مجید محمدی – جمهوری اسلامی دو دورهی نسبتا متفاوت را از حیث گفتمانی تجربه کردهاست: دوران خمینی و دوران خامنهای. این دو با اتکا به تهدید، ارعاب، دشمنتراشی و برساختن عوامل برای آن، اسلامیسازی همهجایی و شبانهروزی، و سیاسی کردن هر روزهی اسلام تلاش کردهاند تصورات خود را از اسلام، ایران و جهان در عرصهی عمومی حکمفرما سازند و برای دنیای خارج لباس تنگ و زشتی را که میخواهند بدوزند.
گفتمان دوران خامنهای با وجود شباهتهای بسیار با گفتمان دوران خمینی (اسلامیسازی، نظریهی توطئه، تفکیک شهروندان به خودی و غیر خودی، و مهندسی فرهنگی و اجتماعی) چهار تفاوت عمده با آن دارد:
۱) گفتمان حکومتی دوران خامنهای فرض نزدیک بودن سقوط جمهوری اسلامی را مدام در برابر خود دارد: «البته من نگران سال آیندهام که چه اتفاقاتی رخ خواهد داد… وضع معیشتی مردم بسیار بد است… وقتی وضع معیشتی بد باشد همین فقرا در خیابان اعتراض میکنند… باید توطئهها را خنثی کرد و مسئله براندازی را جدی گرفت.» (احمد جنتی، فارس ۱۶ بهمن ۱۳۹۶). دیگر مقامات نیز مدام از براندازی و براندازان سخن میگویند. مسئلهی اول خمینی واهمه از فروپاشی نظام نبود؛ در همهی سخنان خامنهای میتوان شکنندگی نظام در برابر قدرت دشمنان و امکان براندازی نظام را کاملا مشاهده کرد؛ در کمتر سخنرانی خامنهای ذکری از دشمن نمیشود؛ سخنان وی نشان میدهد که او هر شب با هراس از فروپاشی در روز بعد سر به بالین میگذارد.
۲) خمینی تحت تاثیر دوران انقلاب و رقابت با مارکسیستها از محرومان و مستضعفان و پابرهنهها سخن میگفت (فقط سخن) اما خامنهای توجه چندانی به آن اقشار حتی در کلام ندارد و پس از خیزش دی ۹۶ تنها برای آرام کردن معترضان به واسطهی کمبود عدالت عذرخواهی میکند بدون آنکه کاری انجام یا سیاستی را تغییر دهد. او حتی همین حرفش را هم در سخنرانی نوروزی ۹۷ پس گرفت. «ذکر محرومان» فقط در حد تشویق آنها برای پیوستن به سازمان سرکوب انجام می گیرد.
۳) خمینی حداقل با بخشی از روحانیون سنتگرا مشکل جدی داشت و آنها را فاسد و مرتجع معرفی میکرد اما خامنهای در طرف آنهاست و هر روز دیدگاههای آنها و طرز فکر آنها را تبلیغ میکند؛ خامنهای سیاستهای نظام را به گونهای تنظیم میکند که روحانیون سنتی از وی فاصله نگیرند.
۴) خمینی تا پایان عمر هنوز با دنیای کمونیسم مشکل داشت اما خامنهای فواید قرار گرفتن در کنار آنها را برای دشمنی با ایالات متحده متوجه شده و سیاست کشور را «نگاه به شرق» قرار داده است. خامنهای در طی سه دهه کوچکترین انتقادی از سیاست خارجی و داخلی روسیه و چین به عمل نیاورده است. در این سه دهه حتی یک نفر به اتهام جاسوسی برای روسیه بازداشت نشده است در حالی که اتهام جاسوسی برای امریکا و اسرائیل و دیگر کشورهای غربی هر هفته شنیده میشود.
گفتمان دوران خامنهای در حوزهی سیاست داخلی را با عناصری مشخص بهتر میتوان فهمید:
«نمیگویم»
یکی از مولفههای گفتمان سیاسی مقامات جمهوری اسلامی در دوران خامنهای ادعای سینههای پر از رمز و راز و پرهیز مصلحتی از گفتن یا «ادعای نگفتن» است. روحانی در مصاحبهی رسانهای بعد از انتخابات ۹۶ گفت: «من خیلی حرفها را نمیزنم.» نامزد رقیب وی رئیسی در دورهی کارزارهای انتخاباتی گفت: «سینهی من پر از اسرار است.» رئیس قوهی قضاییه، معاون اول رئیس دولت و دیگر مقامات نیز همواره از عدم بیان سخنانی که در دل دارند سخن گفتهاند.
چرا اینها حرفهایشان را نمیزنند؟ آیا سکوت متقابل طلب میکنند؟ آیا اجازه ندارند حرف بزنند (مثل جهانگیری)؟ ملاحظه میکنند؟ از سوء استفاده میترسند؟ از پیامدها میهراسند؟ علت را در همهی این موضوعات میتوان دنبال کرد.
