غروری که بر خاک افتاد؛ جامعه‌ای که ایستاد؛ رژیمی که فتیله‌پیچ می‌شود

- مردمی که حتی اهل کشتی نیستند، فقط پهلوان خوش‌سیما و رعنای ملی‌پوش را ندیدند که به اجبار تسلیم شد، بلکه در او همانا غرور و شرف و حیثیت خود را ‎باز یافتند که روی تشک تاب خورد و به خاک افتاد.
- باخت اجباری علیرضا کریمی کشتی‎گیر جوان تیم ملی مقابل اسراییل افکار عمومی را به شدت جریحه‎دار کرد.
- مردم به آنهایی که سیاستِ آلوده را به ورزش دیکته کرده و شرافت و حیثیت ملی را قربانی منافع خود می‌کنند معترض شدند.
- کریمی در مصاحبه‎های خود اعلام کرده از او سوء استفاده سیاسی شده است.

شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۶ برابر با ۰۲ دسامبر ۲۰۱۷


باخت اجباری کشتی‎گیر جوان تیم ملی ایران در مسابقات جهانی در لهستان، در مقابل حریف روس برای فرار از رویارویی با رقیب اسراییلی در دور بعدی این مسابقات که هفته گذشته اتفاق افتاد، یکی از تصمیم‎های تاسف‏بار و ننگین جمهوری اسلامی بود که هم ناقض روح جوانمردی و اخلاق ورزشی است، و هم آثار سوء فردی و پیامدهای اجتماعی داشت.

علیرضا کریمی، پهلوان تیم ملی کشتی ایران پس از ماه‎‎ها تمرین و با انگیزه بالا در یک قدمی تصاحب مدال طلای جهان قرار داشت که برای دومین بار در زندگی ورزشی خود به خاطر روبرو نشدن با حریفی از اسراییل، راهی جز تبعیت از یک دستور سیاسی سخیف نداشت.

محبوبیت و طرفداران هر ورزشی به جای خود؛ کشتی و پهلوانی اما در فرهنگ ایرانی با اخلاق گره خورده و جایگاه ویژه‌ای دارد که چهره‌ای چون جهان‌پهلوان تختی پشتوانه معنوی آن است.

کاسه‌ی داغ‌تر از آش

سال‌هاست ورزشکاران ایرانی در میدان‌های بین‌‏المللی اگر با قرعه‌‏ای روبرو شوند که حریف‏شان اسراییلی باشد، به آنها دیکته می‌شود که به نفع آرمان‎های فلسطین باید از رقابت با آن ورزشکار خودداری کنند. این در حالیست که خود فلسطینی‌ها و کشورهای عربی با اسرائیل به اندازه‌ی رژیم ایران مشکل ندارند.

تا چند سال پیش کنار رفتن از مسابقه تبعات زیادی برای ورزشکار و فدراسیون‎ها نداشت، اما تکرار این سیاست مسموم، برگزارکنندگان رقابت‎ها را برآن داشت تا برای آنهایی که ورزش را آلوده به سیاست می‎کنند، محرومیت‎ها و جریمه‎های سنگینی در نظر بگیرند. رژیم  هم حیله‌‌ای دیگر در پیش گرفت. ورزشکاران را مجبور می‌کرد تمارض کنند و مصدومیت ساختگی بسازند و با گواهی پزشکان بهانه‌‏ای برای عدم حضور در مسابقه بتراشند. چه بسیار ورزشکارانی که با این محدودیت‎ها حسرت مدال در سینه‌شان باقی ماند.

افکار عمومی هم عادت کرد که هر بار بشنود این یا آن ورزشکار در رقابت‌‌های خارجی به این یا آن دلیل در برابر حریف اسرائیلی قرار نگرفت. ورزشکاران هم دست آخر به عنوان پاداش، هندوانه‌ای زیر بغل و مبلغی در جیب دریافت می‌کردند و اگر «رهبر» حال و حوصله داشت، برایشان یک دیدار خصوصی ترتیب می‌دادند که معلوم نیست این دیدار چه سودی به حال ورزش و ورزشکار می‌داشت!

