جمهوری اسلامی با مذهب هم سرِ جنگ دارد

پنج شنبه ۳ اسفند ۱۳۹۶ برابر با ۲۲ فوریه ۲۰۱۸


رضا پرچی‌زاده  – رژیمِ ولایتِ فقیه اخیرا به دراویشِ گنابادی حمله کرد، تعدادی از آنها را به قتل رساند و تعدادِ بیشتری را بازداشت کرد. سرکوب نحله‌های مختلفِ مذهبی و شبه‌مذهبی در حال حاضر که فشار داخلی و خارجی بر روی رژیم افزایش یافته یکی از مظاهرِ سرکوبِ دگراندیشی به جهت ایجاد رعب و وحشت برای جلوگیری از ایجاد تحرکات اعتراضی و ضدحکومتی است. سوای از این نیازِ فوری، تمرکز رژیم بر دراویش در درجه اول از این نشأت می‌گیرد که جمهوری اسلامی، به عنوان نظامی که خود بر پایه مذهب استوار است، هیچ‌گونه آلترناتیو مذهبی را برای خود نمی‌پذیرد، به این علت که آن را رقیبی برای انحصار خود بر دین– که ابزار حکومت‌اش است– می‌بیند.

نورعلی تابنده «قطب» دراویش گنابادی

به عبارتی، در جایی که جمهوری اسلامی نسبتا به راحتی هرگونه مخالفِ غیرمذهبی و سکولار را با انگ زدن و چسباندنِ وصله‌های مختلف در چشمِ طیفی قابلِ توجه از جامعه‌ی مذهب‌زده تخریب می‌کند، از سوی مخالفان مذهبی– که از جنس خودش هستند و عمدتا به شیوه‌های خودش هم متوسل می‌شوند– مورد تهدیدِ فوریِ جدی‌تری واقع می‌شود، بنابراین شدت برخوردش با آنها هم به مراتب بیشتر است. بر این اساس، در مقاله پیش رو قصد دارم به شیوه‌ای فشرده و با بررسی چند نمونه مشهورِ تاریخی نشان دهم که نفی شدید و غلیظِ آلترناتیوهای مذهبی در جمهوری اسلامی پیشینه‌ای طولانی دارد و امری نهادینه است، و در حقیقت از تصلبِ ریشه‌ای و «اصلاح‌ناپذیریِ» بنیادیِ رژیم سرچشمه می‌گیرد.

آیت‌الله سیدمحمود طالقانی

سید محمود طالقانی (۱۲۸۹-۱۳۵۸) که از بنیانگذاران نهضت آزادی ایران و از برسازندگانِ ایدئولوژی «ملی- مذهبی» بود، در جایی که بر اساس همان ایدئولوژیِ یادشده خواهان حضور اسلام در سیاست و در قانون اساسی بود، با بسیاری از اصولی که مشخصه‌های خوانش «خمینیستی» از نقش اسلام در سیاست بود سر سازگاری نداشت. از آن جمله بود اصل ولایت فقیه، حجاب اجباری برای زنان، و حذف هرگونه تفکر مارکسیستی از عرصه سیاسی. پس بلافاصله پس از انقلاب، نارضایتی طالقانی از اوضاع باعث شد که وی در چند سخنرانی آتشین به استبداد حاکم تاخته و آن را تلویحا امتداد استبداد سابق بخواند. اینها طبیعتا به مذاق خمینی و باقی ریزه‌خوارانش خوش نمی‌آمد، اما طالقانی به عنوان یک رهبر سیاسی/ مذهبی بزرگتر از آن بود که بشود علنا حذفش کرد. چندی بعد در سال ۵۸ طالقانی بدون هیچ سابقه قبلی بیماری به مرگی مشکوک درگذشت؛ و وقایعی که پس از مرگش روی داد احتمال قتل او را افزایش می‌دهد. مثلا پرونده‌ای که خانواده‌اش در دادگستری برای پیگیری جریان مرگ او تشکیل داده بودند به دستور مقامات مسکوت ماند؛ و خمینی هم به بهانه جلوگیری از توهین به روحانیت اجازه کالبدشکافی‌اش را نداد. بدین‌ ترتیب یکی از گفتمان‌های آلترناتیو مذهبی برای جمهوری اسلامی یکی از شاه‌ستون‌هایش را از دست داد و چندی بعد هم در نهایت از عرصه نظام حذف شد.

آیت‌الله سیدکاظم شریعتمداری

سید محمدکاظم شریعتمداری (۱۲۸۴-۱۳۶۵) که مرجع تقلید معتدلی بود، قبل از انقلاب از کسانی بود که خمینی را از مرگ رهانیده بود. در جریان ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ که خمینی ضد شاه سخنرانی آتشینی کرده بود، برخی از مراجع قم از ترس اینکه مبادا حکومت وی را اعدام کند تصمیم گرفتند او را مرجع تقلید بخوانند تا برایش مصونیت مذهبی ایجاد کنند. وظیفه ابلاغ حکم مرجعیت خمینی به دولت بر عهده شریعتمداری گذاشته شد، و بدین‌ترتیب خمینی از مرگ نجات یافت. بعد از انقلاب اما بین شریعتمداری و خمینی اختلاف افتاد، به طوری که شریعتمداری به اصل ۱۱۰ قانون اساسی که اختیارات فراوانی به ولی فقیه می‌داد معترض شد و در رفراندوم قانون اساسی به آن رای نداد. در جریان درگیری‌های سال ۵۸ تبریز هم هوادارانش در حزب «جمهوری خلق مسلمان ایران» به برخی ساختمان‌های حکومتی حمله کرده و برای مدتی آنها را تصرف کردند. این شد که در جریان کودتای نوژه و بمب‌گذاری خانه خمینی– که صادق قطب‌زاده متهم ردیف اولش بود– پای شریعتمداری را وسط کشیدند و او را به دست داشتن در توطئه ضد نظام و خمینی متهم کردند و مجبورش کردند در تلویزیون اعتراف‌نامه‌ای خفت‌بار بخواند و از «اعمال»اش اظهار ندامت کند. بلافاصله جامعه مدرسین حوزه علمیه قم او را از مرجعیت خلع کرد؛ و شریعتمداری تا پایان عمرش در سال ۶۵ در حصر خانگی قرار گرفت. بدین‌ترتیب آلترناتیو مذهبی دیگری هم حذف شد.

