جانا شکایت از تو کنم یا ز روزگار؟

- هنگامی ­که شاهزاده رضاپهلوی می‌­آید و به پرسش «چرا رهبری اپوزیسون را نمی‌­پذیرید» مسئله پدربزرگ و پدرش، رضاشاه و محمدرضاشاه را به میان می‌­آورد که «چطور جریان‌­های اجتماعی رهبران خود را از بزرگی به خواری می‌‌رساند و بر آن­ها داغ بی‌­مهری و کینه می‌­زند»، بدون شک در این پیام حکمتی است که می‌­بایستی آن ­را درک کرد.

جمعه ۲ شهریور ۱۳۹۷ برابر با ۲۴ اوت ۲۰۱۸


نصرت واحدی – جنبش‌­های اجتماعی، انجمن‌­ها و ابتکارات شهروندی، اشکال مختلفی از مشارکت سیاسی هستند که می‌­توانند به دگرگونی‌­های سیاسی امیدوارکننده و یا درجهت خلاف آن مدد دهند. اما برخی‌­ها دگرگونی‌­های اجتماعی– سیاسی را مطلقاً تابع ساختارهای جامعه و تناسب نیروهای سیاسی موجود در آن می­‌دانند. این باور به ویژه از جانب عوامل جمهوری اسلامی و بسیاری از رسانه‌­های گروهی خارج از کشور حمایت می‌­شود. همان­هایی که مردم برایشان تنها پیاده‌­های صفحهﻯ شطرنج‌اند.

برای موفقیت جنبش‌­های اجتماعی و ایجاد تغییرات مترقی در حوزه‌های مختلف جامعه تنها اعتراض کافی نیست

چنین برداشتی غافل از قوّه­ﻯ دگرگونی ذاتی موجود در جنبش‌­ها و ابتکارات شهروندی است. مولّد این قوهّ ارزش‌­ها، نُرم‌­ها و ساختارهای اجتماعی‌­اند که عملا حافظه اجتماعی هر قومی را تشکیل می‌­دهند. این حافظه همیشه مانند ذهن انسان وجود خود را محک می‌­زند، تا به خودش مطمئن گردد. دراین آزمون چنانچه این اطمینان به دست نیاید انسان دچار بیماری روانی می‌­شود. حافظه اجتماعی نیز بازتاب چنین آزمونی را به صورت جنبش­‌های اعتراضی و یا ابتکارهای شهروندی به همگان اعلام می‌­دارد. اعلامی که د رچارچوب «فرگشت»، «اولوشن»، اعلام ناسازگاری ارزش­‌ها، نُرم­‌ها و ساختارهای اجتماعی با دنیای واقعی است. این ناسازگاری موتور دگرگونی­‌های اجتماعی– سیاسی می­‌شود.

این مقاله بیانی از این مهمّ در رابطه با موج اعتراضات مردم در درون و بازتاب بی­‌حاصل و غیرفعّال آن در بیرون از کشور است.

برای اینکه جنبش‌­های اجتماعی موفق باشند، یعنی در جامعه و در حوزه سیاست و اقتصاد دگرگونی مترّقی به وجود آورند، تنها اعتراض کافی نیست. بلکه معترضین لازم است ریشه‌­های نارضایتی خود را دقیقا بدانند و برای رفع آن­ها به چهار اصل اساسی زیر توجه داشته باشند:

۱.راهکاری که بتواند به احتمال زیاد شرایط دگرگونی اجتماعی را فراهم کند (اصل استراتژی جنبش)
۲.معترضین م‌ی­بایستی آگاهانه در مبارزات خود از شیوه‌­های علمی استفاده نمایند (اصل علم به عنوان یکی از منابع جنبش)
۳.تهیه زمان و بودجه لازم (اصل انرژی برای توسعه جنبش)
۴.عرصه عمومی را به مطلوب‌ترین شکلی بسیج کنند (اصل پشتیبانی جنبش)

تا به حال بی­‌توجهی به این چهار اصل، جنبش‌­ها و ابتکارهای شهروندی را ناموفق  کرده است. این عدم موفقیت را برخی از متفکرین ایرانی به حساب ساختارهای موجود سیاسی (ب‌ ویژه طرفداران سکولاریته که مدرنیته را نمی‌شناسند) و تناسب مراکز اقتدار اقتصادی کشو ر(آن­ها که زمین‌ه­های اجتماعی مملکت را زیر نفوذ سپاه می‌بینند) می‌گذارند.

