درباره سیاست‌های دولت آمریکا و جمهوری اسلامی

سه شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۷ برابر با ۳۱ ژوئیه ۲۰۱۸


جواد خادم –  آقایان عباس میلانى و سعید قاسمى نژاد  از دو نسل مختلف و  با دو دیدگاه  کاملا متفاوت به پیشواز و گمانه‌زنى در مورد سخنان آقاى پمپئو وزیر خارجه آمریکا  در روز یکشنبه ۲۲ ژوییه ۲۰۱۸،  در کتابخانه  ریگان، پیرامون آینده مبارزات مردم ایران علیه رژیم جمهورى اسلامى  رفته بودند.

جواد خادم

نگاهی موشکافانه  به نظریات آنان که بیشتر بر اساس  تحلیل سال‌های اخیر است می‌تواند  سودمند  باشد. آقاى میلانى بر این باور است که  آقای ترامپ سر مقابله جدى با رژیم اسلامى را  دارد و   سخنرانی  پمپئو در جلسه  کتابخانه ریگان  و تایید شنیدن  «صدای ایرانیان»  شاهدی بر  این مدعاست. آقای میلانی به  درستى یادآور می‌شود که رؤساى سابق آمریکا هم در جلسات  مختلف با  ایرانیان در آمریکا براى پیشبرد مقاصد استراتژیک خود رایزنى کرده‌اند و ریگان که می‌تواند  پیشکسوت  ترامپ باشد،  رایزنی‌هایش کاروانى از ناکامى براى سیاستمداران  آمریکایى و احیانا مردم ایران به بار داشت.  مخالفین ترامپ به کوشش او براى بهره‌بردارى سیاسى از حرکت‌هاى مبارزاتى  بعضى از مردم ایران نظر افکنده بر این باورند که وی مانند  سایر رؤسای جمهور سابق آمریکا هدفى جز تامین منافع کشور خود  ندارد.  تلاش‌هاى ریگان و کارتر را  آقای میلانی شواهد  نظریات خود می‌انگارد و می‌افزاید اوباما نیز می‌توانست نقش مثبتى در پیشبرد منافع مردم ایران در سال ٢٠٠٩ داشته باشد  اما از پشتیبانی  خوددارى کرد. آقاى میلانى به عنوان محقق و مورخ بازگو نمی‌کند که اوباما با بررسى عمیق به این نتیجه رسید که جنبش گستردگی لازم درسطح  کشور را ندارد اگر راه به جایی نبرد این اصولگریان هستند که در درازمدت  قدرت خود را توسعه خواهند داد. امروز می‌بینیم  که چندان فرقى بین اصلاح‌طلبان و أصولگرایان نیست؛ دوجناح رژیم براى کسب و حفظ قدرت با فدا کردن منافع ملت رقابت می‌کنند.  آقای میلانی  گمان نمی‌کند مهاجرین  ٧ میلیونى  ایرانى بتواند با کمک آمریکا و سایر جامعه بین‌المللى نقشى  موثر و موفقیت‌آمیز بازى کند؛ تصمیمات و کمک‌هاى جامعه بین‌المللى  نمی‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای داشته باشند و حتى یک قدم فراتر می‌گذارد و آن را مانع  موفقیت حرکت‌هاى مردمى می‌داند و تلاش آمریکا  براى پیدا کردن جانشین را کمک به تثبیت وضع موجود، تقویت استبداد داخلى و تضعیف نیروهاى دموکراتیک می‌انگارد. او افتادن  ایران به دامان روسیه را خطرناک می‌داند،  اما نمی‌گوید که افتادن ایران به دامان روسیه بر خلاف منافع اروپا و آمریکا در درازمدت است و  مبارزه با آن می‌تواند وجه مشترکى بین منافع مهاجرین  ایرانى و آمریکا  و  در سیاست خارجى آن کشور به نفع مبارزات مردم ایران  با رژیم اثرگذارباشد. مهاجرین  ایرانى باید با یک‌صدا یادآور شوند که فقط یک ایران دمکرات ضامن حفظ منافع مردم ایران و آمریکا در درازمدت خواهد بود. آقاى میلانى از قدرت بالقوه مهاجرین ایرانى صحبتى نمی‌کند و از اهمیت آن یا باخبر نیست یا وحدت آن را در چهارچوب خواسته‌هاى مشترک غیرممکن می‌داند. لیکن نباید از یاد برد که مهاجرین یهودى در ظرف ٧٠ سال، از اسرائیل  قویترین کشور خاورمیانه را ساخته‌اند. من به خوبى مى‌بینم که مهاجرین ایران هر چه ضعف رژیم بیشتر مى‌شود صداى واحدترى پیدا می‌کنند. رهبران آن  باید بکوشند براى بازسازى  ایران بعد  از فروپاشى  رژیم   از آن  واحدى  منسجم «براى تمام  فصول» بسازند.