آخرین سنگر، سکوت نبود

اما این‌بار ماجرا متفاوت شد. علیرضا کریمی از حریف روس پیش بود که علیرضا رضایی مربی او از کنار زمین فریاد می‏زند «علیرضا بباز»! پهلوان جوان مبهوت و واخورده با آن قامت رشید مقابل حریفی از نفس افتاده بی‎حرکت می‎ایستد و کشتی‎گیر روس که می‌رفت طعم شکست را بچشد، در یک چشم به‌هم زدن دو پای او را گرفته و پشت سر هم علیرضا را فتیله‌پیچ‎ می‎کند. پهلوان ناباورانه با صدایی که در گوشش پیچیده، بی‎رمق و سرد به خاک می‎افتد: علیرضا باید ببازی!

فیلم تاثیرگذار و غم‌انگیز این لحظات به سرعت در فضای مجازی پخش و دست به دست می‌شود. مردمی که حتی اهل کشتی نیستند، فقط پهلوان خوش‌سیما و رعنای ملی‌پوش را ندیدند که به اجبار تسلیم شد، بلکه در او همانا غرور و شرف و حیثیت خود را ‎باز یافتند که روی تشک تاب خورد و به خاک افتاد.

علیرضا کریمی پیروزمند و سرفراز واقعی این میدان بی‎رحم، محجوبانه شب‌هنگام در خیابان‎های خلوت اطراف هتل محل استقرار تیم ملی راه می‎رود و تنها کاری که از دست‎اش برمی‎آید، گوش دادن به صدای داریوش است: «آخرین سنگر، سکوته…». پهلوان درد خود را با همین ترانه در اینستاگرام‎اش با مردم تقسیم کرد و بعدا در مصاحبه‌ گفت: «وقتی گفتند باید ببازی دنیا روی سرم خراب شد».

رضایی، مربی او ناقل فرمان «علی بباز» در اولین مصاحبه خود گفته است که لحظه اول خودش هم شوکه شد ولی تاکید کرد، «اگر من نمی‌گفتم بباز چه کسی باید می‌گفت و هیچ راه دیگری نداشتم و اگر این کار را نمی‌کردم تبعات سنگینی داشت و سخت‎تر بود».

شاید از بین آنها که سعی کردند مرهمی بر دل بزرگ علیرضا کریمی باشند، داریوش اقبالی از نوع دیگری است. هنرمندی است که علیرضا، با صدای او همواره بار تلخ‎ترین ساعت‌های زندگی ورزشی‎اش را تحمل کرده است.

داریوش در پیامی خود را شریک غم‎های این پهلوان جوان دانست و گفت انتقادش از سیستمی است که وی را در چنین شرایطی قرار داده است، در کشوری که در آن به گفته‌ی این خواننده، «پشت سر جهنمه، روبرو قتلگاه آدمه».

ورزش آلوده به سیاستی بیمار

اما همه اینها فقط یک روی سکه است. روی دیگر دیگر آن، بازی منزجرکننده مدیران و مسوولان فدراسیون کشتی با این ورزشکار است.

تیم ملی کشتی‎ که به کشور بازگشت، علیرضا کریمی پرده از برخی ناگفته‎ها برداشت. او گفت، «سال ۲۰۱۳ به قرعه اسراییل خوردم و بازی نکردم و به من گفتند به اندازه پاداش قهرمان جهان که ۴۰ سکه بود به تو می‎دهیم اما وقتی پدرم پس از مسابقات جهانی ۱۳۹۲ با نامه فدراسیون کشتی به وزارت ورزش رفت به او گفتند «به ما ربطی ندارد که پاداش کشتی نگرفتنش مقابل اسراییل را بدهیم. بروید از هر کس که گفته با اسراییل کشتی نگیرید پاداش‌تان را از او بگیرید؛ در نهایت هم به جای ۴۰ سکه فقط یک کارت هدیه یک میلیون تومانی دادند و تمام!»