اول اینکه این «نگفتنها» بخشی است از راهبرد عدم شفافیت حکومت است که در همهی عرصهها جاریست. آنها خود را ملزم نمیدانند موضوعات و مسائل را با مردم در میان بگذارند چون برای بالا رفتن از پلههای قدرت یا حفظ قدرت بر مردم متکی نیستند. همچنین مردم نمیتوانند آنها را با هزینهی اندک یا بدون هزینه از قدرت پایین بکشند.
دوم آنکه عدم بیان آنچه در ضمیرشان میگذرد و مبهمگویی روشی برای ایجاد تعلیق ارزشی و فکری در میان پیروان است. کسانی را که معلق هستند راحتتر میتوان فریب داد و سر کار گذاشت و امیدوارشان کرد.
و سوم آنکه مقامات با اتکا به این سخن، که سخنی نمیگویند، خود را موجوداتی قدسی و اسرارآمیز جلوه میدهند. کسانی که سیاست و برنامهی مشخصی برای ادارهی جامعه ندارند تنها با اسرارآمیز بودن میتوانند مردم را به دنبال خود بکشانند.
«خودکفایی»
ادعای خودکفایی و ارزش بودن آن هنوز بخشی از گفتمان سیاسی حکومت دینی است اما با افزایش آسمانخراشی آن. روحانی در این باب میگوید: «ما سلاح میسازیم.» کشوری که سالانه ۵۰ میلیارد دلار واردات دارد هنوز از خودکفایی میگوید. واردات کالا به ایران در سال ۱۳۵۶ حدود ده میلیارد دلار بود و در دوران جنگ نیز افزایش نیافت. اما در شرایط غیر جنگی در سال ۷۲، ۱۹ میلیارد دلار، در سال ۸۲، ۲۶ میلیارد دلار و در سال ۹۲، ۴۹ میلیارد دلار بوده است. (ایسنا ۲۶ شهریور ۱۳۹۳) بدین ترتیب با ۲٫۵ برابر شدن جمعیت، واردات کشور از حیث قیمت پنج برابر افزایش یافته که عمدتا کالاهای مصرفی یا واسطهای هستند ولی در عین حال مقامات هنوز شعار «خودکفایی» میدهند. جمهوری اسلامی سالانه میلیونها دلار آدامس، زیپ، چوب بستنی، دسته بیل، و حتی کود انسانی وارد میکند. در این صورت آیا نباید به ادعای موشکسازی و سانتریفوژسازی آنها نیز شک کرد؟
«دوران… تمام شده»
چهار دهه است که مقامات جمهوری اسلامی میگویند دوران پدیدههایی در عالم بسر آمده اما نه تنها چنین اتفاقی نیفتاده بلکه جمهوری اسلامی خود در حال بسر آمدن است. آنها ادعا میکنند که دوران تحریمها تمام شده اما مدام از تحریمهای موجود شکایت میکنند. آنها میگویند دوران دخالت خارجی و کمک به گروههای مسلح و تروریستی تمام شده است. بدین جهت روسها و ایرانیان و افغانها و پاکستانیهای حاضر در سوریه سوری هستند. مقامات میگویند دوران دیکتاتوری تمام شده اما آنها از جهت دیکتاتوری، شاهان پهلوی و قاجار را روسفید کردهاند.
«همه با ما هستند»
هنوز بعد از چهل سال مقامات جمهوری اسلامی «همه»ی مردم ایران را همراه خود و طرفدار نظام معرفی میکنند.
علی خامنهای در ۲۸ بهمن ۱۳۹۱ در مورد راهپیمایی ۲۲ بهمن آن سال گفت: «در راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال، همه، از همه جا آمدند.» او در پیام خود بعد از انتخابات سال ۹۶ میگوید: «همهی قشرها، همهی سلیقهها، همهی گرایشهای سیاسی در کنار هم به صحنه آمدند و دوشادوش یکدیگر به نظام جمهوری اسلامی رأی دادند.»
محمد جواد ظریف پس از سخنرانی رئیس جمهور ترامپ در مورد راهبرد ایالات متحده در مورد ایران در ۱۳ اکتبر ۲۰۱۷ در توئیت خود نوشت: «امروز همهی ایرانیان از زن و مرد و پیر و جوان سپاه پاسداران هستند.»
حسن روحانی در مورد همهپرسی ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ میگوید: «همان بیش از ۹۸ درصدی که آن روز رأی دادند به جمهوری اسلامی، امروز هم رأی میدهند.» (الف ۲۴ بهمن ۱۳۹۶)
عبدالله جوادی آملی نیز میگوید: «مردم اقتصاد اسلامی میخواهند و آن را با همه وجود میپذیرند.» (ایرنا ۲۶ بهمن ۱۳۹۵)
هیچ نظرسنجی مستقلی این ادعاهای واهی را تایید نمیکند.