آقاى قاسمى نژاد  باور دارد نسل پنجاه و هفتی‌ها  کمکى به براندازى رژیم جمهورى  نکرده است  و حتى یک قدم فراترمی‌گذارد و آنان را مانع گسترش وحدت اپوزیسیون در خارج می‌شمارد. وی  تمام  تخم مرغ‌هاى  خود  را به عنوان یک سیاستمدار آینده ایران در یک سبد گذاشته و فشار آمریکا را ضامن شکست رژیم جمهورى اسلامى می‌داند و تلاش فراوان براى توجیه  آن می‌کند. از  سایه ریگان و شبح  ترامپ بر فراز تهران صحبت  می‌کند،  لیکن بیان نمی‌دارد آقاى ریگان چه موفقیتى علیه رژیم جمهورى اسلامی کسب کرد  که اکنون  شبح او پیروزی  بیشترى به دست آورد.  آقای قاسمی‌نژاد ١٢ درخواست پمپئو را شروع  خوبى می‌داند  و تکامل  آن را با فشارهاى بیشتر  در راستاى موفقیت  می‌داند، و بر این باور است که با ذکر نقض حقوق بشر و فساد مسئولین و حمایت از تروریسم  که بار‌ها آقاى پمپئودر این أواخر یاداور آن شده  نامبرده برگ برنده را در دست گرفته است غافل از اینکه پذیرش این ١٢ ماده بدون موفقیت  بار‌ها و بإر‌ها  در قالب کلمات بهتر  یا بدتر توسط سایر رؤساى جمهورى  آمریکا  از رژیم ایران خواسته شده است. و دلیلی در دست نیست  که  این درخواست‌‌ها توسط رژیم  پذیرفته شود . چرا که  رژیم می‌داند قبول آن نظام را به  فروپاشى نزدیکتر می‌کند اگر کسى از میان رؤساى جمهورى آمریکا در راه براندازى رژیم جمهورى اسلامى گام مثبتی  برداشته وی اوباما است. او با توافقنامه برجام فشار را صدچندان بر رژیم اضافه کرد و قدرت بزرگى به مردم ایران داد تا با فشار بر رژیم خواهان شفافیت بیشتر شود و دیگر اعتنایى به گفتمان رژیم در مورد امکان حمله  دشمن به  ایران نکند. آن شفافیت  نشان‌دهنده عمق فساد و بى تدبیرى رژیم در اداره کشور بود و براى  مردم  ثابت کرد  که نظام از اداره کشور ناتوان است و ملت به تدریج  خواسته‌هاى سیاسى خود را بیشتر کرد. خیزش دی‌ماه،  امثال ایشان   را که به گمان  خود شناخت کامل از فعالین سیاسى در داخل کشور   دارد  غافلگیر کرد  و  عمق  خیزش براى ایشان باورنکردنى  بود. اکنون چنان خیزش دی ماه در آنان  اثر گذاشته که فکر می‌کنند  خیزش‌هاى بیشترى در راه است،  شدت بخشیدن به  درخواست‌هاى  ترامپ  فشار به نظام را  بیشتر و کار را یکسره می‌کند. غافل از اینکه خیزش دی ماه حاصل کمک برجام به بهبود زندگى  مردم بود که شانس خواسته‌هاى سیاسى را بیشتر می‌کرد و  حتى باید گفت  علت ادامه نیافتن   خیزش دی ماه عدم حمایت طبقه متوسط از آن حرکت بود چون طبقه متوسط ایران تا هلال اپوزیسیون مجاهد و نئوکان‌هاى ایرانى در آسمان سیاست  خارجى آمریکا  جا دارد به  همین هیولایی  که زندگى را بر آنان زهر  کرده است رضایت خواهد  داد تا دچار پل پوت  مجاهدین نگردند. تمام این تحریم‌ها که  قاسمى نژادها فکر می‌کنند سقوط را نزدیکتر می‌نماید کشور را به سوى بى‌سامانى  تمام سوق خواهد داد  تا آنجا که ممکن  است به فروش نفت براى غذا و دارو برسیم و ویرانی کشور را به معناى واقعى ببینیم و آنگاه خیل  قاسمى نژاد‌ها که فکر می‌کنند. بازسازى  ایران با اقتصاد لیبرال  لجام‌گسیخته امکانپذیر است و کشور گل و بلبل را دوباره شاهد خواهیم بود  از  خواب خوش برخواهند خاست.

