آشتی ملّی

شنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۷ برابر با ۰۴ اوت ۲۰۱۸


بهمن از آلمان – مشکل بزرگ ایرانیان بطور خلاصه عدم دید علمی به موضوعات و عدم رهبری سیاسی مناسب می‌باشد.

فرهنگ منفک بودن و نداشتن تبادل نظر و اشتراک و مشارکت که پایه مشکلات سیاسی اقتصادی کشور است از همان نداشتن دید علمی به موضوعات است. برای مثال در کشمکش بین طرفداران و مخالفان شاه و همچنین انقلاب می‌بینیم که هر نسبت خوب و بد اخلاقی را به هم می‌دهیم و وجود هموطنانمان را نه تنها  فاقد ارزش می‌کنیم بلکه تا حد مستحق نابودی پایین می‌بریم. و آن هم تا حد هولناک نابودی دسته‌جمعی طرفداران و یا مخالفان این یا آن موضوع. در چنین وضعیتی چه امیدی می‌توان به کوچکترین گفتگوی معقولانه ملّی داشت؟ شخصا امید داشتم که تحت تاثیر جهانی شدن ارتباطات بشود فهم مشترکی از موضوعات پیدا کرد ولی با توجه به اینکه کشورهای مختلف هر کدام طبیعتا به دنبال منافع خود هستند و آن گاهی ایجاب می‌کند که به اختلافات گروه‌ها در کشور دیگری دامن بزنند در نهایت می‌شود جمع‌بندی کرد که «ما را به خیر تو امید نیست…»

بخش بزرگی از جامعه مدنی جهان و به همان نسبت در بین ایرانیان برای نلسون ماندلا احترام و ستایش قائل هست ولی یکبار از خود نپرسیدیم که اگر نلسون ماندلا دلیلی کافی برای ادامه خصومت بین مردم سیاهپوست آن کشور که سالیان سال در محرومیت، تحقیر و سرکوب مستمر توسط حکومت سفیدپوستان قرار داشتند و اقلیت سفیدپوست آن کشور که حامیان تبعیض و سرکوب دیده می‌شدند نمی‌دید بلکه به منافع مشترک همه مردم آفریقای جنوبی اشاره می‌کرد آیا اختلافات بین ما ایرانیان واقعا از آن هم شدیدتر است؟!

برگردیم به دو موضوع شاه و انقلاب که هر دو طرفداران و مخالفین سرسختی داشتند و دارند و ببینیم که فراسوی محکومیت‌های اخلاقی آیا به موضوعات پایه‌ای دیگر توجه داشتیم که شاید توجه به آن موضوعات این اختلاف عمیق را بطور قابل توجه تقلیل دهد.

یک موضوع جنگ سرد بین اتحاد شوروی سابق و کشورهای غربی در راس آن ایالات متحده آمریکا و قرار داشتن ایران در خط مقدم این کشمکش.

کتاب‌ها، تحقیقات و مطالب بسیار زیادی در این رابطه وجود دارد و نیازی به عمیق شدن در آن وجود ندارد ولی اجبار فعالیت شاه فقید در یک جبهه و تحت کماندو بودن گروه‌های چپ در جبهه دیگری و در ضمن عقب‌افتادگی و ضعیف بودن بافت اجتماعی سیاسی و اقتصادی یک کشور «جهان سومی» مانند ایران واقعا تا چه حد امکان این را می‌داد که دست اندرکاران بتوانند  آزاد و فراسوی کشمکش شرق و غرب به راه حلی برسند.

شخصا خوب به خاطر دارم که برخورد آشتی‌ناپذیر گروه‌های طرفدار کشورهای کمونیستی با شاه تا حدی بود که هر گونه ارفاقی از سمت حکومت سابق فقط با توهین و ترور جواب داده می‌شد چرا که از دید شوروی شاه فرد آمریکایی‌ها تلقی می‌شد و باید سقوط می‌کرد. و هر چند درصد و تاثیر چپ‌ها در انقلاب ۵۷ قلیل بود ولی در سقوط حکومت نقش کاتالیزاتور را بازی کردند و آن هم به این صورت که برای بخش میانی کشور و رسانه‌های جهانی وجه لازم را به معترضین از طرفی و کسر وجه از حکومت وقت از طرف دیگر ایجاد کردند که در تحولات تاریخی آن زمان نقش تعیین‌کننده بازی کرد.