«عطرافشانی»
در گفتمان جمهوری اسلامی هرچه از اسلامگرایان و متحدان آنها صادر شود خیر و برکت و زیبایی است حتی بمب شیمیایی و کشتار بیش از ۷۰ هزار زن و کودک در سوریه. از منظر جنگطلبان جمهوری اسلامی بمبهای شیمیایی که بر سر کودکان و زنان در سوریه ریخته میشود عطر است. یکی از مدیران دستگاههای تبلیغاتی نظام به مدیر دیگر در مورد حضور نیروهای جمهوری اسلامی در منطقه میگوید: «هرچند هیچگاه تاریخ از وجود معاویهها و اشعثها پاک نمیشود، ولی فرزندان خمینی کبیر در قالب هستههای حزبالله، فاطمیون، زینبیون، حیدریون و… در سرتاسر منطقه و جهان عطرافشانی میکنند.» (عزتالله ضرغامی، الف ۸ اسفند ۱۳۹۶)
«سفره انقلاب»
مقامات جمهوری اسلامی به ایران به صورت یک مجموعه منابع که به اسلامگرایان اختصاص یافته نگاه میکنند و نام این مجموعه منابع را هم گذاشتهاند سفرهی انقلاب. آنها پیروزی انقلاب ۵۷ را مجوز تاراج منابع کشور میدانند و تنها کسانی را شایستهی برخورداری از این منابع میدانند که با حکومت دینی کاملا در همهی مراحل و سیاستها همراهی کرده باشند. اگر کسی در مجموعهی آنها سخنی انتقادی به زبان بیاورد شُکر نشستن بر سر این سفره را ادا نکرده است؛ اگر مخالفت جدی کند باید از پای سفره بلندش کرد؛ و اگر وفاداریاش را اثبات کند هم زمان بیشتری می تواند پای سفره بنشیند و هم میتواند بیشتر از سفره برخوردار شود. جستجوی این عبارت در گوگل نشان میدهد که ۱۴۷ هزار بار از این عبارت در وبسایتهای داخلی استفاده شده است. از این عبارت در دوران خمینی و جنگ کمتر استفاده میشد.
«این عرصه صاحب دارد»
مقامات سپاه پاسداران خود را صاحب اصلی کشور میدانند چون نخست با آتش زدن بانکها و سینماها رژیم گذشته را ساقط و بعد با کشتن و مخالفان قدرت خویش را تحکیم کردهاند. به همین جهت است که در مورد همهی امور کشور اظهار نظر، سیاستگذاری و دخالت میکنند و در همهی عرصهها حضور دارند. به عنوان نمونه ورزش کشور در دست سرداران سپاه است. وقتی مربیان ورزش به بحث درباره حل مشکل مسابقه با ورزشکاران اسرائیلی برای جلوگیری از محرومیت ورزش کشتی ایران پرداختند رئیس بسیج گفت: «به دوستانمان توصیه میکنیم وارد عرصه دیپلماسی ورزش نشوند. این عرصه صاحب دارد.» (تابناک ۲۸ اسفند ۱۳۹۶) عبارات شبیه به این که معنیاش است «به شما مربوط نیست»، «فضولی نکنید»، «گُندهتر از دهنتان حرف نزنید» که همه خطاب به مردم و دست اندرکاران و کارشناسان حرفهای و صنفی است به فراوانی از مقامات نظامی شنیده میشود.
با سپاس از آقای مجید محمدی
جناب کیوان این صرفا برداشت و تحلیل من هست و هیچ منبع و ماخذی نبوده
و غرض این بود زاویه تاریکی از دو عبارت را که هر دو
به یک شکل و یک مکانیسم روند گذار را طی میکنند نشان دهم
این همان زاویه تاریکی است که ناشران ویروس استمرار , مخاطبین خود را
با لولوسازی های مضحک و خیالی چون فروپاشی سیستم برابر است با فروپاشی کشور یا
سوریه ای شدن و غیره می ترسانند که بلکه روند گذار را متوقف یا منحرف کنند.
این نظام بعد از انقلاب نتیجه رفراندوم سال ۵۸ را به کرات ۹۸،۱% اللام کرده، ولی کسی صحبت از میزان مشارکت مردم در آن مقطع زمانی نمیکند، در تارنامه امیر عباس انتظام این میزان به کمتر از ۲۵% عنوان شده که اگر درست باشد نشان از تقلب و دسیسه بازی بوده، امیدوارم کیهان لندن در این زمینه تحقیق کند
بارها وبار ها شنیده ام و بارها و بارها گفته ام: «خودکرده را تدبیر نیست». هرچه به سر ملت ایران در این چهل سال آمده است و در آینده بیاید خواست خودش بوده است. خودکرده را تدبیر نیست
در پاسخ به ۱، ۱/۱، ۲:
با تشکر از نظراتتون. در صورت امکان رفرنس خودتونو ذکر کنید
تاریخ از نقطه کور به راه می افتد. در حرکتِ توده ها هیچ چیز به اندازه روشنگری , هزینه ها را پایین نمی آورد.
