نبود رژیم جمهوری اسلامی ایران در عین حال پایانی بر حمایتهای مالی و تسلیحاتی از گروههای شبهنظامی منطقه از جمله حزبالله، حماس، حشدالشعبی، حوثیها، مزدوران افغان و پاکستانی همکار سپاه (فاطمیون و زینبیون) و همچنین بخشی از القاعده خواهد بود، به اضافه اینکه مناسبات حکومت ایران با داعش نیز چندان شفاف نیست.
تحریمهای اقتصادی و سیاسی در دهههای گذشته یکی از شیوههای غرب برای در تنگنا قرار دادن رژیم ایران بوده است.
در صورتی که مهلت ۱۲۰ روزه ترامپ به جمهوری اسلامی و اروپاییها برای اصلاح برجام طبق شروط دونالد ترامپ تمام شود و خواستههای آمریکا محقق نشود، احتمال خروج این کشور از برجام بسیار زیاد است و این به معنای آغاز دور جدیدی از تحریمهای جمهوری اسلامی خواهد بود. تجربه نشان داده اروپاییها با همه کش و قوسها در نهایت در اعمال تحریمها با واشنگن همراهی خواهند کرد. بهخصوص آنکه دولت آمریکا به صراحت بارها تهدید کرده اروپا باید بین رابطه با آمریکا و جمهوری اسلامی یکی را انتخاب کند.
با افزایش احتمال خروج آمریکا از برجام و پایان حیات برجام در دومین سال تولدش مقامهای جمهوری اسلامی تهدید کردهاند تصمیم آمریکا را نوعی اعلام جنگ علیه خود تلقی کرده و بر این اساس از انجام هر عمل متقابل فروگذار نخواهند بود.
بعضی از این تهدیدات و اقداماتی که جمهوری اسلامی قصد انجام آنها علیه دشمنان خود را دارد و یا بلوف میزند که آنها را عملی میکند، مشخص است: «افزایش بُرد موشکهای بالستیک»، «افزایش کمکهای نظامی و تسلیحاتی به همپیمانان منطقهای»، «تقویت سپاه قدس برای انجام عملیات برونمرزی و حتی تشکیل تیمهای ترور» و «ضربه زدن به منافع غربیها در سراسر جهان».
این تهدیدها حتی اگر جنبه شعاری و تبلیغاتی هم داشته باشد گاهی نگرانکننده است به ویژه برای اروپاییها که از نظر مسافت و جغرافیا در مقایسه با آمریکا در تیررس این تهدیدات قرار دارند. رژیم ایران ثابت کرده که امکان و ظرفیت عملیات ایذایی در کشورهای دیگر دارد و میتواند با استفاده از بازوهای نظامی خود در خاورمیانه و نقاط دیگر دنیا با روشهای خرابکارانه به منافع دولتهای تحریمکننده خسارت وارد کند.
از طرفی رژیم جمهوری اسلامی و سران سپاه بارها به صراحت اعلام کردهاند که سپاه قدس در سرتاسر دنیا آماده انجام ماموریتهای برونمرزی است و مسؤول آن هم واحدی تحت عنوان «واحد ۴۰۰» است. در واقع رژیم شعلهی وحشت از اقدامات خرابکارانه و تلافیجویانه را از سالها قبل در اروپا روشن نگهداشته است.
نگرانی دیگر اروپاییها که سبب میشود آنها خواستار حفظ وضعیت موجود باشند و در مقابل ریسک تغییر نظام در ایران موضعبگیرند، تشکیل کانونهای دردسر در کشورهای آنهاست که هستههای اولیه آن را مسؤولان و مقامهای فراری رژیم در کشورهای مقصد تشکیل میدهند و با استفاده از ابزار و امکاناتی که با خود از ایران خارج کردهاند و یا از قبل مهیا شده، برای اهداف سیاسی خود در آینده استفاده کنند.
