دکتر رضا اردکانی استاد قدیمى و سرشناس دانشگاه تهران و رییس فرهنگستان علوم فلسفه ایران در جلسهاى که این هفته تحت عنوان «علم دینى و علوم انسانى» در تهران برپا شده بود حضور نیافت.
او در نامهاى خطاب به دبیرخانه «هماندیشى اسلامى» نوشت: متاسفانه توفیق شرکت در این نشست را ندارم و کسى را هم نمىتوانم به عنوان نماینده خود معرفى کنم. این بحث چنانکه توجه دارید ٣٠ سال است که به نتیجه نرسیده است و به نظر نمیرسد که در آینده نیز به نتیجه برسد.
وقتی مطلب سیاسی با مساله علمی مخلوط میشود، هر چه بکوشند به نتیجه نمیرسند. علم ماهیتی متفاوت با دین دارد و به این جهت آن را به صفت دینی نمیتوان متصف کرد. به عبارت دیگر وصف دینی نمیتواند صفت ذاتی علم باشد. البته وجود علوم دینی محرز است و این علوم در همه جا و بخصوص در کشور ما جایگاه ممتاز دارند، اما آنها علومی هستند که مسائلشان مسائل دینی است.
علوم فقه و اصول فقه، حدیث و تفسیر، کلام و حتی فلسفه اسلامی در زمره علوم اسلامی هستند. علمهای دیگر هر یک مسائل خاص خود را دارند و با روش خاص به تحقیق و پژوهش در مسائل میپردازند و ملاک درستی و نادرستیشان رعایت روش است.
هیچ علمی را با ملاک بیرون از آن نمیتوان سنجید. چنانکه حکم در باب فقه و حدیث با ملاک و میزان متدولوژی علم جدید اعتبار و وجهی ندارد. البته دین و دینداران میتوانند نسبت به مسائل همه علوم و بخصوص علوم معروف به علوم انسانی و اجتماعی نظر انتقادی داشته باشند و پس از مطالعه و آشنایی کافی که البته به آسانی حاصل نمیشود، در مباحث آن علوم چون و چرا کنند اما این چون و چرا در نقد علم است، نه اینکه علم تازه باشد. ما هنوز به این مرحله نرسیده ایم.
توجه داشته باشید که علم اجتماعی علم نظم جامعه مدرن است. در ٣٠٠ سال اخیر در غرب علوم، اقتصاد، تاریخ، حقوق، جامعهشناسی و مردمشناسی و… به وجود آمده و تحقیقات عظیمی در مسائل آن علوم صورت گرفته است که بدون اطلاع وسیع و دقیق از آنها و بدون نقد و تحقیق نمیتوان درباره آنها حکم کرد و مثلا تصمیم گرفت که علم دیگری جانشین آنها شود.
علم اجتماعی جدید با نظم تجدد تناسب دارد. ما اگر نظم دیگری جز نظم تجدد در نظر داریم و به چگونگی قوام و به راه تحقق آن میاندیشیم و برای رسیدن به آن میکوشیم شاید در راه علمی متناسب با نظم تازه قرار بگیریم. در این مورد هم توجه داشته باشیم که علم و جامعه با هم قوام مییابند. جامعه کنونی ما جامعه توسعه نیافته است. این جامعه همه نیازهای جامعه مدرن را دارد بیآنکه از تواناییهای آن برخوردار باشد.
اگر میتوانستیم خود را از این وابستگی نجات دهیم و راه رسیدن به جامعهای را بیابیم که در آن روح دینی یعنی اعتقاد به توحید و عالم غیب و معاد حاکم باشد و مردمانش از سودای مصرف آخرین تکنولوژیهای ساخته جهان توسعه یافته آزاد باشند و با همدلی و هماهنگی برای معاش توأم با اخلاق بکوشند، شاید افقی پیش رویمان گشوده میشد.
توجه داشته باشیم که علم یک طرح مهندسی ساختنی نیست، یافتنی است.