ایران و ایرانى در میان کلاف گوریده یک «جمهور» دینى/ اسلامى

- آنچه كشور ايران را به مرز خطر نابودى مى‌كشاند وحدت ايدئولوژيك در پوشش شيعى است.

سه شنبه ۲ خرداد ۱۳۹۶ برابر با ۲۳ مه ۲۰۱۷


نیکروز اعظمى – در دوران دولت ساسانى، ساسانیان که خود را در تقابل و تعارض با رومیان مى‌دیدند و در سده سوم میلادى امپراتورى روم به دلیل نیاز به وحدت ایدئولوژیک رسماً دین مسیحیت را پذیرفت و با کنار نهادن مکتب نوافلاطونى که خود نیز در بى مایه کردن افکار یونانى در دستگاه سیاسى و دیوانى روم نقش مهمى داشت، به دین زردتشتى در دستگاه نظام سیاسى رسمیت بخشیده و در یک وحدت دینى/ ایدئولوژیکى، اساس تکثر دینى پیشین را متزلزل کرد. سیاست چنین وحدتِ رسمیت یافته موجبات ظلم و تعدى را در میان مردم فراهم نمود و نارضایتى را گستراند و در نهایت ایران که در جنگ با روم به شدت آسیب پذیر شده بود، عربان با اطلاع از این وضعیت ایران و ایرانى  به ایران تاختند و وى را مقهور خویش ساختند.

وحدت ایدئولوژیک در روند رویدادهاى سیاسى و فرهنگى ایرانیان پس از حمله عربان و اسلام‌خواهى ایرانیان در قالب جنبش نظامى (ابو مسلم خراسانى) و ادبى (شعوبیه) در قالب ارزش‌هاى اسلامى به بار نشست و ایرانیان دروازه “تمدن اسلامى” را گشودند. مهمترینِ این رویداد در دوران فرهنگ اسلامى را مى توان در وحدت ایدئولوژیک صفویان در قالب شیعه‌گسترى در همه‌ی نقاط ایران یافت. اساس چنین وحدتى که منجر به کشتار دینىِ دهشتناک در داخل ایران شد در تقابل با امپراتورى عثمانى بوده است. جنگ چالدران جنگى میان صفویان و دولت عثمانى بود. دو رقیب ایدئولوژیک یکى به وحدت رسیده در ایدئولوژیک سنى و آن دیگرى وحدت ایران شیعى، هر دو نظام سیاسى‌شان را بدان آلودند و به هم تاختند تا اینکه ایرانیان بخشى از سرزمین کردستان ایران را که امروز به عراق، سوریه و ترکیه ضمیمه است، از دست دادند.

“جمهورى” اسلامىِ شیعى نیز بطور حتم و یقین حیات خویش را در مقابل کشورهاى دیگر نظیر برخى کشورهاى عرب مسلمان مانند عربستان و غیر مسلمان مانند اسرائیل و نیز امریکا، در این مى‌بیند تا بتواند با یک وحدت ایدئولوژیک شیعى در دستگاه نظام سیاسى اش، بر توان نظامى خویش بیافزاید و با یک سیاست خارجى فعال شیعى تو بخوان “صدور انقلاب اسلامى” جبهه‌هاى جدیدى را بگشاید و با نفوذ خویش در آنها از ضربه‌پذیرى خویش بکاهد. به همین خاطر است که همه جناح‌هاى حکومت شیعى در سیاست خارجى اشتراک و اتفاق نظر دارند و در وحدت کامل هستند. در این رابطه ببینیم حسن روحانى رئیس جمهور شیعه در ایران در اولین نشست خود پس از انتخاب مجدد به ریاست جمهورى چه گفته است.

حسن روحانى مى‌گوید: “کسی که توانسته در مقابل تروریسم بایستد،‌ ملت عراق، ملت سوریه و ملت لبنان بوده و ملت ایران نیز از طریق دیپلمات‌ها و مستشاران نظامی‌اش به این دو ملت بزرگ و سایر ملل کمک کرده و کمک خواهد کرد”. روحانى مى‌افزاید: “چه کسانی از تروریست‌ها حمایت کردند و به آنها پول دادند؟ پس نمی‌توانند ادعای مبارزه با تروریسم داشته باشند.”

