«موفقیت روحانی در اجرای برجام برای من کافی است، نمیگوییم برجام چیز خوبی است، بلکه میگوییم بهترین چیز است و اگر برجام نبود حتی نمیتوانستید دستهبیل از چین وارد کنید، حل مشکل فساد و بیکاری در ۱۰۰ روز از عهده هیچ بنیبشری برنمیآید، بخش اصلی اهداف برجام محقق شده است و …»
این بازارگرمیهای عباس عبدی فعال سیاسی اصلاحطلب در حمایت از دولت حسن روحانی است به تاریخ ۱۸ آبان سال ۱۳۹۵٫ حالا اما دو سال از این بازارگرمی گذشته و او امروز معتقد است اصلاحطلبان هیچ دلیلی ندارد که سرنوشت خود را با دولت روحانی پیوند بزنند!
این استاد دانشگاههای جمهوری اسلامی مثل گروه کثیری از چهرههای شناخته شده داخل ایران پس از طی مسیر خونبار «خط امام» در صف اصلاحطلبانی قرار گرفتند که به هر دری زدند تا برای روحانی رأی جمع کنند. عباس عبدی در حمایت و برای محکم شدن جای پای روحانی در قدرت سنگ تمام گذاشت تا آنجا که برای کم کردن فشار از روی دوش رییس دولت که بارها برای جمع کردن رأی وعده رفع حصر داده بود حتی گفت «امروز زمان مطرح کردن مطالباتی همچون رفع حصرها نیست!»
ولی آبی که قرار بود از صدقهی سر دولت روحانی برای امثال عبدی و همفکرانش گرم شود، نه تنها گرم نشد بلکه راکد ماند و گندید. روحانی و کابینهی او به قول معروف پا در هوا هستند و از فردای خود خبر ندارند.
شرایط عملا موجود چنان است که عباس عبدی که این روزها از پرچمداران ضد براندازی شده در مصاحبه با روزنامه اعتماد تعارف را کنار گذاشته و میگوید: «اصلاحطلبان چه رادیکالتر شوند و چه محافظهکارتر هیچ دلیلی ندارد که سرنوشت خود را با دولت یا هر پدیده دیگر پیوند بزنند. به نظرم دولت مسئولیت وظایف خود را دارد و اصلاحطلبان نیز در سالهای ۹۲ و ۹۶ به دلیل محدودیتهای خود از این دولت دفاع کردند… اما این به معنای آن نیست که اصلاحطلبان مسئولیت حقوقی رفتارهای دولت یا سیاستگذاری دولت را برعهده دارند.»
تا همین چند هفته پیش اصلاحطلبان که در جامعه به درستی به استمرارطلبان معروف شدهاند، طبل و شیپور به دست گرفته و مدام نسبت به کودتای سپاه برای پایین کشیدن دولت روحانی هشدار میدادند. فرمول آنها نه تنها پیچیده نبود بلکه ترفندی رنگباخته بود: چهرههای اصلی استمرارطلبان از برنامهریزی امنیتیها برای عزل و زمین زدن حسن روحانی میگفتند و خبرنگاران نزدیک به آنها در نقش پیادهنظام تنور هشتگهایی مثل (پشیمان نیستیم) و (به عقب برنمیگردیم) و (با روحانی تا ۱۴۰۰) میساختند و در «اعتماد» و «شرق» و «آرمان» تیترهای تبلیغاتی میساختند و جوّسازی میکردند و به خیال خودشان موج به راه میانداختند. حالا همین جماعت استمرارطلب که میبایست خاصیت فرصتطلبیشان را نیز یادآوری کرد، ساز عبور از روحانی را کوک کردهاند و مسلسلوار علیه او توییت میکنند و مصاحبه میدهند و از شوری آشی سخن میگویند که اصلا به روی خودشان نمیآورند که دستپخت خودشان نیز هست.
از قربانی کردن نباید ترسید!
