فرد صابری – به همت مردم ایران که به قصد براندازی رژیم جمهوری اسلامی در سرتاسر ایران به خیابانها آمدهاند، در چند روز اخیر بررسی سرنوشت جمهوری اسلامی در دستور کار تمام نیروهای دمکراسیخواه و آزادیخواه جهان قرار گرفته. رسانهها و رهبران سیاسی جهان با تعجب و تحسین به عظمت و قدرت مردمی مینگرند که موفق شدهاند به کاخ سفید دیکته کنند باید از مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران دفاع کند، و مواضع سیاسی خود در قبال ایران را در راستای تلاشهای آنها برای براندازی رژیم جهل و جور تنظیم کند.
در این میان، اتحادیه «مماشاتگر» اروپا با بیشرمی و وقاحتِ وصفناپذیر اعلام میکند که با تمام توان خود– تحتِ عنوان پایبندی به برجام– از فروپاشی نظام اسلامی جلوگیری خواهد کرد. اکنون میپرسیم چرا اتحادیه اروپا از رژیم تروریستی و حامی تروریسم دفاع میکند؟ اگر به ایجاد و تکوین و رشد این اتحادیه توجه کنیم، از ابتدا با دروغ و تزویر در کشورهای مختلف اروپا به فریب افکار اروپاییان پرداخت و با یک سلسله پروپاگاندای دروغ و نیرنگ توانست مردم سادهی کشورهای مختلف اروپا را متقاعد کند که جهان در معرض جنگ سوم جهانی قرار دارد، و عنقریب است که روسیه به کشورهای بالکان و مجاور اسکاندیناوی حملهور شود، پس تنها کلید صلح جهانی در ایجاد یک اتحادیهی اروپایی لیبرال و صلحدوست است.
اما قبل از طغیانهای براندازی رژیم ملایان در ایران و همراهی کاخ سفید در این تلاش، عمق فاجعه و پلیدی اتحادیه اروپا بر مردم ایران و همگان آشکار نبود. رهبران این اتحادیه عنوان میکنند که علت حمایت آنان از اعدامها و کشتارهای رژیم در ایران و سوریه و یمن وعراق همانا پایبندی آنان به قراردادی است که به تایید سازمان ملل رسیده؛ در روزهای اخیر نیز از ضرر و زیانهای باطل شدن برجام سخن میگویند. اینکه اصولا برجام قرارداد بوده یا مشتی تعارفات دلالگونه که هرگز به شکل شفاف در اختیار مردم ایران قرار نگرفت و همچنین مغایر با روح پیمانهای بینالمللی بود، خود بحث و حدیث مفصلی است که به علت تفصیلات آن عجالتا از آن در میگذریم.
اما آیا مقولهی ضرر و زیان اقتصادی اتحادیه اروپا بر اثر پاره شدن برجام صحت دارد؟ پاسخ خیر یا تا حدود بسیار کمی بله میباشد. این اتحادیه به خوبی میداند که کشورهای عمده و تشکیلدهندهی این اتحادیه بخصوص بریتانیا و فرانسه از سالهای بسیار دور و قبل از جنگ جهانی اول در خاورمیانه دارای مستعمرات بودهاند، و با وجود تعهدات بینالمللی در بعد از جنگ جهانی دوم حاضر به پذیرش قبول رهایی اکثر کشورهای عربی از یوغ استعمار فرانسه و بریتانیا نبوده و نیستند.
ولی در ایران که تا قبل از شورش منسوب به خمینی اروپاییان و بخصوص کشورهای نامبردهی بالا از نفوذ در ایران بیبهره بودند، بعد از برقراری بساط ملایان در ایران پای سفرهی خمینی گرد آمدند و با سخاوتمندی مخصوص خائنین به ملت توانستند در تقسیم و غصبِ ثروتهای مردم ایران به غارت و چپاولِ خود ادامه دهند. هرگونه کوشش برای برکناری چنین نظامی به معنی رقابت افتصادی سه کشور قدرتمند اتحادیه اروپا در آینده خواهد بود، مگر آنکه نظام آیندهی ایران در جهت همسویی با «کل» منافع این اتحادیهی دلال عمل کند. این یعنی احیای رابطهی موجود فعلی با قدرتهای اروپایی.
این البته از آرزوهای این اتحادیه است؛ ولی چون این هوشمندی وجود دارد که «سیلی نقد به از حلوای نسیه»، داد و هوار و هوچیگریِ مخالفت با ترامپ و حمایت از برجام را راه انداخته. پس هرچه تظاهرات مردم برای براندازی رژیم در ایران به قلههای رفیعتری دست یابد، نباید از تلاش اتحادیه اروپا برای به راه انداختن تظاهرات وسیع در خیابانهای کشورهای دموکراتیک جهت مقابله با تحریمهای آمریکا علیه رژیم حامی تروریستها تعجب کنیم.
