محمود دولت‌آبادی: مجلس به جنایت‌های ادبی رسیدگی کند

- دولت ‌آبادی: شنیده‌ام که کسی یا کسانی پرچم ما را پایین کشیده‌اند. من خیلی احساس اهانت کردم. من این کار زشت را نکوهش می‌کنم. اصلا قابل فهم نیست.
- دولت آبادی در مراسم نکوداشت احمد محمود خطاب به مسئولان گفته بود: شما مردم‌حقیری هستید که نماینده فرهنگی ما شدید و آثار احمد محمود چاپش ممنوع باشند و فرزندانش همچنان تاوان بدهند.

پنج شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۶ برابر با ۰۴ ژانویه ۲۰۱۸


محمود دولت‌آبادی می‌گوید مجلس شورای اسلامی باید به آنچه او «جنایت‌های ادبی» می‌نامد رسیدگی کند. امروز نقل قولی نیز از این نویسنده نسبت به آتش زدن پرچم «جمهوری اسلامی» منتشر شده که گفته، «شنیده‌ام که کسی یا کسانی پرچم ما را پایین کشیده‌اند. من خیلی احساس اهانت کردم.»

محمود دولت‌آبادی که چندی پیش در مراسم جایزه احمد محمود، نقد تندی به ممنوعیت و سانسور آثارش کرده بود، عنوان کرد که فروش کتاب‌هایش در کتاب‌فروشی‌ها ممنوع است اما در خیابان‌ها آزاد است و با قید این جمله که «برای مردم ممنوع و برای دزدها آزاد» نسبت به این رفتارها واکنش نشان داد.

محمود دولت آبادی
kakyhan.london©

وی درباره انتشار کتاب‌های ممنوع شده‌اش همچون «کلنل» در بازار قاچاق کتاب گفت: «این کتاب‌ها جعلی هستند که با نام من جعل شده است و من هم از این موضوع فغان دارم، از مدیران بپرسید این روند تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟»

این نویسنده شهیر ایرانی گفت: «من فقط یک یا دو نفر را در مظان اتهام نمی‌بینم هنوز روی حرف خود درباره جنایت‌های ادبی هستم و می‌گویم که در این جنایت از همکار و مسئول همه با هم هستند.»

نویسنده «کلیدر» با بیان اینکه مسئولان نباید چشم روی «جنایت‌های ادبی» ببندند، گفت: «کسانی که حقوق میلیاردی می‌گیرند، باید حقوق خلاقیت، ادبیات و فرهنگ را بشناسند و آن را به جا بیاورند.»

وی بر حق تالیف نویسنده تاکید و گفت: «قانون باید اجرا شود، در این زمینه مجلس باید تکلیف را روشن کند.»

دولت‌آبادی در مراسم نکوداشت احمد محمود در سخنان تندی خطاب به مسئولان فرهنگی گفته بود: «من متاسفم که این کتاب(همسایه‌ها) همچنان ممنوع است. ولی چاپ آن برای دزدان آزاد است. شما اگر متولی امر فرهنگ هستید و اگر کتابی ممنوع است چرا جلوی دزدها را نمی‌گیرید.»

وی اضافه کرد: «من می‌دانم خالق دایی جان ناپلئون در خارج از کشور در چه شرایطی زندگی می‌کند ولی کتابش را اینجا دزدها چاپ می‌کنند و پولش را به جیب می‌زنند.»

نویسنده معاصر ایرانی گفت: «سخنی به مسئولین به اصطلاح فرهنگی می‌گویم که شما مردم‌حقیری هستید که نماینده فرهنگی ما شدید و آثار احمد محمود چاپش ممنوع باشند و فرزندانش همچنان تاوان بدهند، ولی دزدها این کتاب‌ها را چاپ می‌کنند و همین جوری به بازار می‌دهند. آقایان مسؤولان فرهنگی، شما تقویم هستید ما تاریخ هستیم.»

همچنین امروز منابع غیررسمی و برخی کانال‌های تلگرامی، از واکنش این نویسنده به آتش زدن پرچم «جمهوری اسلامی» در اعتراضات خیابانی چند روز گذشته نوشتند.

در این نقل قول آمده است: «شنیده‌ام که کسی یا کسانی پرچم ما را پایین کشیده‌اند. من خیلی احساس اهانت کردم. من این کار زشت را نکوهش می‌کنم. اصلا قابل فهم نیست.»

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=101026

2 دیدگاه‌

  1. منتقد

    این آقای مثلا استاد از آن کسانی است که هم به نعل می‌زند و هم به میخ. هم از توبره می‌خواهد بخورد و هم از آخور… روزگاری گفته بود: روشنفکر نیستم اما می‌گویم هم ظریف می‌خواهیم و هم قاسم سلیمانی!!! حالا انگار اساساً فرقی بین این دو هست!
    آقای مثلا استاد راست می‌گویی شما واقعا روشنفکر نیستی. و گرنه هر روز در این دیار هزار حادثه‌ی دردآور و ننگ‌بارتر از آتش زدن پرچم روی می‌دهد و تو لب تر نمی‌کنی…کاش آن‌قدر که دلت شور آن “کلنل” بازنشسته‌ات را می‌زند شور انسان را می‌زد… آزادی را…کاش بیدار می‌شدی.

  2. Payman jahanbin

    شرم بر ما که عزیز ما چقدر شکسته، پریشان ولی برای قبر خمینی شیطان قرآن ده میلیونی چاپ می‌کنند. دیدی برادرم، گاو مشتی حسن سلطان مزارع سبز ما شد. همه علف‌ها را خورد و تمام گندم‌ها را آتش زد.
    افسوس که دل آزرده از به پایین کشیدن پرچم ایران، افسرده چرا؟ اینکه پرچم ما نیست. کو خورشید پرشعله، کو شیر یل پریال، آن خیر تیز آماده. این بیرق ماه و هلال هندی شیاد مال ما نیست. من هم ا گر بودم این نشانه ظلمت و جهل خمینی را پایین می‌کشیدم. گرچه هنوز رنگ سبز و سفید و قرمز آن را می‌پرستم. عمرت دراز باد استاد. باز هم مزارع سبزمان را خواهیم دید؛ امیدوار باش، مهربان.

Comments are closed.