تمام تلاش اصلاحطلبان فرصتطلب و استمرارطلب این است که با دولت روحانی غرق نشوند. علیرضا علویتبار یکی دیگر از چهرههای مشابه عباس عبدی است که اخیرا در اظهاراتی بطور تلویحی موضوع عبور از دولت روحانی را پیش کشیده و در توجیهاتی بی سر و ته گفته «اصلاحطلبی به رادیکالیسم احتیاج دارد؛ نه بهمعنای رادیکالیسم روشی و تندروی، بلکه به معنای ریشهنگری… اگر بخواهیم عمیقتر تحلیل کنیم، آنگاه راههای ما هم راههای دگرگونکننده و عمیقتری خواهند بود و هم متفاوت از راههایی که تا به حال طی کردهایم.» اما جملات آخرش صریحتر از آن است که بتوان تعبیر و تفسیر از آن ارائه داد: «از قربانیکردن هم نباید ترسید. اگر دولت نمیتواند این راه را بیابد، لزومی ندارد که با آن غرق شویم و تا آخر با او برویم»!
علویتبار همان کسی است که در سال ۹۵ میگفت «بسیاری از حرف های روحانی قابلیت تبدیل به گفتمان ملی را دارد»!
حالا با بحرانیتر شدن شرایط نظام در هفتههای اخیر، دلواپسان و حزباللهیها میبینند که اصلاحطلبهای فرصتطلب نیز جایی را در کنار آنها در برابر دولت روحانی اشغال کردهاند! با یک تفاوت مهم:
اصولگرایان به این نتیجه رسیدهاند که «دولت و نظام مسافر یک کشتیاند و سوراخ شدن آن یعنی غرق شدن همه آنها»؛ هشداری که بعد از تظاهرات دیماه سال ۹۶ تا پیش از خروج آمریکا از برجام، اصلاحطلبان و همچنین برخی مقامات نظام میدادند. اما حالا که وضعیت تغییر کرده و دولت روحانی همان آش شوری شده که برخی آشپزها (اصلاحطلبان) حاضر نیستند زیر بار آن بروند، میخواهند آن را در سفره اصولگرایان سرو کنند! ولی چون این «دو بال نظام» از یک جنس و قماش هستند، خیلی زود دست یکدیگر را میخوانند.
خبرگزاری تسنیم در گزارشی به پایان ماه عسل اصلاحطلبان و دولت دوازدهم با طرح چندباره استعفای روحانی پرداخته و از زبان شماری از دانه درشتهای آنها نقل قولهایی علیه دولت آورده و به قول معروف با زبان بیزبانی گفته: «مال بد بیخ ریش صاحبش»!
هواداران سابق دولت حالا در «چرخشی قهرمانانه» لباس نقد پوشیده و به صف اول منتقدان حکومتی نقل مکان کردهاند. جایی که پیش از آنها دلواپسان و اصولگرایان جا گرفته بودند!
جالب اینجاست که برخی از اصلاحطلبان فرصتطلب حاضر نیستند بیان این واقعیات را که از سوی هوادارانشان نیز مطرح میشود بشنوند! مجید انصاری از نزدیکان حجتالاسلام محمد خاتمی و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفته یک «جریان سوم» در داخل کشور «جوانان تندرو و احساسی اصلاحطلب» هستند که با انتظارات افراطی فراتر از توان و یا مصلحت ملّی از دولت، اصلاحات و آقای خاتمی را تخریب میکنند! او با تاکید بر اینکه «رابطه اصلاحطلبان با رهبر عملا قطع است» میگوید اصلاحطلبان هنوز میتوانند سوپاپ اطمینان نظام باشند.
از قرار معلوم، رقابت بین «دو بال نظام» و جناحین خودی نه بر سر بررسی مشکلات مردم و ارائهی راه حلهای عملی برای کاهش آنها بلکه بر سر مقبولیت بیشتر نزد «رهبر» و قبول افتادن به عنوان «سوپاپ اطمینان نظام» است!
چنین مواضع فرصتطلبانه و بیخبر از مشکلات واقعی جامعه که با انتقادات زیادی از سوی جوانان و فعالان اصلاحطلب روبرو شده نشانگر واخوردگی و بیکفایتی فکری و سیاسی چهرههای استمرارطلب است بطوری که حتی نمیتوانند پاسخگوی بدنه و پیادهنظام سادهاندیش خود باشند. اگر آنها امروز که هنوز کشتی سوراخ نظام غرق نشده، به این نتیجه رسیدهاند که «نباید از قربانی دادن ترسید!» فردا که به دنبال تختهپارهای برای نجات جان خود میگردند، حاضرند هر آنچه را دستشان میرسد قربانی کنند!