آقاى پمپئو  در سخنرانى خود آنچه را که بتواند دعوت به مبارزه علیه رژیم باشد به زبان آورد،  از عمق فساد،  حمایت از حرکت‌هاى مردمى،  شنیدن صداى مردم،  شدت تحریم‌هاى در راه، رسانیدن صادرات نفت به صفر،  دعوت از همکارى گروه‌هاى اپوزیسیون،  وعده اینترنت بهتر، رادیو و تلویزیو ن بیست چهار  ساعته  براى تبلیغ علیه حکومت ملایان،  درخواست از تمام کشور‌هاى دنیا، قیام علیه  رژیم جمهورى اسلامى و تقاضاى فقر  وحقارت بیشتر مردم ایران با وعده‌هاى  فرداى بهتر براى انان  وارد گود مبارزاتى علیه رژیم جمهورى اسلامى شد و خود را به درستى رهبر مخالفین جمهورى اسلامى به حضار معرفى کرد. مدعوین هم   به نوبه خود از رهبر جدید  اپوزیسیون  تجلیل  کردند و تنها چیزى که باقى مانده بود سرود اى ایران را بنوازند  و آنگاه  با قیام مردم رژیم ایران در مدت کوتاهى نابود و دموکراسى و بازسازى ایران اغاز خواهد شد، اما پمپئو  هیچگاه صحبت از تغیر رژیم نکرد فقط تمام تلاش آمریکا براى تغییر رفتار رژیم خواهد بود تا منافع آمریکا حفظ شود این بدان معنى است  که بر خلاف خواسته مردم ایران فقط خواستار تغییر رفتار رژیم است نه تغییر آن.   همان راهى که سایر رؤساى جمهورى  آمریکا در چهل سال گذشته در مقابله با رژیم داشته‌اند.

شاید آقاى ترامپ از گفته‌هاى آقاى پمپئو چندان  راضى نبود که با توییت خود پیرو تهدید بستن تنگه هرمز توسط روحانى خشم خود را نشان داد،  در این  توییت یادآورمی‌شود «به رئیس جمهور ایران روحانى : هرگز و هرگز ایالات متحده را تهدید نکن،  وگرنه  بلایی سرتان خواهد آمد که کمتر کسى در تاریخ  متحمل شده است. ما دیگر آن کشورى نیستیم  که حرف‌هاى جنون‌آمیزتان  را درباره خشونت و مرگ تحمل کنیم،  حواست  راجمع کن»  مرا به یاد راکت‌من کره شمالى می‌اندازد که نتیجه ان نشست پر سر و صداى آنان شد که  بعد از دو سه ماه خلع سلاح اتمى چنان هم ارجحیت پیدا نکرد. آیا باید منتظر چنین اتفاقى بود تا آرزوى دموکراسى  را براى چهل سال دیگر به فراموشى بسپاریم  و رژیمى ذلیل و دست سپرده آمریکا به حیات خود  در ایران ادامه دهد  که حافظ منافع آمریکا در منطقه باشد. اگر چنین اتفاقى بیفتد نه آقاى میلانى را راضى می‌کند و نه آقاى قاسمى نژاد را و مردم ایران را محکوم به بدبختى و فلاکت بیشتر خواهد کرد. اینجا  باید یادآور شد که آقاى تیلرسون وزیرخارجه سابق آمریکا  براى رسیدن به تغییر رژیم مسالمت‌آمیز در ایران ماندن در برجام و تقویت  مردم در خواسته‌هاى سیاسى آنان  را به درستى تنها راه حل تشخیص داده بود،  اینطور به نظر می‌رسد که امروزه فقط منافع آمریکا مطرح است نه مردم ایران که  با شعار آقای ترامپ «آمریکا اول» به مقابله با دنیا به  پا خاسته است مطابقت می‌کند.

