رضا تقیزاده – در خواست برگزاری رفراندوم برای «عبور مسالمتآمیز از جمهوری اسلامی» توسط ۱۵ فعال سیاسی، همزمان با طرح پیشنهاد توسل به راهکاری مشابه از سوی حسن روحانی برای رفع اختلافهای درونسازمانی و عبور دادن حکومت از بحران، ادامه تلاشهای شکستخورده کسانی است که پیشتر با طرح درخواست «انتخابات آزاد» در درون و به دست دیکتاتوری مذهبی، از واقعیتهای ملموس و خواستهای حقیقی کف جامعه عقب ماندند و امروز با انکار جنبش دیماه و خواستههای طبیعی مردم، همچنان حکومت را به معامله و سازش با خود دعوت میکنند.
درخواست از دیکتاتوری مذهبی برای برگزاری همهپرسی (با نظارت سازمان ملل) تلاش تازهای است برای ایجاد فضای انتظار در جامعه و وقتکشی بیشتر با وعده «اصلاح» نظام از درون. تفاوت درخواست امضاکنندگان بیانیه با پیشنهاد حسن روحانی توسل به بند ۵۹ یا ۱۷۷ قانون اساسی حکومت مذهبی است و نه بیشتر از آن.
در وضعیت حاد کنونی که حکومت رو به ضعف گذاشته و جنبش اعتراضی مردم رو به قدرت، و تداوم این روند تغییر توازن نیرو به نفع تودهها و فروپاشی نظام را نوید میدهد، صادرکنندگان بیانیه از حکومت درخواست میکنند که کوتاه آمده و از سر لطف همهپرسی دیگری برگزار کند!
اصلاحطلبان به حاشیه رانده شده بدون ایفای کوچکترین نقش در شکل گرفتن جنبش دیماه، به قطار در حال حرکت پریده و کالای کهنه و به فروش نرفته و تاریخ مصرف سرآمده «انتخابات آزاد» را در بستهبندی متفاوتی (همهپرسی) قرار داده و از نظام درخواست برگزاری رفراندوم دارند. در توجیه درخواست خود نیز بهانههایی مطرح میکنند مانند «پیشگیری از ایجاد خلاء قدرت» و «پرهیز از سوریه شدن ایران».
دستکم شماری از این گروه کوچک مدعی میدانند که در رأس هرم قدرت حکومت اسلامی ایران هرگز ارادهای برای تغییر از درون و شناسایی حق مردم برای انتخاب آزاد وجود نداشته، در آن انتخابات سالم و آزاد بر پایه مساوات و آزادی برگزار نشده، و رویای باطل همهپرسی به دست حکومت نیز در حیات آن، هرگز واقعیت نخواهد یافت.
امضاکنند گان بیانیه
برای درک ماهیت هر اقدام و شناختن هدفهای واقعی هر طرح، آشنایی با هویت طراحان و مجریان آن وسیله موثری است.
نگاهی گذرا به امضاهای پایین این بیانیه، از خط و ربط سیاسی اکثریت این گروه کوچک حکایت دارد که یا از دور و نزدیک در انقلاب و براندازی پادشاهی ایران دست داشتند و یا بعد از انقلاب به بلوغ رسیده و ابتدا مجذوب تبلیغات حکومت شدهاند. در جمع امضاکنندگان نه نام یکی از کارگزاران دوران پیش از انقلاب به چشم میخورد و نه حتی یک فرد متمایل به تجدید پادشاهی مشروطه در ایران.
وجه مشترک شماری از این گروه ناهمگن، نشستن بر مخدّه عافیتطلبی، خطر نکردن از بیم تحمل هزینهها و تبلیغ «عبور مسالمتآمیز» از دیکتاتوری مذهبی ایران است. حاصل سه دهه فعالیت سیاسی آنها نیز دو دهه تبلیغ وجاهت اصلاحطلبانی از قبیله خاتمی و رفسنجانی بوده و یک دهه، تبلیغ «رضایت دادن به بد، برای پرهیز از بدتر».
