فرد صابری – اخیرا جناب مجید محمدی مقالهای جالب و درخور اهمیت بسیار تحت عنوان «سه (بعلاوه یک) سناریو برای سقوط جمهوری اسلامی» در کیهان لندن منتشر نمودند که مرا برآن داشت که ضمن تائید نکته نظرات ایشان، به مواردی اشاره نمایم.
۱- سپاه پاسداران و نیروهای مسلح: این نیروها در طول سالیان دراز نه تنها اساس و پایهی حکومت اسلامی را تشکیل دادهاند، بلکه اصولا حکومت اسلامی ایران چیزی به غیر از قدرت مسلحانهی این نیروهای مسلح نبوده و نیست. آخوند هر کس که باشد و هرگونه نفوذی هم برمردم داشته باشد، منبعث از همین «لوله تفنگ» است. اما برعکس آن ممکن نیست؛ یعنی نیروی مسلح هیچگونه احتیاجی به تائید و یا مشروعیت مذهبی و یا فتوای منبری نداشته و ندارد، مگر اینکه جامعهی آخوندی و ملایان خود به نیرویی ماورای این نیروهای مسلح متکی باشند و یا بطور ساده دارای حمایت نظامی و مسلحانه از خارج از مرزهای کشور باشند.
۲- این صحبت بسیار سنجیدهای است که بخشی از سیاستمداران داخل نظام، ساز مخالف سرداده و با انتقادات صریح از گذشتهی سیاسی خویش به نوعی عافیت و عقلمداری رسیدهاند. اما جمعیت ۸۰ میلیونی کشور اگرچه در انتخابات مختلف به توصیهی این گروه عنایت کرده و وارد سیاهچالههای رژیم شدند ولی این موضوع به هیچ عنوان نمیتواند ضمانت دلاوری و سینه سپر کردن در مقابل گلولهی سپاه پاسداران را ضمانت کند.
در زمان رای دادن بیخطر هر کسی لیبرال است ولی درمواقع هجوم سپاه و غرش تانکها، انگیزهی بسیار بسیار قویتر و احساسات عمیقتری لازم است که مثلا خانم ستوده و یا آقای آغاجری را حمایت کنند.
ما در سال ۸۸ و همچنین در متواری شدن آقای ابوالحسن بنی صدر این تجربه را کسب نمودیم. البته همانگونه که آرزوی جناب محمدی و هر ایرانی میهندوست است، اصلحترین و عاقلانهترین راه «گذار مسالمتآمیز» از رژیم سفاک کنونی است. اما به یاد داشته باشیم که ارتش شاه نیز با همه عقبنشینیها و برگشت به سربازخانهها! در اثر مقاومتهای دو نفر از امرای ارتش در مقابل شورشیان چریک توانست مشکلات بسیار جدی برای گروه خمینی ایجاد کند.
چنانچه تصور شود که: سپاه از مقاومت و وجود مردم در خیابانها به وحشت افتاده و تسلیم خواهد گشت، خطر بزرگی را نادیده گرفته و قمار بزرگی را آغاز نمودهایم .
حتی اگر نیمی از ارتش و سپاه به مردم بپیوندند، نیم دیگر آن که انگیزهی «آخرالزمانی» دارند مقاومت خواهند نمود. اما چنانچه نیرویی برتر با آتشی به مراتب قویتر در «انتظار» خود ببینند چطور؟
از سوی دیگر نیز سیاستمداران برجسته و بریده از نظام نیز در امان نخواهند بود و از سویی توان و استقامت این افراد در مقابله با طغیانهای مردمی به شدت مورد تردید است. در صورت عدم همکاری و طفره رفتن از اتحاد سازنده، همچنین عدم باور این عدهی قلیل به حکومتی مبرا و منزه از تعالیم آخوند خراسانی و یا مکنونات ظاهری آخوند خاتمی رسوایی غیرقابل رؤیتی برای این مردان پخته و زنان مبارز فراهم نموده است که در اثر کوچکترین اختلالی، کشور را به باد میدهند.
از هجوم مردم به مراکز نظامی و به اسلحهخانهها چگونه باید جلوگیری شود؟ یا افرادی که انگیزهی دیگری به غیر از رنگ نمودن موی سر و ناخن ندارند و هجوم اوباش و اراذل به بانکها و غارت اموال عمومی چه تدبیری جلودار آن است؟
متاسفانه نه میتوان به سپاه دل بست و نه به طغیان مردم بدون حمایت نظامی غرب میتوان خوشبین بود. باید ما نیز جام زهرهای زیادی بنوشیم! استقلال ایران با ورود خمینی از بین رفت و جناب محمدی و ما نیز این مطلب را درک نمودهایم.
و اضافه میکنم که خشونت و نبرد مسلحانه هم راه حلی نیست، چرا که کسانی که یکبار دست به اسلحه میبرند، وقتی مشکلی پیش بیاید، دوباره با اسلحه رو میآورند.
بهترین نمونهاش فرقه رجوی،: در زمان شاه بمب میگذاشتند و ترور میکردند. بعد از شورش ۵۷ اول از خمینی استدعا کردند که خودش اولین رئیس جمهور بشود. وقتی که دیدند اوضاع به کاشان نیست دوباره بمب گذاشتند و ترور کردند. حالا هم صبر کنیم که جاعش سقوط کند. شرط ببندیم که پس از آن ترور و بمبگذاری از کجا شروع خواهد شد؟