امروز جهرمی، فردا مهاجرانی و کرباسچی و موسوی! شما اعتنا نکنید، عبور کنید!

چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۷ برابر با ۰۲ مه ۲۰۱۸


فرید خلیفی – این قافله‌ی عمر عجب می‌گذرد، دریاب دمی که با طرب می‌گذرد. همینطور است، چهل سال گذشت و هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم. یک روز از آذری جهرمی طلب عشق می‌کنیم که بیا و حالا که به سبک حکومت‌های کمونسیتی همه‌چیز را در کشور فیلتر کرده‌اید، دست‌کم شیر این اپ روسی را برایمان باز کن. یک روز از کرباسچی توقع خرقه‌ی رزم داریم. یک روز لیچار بار مهاجرانی و بهنود می‌کنیم که چرا کبابی ولایت فقیه را به ولایت فقیرِ ملّت ترجیح داده‌ای. یک روز که نه، گاه هفته‌ها سرگرم تحلیل حرف‌های تاجزاده‌ها و عبدی‌ها می‌شویم که چه گفت و چه نگفت، تا شاید در لابلای حرف‌ها واژه‌‌ای بیابیم که کمی خوشمان بیاید. سال‌ها هم دخیل به موسوی و کروبی و خاتمی می‌بندیم و انتظار فرج داریم. اما چرا؟!

تظاهرات مردم دی‌ماه ۹۶

از کارگر تا رفتگر زحمتکش، از راننده تاکسی تا فرهنگی و استاد دانشگاه، همگی دستاوردهای سیاه حکومت اسلامی را یک به یک تشریح و تحلیل می‌کنیم و در آخر هم به این نتیجه می‌رسیم که حکومت ملایان از ابتدا فاسد بوده و هست.

رودخانه‌ها را خشکاند‌ه‌اند؛ سرطان را چند برابر کرده‌اند؛ عملاً نظام سلامت کارآمد وجود ندارد؛ محیط زیست را به مرز نابودی کشانده‌اند؛ سیستم کارآمد اقتصادی وجود ندارد؛ در صنایع، از فرش و کاشی و پسته تا شکر و نساجی و ریخته‌گری، کمتر بخش فعال و سالمی باقی مانده؛ در اقتصاد آخوندی شکل‌گرفته در ایران، همه با هم، دست در دست و جیب هم دارند!

فرهنگ و ارزش‌های واقعی بشری، همه رنگ باخته‌اند. منفعت جمعی مدفون شده و در عوض منفعت‌طلبی شخصی در جامعه بیداد می‌کند.

امروز اگر حقوق معوقه کارگری را بدهند، نه تنها آزادی‌های اجتماعی جوانان برایش اهمیتی ندارد، بلکه حقوق کارگران کارخانه یک خیابان بالاتر هم دیگر برایش مهم نیست.

امروز فقط اصل سپرده‌های مالباخته‌ها را هم برگردانند، نه تنها حقوق کارگر و فرهنگی برایش اهمیتی ندارد بلکه به ولی‌فقیه ایمان هم می‌آورد.

امروز گشت ارشاد از خیابان‌ها جمع شود و درهای استادیوم به روی زنان باز شود، دیگر اهمیت چندانی ندارد ژن‌های خوب بجای نیروهای شایسته جامعه، پست و مقام‌ها را غصب کرده باشند.

امروز حق‌آبه اصفهانی‌ها را برگردانند، نابودی جنگل‌های شمال و تزریق میلیون‌ها لیتر فاضلاب به دریای مازندران برایشان اهمیتی ندارد.

امروز یارانه اقشار کم‌درآمد را دو یا سه برابر کنند، با وجود اینکه گوشه ناچیزی از مخارج زندگی را خواهد پوشاند، دیگر اهمیتی ندارد چند نفر هم در زندان‌ها «خودکشی شوند».

امروز که ارزش تومان در برابر دلار چهل درصد، تنها ظرف چند ماه سقوط کرده، اگر دلار را دویست تومان ارزان کنند و صرافی‌ها به فراوانی آن را به فروش برسانند، آن را می‌خریم، سفر خارج‌مان را می‌رویم و چه بسا دلار را انبار هم می‌کنیم تا در آینده سود ببریم زیرا ما زرنگ‌تر از دیگران هستیم و دیگر بقیه‌اش مهم نیست که دلارهای نفتی‌مان صرف موشک در یمن و سوریه و لبنان شود؛ دیگر مهم نیست سرمایه کشورمان بمب شود بر سر کودکان سوری تا روسیه پایگاهش را در جوار مدیترانه از دست ندهد.

ده‌ها و صدها مورد دیگر را می‌شود نام برد که همه حکایت از دردی به نام منفعت‌طلبی شخصی ما دارند. امروز در لندن و پاریس، اسلو و برلین، تورنتو و نیویورک، زندگی آزاد داشته باشیم و جیبمان با دلارهای نفتی پر شود، دیگر مهم نیست مردم ایران و حتی نزدیکان خودمان در آن کشور چگونه زندگی می‌کنند؛ حتی درباره گل‌کاری‌های حکومت اسلامی در رسانه‌های غربی مدیحه‌‌سرایی هم می‌کنیم. بقای حکومت اسلامی بر چنین دردهایی ادامه دارد.

