فیروزه رمضانزاده- رزیتا ائمه دوست، عضو پیشین تیم ملی تنیس روی میز زنان ایران است. این ورزشکار ۲۵ ساله نایب قهرمانی آسیای میانه در سال ۲۰۰۸، حضور در مسابقههای جهانی مدارس در سال ۲۰۰۶، قهرمانی ایران در ردهبندی نوجوانان ۱۳۸۴، نایب قهرمانی در ردهبندی جوانان در سال ۱۳۸۵ و حضور در رقابتهای بین المللی کاپ «فجر» سال ۱۳۹۲ را در کارنامه ورزشی خود دارد.
کیهان لندن در مورد موانع و مشکلات زنان ورزشکار در ایران با رزیتا ائمه دوست گفتگو کرده است.
-در سالهای اخیر شاهد افزایش حضور ورزشکاران زن ایرانی در میدانهای جهانی بودیم. این شرایط چه تاثیراتی بر روی ورزش زنان در ایران گذاشته است؟
-ابتدا بگویم که مقامهای جمهوری اسلامی در دهه هشتاد خورشیدی و زمان ریاست جمهوری خاتمی، برای تحقق اهداف سیاسی، ارتقای دیپلماسی و نشان دادن اقتدار ملی و نمایش زن مسلمان با حجاب ایرانی و به نشانه حضور زنان در عرصههای اجتماعی فضا و امکان حضور ورزشکاران زن ایرانی را در عرصههای جهانی کمی باز کردند.
یادم هست وقتی نوجوان بودم اعزامهای بینالمللی ما در سال، دو بار و نهایت سه بار بود ولی از ۱۴ سال پیش تمرکز کردند روی باز کردن فضا؛ مثلاً از ۱۰ مسابقهای که ایران میتواند شرکت کند سه بار مسابقه بینالمللی برای دختران تا پنج و شش بار افزایش پیدا کرد. اما اعزامها که بیشتر شد سطح سواد و دانش ورزشکاران هم بالا رفت؛ دیدند چقدر ورزش پیشرفت کرده و ما چقدر عقب هستیم. از سوی دیگر ورزشکاران حرفهای به این فکر افتادند برای ارتقای خود با مربیان مرد تمرین کنند با توجه به اینکه اعزامهای برونمرزی آقایان بیشتر بود سطح علمی آنها هم بیشتر بود و از لحاظ قدرت بدنی، قابلیتهای جسمانی ورزشکاران را قوت میبخشند.
کم کم، تمرینهای زیرزمینی خانمها با مربیان مرد شروع شد. با توجه به مختلط بودن دختران و پسران در اعزامهای برونمرزی دیدند که دختران اجازه دارند در سالنهای کشورهای دیگر در کنار آقایان بازی کنند ولی وقتی به ایران برمیگردند حق تمرین با مربی مرد را ندارند در حالی که این منطق بسیار اشتباه است. بسیاری از ورزشکاران تیمهای ملی به این موضوع معترض بودند، به همین دلیل خیلیها را تنها به دلیل تمرین با مربی مرد از تیم ملی حذف کردند.
در رشته تنیس روی میز المپیک ریو، شاهد موفقیت ندا شهسواری، بازیکن سختکوشی بودیم که با تلاش خود و خانوادهاش شاهکار کرد. اما مسوولان فدراسیون اعلام کردند مربی ندا اعزام نشده در حالی که مربی ندا در زیرزمین خانه آنها در کرمانشاه با او تمرین میکرد. البته مقامهای ورزشی ایران میدانند که بسیاری از زنان ورزشکار به صورت پنهانی با مربیان حرفهای مرد تمرین میکنند.