در جمع امضادادهها، یکی کمیتهچی قیچی به دست سابق است که در راه اسلامی کردن جامعه با زور موی بلند پسرها را میبریده و با توسری به سر دخترها روسری میکرده و دیگری حاضرخوری از جمع «دانشجویان مسلمان خارج از کشور» که دوان دوان خود را به پرواز انقلاب رسانده تا بعد از تغییر وضع، بدون نوبت و در سر صف به نان و نوایی برسد.
آنها امروز در داخل و خارج از ترس«آقا» و یا عشق به «امام» همچنان بر سجاده اصلاحطلبی نماز شکسته میخوانند، و اگر مانند عباس عبدی اندکی صداقت، و یا مانند بهزاد نبوی وقاحت بیشتر میداشتند یا سرکوب طرفداران جنبش دیماه را به حکومت توصیه میکردند و یا خیزش تودهها را انکار.
قائد اعظم و عشق اکبر یکی از امضاکنندگان خاتمی است که آشکارا تهدید میکند اگر بعد از حکومت اسلامی، ایران پادشاهی شد، دوباره «چریک» خواهد شد و امضاکننده دیگر، در حال و هوای جنبش اعتراضی دهه قبل، همچنان مچبند اصلاحات سبز میپوشد.
یکی از امضاکنندگان معترف است که با گفتمان ملی مخالف است و روی سخن او و طرف خطاب «بیانیه درخواست برگزاری همهپرسی» حکومت است. خوشنشین دیگری از امضاکنندگان برونمرزی که از منابع کلان خارجی نیز برخوردار بوده، با قوت، حامی «اسلام معتدل» و ادامه راه اصلاحات است در جامه دیگری.
این جمع اضداد مدعی با ترکیبی از جمهوریخواهان و چریکهای مسلمان سابق که امروز مطرح شدن دوباره خود را مدیون جنبش دیماه مردماند، گوشهای خود را بر خواستها و شعارهای مردم بستهاند.
بعد از هر نوبت درجا زدن، رژه رفتن این خوشنشینان عافیتطلب همیشه رو به عقب بوده و مهارت آنها محدود به نوشتن نامه سرگشاده (به امید انتشار) خطاب به ولی فقیه و امضای بیانیه با دریافت هزینهی کار. آنها کار میدانی و تخریبی خود را پیش از انقلاب صورت دادهاند و امروز «موعظه سرکوهی» خواندن و صدور بیانیههای انحرافی و نوشتن نامه سرگشاده به ولی فقیه اشتغال عمده آنهاست.
سند افتخار در کارنامه سیاسی شماری از افراد این گروه سر کردن چند ماه در زندان حکومتی است که خود کارگزار آن بودهاند، با فراموشی مصلحتی خون هزاران نفر که با اقدام مستقیم و یا مشارکت غیرمستقیم آنها، در مسلخ حکومت انقلابی ریخته شد؛ انگاری که ریختن خون جهانبانیها، رحیمیها، فرخرو پارساها، عاملی تهرانیها و دههاهزار شهید نامدار و گمنام حق آنها بوده.
هدفهای بیانیه
همسو با تلاشهای شکستخورده حکومت مذهبی در ۳۹ سال گذشته به منظور تخریب کارنامه پهلویها از راه تغییر و تحریف کتابهای درسی تا تهیه فیلم و نمایش، تعدادی از امضاکنندگان بیانیه، هنوز در فضای جعل واقعیات دوران پهلوی اول و دوم فکر و ذکر میکنند حال آنکه نسل جوان ایران راه آینده را در ریشههای تاریخی دور و نزدیک خود میبیند و خواستار تجدید ارزشهای دوران پهلوی است.
در جنبش دیماه ۹۶، مردم با صدای رسا فریاد کردند : «چه اشتباهی کردیم که انقلاب کردیم». مفهوم این شعار تصمیم به بستن پرانتز ۴۰ ساله حکومت اسلامی و ادامه تاریخ سیاسی پیش از انقلاب ایران با احترام به میراثهای ملی است که شماری از امضاکنندگان بیانیه مایل و قادر به درک آن نیستند، سهل است که در نهایتِ «آزادمنشی»، تهدید به اقدام چریکی علیه آن نیز میکنند!
