محمدرضا حسینی – نشست «حزب اتحاد ملت» اصلاحطلبان که در روز ۲۶ بهمن برگزار شد را میتوان به مراسم ختم «اصلاحطلبی» تشبیه کرد. در این مراسم، محمدرضا خاتمی از اصلاحناپذیری جناح قدرتمند حکومت اسلامی و بیاعتباری سیاستهای اصلاحطلبان سخن گفت. موضعگیری او شباهت بسیار زیادی به سخنان محسن مخملباف در تلویزیون بیبیسی داشت. هر دو با انتقاد از عملکردهای اصلاحطلبان معتقد هستند که باید شفافتر شد و در جهت دموکراتیزه شدن حرکت کرد. و این همان چیزیست که اصولگراها، پس از اشتباه پر هزینه سال ۸۸ به دنبالش بودهاند؛ یعنی وادار کردن اصلاحطلبان به صفبندیهای مشخص. طبیعیست که در نتیجه صفبندی مشخص، اکثریت اصلاحطلبان اجبارا یا سکوت کرده و از صحنه سیاسی خارج میشوند و یا اینکه به صفوف اصولگراها پیوسته و اعلام بیعت میکنند. در نتیجه، برخورد با آن تعداد اندکی از آنان که «دموکراتیزه» میشوند هزینه چندانی برای جناح مقابل نخواهد داشت.
اپوزیسیون، در جوامع غیردیکتاتوری، به گروهی گفته میشود که در مقابل دولت ایستاده و عملکردهای اشتباهش را نقد میکند. اپوزیسیون نه تنها اشتباهات دولت را به او گوشزد میکند بلکه با دریافت فیدبکها و انتقال آن به دولت، باعث اصلاحاتی میشود که غفلت از آنها نهایتا به انفجار جامعه منجر خواهد شد. جناحهای مختلف در اینگونه سیستمها، قواعد بازی را به خوبی میدانند و آن را رعایت میکنند.
اما در جمهوری اسلامی، که تمام نیروهای مخالف و منتقد، سرکوب و یا به نوعی از صحنه خارج شده بودند، هیچ اپوزیسیونی وجود نداشت و سوء مدیریتهای حکومت از یک طرف و نارضایتیهای مردم از سوی دیگر، جامعه را به سویی میبرد که مردم، به عنوان نیروی بلاواسطه در مقابل حکومت، و نه دولت، بایستند. به این دلیل ، نیاز به وجود نیرویی واسطه که بین مردم و حکومت حائل شود، باعث برآمدن جریانی به نام اصلاحطلب از درون حکومت شد. نقش آنان، به قول خودشان، «بالشتک ضربهگیر نظام» بود و وظیفهشان «تولید رضایت برای نظام». مردم، به این جریان نوظهور، به عنوان تنها امکان موجود، امید بسته و با انتقال نارضایتیها، مشکلات و خواستههایشان،از آنان انتظار رهبری مردم در مقابل حکومت را داشتند. جریان اصلاحطلب در عمل ثابت کرد که نه تمایل و نه توان مقابله با جناح حاکم را دارد و کشاندن مردم به پای صندوقهای رای، تنها هنر آنان بود.
اعتراضات دیماه ۹۶ و اعلام عبور مردم از اصلاحطلبان، آنان را در مخمصهای انداخته که باید متحمل فشارهایی از همه طرف بشوند. نه برای جناح حاکم مفید هستند و نه از اعتماد مردم، برخوردار.
با بیاعتباری اصلاحطلب، و برگزاری مراسم ختماش، دیگر بین حکومت و مردم هیچ واسطه ضربهگیری نیست و موجودیت نظام با خطری جدی مواجه شده است. جمهوری اسلامی، هرچند که با فشار بر نیروهای کوچک و بیخطر دراویش و طرفداران محیط زیست در صدد نمایش قدرت و ثبات به سبک خود است اما سرمایه خارجی، محتاج امنیت است؛ به ویژه در زمانی که توان حکومت در حکومت کردن، زیر سوال رفته است.