-دختران در همه رشتهها اجازه اعزام برونمرزی ندارند؛ این شرایط چه تاثیراتی بر روی آنها میگذارد؟
-خب، آمدند گفتند فدراسیون بینالمللی یک سری محدودیتها برای پوشش دختران گذاشته، نمیتوانیم در همه ورزشها اعزام برونمرزی داشته باشیم. الان معدود ورزشهایی داریم که اعزام برونمرزی داشته باشند. این مساله سهمیههای ورزشی ما را در مسابقات بسیار کم کرده، نمونه دیگری از این سختگیریها حذف تیم فوتبال ملوان رشت بود به این دلیل که گفتند حجابشان درست نبوده.
این سختگیریها فقط به حجاب خلاصه نمیشود؛ باید سر ساعت، بیاییم و برویم، ساعت نماز داریم؛ ساعت مناجات داریم. باید این کارها را انجام دهیم، چندی پیش چند نفر از دوستانم از بچههای تیم ملی تنیس را دیدم که با بچههای تیم ملی ترکیه قرار بود بازی کنند؛ حدود ۱۰ روز اردوی تمرینی گذاشته بودند، دخترها و پسرهای ترک پشت یک میز کنار هم نشسته بودند و با هم حرف میزدند و میخندیدند، مربی آنها هم کنارشان بود، به آنها حس میداد، بغلشان میکرد، اما بچههای تیم ما منزوی، مثل طردشدهها، گوشهای نشسته بودند؛ حتی اجازه نداشتند به پسرها نگاه کنند. از بچههای ترک پرسیدم چکار میکنید؟ گفت میرویم ماساژ؛ اما بچههای ایرانی این اجازه را نداشتند چون ماساژور مرد بود.
پارسال که سی و یکمین دوره بازیهای المپیک در ریودوژانیروی برزیل با حضور بیش از دههزار ورزشکار از ۲۰۶ کشور برگزار شد، کاروان ورزشی ایران نیز با ۶۳ ورزشکار در این رقابتها شرکت کرد اما موضوعی که هرگز رسانهای نشد این بود که پیش از کارناوال معروف رقصندههای برزیل، مسوولان المپیک ایران ورزشکاران ایرانی را تا پایان کارناوال در هتل نگه داشتند تا شاهد تماشای رقصندگان نباشند.
– اردوهای دختران ورزشکار به چه شکل برگزار میشود؟
-درشرایطی که بچهها باید در اردوی یک ماهه و حداکثر شش ماهه شرکت کنند آنها را در نهایت مثل اردوی اخیر در ترکیه تا ۱۰ روز میبرند، حتی مربی باید بیاید ایران و با آنها تمرین کند. فدراسیون نه تنها برای استخدام مربی هزینه نمیکند بلکه دختران را هم به اردوها نمیفرستد چون باید هم هزینه اقامت را بپردازد و هم فردی بابت حراست بفرستد تا مبادا در آنجا به کار خلاف شرعی دست بزنند یا در خیابان روسریشان عقب برود.
از طرفی دختران ورزشکار برای بازی مثلا در تیمهای خارجی باید از فدراسیون تاییدیه بگیرند اما فدراسیون اجازه خروج به آنها نمیدهد. فدراسیون باید تایید کند که او ورزشکار ایران است تا بتواند در آن تیم به عنوان بازیکن خارجی اجازه حضور داشته باشد در حالی که این اجازه برای پسرها صادر میشود. همه بابت این تبعیضها ناراحت هستند. خیلیها، حداقل دوستانم در همه رشتهها از من میپرسند چطور میتوانیم به کشورهای اروپایی برسیم تا در ورزش حرفهای خود رشد کنیم.
مسوولان فدراسیونهای ورزشی در ایران اعزام برونمرزی و عضویت در تیم ملی را برای بچهها به بت تبدیل کردهاند. ورزشکاران تمام تلاش خود را میکنند تا به سطح ملی برسند، فدراسیونها هم تشویقشان میکند که اگر چهار تامسابقه را بردی به همه جا معرفیت میکنیم، از تو حمایت میکنیم، اسمات همه جا منتشر میشود؛ اما اگر ورزشکاری راه خودش را طی کند و خلاف جهت آنها برود او را حذف میکنند؛ هرچند عضویت در تیمهای ملی، جز جنگ اعصاب، مزیت دیگری ندارد؛ اینکه با حجابت بخواهند تو را مقایسه کنند، اینکه نمازت را میخوانی یا نه، چشمهایت جایی نمیچرخد یا با پسرها حرف نمیزنی!