اینگونه برداشت‌­ها نشانه بی‌­اطلاعی از قدرت رو به فزونی جنبش‌­های اعتراضی ­است که دانا به چهار اصل فوق است.

به ویژه جنبش­‌های اعتراضی ایران به دلیل ضعف عرصه عمومی در درون کشور لازم است بر اصل منبع علمی بیشتر تکیه کند. امروزه استفاده از این اصل محدود به جنبش‌­های اجتماعی نیست. بلکه در حلّ دشواری‌­های سیاسی و اجتماعی نیز بدون به کار گرفتن این روش‌­ها موفقیتی به دست نمی­‌آید.

حتی شرکت‌­ها و گروه‌­هایی که بر محور منافع جمعی به وجود می‌­آیند و احزاب سیاسی برای حفظ منافع و قدرت خویش می‌­بایستی از شناخت‌­های علمی استفاده کنند. اما متأسفانه جنبش‌­های اجتماعی و ابتکارات شهروندی در ایران با وجود داشتن توانایی بالقوه بسیار زیاد برای دگرگونی جامعه و قدرت سیاسی هنوز از تکرار تاریخ خویش نیاموخته و کماکان در پراکندگی فکری غرق است.

جبران این پراکندگی تنها با فعالیت الیت دانا به ایجاد اتحاد در جنبش‌های اجتماعی و نه در اپوزیسیون خارج از کشور ممکن می‌شود. به تازگی عوام سعی دارد چنین کاری را با دادن رنگی مانند رنگ فیروزه به جنبش متحقق سازد. این سعی تنها یک برداشت نادرست از ذات مسئله است.

جنبش‌­های اجتماعی مانند جنبش حفظ محیط زیست، جنبش ضد انرژی اتمی، جنبش صلح، و ابتکارات شهروندی و یا کار سیاسی– اجتماعی انجمن‌­ها،  همه سعی دارند با اعتصابات و راه‌پیمایی‌­ها و یا تجمعات روی امور سیاسی، اقتصادی و یا اجتماعی اثر بگذارند.

مهم این است که در تمام اینگونه جنبش‌­ها یک فونکسیون، یک کارمایه مورد اعتراض است. مثلا در مورد محیط زیست کار حفظ آن، در مورد انرژی اتمی امر جلوگیری از تخریب محیط زیست و سلامت انسان و در مورد صلح حفظ امور زندگانی و ساختارهای اجتماعی در کانون توجه قرار دارد. ابزار تأثیرگذاری روی این فونکسیون می­‌تواند راه‌پیمایی، اعتصابات، تجمع، کم‌کاری، نافرمانی مدنی چون نپرداختن مالیات یا ندادن پول آب و برق… باشد. چنین جنبش‌هایی خودسازمانده هستند. یعنی به رهبری نیازی ندارند؛ این خودسازماندهی از قدرت خلاقه‌ای بر می‌خیزد که در برابر فشار روزافزون استبدا دینی اعجاب‌آفرین می‌شود. آنها ندانسته به آزادی فکر و بیان و خودمختاری خویش باور کرده و برای رسیدن به آن هم‌صدا می‌شوند. آنها که به دنبال رهبری این جنبش‌ها هستند، بیگانگی خویش را با این جنبش‌ها به نمایش می‌گذارند.

با این ­همه کسانی ­که در چنین جنبش‌­هایی مشارکت می­‌کنند نه تنها می‌­بایستی به ساختار و توانایی‌­های سیستم حکومتی و اقتصادی کشور آگاه باشند، بلکه ضروری است در باره آن فونکسیونی که مورد اعتراض آن­هاست نیز مطلع باشند و عواقب حاصله از نقص آن را نیز بتوانند بشمارند. کاری که وظیفه الیت جامعه است.

متأسفانه گروه‌­های اپوزیسیون خارج از کشور نه تنها امروز- که فشار ژئوپلیتیک و منافع کشورهای بزرگ صنعتی در منطقه خاورمیانه تا سرحدّ یک بحران بالا رفته است-  به کم و کیف این گونه حرکات اجتماعی درون آگاه نیستند، بلکه در قیل­ و قال آشفته‌بازار واکنش، راهبرد  و رهبری سیاسی تنها کاری که می‌­کنند خرید وقت برای رژیم ولایت فقیه است.