اینها مگر در به رسمیت شناختن تروریسم فلسطینیها در پارلمانهای «آزاد و دمکرات» خود ابایی داشتند؟ مگر به حمایت از صدام حسین و علیه جنگ با نیروهای او تسلیم کمونیستها نشدند و تظاهرات بر پا نکردند؟ مگر دست در دست کمونیستهای حامی تروریسم در دفاع از کشتی حامل ادوات ممنوعه برای بازوی تروریستی جمهوری اسلامی که همان «حماس» میباشد مرثیه و شیون سر ندادند؟ امروز نیز چنین خواهند کرد، و شک نداریم چنانکه دیده میشود تمامقد به دفاع حاکمیتِ اسلامی حامیِ اصلی تروریسم میپردازند. با قاطعیت باید گفت: چنانچه حامیان خروشِ براندازی مردم ایران در خارج از کشور در مقابل مطامع و ترکتازی این اتحادیهی مذبذب از طریقِ تظاهرات گستردهی خود اقدامی انجام ندهند ضربهای دیگر خواهند خورد.
در انتها باید این را هم اضافه کنیم که همهی کشورهای اروپایی و سیاستمداران و مردمان اروپا با رویکرد فعلی اتحادیه اروپا در قبال رژیم جمهوری اسلامی موافق نیستند. در جایی که اتحادیه تشکیل شده از ۲۷ کشور، عمدهی تصمیمات این اتحادیه را فقط سه کشور آلمان، فرانسه، و انگلیس مطابق منافع خود میگیرند. اینها باید بدانند که نباید به هوای منافع کوتاهمدت خود روابط آیندهی اروپا با ایران را خراب کنند. منافع درازمدت اتحادیه اروپا در این است که رویکردی دموکراتیک نسبت به ایران اتخاذ کرده از تظاهرات براندازانهی ملت ایران و خواست آنها برای تغییرات ساختاری و دمکراتیک در کشورشان حمایت کند تا در فردای سقوط رژیم و استقرار دموکراسی در ایران جا داشته باشد.
با حرف آقای روزبه موافقم
اینکه اتحادیه اروپا هم به خاطر قشار چپگرایان خودش و هم به علت ترس از بی ثباتی، شوربختانه در کنار ج ا ایستاده است نباید باعث پناه بردن ما به نظرات و نظریه های غیر واقعی علیه این اتحادیه شود.
“ولی در ایران که تا قبل از شورش منسوب به خمینی اروپاییان و بخصوص کشورهای نامبردهی بالا از نفوذ در ایران بیبهره بودند…..”این جمله که اونا قبل از انقلاب در ایران نفوذ نداشتند با واقعیات تاریخ ۲۰۰ گذشته ایران مطابقت ندارد
این مقاله چیزی به دانستههای ما نمیفزاید. تیتر آن بیربط به متن است، سوای گزارهی کلی که اروپا در حفظ ثبات در ایران توسط رژیم اسلامی نفع دارد. این آشکار است. پرسش این است که چه منافعی دارد، و پشتیبانی آن از رژیم تابع چه پارامترهایی است. روزنامه جای عصبانیت و پرخاش نیست!
بیشترین ترس اروپا در یک دست شدن اوپک است. درست مثل زمان محمدرضا شاه بزرگ که اروپایی ها حتی برای تامین سوخت اتومبیل های خود هم دچار مشکل شده بودند. بعد شروع به کار ترامپ دیدم که چگونه بین قطر و عربستان اختلاف ایجاد کردند و چند روز بعد هم چند جنگنده به قطر فروختند تا با وارد کردن گاز بیشتر و ارزانتر سود بیشتری ببرند. آنها حتی به خاطر محدودیتهایی که آمریکا برای ج.ا ایجاد کرده با برداشت بیشتر سهم گاز ایران را هم می برند. به قول ترامپ آنها دشمن روسیه هستند ولی با آنها معامله های میلیارد دلاری می کنند.مردم اگر این روزها را از دست بدهند پشیمانی تاریخی به بار خواهد آورد.
من به شخصه میگم تا لحظه ی آخر در ایران می مانم و از وطنم دفاع می کنم. البته از وطنم و نه از نظام پلید جمهوری اسلامی. ایران را پس می گیریم و دوباره می سازیم. روزی خواهد رسید که اروپای نژادپرست را به زانو در بیاوریم.
یکی از ترفندهای آنها که خیلی هم در آن موفق بوده اند، آدرس غلط دادن و بزرگ کردن خطر روسیه هست. آیا هیچ وقت توجه کرده اید که مثلا چرا عربستان برای اصلاحات و تغییر فرهنگ مردمش توسط رسانه های غربی تحت فشار هست ولی در مورد کشورهای عقب مانده ای نظیر عمان و یا اردن که تحت دیکتاتوری پادشاهی مادام العمر هستند، کسی صحبتی نمی کند؟
هواپیماهای جنگی کشورهای کامونولث نظیر کانادا و استرالیا در دوره اوباما عملا تحت فرماندهی قاسم سلیمانی بودند وسوپرهرنو های استرالیایی هر جا که او فرمان می داد را بمباران می کردند. اگر چان بولتن نبود، هواپیماهای آنه تمام افراد مجاهدین در کمپ اشرف را نابود می کردند. حتی وزیر خارجه استرالیا که به منطقه رفته بود، با نماینده قاسم سلیمانی دیدار محرمانه داشت. ولی وقتی پرزیدنت ترامپ برنده شد، آنها دم شان را روی کولشان گذاشتند و از از منطقه فرار کردند. حکومت آخوندها هیچ مشکلی برای اروپایی ها ندارد و فقط برایشان انرژی ارزان، نیروی کار ماهر رایگان و… فراهم می کند و موی دماغ امریکا هم هست.
