در غایت بُرد با کی‌است؟

جمعه ۲۶ خرداد ۱۳۹۶ برابر با ۱۶ ژوئن ۲۰۱۷


آوازه – آیت‌الله علم‌الهدی موجود غریبی است. معلوم نیست در کدام پرورشگاه رشد یافته و این همه نکته‌های بدیع فقهی را در کدام مکتب آموخته است.

تا قبل از فرا رسیدن جنبش سبز زبان در کام کشیده بود و گاه و بیگاه زنجه موره‌ای صادر می کرد. جنبش سبز ولی دهان او را دوخت. بعد از جنبش دریافت که اگر بخواهد سری در میان سرها در آورد باید پرده شرم و حیا را بدرد و همچنان خرافات مذهبی را در جامعه بپراکند.

علم‌الهدی حالا دیگر شمشیر را از رو بسته و در نمازهای جمعه هل من مبارز می‌طلبد. مهم‌ترین مساله جمهوری اسلامی و علم‌الهدی برگزاری کنسرت‌های جوانان در شهر مشهد رضوی است. برای این نظام  واقعا باید اسفند دود کرد که با این تصمیمات ضد و نقیض آبروی هر چه حکومت است را بر باد داده. این هفته مجوز می‌دهند ولی هنوز جوهرش خشک نشده آن‌ را پس می‌گیرند. کارگزاران حکومتی دو سه روز پیش دست از پا خطا کرده مجوزی  را که برای رقص زومبا صادر کرده بودند پس گرفتند. رقصی که از آن سر دنیا می‌آید.

از مشروطیت به این سو منادیان تجدد مهم‌ترین مانع پیشرفت ایران را جهل و خرافات می‌دانستند و روشنفکران آبشخور آن ‌را در قوانین مذهبی جستجو می‌کردند. بعدها همین روشنفکران نیز دریافتند که همان آبشخور اصلی است که مانع تحقق آزادی می‌شود.

غوغای آزادی‌خواهی عارف که فرو خوابید دوباره موسیقی، بد و خوب و حلال و حرام پیدا کرد. هنری که در زمان ساسانیان یکی از ارکان چهارگانه حکومت به شمار می‌رفت تبدیل به وسیله‌ای برای بدنام کردن آزادی‌خواهان و بی احترامی به آزادی شد. در همه جای دنیا موسیقی به عنوان وسیله‌ای احترام‌ برانگیز در مراسم مذهبی و اجتماعی به کار گرفته می‌شود.

دایناسور بزرگ، علم‌الهدی نیز برگزاری موسیقی و رقص را در ایام عزاداری و رمضان بی احترامی به امام اول شیعیان تلقی می‌کند.

خاطره خالقی

روح‌الله خالقی موسیقیدان برجسته در یکی از کتاب‌های خود خاطره‌ای را از آخوندی به یاد می‌آورد که صبح‌ها برای رفتن سر کار راه خود را دور می‌زده تا از جلوی مغازه‌ای که موسیقی پخش می‌کرده عبور نکند. باور کنید که جوانان ما با تکیه بر روح موسیقی‌پرور خود توانسته‌اند همین موسیقی موجود را برای ما نگاه دارند.

این بی احترامی به موسیقی بیش از آنکه ناشی از رفتار آخوندها باشد برخاسته از سیاست کارگزاران فرهنگی است. آنها در وسایل ارتباطی رسمی کشور در ایام عزاداری‌های مذهبی موسیقی را به کلی قطع می‌کنند. وقتی کارگزاران حکومتی چنین می‌کنند از آخوند‌ها چه توقعی داریم.

این احترام جعلی به قیمت بی‌احترامی به موسیقی سرزمین ما تمام می‌شود و این فرایند طبعا از تمایل جامعه به موسیقی می‌کاهد. از طرف دیگر آخوندها نمی‌دانند یا نمی‌خواهند بدانند که موسیقی در فرهنگ جهانی  به عنوان وسیله‌ای برای تزکیه نفس به کار گرفته می‌شود. زیرا بر این باورند که جامعه‌ای که با موسیقی دم‌ساز نباشد انباشته از کینه و حقد و حسد می‌شود و نمی‌تواند دشواری‌های زندگی را تاب بیاورد.

قدیمی‌ها می گفتند موسیقی ودیعه‌ای الهی است، حالا ببینیم دایناسورهای اسلامی با این ودیعه الهی چه می‌کنند. حتی وقتی می‌خواهند از موسیقی در مراسم مذهبی استفاده کنند باز پای خون و خشونت به میان می‌آید. ندیده‌اید که با زنجیر و قمه و دشنه چه می‌کنند؟ اینها دشمنان واقعی جامعه هستند.

نکته‌ای که باید به آن توجه داشت این است که احکام مذهبی امروز متعلق به چهارصد پانصد سال پیش است و آخوندها آن ‌را در دوره خود تمدید کرده‌اند وگرنه تاریخ موسیقی ایران پیش از تازیان و حتی در دوره خلافت از اعتبار و احترام پیشین برخوردار بوده است. موسیقی‌دانانی چون نشیط و ابراهیم و اسحاق موصلی مقام برجسته‌ای داشته‌اند.

منادیان شیعی‌گری در زمان صفویه فرصتی یافتند تا علیه آنچه پیشینه ایرانی داشت اقدام کنند از جمله سر دشمنی با موسیقی برداشتند و به مرور از اعتبار و احترام آن در توده مردم کاستند. امروز اما ترفندهای آخوندهایی چون آیت‌الله علم‌الهدی و هم‌پالکی‌هایش درست مصداق آب در هاون کوبیدن است. صد سالی می‌شود که موسیقی ایران از نو قد برافراشته و جوانان هر روز بیشتر از پیش به موسیقی باب طبع خود روی می‌آورند. امروز می‌بینیم که آخوندها برای پیشبرد کار خود از یاری جوانان هنرمندی مانند امیر تتلو استفاده می‌کنند. در غایت بُرد با همین امیر تتلو‌هاست.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=78947