اصلاحطلبان استمرارطلب و فرصتطلب راست میگویند که نباید از قربانی دادن ترسید زیرا فکر میکنند این قربانی، خودشان نیستند! بلکه این قربانی یا دولتی است که از آن حمایت میکردند و امروز دیگر به کار آنها نمیآید؛ و یا جوانانی که در انتخاب اجباری بین «بد» و «بدتر» چارهای جز حمایت از استمرارطلبان نداشتند!
واقعیت اما این است که اصلاحطلبان به همان اندازه از قربانی کردن دیگران هراسی ندارند که اصولگرایان و دلواپسان هرگز این هراس را نداشتهاند: اصلاحطلبان تا چه حد اصولگرایند؟ حدود ۹۳ درصد!
اگر الان دارند به نفع امریکا و اسرائیل کار میکنند ، شما که مخالف تغییر نظام توسط ترامپ هستید ، دارید همان نقش خدمت به اسرائیل و امریکا را اجرا میکنید ! میبینید که مزخرف میگویید و مشکل کشور ما شما هستید که از امریکا و اسرائیل نفرت دارید اما به نقش روسیه و خودتان در خدمت به امریکا و اسرائیل واقف نیستید ! حقیقت این است که شما ا زملاها ابله ترید به همین دلیل ملاها از شما مثل دستمال دماغ پاک کنی استفاده کردند ! روس ها هم از ملاها به همین عنوان . اینکه امریکا و اسرائیل از هر شرایطی به نفع خودشان استفاده میکنند نشان از بلاهت شما دارد . وگرنه دو راه هست یا دوست آنها باشید و هم به خودتان و هم به آنها استفده برسانید ، یا دشمن دون کیشو تی آنها باشید و به خودتان صدمه بزنید
با سلامی مجدد.اوضاع و احوال پر اشوب و دردناکی ست جهان امروز.اکثرآ بدنبال منافع مادی خویش و بستگان و نزدیکان خویش اند.جهان مملو از کلاشان و شیادان است که با رنگ و لباس و ظواهر خوش به مقامات عالیه دولتی دست میابند و وقتی هم که جایشان محکم شد دزدی و کلاهبرداری ها..اغاز میشود.امروز دیگر کلاشان و کلاهبرداران (مفایا) اول تحصیل پله دوم انتخاب یک حزب سیاسی نان و اب دار ..پله سوم هم رسیدن به هرم قدرت که دولت باشد.به همین عباس عبدی نگاه کنیم..من به اندازه کافی از گذشته این شیاد اگاهم…اما همین کلاش سیاسی دختری دارد انسان و شرافتمند…گاه میپرسم:
چرا کفسیوس فیلسوف ۳۰۰۰ سال قبل چین باستان گفت: وقتی اخلاق به زیر تجملات و مادیات برود..فاتحه بشر را باید خواند؟
با سلام به : ناشناس و دیگر دوستان.
هموطن عزیز٬:ناشناس کلمه ٬ عقلا٬ در یک ارزیابی کلی ٬نامفهوم نیست؟ نمیدانم مقصود شما از این کلمه چیست ٬اما چنانچه بشریت بدین رسم و ائین میرفت شما فکر نمیکنید که همین ذره اخلاق و مدنیتی که داریم..هم نصیبمان نمیشد؟
اگر هرانکس که قوه دستگیری و راهنمائی دیگران را دارد٬هرانکس که رابطه علت و معلول را با مشقت و رنجهای بسیار ..دریافته است تا کمکی باشد برای تمدن بشری..تنها راه کوچ کردن را انتخاب میکرد و یا امروز بکند….که کم لطفی نیست به این روزگار و خلقت؟ مگر نه اینکه با قربانی کردن لذتها و بسیاری دیگر میخواهد برسد به اگاهی … روشنائی تا بپراکند و روشن سازد تاریکی های روزگار را؟
با مطالعه منابعی مثل مقاله مرحوم جمالزاده در خصوص روحیات ایرانیان به این نتیجه رسیدم که در افق این ملت نور امید به رستگاری دیده نمی شود. پیشرفتهای مقطعی و زورکی هم با این خلقیات در اندک زمانی به فنا میرود. تنها راه برای عقلا کوچ ابدی است و برای ماندگان شراکت در فساد.
