ترساندن مردم از «سوریه شدن» ایران را میتوان پس از «پروژهی اصلاحات»، دومین پروژهی موثر در برابر حرکت جامعهای دانست که دیگر در چارچوب نظام و شرایطی که در آن اسیر و گرفتار شده است، نمیگنجد.
عدم امنیت و درگیری و جنگ همواره به معنای باختن است چرا که نیروی طرفین از یک سو برای تخریب به کار گرفته میشود و از سوی دیگر برای بازسازی همان تخریبها! این، یعنی در بهترین حالت درجازدن و رکود! گسترش رشد و رفاه و سازندگی در کشورهای پیشرفته زمانی ممکن شد که آنها توانستند بر درگیریها و جنگهای بین خود مهار بزنند. این عقلانیت و همگرایی برای همزیستی در امنیت و صلح در کشورهای آسیایی و آفریقایی هنوز غایب است. البته میتوان طبق معمول «تقصیر» را به گردن کشورهای «غربی» و «قدرتهای جهانی» انداخت. اما هیچ کشور و قدرتی تا زمینهی مناسب پیدا نکند، نمیتواند به سودجویی در یک کشور دیگر بپردازد. مهمترین عاملی که چنین شرایط مناسبی را برای سودجویی کشورهای «غربی» و «قدرتهای جهانی» در کشورهای دیگر به وجود میآورد، حکومتهای انحصارطلب، فرقهای، مستبد و فاسد هستند. حکومتهایی که با سیاستهای خود سبب تحریم، درگیری، انزوا، مسابقه تسلیحاتی بین کشورهای رقیب و سرانجام جنگ و تخریب در یک چرخهی تکراری و ظاهرا پایانناپذیر میشوند.
جمهوری اسلامی پس از بیست سال ناکامی در پروژه اصلاحات، همزمان با مداخلات خود در کشورهای منطقه، پروژهی هراس از سوریه شدن ایران را به میان آورد بدون آنکه به روی خود بیاورد که اولا درگیریهای سوریه از سال ۲۰۱۱ و پس از جنبش ۸۸ و «ابربحران»های رژیم شروع شده؛ و ثانیا، خود جمهوری اسلامی یکی از عوامل مهم «سوریه» شدنِ سوریه است! همین امروز اگر حکومت سلطهجوی ایران نیروهای نظامی و شبهنظامی و «مستشاری» خود را از عراق و سوریه و یمن و لبنان خارج کرده و نقطه پایان بر سهم مهم خود در درگیریهای فرقهای بگذارد، بستر مناسبی برای تحقق امنیت و صلح در منطقه گشوده میشود. بستری که راه بر سودجویی کشورهای «غربی» و «قدرتهای جهانی» از جمله روسیه نیز میبندد.
دامن زدن به هراس از «سوریه شدن» برای مردمی که حکومتشان یکی از بازیگران مهم سرکوب و جنگ در سوریه و منطقه است، بیشتر به یک شوخی شبیه است! جمهوری اسلامی یکی از عوامل مهم جنگ و درگیری در منطقه است و اتفاقا فقط همین تنها نکته و عامل مشترک بین ایران و سوریه نیز هست! وگرنه از هیچ نظر تاریخی و فرهنگی و اجتماعی دلیلی برای سوریه شدن ایران وجود ندارد!
از همین رو، تظاهرات سراسری مردم ایران و عبور معترضان از جمهوری اسلامی نه تنها نویدی برای خود ایرانیان بلکه همهی کشورهای منطقه است که از جنگ و درگیری و عدم امنیت به ستوه آمدهاند. اما استفاده از این شرایط، نیازمند اتحادها و ائتلافهای گسترده است که خود نیاز به سیاستمدارانی دارد که به سود مردم و منطقه از منافع فردی و گروهی خود عبور کرده باشند. نه تنها ایرانیان بلکه مردمان منطقه سرنوشت مشترکی دارند.
شما نیروهای اپوزیسیون خارجی باید با هم متحد شوید و اختلافها را کنار بگذارید شما که در امنیت هستید می توانید هماهنگی و هدایت جریانهای داخلی را دست بگیرید باید با هم متحد باشید تا مردم جرات کنند بیرون بیایند ببینید مردم وقتی در شرایط خفقان کنونی بیرون میآیند که احتمال براندازی زیاد باشد شما با اتحادتان میتوانید دلگرمی ایرانیان داخل کشور شوید و باعث تسریع در براندازی حکومت شوید.
نامه دوم محسن مخملباف به مصطفی تاجزاده
اعتراض مردم و بى اعتمادى آنها به همگان از جمله به اصلاحطلبان است. این مردم بى اعتماد شده، معترض و به خشم آمده را اگر با زندان و اعدام و شکنجه بترسانند، و اگر با سوریهاى شدن بترسانید، ممکن است تا مدتى میخکوب ترس شوند، اما اگر امیدشان را به همین فریاد خشمگین در خیابان نیز از دست بدهند، دیگر حتى خدا هم حریف آنها نیست و استبداد دینى را بدجورى فرو خواهند ریخت.
گفتى به دنبال مقصر نباش. نیستم مصطفى جان. مقصرین معلومند!
برخورد دوگانه جمهوری اسلامی با دزدی و فساد، قطع دست دزدان خردهپا و آسان گرفتن دزدیهای میلیاردی!
پس از قطع دست دهها دزد خردهپا در شهرهایی چون مشهد، یزد، اصفهان همدان، ساری، شیراز و… ابراهیم رئیسی در سال ۸۹ اعلام کرد که قطع دست سارقان بر اساس «حدود الهی» و اجرای آن «افتخار بزرگ ماست»!
خشایار خیلی خوب نوشته، ممنون.
تحلیل خیلی خوبی است. واقعا که «خود جمهوری اسلامی یکی از عوامل مهم «سوریه» شدنِ سوریه است!» همچنین نتیجهگیری شما که این کلک جدید آخوندها پس از پروژه اصلاحات است واقعیت محض است. به امید سقوط نهایی دالاعش (دولت اسلامی لبنان،ایران، عراق و شام) معروف به جمهوری اسلامی!