سلسله‌ی حکومت فقها استثنا نیست: «نظام» زوال را انتخاب کرد

-استمرارگرایان همیشه گفته‌اند فشار خارجی مثل تحریم یا تهدید نظامی ایرانیان را پشت سر «نظام» متحد می کند و چپ‌های اروپایی و امریکایی نیز این سخنان را بدون توجه به واقعیات تکرار کرده‌اند. در دوران تحریم‌های اوباما و ترامپ ایرانیان پشت سر نظام متحد نشدند.
-شیعیگری بر خلاف ادعای علما و شیعه گرایان هرگز عامل انسجام ملی نبوده و امروز هم عامل اختلاف و شکاف است.
-امروز مرکز فاسد و تاراجگر و ناکارآمد در برابر حواشی تهیدست و بی‌قدرت قرار گرفته است.
-در روزگار ما روحانیت شیعه با حکومت تمامیت‌خواه و اعمال اسلامگرایی تصور و حس فرهنگ ملی مشترک را در ایران را به شدت تضعیف کرده است: حتی نوروز اسلامگرایان با قرآن و پیام خامنه‌ای و دعای یا «محول الاحوال» با نوروز عرفیگرایان که بر هفت‌سین و شیرینی‌های محلی و حافظ تمرکز دارد از یک جنس نیستند.

سه شنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۷ برابر با ۰۴ سپتامبر ۲۰۱۸


مجید محمدی – جمهوری اسلامی با انواع بحران‌های بین‌المللی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی روبروست. این بحران‌ها ناشی از انباشت چهار دهه سوء مدیریت، سرکوب، دروغگویی، مهندسی، اجتماعیِ فرهنگی، تقلب و فریب افکار عمومی، فساد و سوء استفاده از قدرت، و آتش‌افروزی و مداخلات خارجی است. کمتر کسی حتی از میان وفادارترین افراد به حکومت دینی می‌تواند به شما اطمینان دهد که این نظام تا دو سال آینده بر سر کار خواهد بود. همه در پاسخ به سوال «کی سقوط خواهد کرد؟» خواهند گفت «بستگی دارد» و بعد شروطی را برای بقای آن می‌گویند که هیچکدام در نظام  ولایی قابل تحقق نیست. البته علی خامنه‌ای بر خلاف همه‌ی شواهد پس از اعتراضات دی‌ماه و برای بی‌اهمیت جلوه دادن آنها به کسانی که استمرار نظام را می‌خواهند بشارت تهی می‌دهد که «این ملت و نظام محکم ایستاده است.»(۱۹ دی ۱۳۹۶)

این سلسله‌ی خبیث هم به دیگر سلسله‌های فاسد و ناکارامد مثل قاجار و ساسانیان و صفویه خواهد پیوست

بر خلاف چشم انداز حلزونی و کبکی استمرارطلبان که تاریخ ایران را در چهل سال ۵۷ تا ۹۷ خلاصه می‌کنند در ایران ده‌ها سلسله‌ی پادشاهی در سطح ملی و محلی حکومت کرده و دوران‌های برآمدن، افول، انحطاط و سقوط را تجربه کرده‌اند. سقوط سلسله‌های حکومتی غیردمکراتیک و اقتدارگرا جبر تاریخ نیست (تاریخگرایی از محصولات مارکسیست‌هاست) و آینده را نمی‌توان پیش‌بینی کرد اما مشاهدات چند هزار ساله در ایران و دیگر جوامع نشان می‌دهند که حکومت‌های غیردمکراتیک که فرصت تغییر مسالمت‌آمیز را به مردم نمی‌دهند و دچار فساد و وحشیگری و دروغ و تقلب و ناکارآمدی می‌شوند به تدریج ضعیف شده و در شرایطی که مخالفان احساس کنند آنها به اندازه‌‌ی کافی ضعیف شده‌اند آنها را ساقط می‌کنند. این یک الگوی مستمر در تاریخ بشر بوده است. کار عالمان علوم اجتماعی پیش‌بینی و پیشگویی نیست اما آنها می‌توانند الگوهای جاری را نشان دهند. وقتی یک حکومت زوال را انتخاب می‌کند خود حکم مرگش را امضا کرده است.