انقلاب, جنبشِ توده هاست و فروپاشی, تنشِ توده ها
انقلاب فرزندانِ خود را می بلعد اما فروپاشی فرزندانِ انقلاب را بالا می آورد.
به همین دلیل گورباچف تا مدتها فحش میخورد.
در انقلاب سیستم باید تن به بازشدن بدهد اما در فروپاشی, سیستم خودبخود باز میشود
انقلاب ریشه های طبیعی و نادیده گرفته شده دارد و پروسه اش مصنوعی
اما فروپاشی ریشه های مصنوعی بدستِ خود ساخته دارد و فرآیندی طبیعی
و چون فرآیندی طبیعی است یعنی بیماری مهلک سیستم هیچ عامل خارجی و داخلی تاثیری بر آن ندارد
نه مذاکره و توافق نه گشوده شدن یا نشدن فضا نه بود و نبود یکپارچگی در سیستم نه النصربرعب نه حقه استمرار
بدین سان در انقلاب این مردم اند که سیستم را تکان میدهند.
در فروپاشی این خود سیستم است که مردم را تکان خواهد داد.
انقلاب مستلزم رهبر و یکپارچگی است اما فروپاشی بدون آنهم کار خود را میکند.
در انقلاب این سیستم است که غافلگیر میشود اما در فروپاشی , جامعه
در انقلاب تا آخرین لحظات این بخت وجود دارد که آنرا مهار کرد اما در فروپاشی …
موج انقلاب را می توان با گشایش خواباند اما فروپاشی با اندک گشایشی اوج میگرد
ورشکستگی اقتصادی به فروپاشی میرسد ورشکستگی اجتماعی به انقلاب
در ورشکستگی اقتصادی کانون تکانه ها سیستم است که بروی اقتصاد نشسته
در ورشکستگی اجتماعی تکانه ها گسل های اجتماعی هستند که جامعه بروی آن نشسته
در ورشکستگی اقتصادی چون آغازگر سیستم است فروپاشی نامیده میشود و غافلگیرکننده و نامنظم
در ورشکستگی اجتماعی چون آغازکننده مردم اند انقلاب خوانده میشود و مبدا و مسیر و هدف در آن روشن
استبدادها فارغ از تقسیم بندی های متنوع به دوگونه استبداد ایدئولوژیک و مبتنی بر توسعه اند
استبداد ایدئولوژیک غالبا بر پایه انقلاب یا کودتا بر سر کار می آید.
استبداد مبتنی بر توسعه غالبا با کودتا یا یک نوع رفرم و همه پرسی
استبداد ایدئولوژیک در نهایت به ورشکستگی اقتصادی میرسد
استبداد توسعه در نهایت با ورشکستگی اجتماعی رو به رو میشود.
این تفاوت پروسه انقلاب و فرآیند فروپاشی یکی از ابزارهای اصلی حقه استمرار است
محللین و مفسرین مغالطه گرِ حقه استمرار آگاهانه این تفاوت ها را به عنوان کاستیِ روندِ خیابان
به مخاطبین نا آگاه خود که نام هر جنبش و تنش تاریخی را انقلاب میگذارند, القا میکنند.
ویروس جمهـورى اسلامى وحشت تزویر خدعه سرکوب و کشتن
مقاله خوب و ذکر چند نکته :
۱ – خامنه ای در طی سه دهه کوچکترین انتقادی از سیاست خارجی و داخلی روسیه و….
چون مسئولین دانشگاه ملل روسیه به تربیت چنین دانشجویی در تلویزیون مسکو افتخار کرده اند !
از ( کتاب رفیق ایت الله ).
۲ – هنوز بعد از چهل سال مقامات جمهوری اسلامی همه مردم ایران را…….
چون به چشم خود دیده اند که بیش از چهل میلیون نفر ساعتها ( تا ۱۲ شب ) برای شرکت در انتخابات در صف ایستاده و رای داده اند !
۳ – مقامات سپاه پاسداران …..با کشتن مخالفین خود قدرت خویش را تحکیم و…..
هنور بعد از واقعه کشتار سال ۶۷ و قتل عام جوانان ، مخالفین ملاها از باز نمودن این فاجعه که هولوکاست خمینی است متاسفانه ابا دارند و پیگیر کشف حقایق نیستند .چرا ؟ ولی ما میدانیم دلیل انرا !!!