آیت‌الله حسینعلی منتظری

حسینعلی منتظری (۱۳۰۱-۱۳۸۸) که شاید امروز به عنوان مشهورترین معترضِ مذهبیِ جمهوری اسلامی شناخته شود خود در حقیقت از بنیانگذاران سیستم فعلی– حکومت اسلامی بر اساس تز ولایت فقیه– بود. در مقام ریاست مجلس خبرگان، منتظری از هواداران سرسخت گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی بود؛ و تا مدتی پس از انقلاب خود در جایگاه قائم‌مقام رهبری بالاترین شخص سیاسی بعد از خمینی در جمهوری اسلامی بود. با این وجود او هم از اواسط دهه شصت با خمینی اختلاف پیدا کرد. منتظری که روحانیِ اصولگرایی بود، نمی‌توانست با قیقاج رفتن‌های سیاسیِ خمینی کنار بیاید. اولین اختلاف او با خمینی هم از تفاوت همین رویکرد اصولگرایانه او با رویکرد پراگماتیستی خمینی نشأت گرفت. در جریان قضیه مک‌فارلین منتظری از افشاگری مهدی هاشمی دفاع کرد و پس از اعدام او هم به حالت قهر مجلس درسش را تعطیل کرد. اختلاف او با خمینی در جریان اعدام‌های سراسریِ سال ۶۷ به اوج رسید، که در نهایت باعث برکناری او از قائم‌مقامی شد. پس از مرگ خمینی هم تاخت و تازهای مداوم منتظری به خامنه‌ای– به‌خصوص در سخنرانی ۱۳ رجب ۱۳۷۶– موجبات حمله به بیت و حسینیه او در قم و حصر خانگی‌اش را فراهم آورد. تا سال ۸۸ که از دنیا رفت، منتظری که دیگر مخالف سرسخت ولایت فقیه شده بود مدام مورد لعن و نفرین نظام بود.

بنابراین، چنانکه دیدیم، جمهوری اسلامی همیشه در برابر خوانش‌های آلترناتیو از دین واکنش شدید نشان داده است، به این دلیلِ مبرهن که آنها را به اصطلاح «هَوو»ی خودش می‌داند. آنچه در این میان نباید از نظر دور داشته شود این است که اصلاح‌طلبان حکومتی که همیشه خود را «کثرت‌گرا» معرفی می‌کنند نیز عمدتا در این باره سکوت پیشه کرده و در عمل با کلیتِ نظام همدستی می‌کنند. دلیل پیش گرفتنِ این شیوه‌ی ناصواب از سوی آنها این است که اصلاح‌طلبان حکومتی– گرچه از عرشِ حکومت به زیر افتاده‌اند– اما هنوز خود را جزو بدنه نظام به شمار می‌آورند و به کسب قدرت در چارچوب همین نظام چشم طمع دوخته‌اند، و بنابراین هر تهدیدی برای کلیتِ نظام را تهدیدی برای خود نیز محسوب می‌کنند.

درگیری مأموران جمهوری اسلامی در اطراف محل زندگی نورعلی تابنده «قطب» دراویش گنابادی

بر همین اساس، رسانه‌های اصلاح‌طلبان حکومتی و رسانه‌های نزدیک به آنها که اگر یکی از «خودی‌ها»‌شان خدای ناکرده زمین بخورد و خراشی بردارد زمین و زمان را به هم می‌دوزند و بلافاصله برای او عریضه‌های طویل به رشته تحریر درمی‌آورند و کمپین‌های «خودجوش» به راه می‌اندازند، اکنون در‌باره این دراویش که به شدت تحت فشار هستند و حتی در خطر مرگ قرار دارند عمدتا به سکوت برگزار می‌کنند. پس می‌بینیم که از جهتِ انحصارطلبی و خودی و غیرخودی کردن و حقوق بشر را قربانیِ جهت‌گیری‌های سیاسی نمودن، اصلاح‌طلبان حکومتی هیچ تفاوتی با کلیتِ رژیم ولایت فقیه ندارند.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=106622

یک دیدگاه

  1. Payman Jahanbin

    از دوران کودکی برای خیلی از ما ،بچه های متولد بعد از مرداد ۲۸ ،دین و مذهب بمعنی مهربانی،سخاوت،حقیقت و در آخر کار گرفتاری پل صراط و آتش جهنم بود.من فیلم شب نشینی در جهنم را با یک بلیط دوبار دیده بودم وهر بار هم که آقا فردین در سقا خانه دعا میکرد من زار زار گریه میکردم. بله ،با وفا ! آدمی بودیم ،دینی داشتیم، ایمانی. تا اینکه لعنت اله امام سیزدهم در ماه ظهور فرمودند. خود دیدی که چه پیش آمد .شب بخیر برادر ،داغ دلت را تازه نمی کنم.

Comments are closed.