روزگار ما تنگسیری‌ها: بابک زنجانی و رفقا، مشت نمونه خروار

- قاضی مقیسه می‌گوید زنجانی گفته پول دارم، کشته هم شوم نمی‌دهم.
- گفته می‎شود جلسات دادگاه همدستان او نیز تمام شده و باید منتظر حکم دادگاه باشند.
- زنجانی پای اعدام است، اما وکیل‎اش می‌گوید بعید است حکم به این زودی اجرا شود.

سه شنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۶ برابر با ۱۷ اکتبر ۲۰۱۷


محمد مقیسه قاضی رییس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران و قاضی پرونده بابک زنجانی و دو همدست او گفته حکم اعدام زنجانی صادر شده و اجرای حکم در دست مسوولان است.

بابک زنجانی در کنار سردار رویانیان مدیرعامل پیشین باشگاه پرسپولیس آن زمان که قشم ایر را افتتاح کرده بود و قرار بود با کمک حسین هدایتی و رویانیان باشگاه این تیم را از نظر مالی تقویت کنند، به نام پرسپولیس ایرلاین تایس کنند و در نهایت باشگاه را بخرند

مقیسه این صحبت‌ها را پس برگزاری پانزدهمین جلسه‎ی رسیدگی به اتهامات شمس و فلاح هروی، متهمان ردیف دوم و سوم پرونده زنجانی بیان کرد که ظاهرا آخرین جلسه‌ی دادگاه آنها بوده است. مقیسه ادعا کرده، زنجانی به وی صریحاً اعلام کرده «پول دارم و  یک ریال نمی‎دهم» مقیسه گفت که «این سخن ضبط شده است».

با این حال رسول کوهپایه‌زاده وکیل مدافع بابک زنجانی می‌گوید، بعید می‌داند حکم موکل‌اش به این زودی‌ها اجرا شود و این شایعاتی که اخیراً مطرح شده، اصلا صحیح نیست.

او در گفتگو با ایلنا پاسخ یک ابهام دیگر را هم داده است. حضور خواهر بابک زنجانی در دادگاه برای چه بوده؟

وکیل بابک زنجانی در رابطه با حضور خواهر بابک زنجانی در دادسرای عمومی و انقلاب تهران می‌گوید: «حضور خواهر ایشان در دادسرا مربوط به پرونده آقای بقایی یا زنجانی نیست. وی به بخش نظارت به زندان مراجعه کرده بود تا چند کتاب به آنجا بدهد که به دست برادرش برسد و این حضور همزمان شده بود با جلسه دادگاه بقایی».

این توضیح یعنی یا بابک زنجانی آنقدر اهل مطالعه است که در آستانه اعدام احتمالی نیز دست از کتاب خواندن و مطالعه بر نمی‌دارد و یا آنقدر هم نگران اعدام‌اش نیست و در روزهای زندان ترجیح داده مطالعه‎ کتاب را در برنامه‌‏ی خود بگنجاند.

رسول کوهپایه‌زاده گفته است «اجرای حکم موکل بنده ارتباطی به رسیدگی به اتهامات شمس و فلاح و ندارد که وقتی رسیدگی به پرونده آنها تمام شد، حکم وی هم اجرا شود. حکم موکل من تایید شده است و حکم آن دو نفر نقض شده است و پرونده آنها دوباره در حال رسیدگی است. اگر حکم آنها صادر شود، قابل تجدیدنظرخواهی در دیوان‌عالی است».

او البته در پاسخ به اظهارات قاضی مقیسه که ادعا کرده زنجانی گفته قصد برگرداندن پول‌ها را ندارد، گفت:  «کسی که حکم اعدام‌اش قطعی شده است و با برگرداندن پول‌ها امکان تخفیف در مجازاتش است چنین حرف‌هایی نمی‌زند و بعید می‌دانم این حرف صحت داشته باشد».

زنجانی از دانه‎درشت‌ها و گردن کلفت‌های اقتصاد فاسد جمهوری اسلامی ایران است که از کنار تحریم‌ها با زد و بندهایی که مستقیم و غیرمستقیم با وزرا، اطلاعاتی‌ها و سپاهی‌ها داشت و در جلسات دادگاه بارها از آن صحبت شد جیب خود را پر کرد. دو نفر دیگر هم که همدست او بودند از این فرصت‌ها حسابی بهره بردند، اما مهم آن است که هیچ یک از آنها حتی یک بار در جلسه دادگاه در مورد هیچ یک از موارد اتهام‌‏شان نگفتند و یا قبول نکردند که دست به دزدی یا فساد زده‌اند بلکه همگی مدعی شدند در راه انقلاب و نظام فعالیت می‌کرده‌اند!

بار اول نیست که زنجانی گفته هیچ پولی نمی‌دهد، و بار اول نیست تهدید شده که حکم‌اش اجرا می‎شود

آنها نه تنها زیر بار فسادهای مالی و زد و بندها نرفتند، بلکه بارها مدعی شدند به خاطر نظام و انقلاب و مردم در شرایط تحریم وارد میدان اقتصاد شدند و قصدشان کار خیر به سود جمهوری اسلامی بوده است.

دو همدست زنجانی هم در فساد اقتصادی چیزی از او کمتر ندارند. دست‌کم قاضی مقیسه چندین بار به هر دوی آنها گفت اگر همکاری آنها با زنجانی نبود او نمی‌توانست این حجم پول را بالا بکشد. بسیاری از قرارهای زنجانی توسط این دو هماهنگ می‎شد و پای بسیاری از قراردادهای بزرگ تجاری را این دو امضا می‎کردند.

خیلی‌ها در ایران یک شبه پولدار شده‌اند. بعضی‌ها مثل محمودرضا خاوری پول‌ها را به جیب زدند و جان‌‏شان را برداشتند و فرار کردند. بعضی مثل مه آفرید خسروی سرشان بالای دار رفت و بعضی مثل شهرام جزایری سرکیسه را شُل کردند و باج و خراج و خمس و ذکات لازم را دادند و آزاد شدند.

زنجانی هم سه راه پیش رو دارد. یا مثل ستاره‎های فیلم‎های هالیوودی از داخل سلول خود گودالی حفر کند و از تپه‌های اوین به چاک بزند، یا سر کیسه را شُل کند و آنچه را خورده تقسیم کند و یا منتظر باشد که صندلی را از زیر پای‎اش بکشند تا میراث‌خورهای او با پول‌های دزدی تمام عمر کیف کنند و لذت ببرند.

وضعیت همدستان زنجانی هم شبیه یکدیگر است. کم نخوردند، اما لب هم باز نکردند. اما واقعیت این است که بودن یا نبودن اینها دردی از اقتصادِ تا خرخره در فسادِ ایران دوا نمی‌کند. حتی درس عبرت سایرین هم نمی‎شود. اختلاس در جمهوری اسلامی ایران سنت «بزرگان» و رهروان انقلاب است.

قانون دست روی هر کسی بگذارد اگر خودش فاسد نباشد، اطرافیانش حتما هستند. نمونه بارز آن روحانی و معاون‌اش جهانگیری که برادر هر دوی آنها پرونده‎های مالی دارند. در مقابل، شهروندانی قرار دارند که دار و ندار خود را در بانک‌ها و موسسات مالی و اعتباری وابسته به نهادهای اجرایی و قضایی در ایران باخته‌اند و دست‌شان به هیچ جا بند نیست.

وضعیتی که یادآور روزگار یک تنگسیری (در فیلم معروف تنگسیر) با چند عبارت کوتاه است: این چه شهریه؟ حاکمش دزده!  وکیلش دزده! سیدش دزده!

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=91584