یک فعال سیاسی اصولگرا از وارد میدان شدن یک جریان حکومتی با نام «نواصولگرایی» در معادلات قدرت جمهوری اسلامی خبر داده است. در واقع همان قدیمیها که زمانی «محافظهکار» نام داشتند بعد «اصولگرا» شدند، حالا قرار است با نام جدید به نقشآفرینی خود ادامه دهند. این جریان که محمدباقر قالیباف سردار پیشین سپاه و شهردار سابق تهران به عنوان پرچمدار و پدر معنویاش معرفی شده تهدید کرده است اگر اصولگرایان نتوانند بطور مؤثر خود را اصلاح کنند انشعاب کرده و از دیگر اصولگرایان جدا خواهند شد!
در واقع این حرکت آن روی سکهی «اصلاح اصلاحات» است! گروهی از اصلاحطلبان هم از جریان اصلاحطلبی خواستهبودند که به اصلاح اصلاحات بپردازد وگرنه فلان و بهمان میشود! البته در این بین یک جریان اصلاحطلبی شامل گروهی از ملی- مذهبیها از مدتی پیش با نام جدید «تحولخواهان» به ایفای نقش جدید مشغول شده است. این گروه تعریف خود را نه از اهداف و برنامههای خود، بلکه از مرزبندی با دیگران میگیرد! بطوری که با نشستن بین دو صندلی «اصلاح» و «سرنگونی» به قول معروف «ز هر طرف که کشته شود، سود اسلام است!»
حالا اصولگرایان هم به فکر «اصلاح» در اصولگرایی خود افتادهاند و علی دورانی از چهرههای نزدیک به محمدباقر قالیباف در گفتگو با وبسایت فرارو گفته است مانیفست نواصولگرایان به تازگی تدوین شده و علت ایجاد چنین جریانی در میان نیروهای اصولگرا که به عنوان نیروهای تندرو نیز شناخته میشوند را عملکرد ناموفق اصولگرایان در سالهای گذشته و عدم پیروزی در انتخابات مختلف بیان کرده است.
به گفته این فعال سیاسی، نواصولگرایی نوعی حرکت اعتراضی است به کلیات اصولگرایی و قصد دارد در این جریان اصلاحات عمده و جدی ایجاد کند!
علی دورانی گفته است: «رویکردی که نیروهای انقلابی چه در قبال سرمایههای اجتماعی و چه لایههای مختلف اجتماعی در پیش گرفته بودند به صورت پیوسته مورد انتقاد بود و همه باور داشتند که این رویکردها به هیچ عنوان درست نیست و نمیتواند جریان اصولگرایی را به اهداف خود برساند.»
او با انتقاد از اصولگرایان گفته است «بخش بزرگی از اصولگرایان بهخصوص جوانان و گروههایی که پیش رو هستند از زمانهای دور به این روند انتقاد داشتند. بحث این نیست که چرا آقای روحانی در انتخابات پیروز شدند و چرا آقای رئیسی نتوانست اکثریت آرا را کسب کند یا اینکه چرا آقای قالیباف کنار رفتند. بحث ما این نیست که همواره بخش زیادی از جریان اصولگرایی میدانستند که این سیاستها و راهکارها به پیروزی ختم نمیشود، اما با این حال برخی اصرار داشتند که باید همین سیاستها اجرایی شود.»
به گفته این فعال سیاسی با وجود اتحاد میان اصولگرایان اما اختلاف نظرهایی پیرامون عملکردشان وجود داشته و در نهایت به تازگی شخصیتهای برجسته طیف نواصولگرایی مانند محمدباقر قالیباف به این نتیجه رسیدند که باید به سراغ مشکلات اصلی بروند و خلاء موجود میان بخش سیاستگذار اصولگرایی با بدنه انقلابی را رفع کنند!
طیفی که خود را نواصولگرا معرفی میکنند معتقدند علاوه بر رویکردها باید دایره سیاستگذاری و اجرا را در میان اصولگرایان متحول کنند. دورانی در اینباره توضیح میدهد: «با این سیاستگذاران که بعضا خودشان را کارگزار انحصاری میدانند و با این نگاه فعلی در درون جناح اصولگرایی ما نمیتوانیم گام رو به جلو برداریم و محکوم به شکست هستیم. واقعیت این است که حتی اگر ما بتوانیم به واسطه عملکرد ضعیف دولت و مجلس، در انتخابات آینده پیروز میدان باشیم باز هم مانند گذشته به دلیل علتهایی بوده که هیچ ارتباطی به جریان اصولگرایی نداشته و این در انتخاباتهای گذشته که پیروز شدیم هم وجود داشته است.»
او همچنین افزوده است: «نواصولگرایی نوعی حرکت اعتراضی است به کلیات اصولگرایی و قصد دارد در این جریان اصلاحات عمده و جدی ایجاد کند و امیدوار است کسانی که در انتخابات گذشته نقش مهم و تاثیرگذاری داشتند، اما نتوانستند به دلیل عدم آگاهی از نیازهای روز و مطالبات و خواست جامعه امروز، موفقیتی کسب کنند، جایشان را به نیروهای توانمند و پیشرو دهند که درک مناسبی از جامعه دارند. در همین راستا وقتی سیاستگذاران تغییر کنند، قطعا در لایههای اجرایی هم یک پوستاندازی جدی صورت خواهد گرفت. تا امروز هم موفقیتهایی داشتیم و این تفکر آرام آرام در درون جریان اصولگرایی جای خود را باز خواهد کرد و امیدواریم که به صورت کامل انجام شود و حالا که قرار است برخی تابوها شکسته شوند، تغییرات لازم اعمال شود.»