در هفتاد شهر ایران مردم فریاد کردند: «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا»، «خامنهای بدونه به زودی سرنگونه»، «میمیریم، میمیریم، ایران رو پس میگیریم»، «رضاشاه، روحت شاد»، « ولیعهد کجایی، به داد ما بیایی»، «ایران که شاه نداره، حساب کتاب نداره» و… با این وجود، امضاکننده بیانیه درخواست همهپرسی، با ذهنیت «آزادمنش» خاص خود و همپالکیها، چشم و گوش خود را نسبت به خواستههای مردم میبندد و تهدید میکند که در صورت بازگشت شاهزاده رضا پهلوی به ایران دوباره «محسن چریک» خواهد شد!
او و دوستان او ظاهرا فراموش کردهاند که پیش از هجوم اعراب مسلمان، ایران هزاران سال تاریخ تمدن داشته و پیش از به قدرت رسیدن مسلمانان، پادشاهانی چون اردشیر بابکان و کورش که لوح حقوق شهروندی او سرلوحه حامیان راستین و خادمان واقعی حقوق بشر است در ایران پادشاهی کردهاند.
آنها که قامت بلند رضاشاه را در تاریخ معاصر و آغاز دوران تجدد ایران نمیبینند چشمهای خود را با کینهای کور بر واقعیتها بسته نگاه داشتهاند. آنها که قدرت و رشد اقتصادی، علمی، هنری و فرهنگی ایران را در دوران ۳۷ سال پادشاهی محمدرضا شاه انکار میکنند، در تقابل با درک مردم ایستاده و خود را نفی میکنند.
شعارهای روشن مردم در تظاهرات سراسری دیماه نشان داد که حکومت اسلامی در تحریف و نفی خدمات پهلویها شکست خورده. با این وجود صادرکنند گان بیانیه، در مقام کاسههای گرمتر از آش، هنوز قادر به هضم و قبول شکست حکومت خود نیستند و در خفا ادامه آن را در لباسی متفاوت طلب میکنند.
درخواست برگزاری رفراندوم از سوی امضاکنندگان بیانیه، با استناد به بندهایی از قانون اساسی حکومت مذهبی، و به دست کارگزاران حکومت، دادن وعده استحاله و اصلاحات است از درون دیکتاتوری، و نوید «انقلاب خاقانی (جابجایی کارگزاران)»؛ «درخواست» ۱۵ امضاکننده بیانیه، و «پیشنهاد» همزمان حسن روحانی برای برگزاری همهپرسی به دست حکومت و در درون حکومت، تلاشی است مشترک و انحرافی که به منظور تغییر لباس «اصلاحطلبان» وامانده و «عملگرایان» شکست خورده صورت گرفته، در ائتلافی پنهان و اتحادی نامقدس.
مردم ایران نیازمند مدعیان فرصتطلب و عافیتجو نیستند و از دیکتاتوری مذهبی «درخواست» نمیکنند بلکه ارادهی خود را تکلیف میکنند و همهپرسی منطقی آنها نیز برای تعیین شکل دولت ملی و سکولار، متکی بر اراده ملی و خواستهای عمومی تنها بعد از فروپاشی دیکتاتوری مذهبی صورت میگیرد و نه پیش از آن.
نوشتم و زدم روی ارسال اما ناپدید شد. نکند سانسور کردید؟
آقای تقی زاده در مجموع دیدگاه و تحلیل تان از اوضاع درست است. اما یک شیوه در کار شما ناپسند – و نادرست است و آن آشکار نکردن نامهایی است که در مقاله بآنها اشاره میکنید. اگر شما اعتقاد به دولت و نظام مشروطه دارید در اینگونه نظامها که مصادیق آنرا خودتان در انگلیس یا برخی کشورهای اسکاندیناوی نام برده اید رسم بر شفافیت است و نه دوپهلو حرف زدن. همه ی ما هنوز باید دیدگاههایمان را بر اساس تجربه ای که تحت حکومت جور و فساد و خونریز ملاها کرده ایم تصحیح کنیم و مانند حاکمان اسلامی رفتار نکنیم.