استمرارطلبان با مساوی گرفتن ایران و جمهوری اسلامی به مردم می‌خواهند این ایده را تلقین کنند که بعد از جمهوری اسلامی ایرانی نخواهد ماند (تجزیه و سوریه‌ای شدن) اما انواع سلسله‌ها با ده‌ها یا صدها سال تداوم آمده و رفته‌اند و ایران کم و بیش باقی مانده است. ایران چند بار توسط ارتش‌های بیگانه اشغال شده و شهرهای آن با خاک یکسان شده اما به حیات خود ادامه داده است. از این جهت سقوط جمهوری اسلامی پایان زمان یا پایان ایران نخواهد بود. برای کسانی که می‌خواهند این نظام نکبت‌بار و سیاهکار را از صحنه‌ی روزگار حذف کنند اهمیت دارد که بدانند این سلسله‌ها چگونه رو به زوال رفته‌اند تا از ضعف‌های آنها برای سقوط نظام موجود بهره بگیرند. حکومت نشان داده که فقط از تاریخ رژیم‌های توتالیتر برای سرکوب بیشتر درس گرفته و از تاریخ ایران نمی‌خواهد چیزی بیاموزد.

در این نوشته به ابعادی مشترک از زوال سلسله‌های پادشاهی در ایران که امروز هم در ایران تحت سلسله‌ی فقهای شیعه‌ی تباهکار دیده می‌شود اشاره می‌کنم. در میان موارد متعددی از علل سقوط سلسله‌ها به این پنج نکته‌ی مشترک می‌توان اشاره کرد:

۱- مرکزگریزی. در فقدان فرمولی جادویی به نام فدرالیسم برای تشکیل دولت ملی در عین خودگردانی محلی به عنوان فرایندی مستمر (در دوره‌هایی مثل هخامنشی عملا وجوهی از دولت فدرالی برقرار بوده است)، گرایش مرکزگریز به تدریج بر گرایش مرکزگرا غلبه پیدا می‌کرده است چون آنچه ساتراپ‌ها، ایالات یا استان‌های حاشیه‌ای از دولت مرکزی به دست می‌آوردند در برابر آنچه از دست می‌دادند دیگر چندان قابل توجه نبوده است. هرگاه مرکز فاسد و تاراجگر و ناکارآمد در برابر حواشی تهیدست و بی‌قدرت قرار گرفته، فرایند زوال قدرت مرکزی شدت گرفته است. به عنوان یک نمونه در روزگار ما دهه‌هاست شعار برای آموزش به زبان ترکی در مدارس در مناطق ترک‌زبان شنیده می‌شود و حکومت مرکزی نمی‌شنود. بحران آب نیز ناشی از نادیده گرفته حق روستاها و شهرها بر منابع آبی خود است. استان‌های حاشیه‌ی کشور از فقیرترین و کم‌اشتغال‌ترین استان‌ها هستند.

۲-افول چشماندازها و هویتهای ملی. در دوره‌هایی که گرایش‌های ملی افول پیدا کرده و گرایش‌های مذهبی، فرقه‌ای، قومی و قبیله‌ای اوج می گیرد زوال سلسله‌‌ها تسهیل می‌شود. این پدیده را در اواخر دوران قاجار به خوبی می‌شد مشاهده کرد و رضا شاه با تقویت گرایش ملی، کشور را یکپارچه کرد. در روزگار ما روحانیت شیعه با حکومت تمامیت‌خواه و اعمال اسلامگرایی و تمرکز بر امت بجای ملت، تصور و حس فرهنگ ملی مشترک را در ایران به شدت تضعیف کرده است: حتی نوروز اسلامگرایان با قرآن و پیام خامنه‌ای و دعای یا «محول الاحوال» با نوروز عرفیگرایان که بر هفت‌سین و شیرینی‌های محلی و حافظ تمرکز دارد از یک جنس نیستند. ایرانیان در دنیاهای متفاوتی زندگی می‌کنند. علاوه بر شکاف مرکز-حاشیه، شکاف‌های شهر- روستا، غنی- فقیر، خودی- غیرخودی، و مذهبی- سکولار که حکومت آنها را دامن زده است بر پیوندهای ملی غلبه پیدا کرده‌اند. عدم وجود این فرهنگ مشترک ملی را در خارج کشور بهتر می‌توان مشاهده کرد. کمتر دو ایرانی که از لحاظ ایدئولوژیک با هم قرابت نداشته باشند به راحتی در کنار هم در جشن‌ها و آیین‌های ملی قرار می‌گیرند.