علی دورانی همچنین درباره ضمانت اجرای این سخنان پوچ و شعاری مدعی شده است: «وقتی گامهایی برداشته شده است و شفافیت افزایش پیدا کرده است، اگر قرار باشد محافظهکاران اصولگرا مقاومت کنند و بخواهند در بر همان پاشنه قبل بچرخد، باید منتظر این باشند که نواصولگرایان از آنها جدا شوند و یک حرکت مستقلی را آغاز کنند. زیرا اصلا معنا ندارد که وقتی عدهای نمیتوانند کار را به درستی انجام دهند، مانع از آن شوند که دیگران انجام دهند. وقتی در انتخابات اخیر ائتلاف هم نتوانست موفق عمل کند، نواصولگرایان به این باور رسیدهاند که اگر مجبور به انشقاق هم شوند، راه خود را ادامه دهند و کار درست را انجام دهند.»
دورانی درباره نقش محمدباقر قالیباف در این جریان و اینکه آیا او پدر معنوی نواصولگرایان است گفته که «به هرحال آقای قالیباف را همه به عنوان یک نیروی محوری و دلسوز اصولگرا قبول دارند و این دلسوزی را در انتخابات اخیر با کنارهگیری به نفع آقای رئیسی اثبات کردند. حالا اینکه آقای قالیباف را به عنوان پدرمعنوی معرفی کنیم شاید درست باشد و شاید هم ایشان این تعبیر را نپسندند اما آنچه که برای ما اهمیت دارد این است که در حال حاضر اصولگرایان و جمنا باید روند را اصلاح کنند یا باید منتظر باشند تا یک کار جدی از سوی دلسوزانی مانند آقای قالیباف و حامیانشان انجام شود!»
دورانی همچنین تأکید کرده است: «موضوع ما این است که یک عده پدرسالانه در جریان اصولگرایی حضور دارند و اجازه نمیدهند از تمام ظرفیتهای موجود استفاده کنند و ما میخواهیم این رویکرد را تغییر دهیم. صحبت ما این نیست که مثلا آقای قالیباف وارد انتخابات شود یا خیر و اصلا فرض را میگذاریم بر این اساس که ایشان نیایند، با اینحال باید این ساختار فعلی تغییر کند و این بحث کلان اصولگرایی است.»
محمدباقر قالیباف شهردار سابق تهران و بازنده همه انتخابات ریاست جمهوری چند دوره گذشته در حالی به همراه عدهای دیگر از اصولگرایان جریان نواصولگرایی راه انداخته و مدعی اصلاح جریان اصولگرایی است که شخص قالیباف از پدرخواندههای جریان اصولگرا به شمار میآید که سالهای سال است شبکه مافیایی رانت و فساد اقتصادی خودش را زیرِ سایه حمایت رهبر جمهوری اسلامی سکانداری کرده است.
در عین حال اصلاحطلبان که بیش از ۲۰ سال پیش و پس از آنکه سالها از حلقه قدرت کنار گذاشته شدند نیز با همین شعارها و وعدههای پوچ اعلام موجودیت کردند و سالها دولت و مجلس شورای اسلامی را نیز در دست داشتند ولی نه تنها کوچکترین اصلاحی در کشور به وجود نیاوردند بلکه خودشان به جریانی فاسد و رانتخوار تبدیل شدند که در هر دوره انتخابات ریاست جمهوری یا مجلس شورای اسلامی با وعدههای نافرجام مردم را به پای صندوق رأی کشاندند و همه فرصتها و اعتماد مردم را به باد دادند.
اکنون مضحک است بار دیگر عدهای سر برآورده از اصولگرایان با شعار «اصلاح» و با سرکردگی محمدباقر قالیباف که خودش یک پرونده سیاسی و اقتصادی مملو از رانت و فساد به همراه دارد، همان سناریوی ۲۰ سال پیش را میخواهند به اسم نواصولگرایی تکرار کنند! بگذریم از اینکه بر همهی تناقضات و اختلافات درونی جمهوری اسلامی میبایست تضاد منافع نسلها را نیز اضافه کرد که میخواهند امثال خاتمی و قالیباف را به نام «پدران معنوی» بازنشسته کنند و خودشان به میدان سیاست بیایند تا از این سفرهی غارت انقلاب، سهمی نیز به آنها و خانوادههایشان برسد! ولی آیا مردمی که به این نتیجه رسیدهاند که «اصلاحطلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» ممکن است با «نواصولگرایی» و «اصلاح اصلاحات» باز هم بخواهند در چهارچوب این نظام خرابکار و فاسد و ایرانبربادده بمانند؟!
قدیما اصطلاحی بود که میگفتند:
خر همون خره ولی پالونش عوض شده
حالا من میگم حیف خر…قالیباف باید به جرم دزدیهای غیرقابل شمارش در شهرداری تهران محاکمه شود.با نهایت بیشرمی آمده و توی چشم مردم نگاه میکند و فیل هوا…
یکی را به ده در ندادند رای…..همی رفت و گفتا منم کدخدای