دلیل دیگری که شاید اروپاییها را برای هر تغییری اساسی در نظام جمهوری اسلامی دچار تردید کند، وضعیت سرمایهها و قراردادهایی است که به ویژه پس از توافق اتمی در سال ۲۰۱۵ زیر سایه برجام با ایران امضاء کرده و برای سودهای میلیاردی برنامهریزی کردهاند. همچنان که معاملات بعضی شرکتهای اروپایی از جمله ایرباس، رنو و پژو با ایران بعد از برجان رونق گرفت.
حتماً رهبران اروپا از خود میپرسند تکلیف قراردادهای آنها در صورت تغییرات بنیادین در ایران چه خواهد شد؟ آیا منافع آنها در بلندمدت تضمین خواهد شد؟ احتمال خلاء قدرت چه زیانی به منافع آنها خواهد زد؟ تغییرات احتمالی در نظام ایران چه تاثیری در بهای نفت و گار خواهند داشت و دهها پرسش و تردید دیگر که منافع اقتصادی در رأس آنها قرار دارد.
اما در این میان مسؤولیت و همچنین منفعت دولت ترامپ از تغییرات احتمالی در ایران چه خواهد بود؟ آیا او میتواند به شرکای خود بهویژه بریتانیا، آلمان و فرانسه بقبولاند که تهدید ایران موشکی و اتمی به مراتب خطرناکتر و گرانتر از سقوط رژیم کنونی است؟ آیا آمریکا بستههای تشویقی برای رهبران اروپا فراهم کرده تا با کمک آنها به حمایتشان از تهران پایان دهند؟ اروپا در مقابل چه مطالباتی از آمریکا خواهد داشت؟
حال اروپاست که باید محاسبه کند گسترش تروریسم در منطقه زیر سایه حمایتهای جمهوری اسلامی زیان بیشتری دارد یا پیامدهای پیدا و پنهان ناشی از تغییر رژیم در ایران. در این میان، آنچه نباید فراموش کرد مواضع کشورهای عربی و همچنین اسراییل است زیرا آنها در حالی که شرکای خوب اروپا هستند، اما بیش از هر زمان دیگری در مورد جمهوری اسلامی با آمریکا همسویی دارند و اروپا را تحت فشار میگذارند. این روزها نشست داووس بهترین زمان و مکان برای چانهزنی همهی طرفین است به ویژه آنکه محمدجواد ظریف ظاهرا به دلیل اجرای ساختار جدید وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در آخرین لحظات از شرکت در آن صرف نظر کرد.
قتل شاپور بختیار با چشم پوشی فرانسویها به همه ثابت کرد که فرانسویها پول را بر شرف ترجیح میدهند؛ آلمانیها خدایشان پول است؛ من متعجبم چرا نمیخواهند بفهمند جمهوری عسلامی خطری عظیم برای انسانیت است.
از روزی که جمهوری اسلامی روی کار امده حدود ۱۰۰۰۰۰ ایرانی بیگناه را کشته ایا خون این بیگناهان مهمتر است یا فروش بنجلها؟ شرافت در مفابل کسب پول؟! این سئوال را از روسپیان بکنید جواب همانست که انتظار دارید.
این مردم ایران هـستند که باید تکلیف خودشان را با این اخوندهـا مشخص بکنند قبل از هـر چیز.
Successive French governments have collectively constituted a hypocritical, opportunistic entity
لعنت به اروپا و بخصوص دولتهای فرصتطلب و گشنه گدای فرانسه که هر چه میکشیم از دست این فرصت طلبهای عوضی است!
از زمانی که ان جلاد و ضحاک را زیر درخت سیب در نوفل لوشاتو نشاندند و انگاه همانند عروس خانم دست در دست از پلههای هواپیما تحویلش دادند. از زمانی که نشستند و تماشاکردند ترورهای سپاه قدس را در دیارشان در کشتن امثال شاپور بختیار و تا زمانی که سران مجاهدین را در حصر و اخراج کردند برای به چنگ اوردن قراردادهای فازهای پتروشیمی در عسلویه بوشهر. حالا هم توتال و پژو و رنو و… در صف عقد قراردادهای چند صد میلیاردی نشستهاند!