روحانیت شیعه از دوران صفوی یک قشر بومی در ایران نبوده است، بر خلاف نهاد دربار و دیوانسالاری دولتی و نیز ارتش. شیعیگری بر خلاف ادعای علما و شیعه‌گرایان عامل انسجام ملی نبوده و امروز هم عامل اختلاف و شکاف است. صفویه از شیعه برای انسجام بخش‌هایی از جامعه در برابر دولت عثمانی بهره گرفت اما با توجه به تحولات دنیای جدید و ایدئولوژیک شدن شیعه، شیعه‌ی امروز در ایران و منطقه بیش از هر زمان دیگر نماد فرقه‌گرایی است و عملا به ابزار سپاه قدس برای استخدام مزدور در جنگ‌های منطقه‌ای و ابزار روحانیت برای تاراج منابع کشور تقلیل یافته است.

استمرارگرایان همیشه گفته‌اند فشار خارجی مثل تحریم یا تهدید نظامی، ایرانیان را پشت سر نظام متحد می‌کند و چپ‌های اروپایی و امریکایی نیز این سخنان را بدون توجه به واقعیات تکرار کرده‌اند. در دوران تحریم‌های اوباما و ترامپ ایرانیان پشت سر نظام متحد نشدند. شکاف‌ها آنقدر جدی است که چهار دهه سرکوب و جنایت و فساد و تقلب و دروغ هنوز نتوانسته همه‌ی ایرانیان را در براندازی نظام متحد سازد؛ چگونه می‌توان انتظار داشت آنها در برابر فشار خارجی متحد شوند؟ ایرانیان بر خلاف تبلیغات سیاسی انقلابیون در براندازی سلسله‌ی پهلوی نیز متحد نبودند. اتحاد همگانی پیش‌نیاز سقوط حکومت‌ها نیست. دسته‌ای از نیروهای اجتماعی، کوچک اما مصمم، حکومتی را که متفرق است و اراده‌ی ماندنش ضعیف شده ساقط می‌کند. انقلاب مردمی وجود ندارد: انقلاب کار اقلیت در مقابله با اقلیتی دیگر است. از همین رو، در حکومت دمکراتیک انقلاب نمی‌شود.

۳– فساد و تاراج منابع ملی. با اوجگیری فساد نهادهای قدرت ضعیف می‌شوند. حکومت خامنه‌ای از حیث فساد با حکومت شاه سلطان حسین صفوی قابل مقایسه است و از همین جهت گروهی از تحلیلگران حکومت خامنه‌ای را آخرین فقیه در حکومت فقها می‌دانند. تنها هخامنشیان، ساسانیان و خوارزمشاهیان پس از تنازعات مستمر در درون قدرت حاکم با اشغال ‌خارجی (مقدونیه، اعراب و مغول‌ها) سرنگون شدند. صفویه با حمله‌ی افغان‌ها که تحت حکومت صفویه می‌زیستند سرنگون شدند که سقوط از راه حمله‌ی خارجی محسوب نمی‌شود. بقیه‌ی سلسله‌ها خود رو به زوال رفتند: به دلیل فساد و فقدان مدیریت اقتصادی (صفویه)، و تضعیف قدرت نظامی به ویژه در میان سلسله‌هایی که قلمروی محدود و عمدتا متکی بر نیروی نظامی خود داشتند (صفاریان). فساد و سوء استفاده از قدرت، نیروهای جنگجوی جمهوری اسلامی را رو به زوال برده است. استخدام مزدوران افغانستانی و پاکستانی و عراقی برای حضور در سوریه نشان می‌دهد که حکومت نمی‌توانسته در حدود ده‌ها هزار نفر نیروی داوطلب برای جنگ در سوریه در ایران پیدا کند.

روایت معمول در میان مبلغان دینی (برای رسیدن به ضرورت حکومت عدل دینی) و تاریخ‌نگاری چپ آن بوده که سلسله‌های پادشاهی به خاطر ظلم و عیاشی ساقط شده‌اند (تقلیل فساد به مسائل اخلاقی فردی). هیچ حکومتی در دنیا به خاطر ظلم و عیاشی و رفتار بر خلاف هنجارهای معمول به تنهایی ساقط نمی‌شود. بنیه‌ی اقتصادی، ظرفیت‌های نظامی، عملکرد دیوانسالاری، و نوع رابطه‌‌ی میان نهادهای قدرت (تجار، صنعتگران، روحانیون، نظامیان و دربار) نقش اصلی را در ظهور و سقوط حکومت‌ها بازی کرده‌اند.