آنچه واقف هستیم حرف‌هاى آقاى پمپئو ممکن است مسکنى براى اپوزیسیون  در خارج از کشور باشد،  زنبورى در لانه نظام جمهورى اسلامى  و لحظه‌اى مردم ایران حمایت آمریکا براى مبارزه علیه رژیم   را در ذهن خود زمزمه کنند. اما عملکرد ١٨ ماه گذشته آقای ترامپ تهدید‌هاى  شدید و عقب‌نشینى‌‌هاى آهسته و احیانا گهگاهى قهر با دنیا به همراه داشته تا بتواند خواسته‌هاى داخلى آمریکا را برآورد.  ایا ما باید امید  ان را داشته باشیم که آقاى ترامپ لحظه‌اى بطور جدى به فکر منافع مردم ایران بیافتد و حرکت‌هاى آینده مردم را بطورى واقعى حمایت کند نه اینکه براى تغییر رژیم  به هر قیمتى  به مردم فشار  آورد.  یا ما در اپوزیسیون از ناچارى قبول کنیم که منافع آمریکا در منطقه همان منافع مردم ایران است.  به نظر من تهدید‌هاى پمپئو فرصتى براى مهاجرین ایرانى است که به خود آید  و اجاز ندهد که آقاى ترامپ همان بازى که با دنیا براى اول بودن شروع کرده با مردم ایران کند و از ایران کشورى ویرانه بسازد. یکى از دلایل گسترش دایاسپاراى ایرانى فشار‌هاى اجتماعى و سیاسى و معیشتى  در داخل در چهل سال گذشته  بوده است. بعد از تشدید تحریم‌هاى در راه فشارهاى معیشتى بر گرده مردم افزوده خواهد شد و چون امکان خروج براى ٨٠ میلیون ایرانى غیرممکن خواهد بود اعتراضات معیشتى شدت خواهد گرفت و رژیم به سختى قادر به مقابله با آن خواهد شد و نخواهد  توانست  به حیات خود ادامه دهد. متاسفانه به ندرت اعتراض‌ها ودرخواست‌هاى معیشتى به ایجاد نهضت یا جبهه‌هاى دموکراتیک سیاسى منجر می‌شود،  چون هر کسى به فکر منافع شخصى خود است نه به فکر جامعه و کشور و آینده  تاریکى  در انتظار مردم ایران است. ما باید از موقعیت خود براى جلوگیرى از آینده چنین تاریکى  استفاده کنیم، با گرد هم آمدن و تشکیل شوراى انتقال قدرت به مردم ایران این امید را براى آینده روشن‌ترى بدهیم که ما بطور عملى وارد کارزار مبارزه با رژیم شده‌ایم و به آمریکا بگوییم که منافع آمریکا در منطقه باید در امتداد منافع مردم ایران باشد این فقط با وحدت  گسترده و استفاده از تمام امکانات دایاسپاراى ایرانى امکانپذیر است.

من بارها و بار‌ها در ۵ سال گذشته از فروپاشى رژیم سخن گفته‌ام،  امروز در آخرین مراحل آن هستیم  از شما تقاضا دارم وارد عمل شده و به جاى  حمایت لفظى از مردم ایران از امکانات و سیع خود براى نجات ایران مایه بگذارید.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=125063