چون آنها می دانند که چنانچه ایران و امریکا با هم متحد شوند، امریکایی ها با داشتن قدرت هایی نظیر عربستان و اسرائیل در منطقه ابرقدرت بلامنازع کنترل کننده انرژی و مسیر انرژی دنیا خواهد شد و دیگر موضوعی ندارد که منت اروپایی ها را در رای گیری های شورای امنیت بکشد. سیل سرمایه گذاری های شرکت های امریکایی و غربی به سمت ایران و خاورمیانه باعث روند معکوس مهاجرت از اروپا به خاورمیانه خواهد شد و این برای اروپا خطرناک خواهد بود. آنها حتی پناهنده های ایرانی که مخالف رژیم باشند را هم تنبیه می کنند.
کافی هست که به تفاوت در پوشش خبری رسانه های آنها به تظاهرات فلسطینی ها و ایرانی ها نگاهی بیاندازیم. چندین هزار ایرانی اخیرا در پاریس بر علیه رژیم حاکم بر ایران تظاهرات کردند، خیلی به ندرت از رسانه های آنها پخش شد و اگر هم پخش شد، با دید منفی و برای کوبیدن آنها. در مقابل، کافی هست که ده نفر در پاریس بر علیه اسرائیل و امریکا گرد هم جمع شوند، غوغا می کنند. در ضمن، اروپاییان دوستی بین ایران و امریکا و در نتیجه آرامش در منطقه خاورمیانه را یک خطر امنیتی برای خود می دانند و اگر زورشان می رسید، بر سر این موضوع با امریکا درگیر هم می شدند.
کشورهای کامونولث(Commonwealth) و تعداد معدودی از کشورهای اروپایی که با استقلال امریکا مخالف بودند، علیرغم همپیمانی ظاهری با امریکا، سعی در تضعیف امریکا دارند. آنها دو مرتبه امریکا را به جنگ جهانی کشاندند و خیلی از جنگ هایی که امریکایی ها درگیر آن شدند، به تحریک آنها بود(ازجمله جنگ کره، ویتنام و حتی حمله به عراق). سیستم های تبلیغاتی آنها از برگ حقوق بشردائم برعلیه متحدان امریکا مثل اسرائیل و عربستان استفاده زهرآگین می کنند در حالی که خبرهای نقض حقوق بشر در کشورهای ضد امریکا نظیر ایران را سانسور می کنند.
نه روسیه و نه هیچکدام از کشورهای اروپایی باصطلاح قدرتمند، هیچوقت از اینکه ایران قدرتمند باشد، خوشحال نبوده اند، برای همین هم به حفظ وضعیت موجود کمک میکنند.
اروپا میترسد. برای منابع ملی خودشان وامنیت ملی وآینده جوانان بیشتر ومخفی معتادان در اروبا. چون ایران میتواند راه وخروج مهمی برای صادرات مواد مخدر از افغانستان و روسیه از کانال ایران وترکیه وترانسزیت باشد.. بخاطر همین هم شده حفظ آبروی وفریاد دمکراسی میزند. رصایی ازبلزیک
دوست گرامی در این که اکثر مسئولین کشورها سود و منافع کشور خود را در نظر می گیرند و بعد دیگر کشور ها. اما گاهی اجازه رشد به دیکتاتور ها سبب کاهش منافع دراز مدت کشور های با اقتصاد آزاد می گردد و یکی از دلایل کمک آمریکا به متفقین در جنگ جهانی دوم به همین علت بود.
در رسانه های آلمان می نویسند که مردم به خیابان آمده اند زیرا از تحریمهای ترامپ به تنگ آمده اند!!! آلمانی ها را می ترسانند که اگر ایران به مانند سوریه دچار مشکل شود باز سیل پناهندگان راهی میشود و آلمانی ها ( نه دولت آلمان) براستی دیگر نمی خواهند پناهنده داشته باشند. دولت آلمان به پناهندگان بعنوان نیروی ارزان کار می نگرد. بنا به قوانین بانکی دولت می تواند به ارزای هر انسان که وارد خاک آلمان میشود و نامش ثبت می گردد، از بانک پول وام بگیرد!!! اگر نیک بنگریم همه این جنگها تنها برای سودهای اقتصادی است و آنچه رخ میدهد مبادله انسانهاست بعنوان برده داری مدرن. نام مناسب :اتحادیه برده داری اروپا!