(+ویدئو) در ایران قانون روی هر دانهدرشت و یقه سفیدی که دست میگذارد، غوغا میشود. هیچ کس زیر بار این نمیرود که دستاش در جیب و سفرهی ملت دراز بوده است. شاید دلیل آن مدعیان قانون باشند که خود تا خرخره به کلکسیونی از مفاسد مزیّن هستند. همهی آنها هم در یک اصل مشترکاند: در میدان فلکزده و حقیر سیاست جمهوری اسلامی، «سیاسی» شدهاند.
حمید بقایی، معاون اجرایی محمود احمدینژاد، پیش از آغاز دومین جلسه دادگاهاش که ۲۹ مهر ماه برگزار شد با یک سبد بزرگ قرمز که مشخص بود تازه خریده، خندان به دادگاه آمد. او به خبرنگاران گفت یقین دارد که این دادگاه سیاسی است. دو سه ساعت بعد که دادگاه تمام شد، وی برافروخته به میان مردم آمد و در حالی که معرکه گرفته بود، فریاد میزد من نه ۶۳ سه حساب شخصی دارد، نه دخترم جاسوس است و نه خلافی در این مملکت کردم و باید مردم بدانند در قوه قضاییه چه میگذرد.
دور تا دور او چندین لباس شخصی ایستاده بودند، یکی از آنها که گمان نمیکرد، خوراک دوربینها شود، به دیگری گفت: «بزنم؟» منظورش پروندهی دست بقایی بود، مرد لباسشخصی در حالی که نمیتوانست خندهاش را جمع کند دست خود را به سمت پروندههایی برد که دیگر در سبد قرمز نبود.
بقایی فریاد میزد: «دست نزن به برگه من»، مرد لباسشخصی همچنان لبخند به لب داشت و یکی از میان جمعیت فریاد میزد «آهای میخواهند یادداشتهایش را بگیرند». روز بعد وکیل بقایی در نامهای به نیروی انتظامی به این ماجرا انتقاد کرد و این گونه بقایی با اتهامات اقتصادی به چهره «سیاسی» تبدیل شد.
روز سهشنبه، دوم آبان، رییس کل دادگستری استان تهران اعلام کرد، از ابتدا تا انتهای پروندهی بقایی صد درصد موضوعات مالی است و اصلاً بُعد سیاسی ندارد و تصرف غیرقانونی، اختلاس و حیف و میل بیتالمال موضوع اتهامات است.
پس از ماجرای بقایی و آن «شو خیابانی»، صادق آملی لاریجانی، ادعا کرد، هجمههای عجیبی را علیه دستگاه قضایی میبینیم و قوه به سراغ هر کس که اتهامی متوجه اوست میرود، متهم به برخورد سیاسی میشود و متأسفانه فضای مجازی ابزاری برای این هجمهها و فضاسازی علیه قوه قضاییه شده است.
رییس قوه قضاییه رژیم تاکید کرد اگر دستگاه قضایی به سراغ هر کس رفت، متهم به سیاسیکاری شود، باید قوه قضاییه را تعطیل کنیم.
آملی لاریجانی تاکید کرد «این اقدامات به یک گروه و خط سیاسی اختصاص ندارد بلکه از چپ و راست، یکی به بهانه عدالتخواهی و دیگری با عنوان امر به معروف و نهی از منکر به قوه قضاییه میتازد. یکی اتهام مالی دارد و میگوید برخورد قوه قضاییه، سیاسی است. دیگری به دلیل فساد تحت تعقیب است و دستگاه قضایی را متهم به برخورد سیاسی میکند».
اما به نظر میرسد بر اساس همین اظهارات رییس قوه قضاییه، این قوه خیلی پیش از اینها باید تعطیل میشد، و اتفاقا همان زمانی که خود آملیلاریجانی، رییس قوه قضاییه، متهم به فساد اقتصادی شد و انبوهی از ارکان نظام بسیج شدند تا بگویند او همچنان در زمرهی پاکدستان است و پول مردم را به حسابهای شخصی خود نریخته است. در پرونده اتهام جاسوسی دخترش زهرا لاریجانی هم چنین غوغایی بر پا شد و در هر دوی آنها وی «دشمنان» را متهم کرد که با اهداف «سیاسی» قصد تخریب او و خانوادهاش را دارند.
در جمهوری اسلامی ایران اصولاً نه تنها کسی عادت ندارد جرم خود را بپذیرد، بلکه فراتر از آن، طلبکار هم میشود و اتهامات را دروغ و پروندهسازیهایی میداند که اهداف «سیاسی» در پشت آن قرار دارد. همچنان که اسحاق جهانگیری، معاون اول حسن روحانی دستگیری برادرش مهدی را تلویحاً تسویه حساب «سیاسی» دانست و گفت امیدوارم این دستگیری با هدف سوء استفاده سیاسی نباشد و عدالت، مبارزه با فساد و حاکمیت قانون برای همه بطور یکسان به اجرا درآید.
وقتی حسن فریدون برادر حسن روحانی هم به اتهامات مالی بازداشت شد، باز دولتیها مدعی شدند تخریب او «سیاسی» است! پیش از اینها، مهدی هاشمی که دستگیر شده بود، طیف حامیان رفسنجانی نیز مدعی شدند هدف تخریب «آیتالله» بوده و موضوع «سیاسی» است.
کار به آنجا رسیده که سیدحمید حسینی، وکیل بابک زنجانی هم حتی معتقد است پروندهی موکلاش «سیاسی» شده است!
به این ترتیب جامعه با رژیمی روبروست که سر تا پای آن همه دزد و اختلاسگرند، اما نه تنها زیر بار نمیروند و بلکه طلبکار و مدعی هم میشوند که پروندهشان «سیاسی» است. آیا از بین این یقهسفیدهای دولتی، اعم از آقا و آقازاده و تازه به دوران رسیده، کسی پیدا میشود که پس از رو شدن دزدیها و اختلاسهایش قبول کند که مفسد است و «سیاسی» نیست؟!
این اوضاع بیانگر وضعیت امروز ایران است که شاهین نجفی، خواننده ایرانی ساکن کلن، در ترانهای به نام «بطری نوشابه» به کنایه تصویر میکند:
«این گرمی گرمابه سیاسی شده است
معشوقه ی رودابه سیاسی شده است
نوشابه نیاور تو سر سفره عزیز
چون بطری نوشابه سیاسی شده است…»