اقای خشایار..هموطن عزیز نظر شما درست است که بسیاری برای منافع شان..البته هیچ امری مطلقا و صد در صد نیست حق با شماست.اقلیتی از ایرانیان خارج از کشور(بسیار در اقلیت) به سمت شرافت و صداقت و اخلاق خود رفته و میروند و هستند کسانی که بر عکس.من در یک نظر کلی که البته شخصی ست و به حتم دارای اشتباه٬یک جمعبندی کلی از رفتار و اخلاق و کردار ما ٬ایرانیان دارم و همان نفع طلبی و در فکر گلیم خود..بودن است.تصاویری که برای من فرستادند٬همگی به نظر طبقه درس خوانده٬متوسط فرنگ٬ظاهری که بسیار شبیه به طبقه اداری و دارای مدارک..پولدار..(در نت هم موجود است چند تائی)
نسل ۴۰ /۵۰ خورشیدی..اما خشایار عزیز..در مجموع مردمان دلسوز وطن و هموطن نیستیم و این درد اور است.
آن دسته از ایرانیانی که در فرنگ به ملا حسن رأی دادند به عناوین مختلف حمایتهای مالی و اطلاعاتی میشوند. لازم به ذکر است بعضاً گفته شده که بعضی ایرانیان خارج از کشور (عمدتاً دانشجویان) بدلیل مشکلاتی که دارند یا با آن مواجه میشوند تحت کنترل و استخدام سفارتخانهها در میآیند. و برای حمایتی مختصر و جلوگیری از آبروریزی با سفارتخانهها همکاری می کنند. این مورد آخر به وفور دیده شده است.
بهرحال بحث ۲۵۰۰ گرین کارت آمریکا را هم که در نظر بگیرید متوجه خواهید شد که برای ایجاد توازن قوا، جمهوری اسلامی در ۱۵ سال اخیر تعداد بسیار بالایی از توله آخوندهای معمم و کت و شلوار پوش خودش را راهی دیار فرنگ کرد، تا کنترل اوضاع را بدست بگیرد.
جناب بهمن راد واقعیتهای تلخ را برشمردند. دقیقا درست است.در مورد مسئله رای دادن به ملا حسن در خارج من فکر میکنم که بیشتر اینها به خاطر منفعت طلبی شأن بوده. شاید مهری در پاسپورتشان میخورده یا چیز دیگری.
ولی در مورد متمدن بودن و تحصیل کرده بودن ایرانیان من شک دارم. حداقل میدانم که در آلمان زندانها پر هستند از ایرانیانی که بیش از هر چیز در رابطه با مواد مخدر محکوم شدهاند.
نسل جدید پناهندگان که من دیدم نه انگلیسی میدانند و نه حتی به زبان مادریشان تسلط دارند. ار پروردگان خلافت جاعش انتظاری بیش میشود داشت؟
این دو سه جمله نه توهینی ست به کسی و نه بی اساس و بی پایه٬ حقیقتی ست انکار ناپذیر.ملتهائی که امروز نسبتآ خوب زندگی میکنند و دولتها را از بعد از جنگ دوم مجبور به انجام اصلاحات اقتصادی و اجتماعی و ازادی های نسبی کرده اند٬از بابت رسیدن بدین نقطه ..به پرداخت بهای مورد نیاز این امتیازات مجبور شدند و پرداختند.ما ایرانیان تا بهای این امتیازات و حقوقمان را نپردازیم..مگر ممکن است سفره امان را اماده کنند؟شعور ما ایرانیان هنوز بدان پایه از اگاهی نرسیده است تا عمیقآ این گفته را که: حق دادنی نیست …گرفتنی ست را در معنا درک نمائیم.ما اموخته ایم ظواهرمان را زیبا و خوب حفظ کنیم ..مدام نمایش ..نمایش و صحنه پردازی..اما متآسفانه جای خالی اگاهی در مغزهایمان..خالیست..هنوز!
ما ایرانیان در این سی چهل سال اخیر هم خویشتن را شناختیم و هم هموطنانمان را.هر انکه با خود و دیگران صادق است و نیز با تاریخ این دو سه قرن اخیر ایران تا حدودی اشنا…باید این حقیقت تلخ را بپذیرد که :
از ما مردمان ..از ما ملت ایرانی نه بخاری بر خواهد خواست و نه گره گشائی در انبوه گرفتاری هایمان.از یکی از خویشاوندانم در فرنگ ..زمان انتخابات ملا حسن ..شنیدم٬در پایتخت کشورهای بزرگ اروپا و اسکاندیناوی ایرانیان صبح زود برای رآی دادن به ملا حسن به نقاط تعین شده برای دادن رآی صف کشیده بودند!!