در این نابسامانی ۴۰ ساله دو نکته را می­‌توان عامل شکست دانست:

۱.رابطه اجتماعی سستی که میان مردم برقرار است (loosecoupling)
۲.نداشتن تفسیری منطقی از اوضاع و اتفاقات (در نتیجه عمل نابخردانه)

رابطه سست از نظر علمی تنها قدرت حمل پیام دارد که در فارسی به آن نقّالی گویند. این نقّالی چهل ساله را می­‌توان به خوبی لمس کرد. تجلّی رابطه سست در سیاست بی‌­اعتمادی، در اقتصاد کلاهبرداری، در علم دزدی فکر، در حقوق ظلم و در زناشویی خیانت است. کتاب هزار و یک شب داستان روابط سست است. خاطرات عَلَم نه یک تاریخ بلکه حکایت سستی رابطه‌­ایست میان دو شخصیت سیاسی که ظاهرأ رازدار هم بوده‌­اند.

اما در انتقال خبر که خودش سه بخش دارد، بخش فهم خبر و بعد واکنش آن بسیار مهم است. زنده‌یاد دکتر محمّد عاصمی در نمایشنامه «اشک هنرپیشه» این سه مرحله را استادانه به کلام در می‌­آورد. به ویژه او می‌­خواهد برداشتِ نادرست از یک پیام را به روی صحنه تآتر به نمایش بگذارد.

درست این برداشتِ نادرست را روشنفکران ایرانی در این چهل سال مکرر در صحنه تراژدی سیاسی ایران به نمایش گذاشته‌­اند. این برداشتِ نادرست دیروز در چهره مظلوم ندا و امروز در نشنیدن نداهای مردم بی‌شماری که شکایت از روزگار خویش دارند نمادین گشته است. این نماد دجالی از صداها و آواهایی ناهمآهنگ است که ساکنین ساحل عافیت به راه انداخته‌­اند تا این شکایات را نامفهوم سازند.

یکی می‌­خواهد قانون اساسی بنویسد، یکی می‌­خواهد شورای راهبردی به وجود آورد، یکی می‌­خواهد تظاهرات ۵۰ هزار نفری در واشنگتن ترتیب بدهد، یکی می‌­خواهد شورای رهبری بسازد، یکی می‌­خواهد شورای دانشمندان و نخبگان را به راه اندازد… اما کسی فکر این نیست که تکلیف بیمار چه می­‌شود؟ به قول دکترعاصمی: «شما چه می‌­گویید کودکم مُرد».

این برداشتِ نادرست تا آنجا پیش رفته است که بسیاری از این گروه‌­ها و شخصیت‌­ها، دیروز همان­هایی بودند که موجب خرابی کشور شدند و امروز می‌­خواهند همان خرابه را دوباره بسازند. متأسفانه هیچ­یک از این گروه‌­ها نمی‌­آید ببیند و یا بپرسد عمق این خرابی چقدر است؟

این عدم علاقه خودش نشانه یک برداشتِ نادرست است. برداشتِ نادرستِ دیگر را می‌­بایستی در غفلت از توانایی‌ها و امکانات دشمن جستجو کرد که عاقبتش ازدست دادن ماهی با دام است.

نگاهی ساده می­‌گوید چنانچه فردا ایرانیان بخواهند یک زندگی ساده بخور و نمیری داشته باشند الزاما به درآمد سالانه ناخالص ملّی برابر با ۸۰۰ بلیون دُلار نیاز دارند. خوب چطور می­‌توان به این درآمد دست یافت؟

خانه از پای‌­بست ویران است
خواجه در بند نقش ایوان است

در چنین وضعیتی نه جای تفریق بلکه جای وحدت است. جای توسعه دانایی و به کار گرفتن ضمیر آگاه خویش در دیدن دیگران است.

در ولایت فقیه آقای دکتر حسن روحانی  با  «اصول کلّی برنامهﻯ دولت دیانت عقلانی و رحمانی است» وحدت جمع را با نرماتیو کردن جامعه تضمین می‌­کند. یعنی در چنین جامعه‌­ای رفتار و کردار افراد همیشه مقید به هنجارهای معتبر آن است. به این شکل این نظم نه فردی بلکه همگانی یا کلّی است.

