ای را نادیده گرفت، و حتی از راه خانه‌نشینی ۱۱ روزه و یا اصرار در محدود کردن و تغییر وزرای دست‌نشانده علی خامنه‌ای در وزارت اطلاعات و کشور… قدرت او را بدون پرداختن هزینه‌ای چشمگیر به چالش کشید.

احمدی نژاد بر این باور است که از نقطه‌ای ناشناخته حمایت می‌شود. او می‌داند، قدرت خامنه‌ای شبیه قدرت ببر کاغذی است، و به عقب راندن او دشوار نیست. وضعیت سلامت خامنه‌ای و تشدید چنددستگی‌های درون حکومت برای بی نصیب نماندن از نمد قدرت در غیاب خامنه‌ای، مشوق احمدی نژاد برای داخل شدن در گود انتخاباتی بوده- هر چند که به گمان قوی بخت رقابت نهایی در آن به او داده نخواهد شد.

احمدی نژاد با شناخت از جامعه روستایی، آگاهی از میل شدید جامعه شهری به تغییر، تاثیر نمایش‌های پوپولیستی رهبران غیر متعارف مانند دونالد ترامپ، می‌داند که می‌تواند منشاء تغییر شود.

تکرار شعار «بهار» که نماد «بهار عربی است برای ایران»، دادن وعده یارانه ماهانه ۲۵۰ هزار تومان به هر فرد، و ساخت و ساز مسکن ارزان برای همه ( مسکن مهر) او را در کنار چهره‌ای مانند هوگو چاوز رفیق پیشین او قرار می‌دهد که در کشور متبوع خود طرفداران بی‌شمار داشت.

احمدی نژاد، کوچک اندامی ‌است که در درون خود پهلوانی بزرگ می‌بیند با قدرت شکستن شاخ غول‌ها. او به شهرت معتاد شده و به قهرمانی عشق می‌ورزد.

برخلاف گفته عباس عبدی که اقدام او را «انتحاری» خوانده، احمدی نژاد عاشق زندگی و حرکت است و برای پرهیز از خاموشی به صحنه آمده. بازنده بزرگ تصمیم احمدی نژاد برای شرکت در انتخابات علی خامنه‌ای است که  پیشتر تلاش کرده بود مانع از ظهور دوباره او شود.

حکومت با او چه می‌کند؟  

رهبران حکومت و مدعیان اصلی  انتخابات قادر به نادیده گرفتن او نیستند. از این لحاظ اختیار کردن سکوت و انکار احمدی نژاد گزینه‌ای ممکن نیست. راه دیگر حکومت، و نامزدهای شاخه‌های دیگر، تلاش برای تخریب او و همراهان او است.

از این گزینه احمدی نژاد با گرمی‌ استقبال می‌کند: هر تلاش تخریبی علیه او، با در نظر گرفتن جو جامعه در ضدیت با حکومت و نارضایتی توده‌ها، تبلیغی مجانی برای او است.

در صورت تصمیم به حذف احمدی نژاد و رد صلاحیت او که پیشتر دو دوره رییس جمهور حکومت بوده، اعتبار خارجی خیمه‌شب‌بازی انتخابات جمهوری اسلامی بیش از پیش لطمه خواهد دید.

نتیجه‌ی حذف نام احمدی نژاد در داخل، قهر کردن طرفداران او و بی رونق‌تر شدن نمایشی است که حکومت در وضعیت بسیار دشوار کنونی، به گرمی‌ تنور آن دل بسته است.

در صورت قرار دادن نام او در جمع هشت نامزد از صافی گذشته، صحنه انتخابات که در وضعیت ابتدایی کنونی هم وسیله نمایش کوتاهی‌ها، شکست‌ها و فسق و فساد نظام است، با شروع مناظره‌ها، تخریب بیش از پیش حکومت را به دنبال خواهد داشت.

احمدی نژاد در دور دوم انتخابات سال ۸۸ زمینه‌ساز پا گرفتن جنبش سبز شد، و تظاهرات میلیونی مردم علیه او و علیه رهبر جمهوری اسلامی، از دشنام دادن در کوچه‌ها تا سوختن عکس‌های رهبر در خیابان‌ها، بیش از هر زمان دیگری شائبه مشروعیت حکومت اسلامی ایران را زایل ساخت.

بازگشت او به صحنه انتخابات این‌بار مجالی است برای شمار قابلی از مردم که به جای قرار گرفتن در مقابل، پشت سر او و برابر  حکومت صف کشیده و حتی به خیابان‌ها رفته و گزینه‌های قراردادی نظام (روحانی- رییسی) را نفی کنند: استفاده ابزاری مشابهی که مردم از‌ هاشمی ‌رفسنجانی در دو برهه مختلف کردند و به نوبت، او را از عرش به فرش و از فرش به عرش کشیدند.

متقاضی نامزدی انتخابات ریاست جمهوری ۹۶
متقاضی نامزدی انتخابات ریاست جمهوری ۹۶
متقاضی نامزدی انتخابات ریاست جمهوری ۹۶

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=71574