جناب ناصر، اتفاقا با مخملباف رابطه داری؛ منتها بدبختانه خودت متوجه نیستی؛ مثل سال ۵۷ که متوجه نبودی قربون الان هم نیستی. با ان جمهوری جمهوری کردنتان چقدر هم که جمهوریهای دمکراتیک داریم تو دنیا واقعا.
اینقدر عمامه و تاج یا شاه و شیخ کنار هم نگذارید. چقدر مردم را خر فرض میکنید! سال ۵۷ رفتید با آخوندها شریک شدید بعد شاه را میگذارید کنار شیخ؟! خر فرض کردن مردم تا به کجا؟! وقاحت تا به کجا
جناب “ایران”
من هیچ رابطهای با مخملباف ندارم. از نظام جمهوری اسلامی هم جز سرکوب و اختناق نصیبی نبردهام. اما از این چهل سال منحوس درسهای چندی فرا گرفنهام که حاضر نیستم آنها را به همین راحتی واگذارم.
اول اینکه بزرگترین درد و مایۀ بدبختیهای ملت ما “استبداد” است و لازم است همۀ راه های نفوذ استبداد به کشور را چه به وسیلۀ عمامه و یا تاج و یا هر شیوۀ دیگری کاملا مسدود کرد.
دیگر اینکه نباید اندیشه را فدای احساسات کرد و گز نکرده برید. مبادا که شیادان و دغلبازان احساسات ما را پلکان خود برای دستیابی به قدرت نمایند و ما همچنان در این دور بسته گرفتار بمانیم.
خانم بقراط چند سال پیش مقالهای نوشت به نام انها از رفتن جمهوری اسلامی نمیترسند از امدن رضاپهلوی میترسند. خواهش میکنم این مقاله را مجددا چاپ کنید. با تشکر فراوان.
با تحقیر دیگران راه به جایی نخواهید برد. برنامه مبارزاتی خود بر ضد حکومت اسلامی را پیش ببرید. اگر قرار باشد کسانی را که در انقلاب ضدسلطنتی ۵۷ شرکت کردند را حذف کنید. غیر از سلطنتطلبان همهی فعالین سیاسی را باید حذف کنید؛ باید از حکومت اسلامی بیشتر کشتار کنید.
به نظر می اید ارتش سایبری اغا بسیار فعال شده و کامنتهای سوپرانقلابی نوع خلخالی میگذارند که همه را میخواهند در دادگاه چند دقیقهای اعدام کنند! حتی برای ۱۵ فعال سیاسی که مقیم ایرانشان با خطر دستگیری طرف هستند و تقاضای-رفرندام حکومت اسلامی آری یا نه- کردهاند!
مردم ایران از دیکتاتوری و چماقدار خسته شدهاند و دنبال کشور دموکراسی هستند که هر فکری و گروه سیاسی حق رای دادن و انتخاب شدن بدون فیلتر شورایی مثل نگهبان را داشته باشو و به خاطر اندیشهاش در زندان خودکشان نشود…
اقای مخملباف چی شده؟ از نام رضاشاه و پسرش به رعشه افتادی؟ دوران طلایی امام را میخواهی که از ابدارچی یک اداره تا نخست وزیر کشور را در بیدادگاههای قلابی و توی کوچه و خیابان به مسلسل ببندی و اربابانت حاج سیدجوادی و نوری علا و مرحوم رجوی برایت هورا بکشند؟ چقدر شما پهلوان پنبههای قلابی حقیرید که میخواهید ادمخوارانی را اصلاح کنید که از ایران با اردنگی بیرونتان کردند. از پیرمردهایی که با قدرت از پشیمانی از انقلاب قلابی شما میگویند خجالت بکشید. از دختران جوانی که با شهامت روسری تحمیلی شما را روی چوب میگیرند شرم کنید.
اقای مخملباف، چرا از مُرده رضاشاه و پسرش میلرزی؟ دوران طلایی امامات را میخواهی؟
ولیعهد کجایی به داد ما برسی! گوشتان درد گرفته با شنیدن این جمله!