علیرضا کریمی

کریمی با سادگی تمام از مسوولان می‌پرسد که چطور «اسراییل ظالم است، اما زحمات من را نادیده می‌گیرند، ظلم نیست؟»

جامعه اما در کنار پهلوانش ایستاد. حجم انتقادات مردم در این شکست اجباری علیرضا کریمی آنقدر بالا بود که کار به مجلس کشید و دو نماینده پرونده شکایت ماجرا را به کمیسیون اصل ۹۰ بردند و قرار شد وزارت ورزش به آن پاسخ دهد. در حالی که موضوع اساسا ارتباطی به فدراسیون یا وزارت ورزش ندارد و امری کاملاً سیاسی و حکومتی است.

سوء استفاده سیاسی

اما ماجرا هنوز به پایان نرسیده است. با اینکه اعلام شده ۶۰ سکه طلا پاداش به کریمی تعلق می‎گیرد، روز نهم آذر، کریمی در مصاحبه با رادیو تهران جسورانه از رفتار مسوولان انتقاد کرد و گفت، «قصدشان از من سوء استفاده سیاسی بود».

این در حالیست که هشتم آذر با وی تماس گرفته و گفتند که جلسه خصوصی با وزیر ورزش و حسن روحانی دارد. اما وقتی او به محل مورد نظر می‌رود می‌بیند هیچ خبری نیست. می‌گوید، «کلاً ۱۰ سکه به من دادند و رفتم و دیدم که فقط دوربین و خبرنگار آنجاست.»

باخت اجباری علیرضا کریمی در برابر حریف روس برای اینکه در مقابل ورزشکار اسرائیلی قرار نگیرد، جامعه را که به کمک رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی به سرعت درگیر آن شد، شدیدا حساس کرد. امیر مهدی ژوله از هنرمندان محبوب داخل ایران در اینستاگرام‎ خود مسوولان جمهوری اسلامی را متهم به دروغ و تقلب کرد و خواست تا این رفتار «منافقانه» تمام شود.

علیرضا کریمی و رسول خادم

رسول خادم، رییس فدراسیون کشتی در معدود دفعاتی که جسارت به خرج داد گفت: «مردم فلسطین از اینگونه ایثارها اطلاعی ندارند» و  این کارها «نه در ابعاد بین‌المللی بُرد لازم را دارد و نه در داخل تاثیر‌گذاری گذشته را. امروز دنیا نمی‌گوید که کریمی در اعتراض به رژیم اسراییل و حمایت از فلسطین مبارزه نکرده است، چون به هیچ‌وجه امکان انتشار در فضای مسابقات را ندارد».

این واکنش‌ها که بی‌تردید متأثر از حساسیت سریع جامعه است به این معنی است که نه کریمی بلکه جمهوری اسلامی است که زیر فشار افکار عمومی فتیله‌پیچ می‌شود.

حکومتی بی‌کفایت و بدعادت

تقدیم مدال‌های طلای مسابقات مختلف جهانی و المپیک به علی خامنه‎‏ای و یا کشته‌شدگان «مدافع‎ حرم» یکی از پدیده‎های نوظهور جمهوری اسلامی است. این پاچه‌خواری زشت و بیگانه با اخلاق ورزشی، برای برخی ورزشکاران پاداش‌های چرب و نرم به همراه داشته است. رونق این رفتار ناپسند و کرنش در برابر قدرت در عرصه‌ی ورزش، زمامداران حکومت را بدعادت کرده و آنها را به این باور غلط رسانده که روبرو نشدن با ورزشکاران اسرائیلی واقعا یک وظیفه و رسالت است! بیهوده نیست که بسیاری از ورزشکاران ترجیح می‌دهند با  ترک میدان‌های ورزشی کشور خود زیر نام و پرچم کشورهای دیگر بازی کنند زیرا در غیر این صورت باید استعداد و توانایی‌های خود را تا حد کوتوله‌‌های بی‌لیاقت حاکم بر ایران کاهش دهند.
برزو فارسی

[کیهان لندن شماره ۱۳۹]

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=96988