مگر نه اینکه این حکومت فاسد است و با هدف فریب و سپس چپاول ایرانیان، عنان کشور را به هزاردستانش سپرده‌اند؟ مگر نه اینکه در این سیستم فاسد، شخصیت‌های سیاسی حکومت که در رأس کارها هستند از ولی فقیه تا خبرگان و مجلس فرمایشی اسلامی، همانند بازیگران سیرک، هر یک وظیفه‌ای دارند تا هشتاد میلیون ایرانی در داخل و چند میلیون در خارج را همواره سرگرم و مشغول کنند؟ مگر نه اینکه با روح‌الله خمینی‌ها و علی شریعتی‌ها نسلی را فریب دادند تا اموالشان غارت شود و کشورشان تضعیف؟ مگر نه اینکه با این حکومت اسلامی که در دنیا محور شرارت است، نه هویت برایمان مانده و نه عزت؟ مگر نه اینکه میلیون‌ها جوان تحصیل‌کرده نمی‌توانند کار مناسبی داشته باشند و اگر هم شغلی بیابند، دورنمای زندگی در ایران را تباهی می‌دانند؟ مگر نه اینکه ملاهایی که دچار زوال عقل هستند تصمیمات حیاتی برای زندگی مردم می‌گیرند؟

آخر، درون این کاسه متعفن به دنبال چه می‌گردی؟!

به دنبال لبخند ارزشی یا سپاهی ولایتمداری هستی که مغزش را آب و جارو کرده‌اند تا «جانِ مردم» را برای حفظ منفعت آخوند قربانی کند؟ یا شاید به دنبال اصلاحاتی هستی که در بخشی از بدنه حکومت اختراع شد تا دومین سرگرمی بزرگ مردم، پس از جنگ خونینی باشد که خمینی به راه انداخت و حکومت اسلامی را چند سالی بیمه کرد؟

شما، امروز اگر به اصلاحات نمایشی این حکومت، این سیرک اسلامی باور دارید، در این صورت، یا دستی بر سفره انقلاب دارید و از آن ارتزاق می‌کنید یا هنوز نمی‌دانید چه بر سرتان آمده و کافیست چشم‌ها را باز کنید و با دقت دور و برتان را بنگرید.

اما اگر به این باور رسیده‌اید که تنها راه اصلاح این سیرک اسلامی که هر روز به اشکال مختلف جان مردم را می‌گیرد و مردم را فقیرتر از پیش می‌کند، براندازی و جایگزینی آن با حکومتی مردم‌محور و غیردینی است، چرا وقت و انرژی خود را صرف توجه به بازیگران این سیرک می‌کنید؟! اصلاح‌طلبان هم درون همین سیرک به ایفای نقش می‌پردازند. فقط کمی متفاوت‌تر از ولایتمداران انجام وظیفه می‌کنند. سیرکی که تماشاچی نداشته باشد، دیر یا زود تعطیل خواهد شد.

نیازی نیست هزینه بدهید تا برج و باروی آن را تخریب کنید. فقط اعتنا نکند! می‌دانید، مادامی که به آن توجه می‌کنید، آنها که در پشت صحنه دستی بر دخل پر رونق سیرک دارند، با خود می‌گویند این سیرک هنوز مشتری دارد و حالا حالاها می‌شود از آن عایدی داشت. بگذارید دنیا بداند که این سیرک اسلامی در ایران، دیگر مشتری ندارد. بگذارید دنیا بداند که کوپن حکومت ملا در ایران دیگر سوخته. خودشان بساط حمایت از آن را جمع خواهند کرد و فردای آزادی، بنا بر لیاقت و خرد جمعی، جامعه این امکان را می‌یابد تا حکومتی تازه، جایگزین آن کند.

با شما هستم، بله شما، عبور کنید! درد امروز دیگران را درد فردای خود بپندارید. گوش به گوش برسانید تا هر آنکه خوابست و خود را عمدا به خواب نزده است، بیدار شود.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=114414

یک دیدگاه

  1. افسون

    نوشتار خیلی جالبی است.
    « این سیرک هنوز مشتری دارد و حالا حالاها می‌شود از آن عایدی داشت» هم برای منفعت طلبان ایرانی و هم استعمارگران جدید که همه در برجام متحدند، بجز آمریکا.
    این همان وحشت بزرگ نیست؟
    شاه فقید هدفشان رسیدن به تمدن بزرگ بود. حداقل در مورد قشری که « خود را عمدا به خواب زده» میشود گفت که اینها فرسنگ‌ها از تمدن و فرهنگ دور بودند و هستند، چه برسد آمادگی برای تمدن بزرگ.، هر مدرک و عنوان دانشگاهی اصلی یا قلابی هم می‌خواهند داشته باشند اقدامات ایرانسازی پهلویها متاسفانه نتوانست اینها را از حالت توحش و بی فرهنگی عمیقشان بیرون آورد. اینها بیدار بشو هم نیستند،

Comments are closed.