-به خاطر بیتوجهی رسانههای رسمی برای پوشش جدی اخبار ورزش زنان، شبکههای اجتماعی در این زمینه نقش پررنگ تری دارند. مقامهای ورزشی چه واکنشهایی در برخورد با این تریبونها داشتهاند؟
-ورزشکاران زن ایرانی با استفاده از صفحههای خود در اینستاگرام، فیس بوک یا حساب کاربری خود در توییتر، تصاویر و اخبار تمرینها و موفقیتهای خود را منتشر میکنند. کسی که هزینه مربی شخصی را میپردازد و زحمت میکشد دوست دارد دیگران هم او را بشناسند، اما به آنها گفته شده چنانچه عکس بیحجاب داشته باشید از تیم ملی خط میخورید، الان اگر صفحات بچههای تیم ملی تنیس را ببینید هیچ عکسی از بدنسازی یا تمرینهای خود را منتشر نکردهاند چون صفحههای شخصیشان کنترل میشود.
-زنان ورزشکار به خاطر مسائل مربوط به حجاب یا حفظ شئونات اسلامی بارها توبیخ ومحروم شدهاند…
-بله، بارها دیدهام، مثلا در سال ۹۴ یک دختربچه ۱۳ ساله که از نونهالی آمده بود بالا، دررده نوجوانان، قهرمان ایران شده بود، خیلی خوب داشت میرفت جلو، اما برای اینکه با یک پسر همتیم خودش شوخی کرد برای یک سال از مسابقات محرومش کردند در حالی که در دسته یک کشور اول شده بود، از آن زمان او به خاطر این محرومیت، ورزش تنیس را کنار گذاشت.
یا تیم ملوان رشت حذف شد به خاطر حجاب و مسائل اخلاقی. نماز خواندن را ملاک میدانند اما استعداد را نمیبینند؛ بازیکن نمازخوان را وارد تیم میکنند و کسی که نماز نمیخواند را خذف میکنند. این اواخر در مورد من میگفتند سیگاری است و باید کلاسهایش را حذف کنیم.
اگر بازیکن فوتبال، روسریش بیفتد از تیم اخراج و کارت قرمز میگیرد. با این شرایط، بازیکن، هنگام بازی دائم استرس دارد که مبادا مقنعهاش عقب برود.
ازیک طرف به ورزشکاران زن تاکید میکنند نباید سوالی کنید یا حرف نامربوطی بزنید، اگر خبرنگاری از شما سوال کرد بگویید فدراسیون همه چیز را آماده میکند و مسابقات آمادهسازی خیلی خوب است.
-پوشش اسلامی باعث کند شدن حرکات ورزشکار و در مواردی گرمازدگی و بازماندن از ادامه مسابقه میشود. آیا خود شما این مشکلات را تجربه کردهاید؟
-بله، بارها دیدهام؛ مثلا در رشته خودم و میدانم که در همه رشتهها این مشکل هست، در مورد تنیس همیشه راکت به لباس گیر میکند که آزاردهنده است. در کشور گرمی مثل هندوستان بچهها کباب میشوند، همه سرشان در مقنعه عرق میکند، موهایشان دچار ریزش میشود یا سرشان جوش میزند چون مجبورند در کنار مقنعه از هدبند هم استفاده کنند.
یک بازیکن تنیس باید لباس گشاد بپوشد، مراقب باشد باسناش دیده نشود، لباس گشاد همراه با شلواری که بلندی فاق آن تا زانو است. با چنین شلواری نمیتوان گام برداشت؛ مانع حرکت میشود؛ بچهها پشت میز چندین بار برای گام برداشتن باید شلوار خود را بالا بکند تا فاق شلوارشان مانع حرکتشان نشود.