از این سخنان بر مى‌آید که سیاست “صدور انقلاب اسلامى” که ایران را به نیستى خواهد کشاند مانند گذشته تداوم خواهد داشت و بر سر آن، میان جناح‌هاى مختلف حکومت اسلامى وحدت وجود دارد. وحدتى که ایرانیان با رأى خویش عملاً آن را تثبیت کردند. رئیس جمهور «منتخب مردم ایران» و نماینده رسمى “جمهورى” اسلامى در بیرون از مرزهاى ایران زین پس نیز، در هر زمان و مکان که تشخیص دهد در همآوایى با رهبرى آن “از طریق دیپلمات‌ها و مستشاران نظامى‌اش” به سایر ملل کمک خواهد کرد و نتیجتاً اینکه از مسلح کردن و کمک مالى رساندن گروهاى شیعى و حزب‌الله لبنان و همچنین دخالت نظامى در عراق و سوریه نیز دست نخواهد شست.

این همان خطر وحدت ایدئولوژیک شیعى است که نمى‌تواند بدون گشودن جبهه‌هاى دیگر دوام آورد. و این وحدت و گشودن جبهه‌هاى دیگر مانند تقویت حوثى‌هاى یمن ارتباط تنگاتنگ با سیاست “صدور انقلاب اسلامى” دارد. رئیس جمهوری اسلامی ایران “آشوب در منطقه” را رندانه بر گردن دیگرى انداخت و نقش مهم و اصلى ایران اسلامى و دخالت تمام‌قد آن را انکار کرد و اقدامات نظامى ایران را صرفاً کمک به مردم این منطقه قلمداد نمود: “مردم ما تصمیم گرفتند که مقتدر باشند و موشک و سلاح ما برای صلح است و اگر ساخته نشود یک عده دچار اشتباهات محاسباتی می‌شوند که قبلا هم شدند و در منطقه آشوب آفریدند.” اینگونه شاخ و شانه کشیدن در پوشش وحدت ایدئولوژیک شیعى که مردم ایران نیز در این انتخابات عملاً بر چنین وحدتى مُهر تأیید زدند، عواقب شومى در پى خواهد داشت و نمونه هایى از آن را که بازگو نمودیم هیچگاه به نفع ملت‌ها و کشورها نبوده است. دو نمونه دیگر آن وحدت ایدئولوژیک نازیسم و کمونیسم بود که اولى از طریق رأى آزاد جمهوری وایمار متحقق شد و دومى از پى انقلاب کمونیستى. و دیدیم که هر دو نظام مبتنى بر ایدئولوژی چه فاجعه‌های بزرگى هم براى مردمان کشورهاى خود و هم جهان آفریدند.

مردم ایران و نخبگانش، چه آگاهانه و چه ناآگاهانه بر چنین وحدتى رأى خود را به صندوق‌ها ریختند و قطعاً این رأى در تثبیت وحدت ایدئولوژیک شیعى در بطن حاکمیت دینى، نه اینکه ایران را به سمت آزادى و دموکراسى نخواهد بُرد بلکه از این بدتر بر خطر فروپاشى ایران نیز افزوده خواهد شد. در همه این کشورها چه در دوره باستان و چه زمان ما که نظام سیاسى هر یک از آنها به مذهبى رسمى آمیخته شده بود، در هر دو بُعد داخلى و خارجى به بن‌بست برخورد و موجب مصائب عدیده و دهشتناک شد. در نظام سیاسى مبتنى بر وحدت ایدئولوژیک از جمله در نظام کنونى ایران، تفکر انتقادى مجالى پیدا نمى‌کند تا بتواند قدرت و قدرت دینى را بطور جدى نقد کند و در واقع، قدرت چنین وحدتى است که مانع تفکر انتقادى مى‌شود. وحدت ایدئولوژیک شیعى استوار بر نظام سیاسى ایران و حمایت همه جانبه اخیر مردم ایران به چنین وحدتى، باعث کنترل همه جانبه از سوى این نظام شیعى بر هر روزنه‌اى از تفکر انتقادى شده و استقلال آن را در نطفه‌اش خفه خواهد کرد یا آن را متأثر از خود مى‌کند. وقتى که وحدت ایدئولوژیک با تمام قوا بر همه‌ی سوراخ سنبه‌هاى کشور ایران رخنه و سیطره دارد سخن از تفکر انتقادى بکر سخنى بیهوده و بى مورد و ایجاز مُخل است.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=76046