یک موضوع دیگری که شاید توجه لازم را در جدل‌های بین گروه‌های مختلف نداشته و اساس روی برگرداندن بخش وسیعی از روستاییان کشور و حاشیه‌نشینان تهران از حکومت شاه را به دنبال داشت (بخشی که در حرکت ملی شدن نفت در سال ۳۱ بیشتر طرفدار شاه بودند  ولی در ایام انقلاب و بعد آن عملا طرفداران و مریدان سفت و سخت خمینی را تشکیل می‌دادند) کسانی بودند که از درآمد سرشار نفتی کشور نه تنها بهره‌ای نبرده بودند بلکه نقدینگی شدیدی که درآمد نفت در پایتخت و گاهی شهر های بزرگ ایجاد کرد باعث ضعیف‌تر شدن قدرت خرید این بخش و رفتن زیر خط فقر رفتن این گروه از جامعه شد.

زلزله طبس رویداد دلخراشی بود که نشان داد در حالی که در تهران امکانات و پیشرفته‌ترین وسایل زندگی از قبیل پیشرفته‌ترین اتومبیل‌ها و غیره در زندگی بخش مرفه جامعه راه پیدا کرده بود ولی در روستاها حداقل‌ترین امکانات زندگی به زحمت فراهم بود. تشدید این تفاوت بعد از واردات محصولات کشاورزی از خارج در صدر آن گندم و عرضه آن به بازار زیر نرخ معمول و اختلال جدی در درآمد روستاییان وضعیت را بحرانی‌تر کرد. با این همه تاثیر منفی و مخرب درآمد نفتی محدود به ایران نبود و در اغلب کشورهایی با این درآمد این اختلاف شدید و غیرسنتی طبقاتی را ایجاد کرد. جامعه ما در برابر این درآمد از آگاهی و پیشرفت کافی برخوردار نبود که مانع از تبعات منفی این پدیده شود (همینطور که در کشور آذربایجان با وجود سابقه به اصطلاح سوسیالیستی آن درآمد نفت در سالیان گذشته شکاف عمیقی در جامعه آن کشور ایجاد کرده).

خلاصه کلام، اگر تلاشی توسط هموطنان محترم صورت گیرد که خود را از دایره شیطانی محکومیت اخلاقی همدیگر، تنفر و آرزوی حذف دیگری که در نهایت آب را به آسیاب رقبای این کشور و در عین حال اخلالگران منطقه‌ای و بین‌المللی می‌ریزد آزاد کنند و دست دوستی جهت یک گفتگوی ملّی و در نهایت شرایط را برای یک آشتی و وفاق ملّی فراهم کنند ارزشش را دارد.

ما هزاران دلیل برای یک ارتباط بهتر داریم ولی در واقعیت هیچ دلیلی برای مرعوب کردن دیگری نداریم.

کمک کنیم تا کسانی که در این کشمکش مورد ظلم و ستم قرار گرفته‌اند مجرمین خود را ببخشند ولی فقر فرهنگی که مسبب همه بدبختی‌هاست را فراموش نکنند.

هموطنان در رفاه به آن بخش کشور توجه کنند که زیر فشار هولناک اقتصادی و دیگر مشکلات انبوه له می‌شوند و به زحمت صدای آنها در مجامع مختلف شنیده می‌شود. جوانان کشور که مهمترین سرمایه آینده کشور را تشکیل می‌دهند در برابر مشکلات و فشارهای مختلف از جمله بیکاری و فقر و همچنین مشکلات روحی روانی به اضمحلال می‌روند و زخم عمیقی بر پیکر آن کشور از خود باقی می‌گذارند.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=125375

یک دیدگاه

  1. ناشناس

    اشتى ملى با یک فرقه تبهـکار ( محسن چریک و خواهـر مرى گروگان گیر و صادق دزده و احمد رینگو ) اشتى ملى با کى ؟!؟

Comments are closed.