ایرانیانی که در فرنگ زندگی میکنند.. متمدن و تحصیل کرده و …با شعورند!!!!
در دوران حکومت قاجار، در کنار ایرانیان وطن پرست وآزادیخواه مشروطه طلب ، دو گروه صاحب منصبان در ایران به وجود آمد: روسوفیلها و انگلوفیلها. گروه نخست برای به حداکثر رساندن منافع روسها در ایران و گروه دوم برای به حداکثر رساندن منافع انگلیسها در ایران، تلاش میکردند.
پس از روی کار امدن حکومت اسلامی ٫ این دو گروه تحت اصلاح طلب و اصولگرا عملا همان نقش را انجام میدهند….در زمان انتخابات, سفیر روسیه در مشهد با رییسی ملاقات و از او حمایت کرد.
زیبا کلام نیز به پارلمان انگلیس دعوت شد و در نطق تاریخی به دموکراسی جمهوری اسلامی نمره ۱۲ قبول داد وگفت تعداد محدودی زندانی سیاسی هستندو از انها پشتیبانی از اصلاح طلبان را خواست! .
نقد اصلاحطلبانِ شاکی به استمرارطلبان: «مومیاییهای فسیل شده» ۲۰ سال است پیشنهاد انتخاب بین بد و بدتر میدهند
– هاشم آقاجری: اصلاحات ۲۰ سال است تنها پیشنهاد سلبی به مردم میدهد: انتخاب بین بد و بدتر.
– ابوالفضل قدیانی: اصلاحطلبان بیش از این با استبداد ولایت فقیه بر سر حقوق ملت مصالحه نکنند.
– محمدرضا تاجیک: گروهی از اصلاحطلبان مومیایی و فسیل شدهاند و به تاریخ پیوستهاند.
مردم اصفهان که آبشان را با لوله کشی به شهر خاتمی انتقال داده اند و زاینده رود را خشک کردند٫ با پشت کردن به امام جمعه :
دشمن ما همین جاست
الکی میگن آمریکاست
زیبا کلام تیوریسین اصلاح طلبان : این جوانان خسته از بیکاری و بدون امید به آینده در کف خیابان در انتهای تونل برخلاف من که هنوز امیدی به اصلاحات دارم ؟!هیچ نوری را نمی بینند…
اگر رفرندام بشود «جمهوری اسلامی آری یا نه؟»
بالای ۷۰ در صد نه میگویند.
تحلیل من از حال و روز خراب نظام مقدس با شنیده های “مهم نیست” همخوانی دارد.
معتقدم آخوندها در صورت ناچاری حاضرند برای فریب مردم و جلوگیری از سقوط محتوم حتی محمد خاتمی را به مقام نیابت امام زمان هم برسانند و او را به عنوان آخرین گزینه رهبر کنند.
نمیدانم چقدر این کار خواهد کرد ولی متاسفانه مدام از برخی از مردم -داخل شهر و تاکسی و صف نان و….-میشنوم که:این خاتمی آدم خوبی است.با بقیه آخوندها فرق دارد و…
اما نکته این است که:
۱-در این شهر چهل کلانتر کسی به خاتمی اعتنا نخواهد کرد
۲-او هم برش و عرضه جمع کردن این لشکر غارتگران پشت سر خویش را ندارد.
اصلاح طلب ،اصول گرا ،دیگه تمومه ماجرا
اصول گرا،اصلاح طلب،دیگه بسه دوز و کلک
دسته سوم جنایتکارانی هستند که برای پاک کردن رد جنایتهایشان اصلاحطلبی را پیشه خود کردهاند.
دویچهوله مقالهای از اصلاح طلب قدیمی آقای علی افشاری در خصوص علت العلل مشکلات ایران منتشر کرده، و توضیح داده که ولایت فقیه علت العلل تمام مشکلات است!
در پاسخ باید گفت که کمی دیر این آقایان متوجه شدند که ولایت فقیه عامل تمام بدبختی هاست!؟ و اصولاً این آقایان استمرارطلب با احزاب رنگارنگ باید جلو مردم حرکت میکردند، در حالیکه اینگونه نیست و از مردم عادی دو سه دهه عقبند. مردم دستکم دو دهه قبل فریاد زدند که ولایت فقیه مبنا و مبدأ تمام مشکلات است ولی این آقایان قبول نمیکردند. ضمناً من این کامنت را در ذیل آن مقاله نوشتم، ولی متأسفانه چاپ نشد و سانسور کردند!
