یک فعال کارگری با انتقاد از حکومت میگوید به عنوان خصوصیسازی مشتی «انگل اجتماعی» را بر سرنوشت اقتصادی ملت حاکم کردهاند تا بدینگونه چوب حراج به منابع و صنایع ملی بزنند و در نتیجه، یک بیکاری بزرگ ایجاد کردهاند که در طول تاریخ صنعتی کشور کمنظیر است و دو نسل جوان کشور را به نیستی کشیده است.
ناصر آقاجری، فعال کارگری، در گفتگو با خبرگزاری ایلنا درباره وضعیت اشتغال و معیشت کارگران گفته است: «سیاستهای ضدکارگری و ضدمردمی خصوصیسازی و تعدیل ساختاری، نزدیک به سه دهه است که علیرغم اعتراضات گسترده کارگران ادامه پیدا کرده است؛ به نظر میرسد مسئولان بالادستی به هیچ وجه و در هیچ شرایطی حاضر نیستند از خصوصیسازی و تعدیل ساختاری دست بردارند.»
آقاجری معتقد است این سیاستهای حکومت موجب نابودی صنایع ایران و افزایش بیکاری و در مقابل سودآوری زیاد برای صنایع انبوه کشورهایی چون چین شود: «فروش تولیدات بدون کیفیت صنایع این کشورها به ایران علاوه بر نابودی صنایع ملی، باعث تولید کار و اشتغال در آن کشورها شده است در عوض بیکاری میلیونی را در ایران ایجاد کرده است. شاید خیلی از تصمیمگیران کلان اقتصادی تصور میکنند ما که نفت داریم؛ پول نفت را میدهیم و «کالا» وارد میکنیم و به این ترتیب اموراتمان میگذرد اما از آسیبهای اساسی این دست مناسبات غافل ماندهاند و نمیدانند که وقتی صنایع داخلی بخوابد، جامعه به سمت انحراف و مرگ سوق داده میشود.»
آقاجری معتقد است خصوصیسازیِ سریالی کارخانهها و سپردن آن به «نااهلان» یا به عبارت دقیقتر، عدم حمایت از تولید وطنی است و مصرفکننده داخلی را به پیادهنظام صنایع انبوهِ «دیگران» تبدیل میکند.
او اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی یا به عبارتی سوء برداشت از این اصل قانونی را اینگونه توصیف میکند: «به نام عدم کارآمدی دولت، مشتی انگل اجتماعی را بر سرنوشت اقتصادی ملت حاکم کردند تا بدین گونه چوب حراج به منابع و صنایع ملی بزنند و در نتیجه، یک بیکاری بزرگ ایجاد کردهاند که در طول تاریخ صنعتی کشور کمنظیر است و دو نسل جوان کشور را به نیستی کشیدهاند.»
آقاجری معتقد است بیشترین آسیب از سیاستهای تعدیلی را کارگران پروژهای یا همان قراردادموقتیها متحمل میشوند که بیش از ۹۰درصد بازار نیروی کار را تشکیل میدهند: «کارگران پروژهای که سازندگان واقعی اقتصاد و صنعت هستند، در باتلاق فقر، بیحقوقی و بیکاری فرو رفتهاند و به نظر میرسد راه خروجی ندارند؛ تنها راهکار خروج از این بحران این است که تولید و صنعت برای سیاستگذاران و آنهایی که تصمیمگیرندهاند، ارزشمند شود و به صورت عملی و عینی از تولید ملی حمایت کنند.»
او در ادامهی انتقاد خود از روند بیرویه واردات کالاهای غیرضروری توسط دولت و بر خلاف شعارهای مسئولان گفته است: «در حالی که در فروشگاههای بزرگی که زیر نظر شهرداری کار میکنند تکههای کوچک گوشت ماهیِ وارداتی از ژاپن و نروژ و غیره را با نرخ نجومی در تهران میفروشند، مدیران دولتی، های و هوی مبارزه با واردات غیرضروری را سر میدهند. این جماعت بجای ایجاد ناوگان بزرگ صید، ماهی از ژاپن و نروژ وارد میکنند تا ماهیهای خلیج فارس و دریای عمان به وسیله ناوگان ماهیگیری چینی صید شود.»
آقاجری این پرسش را مطرح کرده که «چرا در چین دولت بدون خصوصیسازی با کارآمدی توانست به دومین اقتصاد جهان در همین دنیای نولیبرالی تبدیل شود در حالی که بجز ذغال سنگ منابع قابل توجه دیگری ندارد، ولی دولتهای پس از جنگ ایران، منابع را به صورت خام و نیمهخام چوب حراج میزنند تا فقط امورات روزمره را بگذرانند تا ایران بهجای توسعه صنعتی، بازارِ مصرفِ چین شود؟»
این فعال کارگری همچنین هشدار داده است: «این راهی که میروند، به ترکستان است! برای اصلاح امور، مناسبات نولیبرالی آن هم نسخه ایرانی آن که ملغمهای از سودجویی، استثمار و بیتوجهی به حقوق انسان است، بایستی از ساختار اقتصادی دور ریخته شود و اصل ۴۴ و ۴۵ هرچه سریعتر در ایران کاربردی شود.»