محسن چریک بجنگ تا بجنگیم؛ نسل امروز نسل خاموش ۵۷ نیست که عدهای جاسوس و مزدبگیر مملکت ما را به اجنبی دهد! نسل من، اگر تو چریک شوی علیه هویت ایرانی، من هم چریک میشوم علیه تو ضدایرانی! نسل من ایران را پس خواهد گرفت از تو چریک و چروک و مزدبگیران ضد ایرانی در هر لباس و مقام!
زنده باد ایران و هویت ایرانی- زنده باد تمدن ایران زمین- درود بیکران بر پادشاهان میهنساز
خیلی ممنون از آرش و ایران عزیز که حرف دل مرا زدند. من مطمئن هستم که مخملباف یک بار هم به سخنان شاهزاده گوش نکردند. شاهزاده خودشان دهها بار گفتند، مردم خودشان نوع حکومت آینده را تعین میکنند. اقای مخملباف، همین جوانانی که با دست خالی به جنگ تا دندان مسلح رژیم فاسد اسلامی امدهاند، هیچ ترسی هم ندارند که برای ازادی به جنگ چریکها هم بروند. مردم خوب شناختند کسانی را که در سال ۵۷ این رژیم ادمکش را به مردم ایران تحمیل کردند و مردم ما قدرشناس زحمات پهلویها هستند. شما اقای مخملباف، هنوز هیچی نشده داری برای مردم شمشیر را از رو میبندی. مرغ دو پا داره نه یک پا!!
گوششان شعارهای مردم را نمیخواهد بشنود!؟ چه اشتباه کردیم که انقلاب کردیم! رضاشاه و شاهنشاه روحت شاد! ایران که شاه نداره حساب کتاب نداره! حکومت اسلامی نمیخوایم! ملا برو گمشو! اصلاحطلب و اصولگرا دیگه تموم ماجرا! شما ضد ایران و ایرانی در فردای ایران جایی ندارید حتی اگر جایزه صلح نوبل برده باشید! بابت خیانت ۵۷ چه جایزهای بردید! جایزه صلح نوبل شده سیاسیبازی!
ضد ایرانی اصلاحطلب و اصولگرا و ملا و چریک در هر لباسی که باشید با هر نوع جایزه و زندان و داخل و خارج بودن دیگه نمومه ماجرا!! فردای ایران در دست ایراندوستان خواهد بود! زنده باد ایران و ایرانی واقعی.
پانزده نفر از کسانی که فقط به زبان پارسی صحبت میکنند با ترس از بازگشت ایران به شکوه گذشته ذات واقعی خود را نشان دادند! مردم ایران گذشته این ضد ایرانیها را فراموش نخواهند کرد! تمام این امضاکنندگان باید در آینده ایران آزاد پاسخگوی کارهای گذشته خود باشند. ۴۰ سال مرگ و زندان و شکنجه و دزدی و غارت و نابودی ایران را برای ما به ارمغان آوردند و باید پاسخگو باشند!
وقتی به سابقه کدیور و مخملباف و قدیانی و سازگارا و شیرین عبادی تا اینجا نگاه میکنم، یاد حمایت بی چون و چراشان از حکومت و به اصطلاح اصلاحچیها میافتم، مخملباف پاسدار، سازگارا پاسدار، قدیانی پاسدار، کدیور پاسدار حکومت و…،خب باید هم وقتی صدای جوانان داخل را میشنوند که: ایران که شاه نداره… به وحشت بیفتند و چریک و چروک بشوند اسلحه بکشند و بگویند همچون ایراهیم یزدی و سنجابی، پادشاهی ۲۵۰۰ ساله را سرنگون کردیم، بله اینها صدای مردم را در خیابانها شنیدند و از نام پهلوی وحشت وجودشان را برداشته و باز دشمنان ایران میآیند.
محمود و ناصر شماها نخنما شدید خیلی وقت!! محسن چریکها هم تمام شدند. با اینگونه صحبت کردن مردم ایران نخواهند ترسید!! شما پادشاهیخواهان را دیکتاتور مینامید!! اما شماها که افتخار میکنید چریک بودید و دوباره اگر مردم رای به نظام پادشاهی دهند چریک خواهید شد(!!) شدید دمکرات؟؟! شوخی میکنید!؟ یا جیبهای گشادتان هنوز سوراخش دوخته نشده!؟ یا شاید ماموریت نابودی ایران هنوز تمام نشده؟ افتخار آتش زدن سینما رکس آبادان بر پیشانیتان افتخارتان است! گرین کارت و پاسپورت خارجی و خانه و زندگی در خارج و رفت و آمد راحت به ایران ما زیادی خوش خوشانتان کرده!
