جمهوری اسلامی، دگرگونی یا سرنگونی؟

پنج شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۶ برابر با ۱۵ فوریه ۲۰۱۸


محمد‌رضا حسینی – امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه از طرف اتحادیه اروپا و ترامپ ماموریت یافته است تا به‌ منظور حفظ برجام، رژیم را وادار به پذیرش و ایجاد تغییراتی جدی در سیاست خارجی و تا حدی داخلی‌اش کند. تغییراتی که می‌تواند به استحاله‌ از نوع  شوروی سابق منجر شود، یعنی تغییر اساسی در ساختار ایدئولوژیک و سیاست خارجی. امری که گویا بسیار فراتر از ظرفیت جمهوری اسلامی است.

با توجه به ساختار دوگانه و متضاد ولایت و جمهوری در حکومت اسلامی، وجود بیش از ده- یازده سیستم اطلاعاتی موازی و گاه رقیب یکدیگر، وجود چندین سیستم نظامی و شبه‌نظامی، فقدان سیاست و سیستم اقتصادی مشخص، فساد مزمن و ریشه‌دار در کل نظام  و… به این نتیجه می‌رسیم که این نوع استحاله، امری ناممکن بوده که در صورت اتفاق، نهایتا باعث از هم پاشیدگی کامل نظام و سرنگونی جمهوری اسلامی خواهد شد.

به نتیجه نرسیدن چندین جلسه محرمانه شورای عالی امنیت در جمهوری اسلامی را، هم از به تعویق افتادن چندباره سفر ماکرون می‌توان فهمید و هم از اعتراف روحانی به عدم توافق رقبا برای جراحی نظام. سیاست چماق و شیرینی، یعنی سه شرط ماکرون به همراه وعده‌ میلیاردی یورو برای احیای اقتصاد ورشکسته حکومت اسلامی نیز نتوانسته رژیم را وادار به کوتاه آمدن از سیاست‌هایی کند که ماهیت وجودی‌اش را تشکیل می‌دهد. مانع اصلی، ماهیت ایدئولوژیک رژیم اسلامی است که ریشه در چهل سال تبلیغاتش دارد و برای کوتاه آمدن از آن، به چیزی بیش از جام زهر نیاز دارد.

برای درک این ماهیت، کافیست به جمله‌ای از خمینی توجه کنیم که می‌گفت: «اگر تمام استقلال و آزادی را بدهند و بخواهند اسلام را از ما بگیرند ما نمی‌خواهیم.» این عبارت، که هسته ایدئولوژیک حکومت را به وضوح نشان می‌دهد همچون نخ تسبیح، تمام مهره‌های رژیم را به هم پیوند داده است. از موسوی که همچنان در حسرت دوران طلایی امام‌اش بسر می‌برد گرفته تا خامنه‌ای و روحانی و دیگران که بارها به اشکال مختلف اعلام کرده‌اند که اول اسلام و بعد ایران. به همین دلیل است که اعتراضات مسالمت‌آمیز مردمی که شعار جمهوری ایرانی سرداده و به پله کردن اسلام اعتراض می‌کنند و یا حرکت‌هایی مانند حرکت «دختران خیابان انقلاب»، به شدت تمام سرکوب می‌شوند زیرا این‌گونه شعارها و حرکت‌ها، به درستی، هسته مرکزی و اصل بنیادین حکومت را نشانه گرفته‌اند.

فرصت اما، برای جمهوری اسلامی بسیار تنگ است. سوء مدیریت‌های داخلی و سیاست‌های غلط خارجی، رژیم را به بن‌بست خودساخته‌ کشانده است. در بن‌بستی که نه توان حفظ برجام وجود دارد، نه ظرفیت تغییرات اساسی و نه کمترین تمایلی برای آشتی با مردم. با مرگِ فریبی به نام اصلاح‌طلبی نزد مردم،  شعارهای مبهم و بی‌پایه رفراندومی نیز بی خاصیت شده‌اند. رفراندوم، ادامه همان توهم اصلاح‌طلبی‌ای است که دیگر از استعداد «بالشتک ضربه‌گیر نظام» تهی شده است. جامعه به مرحله‌ای رسیده‌ که این‌گونه شعارهای بدون پشتوانه‌های اجرایی را جدی نمی‌گیرد. نه مردم از خواسته‌های خود کوتاه می‌آیند  و نه از فشارهای خارجی کاسته خواهد شد.

از این رو، ماه‌های آینده، ماه‌های سرنوشت‌ساز برای حکومت جمهوری اسلامی، مردم ایران و کل منطقه  خواهد بود. و پرسش بزرگ این است که آیا رژیم جمهوری اسلامی در مقابل اعتراض‌های مردم عصیان‌زده، که تازه شروع شده است، سقوط خواهد کرد یا اینکه پیش از آن، به طریقی تسلیم فشارهای از خارج شده و برای مدتی هرچند کوتاه، ادامه حیات برای خود می‌خرد؟ و یا اینکه راه سومی در پیش خواهد گرفت؛ راهی که بی‌شک، ایران و منطقه را به جهنمی واقعی تبدیل خواهد کرد؟

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=105760

3 دیدگاه‌

  1. بینام

    بله. ایران در بن بستی گیر کرده که نه راه پیش دارد و نه راه پس.

  2. مرتضا

    به نظر من این گربه مرتضی علی تسلیم میشه و جام را مینوشه.

  3. نمیرا

    با نویسنده این نوشتار هم‌سو هستم… سپاس.

Comments are closed.