اصلاحطلبان هرگز به فکر اصلاح چیزی نبوده و نیستند. بعقیده من آنها چند دستهاند: یک دسته فقط و فقط بفکر قدرت و پولند، هر جا قدرت باشند به آن متمایل و هر کس پول داشته باشند غلامیاش را میکنند. در ذهن این دسته، ایران و مردم ایران هیچ محلی از اعراب ندارد، بنابراین برای کسب پول بیشتر حتی قاچاق مواد مخدر و عتیقه در برنامه کاریشان هست تا مسائل دیگر. دسته دوم اما سیاست و تثبیت نظام برایشان مهم است، اما این دسته هم برای مردم و کشور اهمیتی قائل نیستند. هر زمان نظام قوی باشد مجیزش را میگویند، و وقتی نظامشان ضعیف میشود به انتقاد از آن و حق دادن به مردم روی میآورند.
شنیده ای را نقل میکنم هر چند در مورد صحت ان بی اطلاعم .
دوست خارج نشینی که به داخل کشور رفت و امد دارد نقل میکرد .
هر زمان که روسای جمهور ایران برای شرکت در اجلاس سالانه سازمان ملل در نیویورک به امریکا میروند حدود دویست ایرانی طرفدار حکومت که در شهرهای مختلف امریکا زندگی میکنند به خرج دولت ایران با پرداخت بلیط هواپیما و هتل و…در هتل هیلیتون نیویورک حضور بهم میرسانند .و این افراد دارای جایگاه و موقعیت خوبی در ان کشور هستند .
با توجه موقعیت خاص حکومت ملاها تمام تلاش این گروه روی این موضوع متمرکز است که در صورت بحرانی شدن وضعیت اخوندها انها نسبت به جایگزین نمودن محمد خاتمی و یا در اولویت بعدی مهندس موسوی متمرکز گردند .
چپ هـاى اسلامى میلى مذهـبى هـا و جمهـورى اسلامى اخرین نفسهـا در اخرین روزهـا
با درود
اتحاد، مبارزه و پیروزی
بدون اتحاد و همبستگی این رژیم منحط و دزد سرنگون نخواهد شد.
پاینده ایران
اصلاح طلب ؟ بله ، وقتی کارخانه لغت سازی خمینی جاعل و جاهل کارش را شروع کرد ، اولین محصولات ، اسم روحی هندی شد امام سیزده و شاه شد طاغوت و محصولات جعلی این کارخانه همچنان تولید و بطور شرم آوری عرضه میشوند . منافق ،نظام ،بیت رهبری ،گشت ارشاد ،حراست ،بسیجی ……و این یکی :اصلاح طلب . برادر ! ما ملتی ما ر گزیده ایم ، این مار، آن مار ، و مثل شما، مارها ی خوش خط و خال .
به قول قدیمی ها اول یک سوزن به خودت بزن ، بعد جوالدوز به دیگران !
پرنده نظام ولایی با بالهای اصولگرایی و اصلاح طلبی چهل سال است که بر اسمان سرزمین ایران در حال پرواز است باید فکری به حال پریشان مخالفین حکومت ولایت فقیه بکنید که خربزه اب است ؟!
اصولگرا – اصلاح طلب – اعتدال و توسعه – کارگزاران و……. خودشان میدانند که چگونه گلیمشان را از اب بکشند .فکری اساسی به حال پادشاهی – مجاهدین – ملیون – جمهوری خواهان و…..بکنید که اوضاعشان پس معرکه است!
بالهای اپوزیسیون شکسته است و سالهاست که زمین گیر است و قادر به پرواز نیست .
باید اعتراف کنیم بزرگترین مانع امروز اکثر مردم از بابت سرنگونی ملاها شرایط بد و متفرق و غیر متحد شما مدعیان مخالف اخوندهاست ..
اصلاحات مُرد…زنده باد سکولار دموکراتی
این اصلاح طلبان کنونی همان جنایت کاران اسلامیست سوپر اصولگرای ده ساله اول انقلاب هستند. بدون این …برهنه ها جمهوری اسلامی هرگز به این دوره کشانده نمی شد، ایران منزوی و بیابان و بدام روسها نمی افتاد.
آفت ملک شش چیز است : حرمان … و خلاف روزگار و وباء و قحط و غرق و حرق و آنچه بدین ماند. (کلیله و دمنه ).