این معادله بین اصلاحچی برونمرزی که داعیه مبارزه با استبداد دارند و خود را آلترناتیو حکومت اسلامی میپندارند و مذبوحانه
بعد مگر ما سابقه افرادی چون کدیور نداریم که هشت سال پییش بعد از حنبش اعتراضی سبز در برابر فریادهای جوانان که گفتند، نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران، ایشان گفتند که نه جوانان فریاد زدند، هم غزه هم لبنان؟؟؟؟!!
کلمه آخر را بگویم و خلاص، که از شنیدن نام پهلوی و خواست پر شور جوانان و تاریخ باشکوه ایران، به ضجه و وحشت و انحراف و تهدید روی آوردهاند.
طرفداران حکومت پادشاهی از همین حالا و با وزش اندک نسیمی در بادبانشان خوی استبدادی خود را به خوبی نمایان میسازند و جمهوریخواهان را با چنین الفاظ رکیک و تهمتهای ناروایی مورد اهانت قرار میدهند. وای به روزی که واقعا قدرتی پیدا کنند, چماق سرکوبشان تا کجا بالا خواهد رفت خدا میداند…
دفاع تمام قد از رژیم پهلوی و نادیده گرفتن خطاهای فوقالعاده استرتژیک ان گو اینکه ملت ایران طلای خالصی را در سال ۵۷ از دست دادهاند همانا خاک پاشیدن بر چشم میلیونها انسان ایرانی است که اگر نگویم خیانت ولی اصرار بیمارگونه بر سرپوش گذاشتن بر بخشی از حقایق تاریخ این مملکت میباشد.
در نبود اپوزیسیون منسجم این بیانیه صادرشد. از همان ابتدای خیزش آقای پهلوی میبایست مطالبات مردم را تئوریزه میکرد و رهبری را به عهده میگرفت. اقای پهلوی تا امروز مطالبات مشخصی را در قالب بیانیه و فراخوان و… مطرح نکرده است. هنوز هم دیر نشده است. ۸مارس و چهارشنبه سوری و نوروز در راه است.
امضاکنندگان بیانیه از اصلاحطلبی پشیمان نیستند. آنها از انقلاب هم پشیمان نیستند.
انها در اصل اعضای اتحاد جمهوریخواهان ایران هستند که بررسی رفتار آنها در سالهای گذشته نشان میدهد که جمهوری اسلامی را در سالهای قبل آنها نگه داشتهاند.
مطالبه براندازان رفراندوم نیست. بلکه تغییر قانون اساسی مطالبه اصلی براندازن است.
The famous film director is, on one hand, concerned about maintaining peace and stability in Iran, and on the other, willing to return to guerrilla warfare if things don’t turn out his way
درود بر شما. نوشته خیلی خوبی بود
نسرین ستوده وکیل دادگستری و یکی از امضاکنندگان این بیانیه میگوید این بیانیه یک طرح خام است که باید روی آن کار شود و این تنها از پس ۱۵ نفر بر نمیآید. او تاکید میکند که امضاکنندگان اصراری بر زمان انجام این رفراندوم ندارند و این اصلا در اولویت نیست که این رفراندوم حتما در زمان حیات جمهوری اسلامی یا الزاما پس از آن انجام شود.
ستوده میگوید ۴۸ ساعت پس از انتشار این فراخوان، ایمیلی تهدیدآمیز از طرف شخصی به نام “حمید احمدآبادی” که در رسانهها از او با نام “بسیجی دهنگشاد” یاد میشود، دریافت کرده است.!
