دونالد ترامپ در سخنرانی ۱۳ اکتبر خود، دست کم در انتخاب کلمات، حجت را با جمهوری اسلامی تمام کرد. هیچ مقام خارجی تا کنون با این صراحت، افکار و رفتار زمامداران ایران را بر نشمرده بود. باید گفت، هیچ کدام از آنچه رییس جمهوری آمریکا به حکومت ایران نسبت داده، دروغ نیست. این را دست کم ایرانیانی که وابستگیهای گوناگون به رژیم ندارند، چه در داخل و چه در خارج، بیش از زمامداران آمریکا باید بدانند: دیکتاتور، خونریز، متعصب، سرکوبگر، گروگانگیر، بمبگذار، حامی تروریسم، پشتیبان خشونتهای فرقهای، ستیزهجو، به دنبال برنامههای اتمی و موشکی، با سپاه پاسدارانی که یک گروه تروریست و فاسد است و اقتصاد ایران را به گروگان گرفته! برای هر کدام از این موارد به اندازه کافی مستندات وجود دارد.
از آن طرف اما، حسن روحانی و محمدجواد ظریف و دیگر مقامات جمهوری اسلامی دروغ گفتند وقتی به دفاع از نظام، سپاه پاسداران را «محبوب» و «افتخار» ایران نامیدند! البته کمتر نظام دیکتاتوری را میتوان یافت که سران و دولتمرداناش دچار توهم و خودفریبی نباشند. اما با یک گشت و گذار حتی نه در کوچه و خیابان واقعی، بلکه در همین فضای مجازی که به بخش مهمی از واقعیت تبدیل شده، میزان محبوبیت رژیم و دستگاههای سرکوباش را میتوان دریافت.
به هر روی، دستپاچگی و ادعاهای شتابزده و نگرانی رژیم اسلامی ایران کاملا قابل درک است.
نگرانی افراد و گروههای سیاسی اما، مانند خودشان، طیف وسیعی را در بر میگیرد که در هیچ نقطهای آنها را به عقلانیت برای در پیش گرفتن سیاست و عمل مشترک نمیرساند! این بیماری مزمن و مسری تمامی گروههای سیاسی و نحلههای فکری در کشورهای خاورمیانه است. بیماریای که همواره از یک سو مورد بهرهبرداری حکومتهای سرکوبگر داخلی و از سوی دیگر مورد سوء استفادهی قدرتهای خارجی قرار گرفته است.
اما ابراز نگرانی دربارهی حال و آیندهی ایران که در سخنان و تحلیلهای مختلف موج میزند، هیچ مشکلی را حل نمیکند بلکه فقط به درد تسکین وجدانهای فردی میخورد. اگر اندکی از این وجدانهای فردی در مقامات سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی وجود داشته باشد، همین امروز وقت به کار گرفتن آن است تا تمامقد، نه با سرکوب، بلکه با در پیش گرفتن راه همبستگی و آشتی ملی از موجودیت ملت و مملکت دفاع کنند. در میان اپوزیسیون دمکرات داخل و خارج نیز میبایست وجدان جمعی و درک همگانی به آن رشد رسیده باشد که در این همبستگی و آشتی ملی نقشی شایسته بازی کند. نقشی که اگر زمامداران رژیم مانند همیشه ناتوانی و بیعرضگی خود را در بحران کنونی به نمایش گذاشتند، این اپوزیسیون بتواند آن را به بهترین شکل و کمترین خسارت ایفا کند. ایفای این نقش بدون همبستگی و آشتی درون خود نیروهای اپوزیسیون، برای هدفی والاتر و فراتر از خود، ممکن نیست.