در بیرون از کشور در جدل میان رضا تقی‌زاده و رامین پرهام با وساطت علیرضا میبدی، سعی شد وحدت را به ناسیونالیسم پیوند بزنند. اما ناسیونالیسم هیچ­گاه یک هنجار نیست، بلکه یک دیدگاه، یک ایدئولوژی است. بعلاوه در حالت جنبش‌­های اجتماعی وحدت جنبش مطرح است که از وظایف نخبگان است. نخبگانی فعّال، نخبگانی که در تأثیرگذاری روی حرکات اجتماعی نخبه می‌­شوند.

ملاحظه می­‌شود که کمبود وحدت اجتماعی چقدر دردناک است. نیازی که برای رفع آن مطالعه عمیق روی زمینه اجتماع اساسی است. این زمینه پس از ۴۰ سال هنوز مجهول است.

کابوس عدم وحدت نتیجه ناهماهنگی مقتضیات جامعه یعنی «پارادیگما»، با واقعیات زمانه است. این مقتضیات هرگونه دیسکورسی را درجامعه به بن‌بست می­‌کشد. امروزه فهم هر مسئله‌­ای نیازمند دیسکورس است. نبود دیسکورس و گفت­ و شنودی سازنده،  برداشت‌­هایِ نادرست را باعث می‌­شود.

هنگامی ­که شاهزاده رضاپهلوی می‌­آید و به پرسش «چرا رهبری اپوزیسون را نمی‌­پذیرید» مسئله پدربزرگ و پدرش، رضاشاه و محمدرضاشاه را به میان می‌­آورد که «چطور جریان‌­های اجتماعی رهبران خود را از بزرگی به خواری می‌‌رساند و بر آن­ها داغ بی‌­مهری و کینه می‌­زند»، بدون شک در این پیام حکمتی است که می‌­بایستی آن ­را درک کرد.

این حکمت چیزی جز دگرگونی پارادیگمای جامعه نیست.

چندی پیش تئوری سیاسی در سیزده صفحه منتشر و در سطح وسیعی پخش شد. اما جز چند نفری کسی بر آن نقدی ننوشت. این آزمون‌­ها همه نشانه بی­‌اعتنایی نخبگانی است که می‌­بایستی ایده‌­ها را چون سقراط گرامی می‌داشتند. به ویژه که امروز تنها چیزی که با خود ارزش افزوده می­‌آورد نه ثروت، بلکه ایده است.

اما یکی دیگر از همین برداشت‌­هایِ نادرست مسئله دریای مازندران است. نظراتی که حقوقدانان ایران درباره قرارداد­ها داده‌­اند درست است. اما در عمل ایران هیچ­گاه، چه در دوران مشروطیت و چه پس از آن، نتوانست از مشاعی بودن آب دریا برای کشتیرانی و ثروت‌های کف دریا استفاده بکند زیرا با همسایه ابرقدرت خویش مجبور به مصالحه بوده است (آنها همیشه می‌توانستند با عوامل خود در ایران اغتشاش به وجود آورند). در دوران محمدرضاشاه فقید حتی ایران نمی­‌توانست در حوالی این دریا نفت استخراج کند. لذا این قیل و قال تنها باعث برداشتِ نادرست  از خود این قرارداد شده است.

آنچه پیداست روسیه با این قرارداد جلوی نفوذ «ناتو» را به این بخش از آسیا گرفته است. مسلم اینکه دولت ایران نیز در ازای آن پشتیبانی نظامی و شاید اقتصادی از روسیه دریافت کرده است. همانطور که در خلیج فارس نیز ولایت فقیه به چیاجازه‌­های خاص داده و در عوض ضمانت­‌هایی خاص نیز گرفته است.

این­ها همه آغاز پایان اعتراضات مردم از یک‌سو و سوریه شدن وضعیت ایران از سوی دیگر است.

صبحدم در عرش می‌­آمد خروشی عقل گفت
قدسیان گویی که شعر حافظ از بر می‌­کنند
مونیخ

*پروفسور دکتر نصرت واحدی فریدی فیزیکدن و استاد سابق ریاضی و فیزیک در دانشگاه صنعتی آریامهر («شریف»)، دانشگاه تهران و دانشگاه مونیخ دارای کتاب و مقالات فراوان در زمینه‌ی فلسفه و سیاست بر اساس پژوهش‌های ریاضی و فیزیک است.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=127636