یک مقام ارشد در سازمان اطلاعات سپاه، پس از انتشار اخبار دروغین منتشر شده به نقل از نمایندگان مجلس، صدا و سیما و مقامات قضایی در خصوص «خودکشی دکتر کاووس سیدامامی» به خبرنگار «آمدنیوز» گفته است که «دکتر سیدامامی با تزریق ‘داروی مکمل کامپکت تیوپنتال سدیم با دوز بالا’ در بند الف زندان اوین به قتل رسیده است.»
وی میگوید: «اساسا در بند دو الف زندان اوین به دلیل تعبیه دوربینهای مختلف، باز بودن دست متهم و نبودن مکانی برای حلقآویز شدن، امکان خودکشی به وسیلهی لباس زندان وجود ندارد.»
– آقای تقیزاده گویا پیشنهاد رفراندوم حسن روحانی را با طرح ۱۵ امضایی اشتباهی گرفته است! ۱۵ نفر رفرنداوم تحت حکومت نخواستهاند بلکه تحت نظارت سازمان ملل خواستهاند. روحانی با عوامفریبی میخواهد مساله رفرندام را خراب کند…
– آقای تقیزاده تا به حال طرفدار اصلاحطلبان بود و حالا برای اینکه ۱۵ نفر را بکوبد آنها را اصلاحطلب سابق مینامد؟!
با چند نامه و زندان رفتن و جایزه بردن و عشق و صفا در داخل و خارج و نابود کردن ایران در این چهل سال و به قدرت رساندن ا ع راب دوم بر ایرانمان همچنان عشق ورزیدن به قاجار چون از نوادگان قاجار بودن و کینه به پایین کشیده شدن قاجار مغولی همچنان در سودای نابودی ایران را در سر دارند با لباسی جدید بدون کوچکترین ندامتی از نقشی که داشتند در شورش ۵۷!!
کدام رایگیری؟ این پانزده نفر مردم را چی فرض کردند؟
به گفته خود رژیم بیش از شش میلیون شناسنامه تقلبی وجود دارد! در هنگام رایگیری استفاده بیشمار میشود! شما ضرب در ۳ کن این مقدار اعلام شده از طرف رژیم را! مردگانی که هنوز شناسنامهشان استفاده میشود توسط رژیم!
سوری و عراقی و افغانی و لبنانی و فلسطینی دارای شناسنامه ایرانی صادر شده از طرف رژیم برای خارجیهای وارداتی!
سپاس بیکران آقای رضا تقی زاده گرامی کل مطلب را بیان کردید. ۴۰ سال است که مردم را بازی میدهند به نام دوری از خشونت در صورتی که همه اینها با خشونت و تیرباران پشت بام مدرسه و گور بی نام و نشان و شکنجه و ترور و تجاوز به قدرت رسیدند و سالهای سال از همه نوع خشونت دفاع میکردند و میگفتند خمینی بکش که خوب میکشی و انقلابی عمل میکنی!!
زنده باد ایران و تمدن ایرانزمین و پادشاهان میهنساز ایران
در راستای نوشتههای رضا تقیزاده این حقیقت نیز گفتنی است که نهاد پادشاهی بخش جداییناپذیری از فرهنگ و تمدن چندین هزار سالهٔ ایران است. کدام کشور دیگری را در جهان سراغ دارید که «سرگذشت اساطیری» آن در هزاران سال پیش نه با خدایانی خشمگین و هوسباز بلکه با پادشاهانی تمدنساز چون پیشدادیان و کیانیان آغاز شده و با یک «سرگذشت تاریخی» پرشکوه و پادشاهانی انساندوست و دادگستر چون هخامنشیان ادامه یافته باشد.
طرح ۱۵ امضایی رفراندوم را غیرعملی میدانم، و فکر نمیکنم رژیم هرگز تن به این چنین رفراندومی بدهد، ولی در متن اشارهای به قانون اساسی جمهوری اسلامی ندیدم. آقای تقیزاده گویا پیشنهاد رفراندوم حسن روحانی را با طرح ۱۵ امضایی اشتباه گرفته است. در ضمن خوب بود آقای تقیزاده که یک سری اتهامات به برخی از امضاکنندگان زدهاند، از آنها نام میبردند تا بهتر بشناسیم و آن افراد هم بتوانند به این اتهامات پاسخگو باشند.