۴– تنش درون و میان نهادها. سلسله‌ی پهلوی به دلیل اتحاد نیروهای قابل توجهی در بازار، دانشگاه و روحانیت علیه دربار سقوط کرد. این تنش در علل سقوط ذکر شده برای سلسله‌های مختلف به چشم می‌خورد. در مورد علل سقوط هخامنشیان علاوه بر استخدام سربازان اجیر غیرایرانی، فشار اقتصادی بر مردم به دلیل هزینه‌ی جنگ‌های خارجی، سوء مدیریت و ناکارآمدی دیوانسالاری به ویژه در حوزه‌های نظارتی، به نزاع‌های میان اعضای خانواده‌ی سلطنتی و اتحاد برخی علیه برخی دیگر اشاره شده است. در جمهوری اسلامی همواره نزاعی زیر پوستی میان دانشگاه، تکنوکراسی و اقلیت‌های قومی و مذهبی از یک سو، و بازار و روحانیت شیعه و سپاه از سوی دیگر در جریان بوده است. در سال‌های اخیر به تدریج بازار دارد حساب خود را از روحانیت جدا می‌کند (تظاهرات بازاریان در تیرماه ۹۷ در سراسر کشور ابتدای این مسیر جدایی است). بر همین روال بود که گروهی روی تنش میان دو جناح در جمهوری اسلامی حساب باز کرده بودند اما نمی‌دانستند که پیوندهای میان دو جناح عمیق‌تر از اختلافات میان آنهاست.

۵– سوء مدیریت. مورخان عصر ساسانی در مورد علل زوال قدرت این سلسله در کنار فساد اداری، تعصبات مذهبی و جایگاه رفیع روحانیان زرتشتی، قدرت روزافزون اشراف و نجبا، تصفیه‌های درونی در خاندان سلطنتی، جنگ­‌های طولانی‌مدت فرسایشی برون‌مرزی به ویژه جنگ‌­های مداوم با امپراتوری روم، به فشارهای اقتصادی بر مردم و وضع مالیات‌های سنگین، و بی‌پناه بودن جمعیت در برابر بلایای طبیعی همچون طغیان دجله و فرات اشاره کرده‌اند. وقتی نظامی نتواند حقوق نظامیان و قوای قهریه را بپردازد زوال آن برای ارتش خارجی و مخالف داخلی عیان خواهد شد.

در جمهوری اسلامی تحریم‌ها این زوال زیر پوستی را عیان ساخته است. در هر پنج وجه فوق «نظام» آگاهانه یا ناآگاهانه روندهایی را انتخاب کرده که به زوال آن منجر شده است. استمرارطلبان طرح سقوط نظام از سوی براندازان یا انحلال‌طلبان را پیشگویی تاریخی عنوان می‌کنند تا روی سیاست‌ها و تصمیماتی که به این زوال منجر شده بپوشانند. به عنوان نمونه بحران محیط زیستی جبر اقلیمی نبوده و تصمیمات حکومت کشور را بدینجا رسانده و در نتیجه نیز فشار حاشیه بر مرکز و فشار غیر شهری‌ها بر شهرها افزایش یافته است. در ماجرای  اعتراضات مرداد ۹۷ در گوهردشت کرج رگه‌هایی از حضور مهاجران خوزستانی و غیرخوزستانی در اعتراضات به چشم می‌آمد.

تقریبا همه‌ی عوامل سقوط دیگر سلسله‌های قدرت در ایران در جمهوری اسلامی نیز مشاهده می‌شود. در برابر این زوال هیچ تلاشی برای اصلاح امور و تغییر روندها به چشم نمی‌خورد. استمرارطلبان فقط وعده و پیشنهاد توخالی (مثل کنار کشیدن سپاه از اقتصاد و سیاست) می‌دهند (لابد بودن روحانیون در این دو حوزه مشکلی ندارد با فرض اینکه روحانیت بدون چماق سپاه می‌تواند به حکومت ادامه دهد) اما در عمل اتفاقی نمی‌افتد. غیر از همه‌ی شواهد موجود اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، تاریخ ایران می‌گوید این سلسله‌ی خبیث هم به دیگر سلسله‌های فاسد و ناکارامد مثل قاجار و ساسانیان و صفویه (به ویژه در دهه‌های پایانی‌ عمر آنها) خواهد پیوست. از هم‌اکنون به دانشجویان تاریخ و علم سیاست و جامعه‌شناسی تاریخی توصیه می‌کنم مواد لازم برای نوشتن رساله‌ها و مقالاتی در باب علل سقوط جمهوری اسلامی را گردآوری کنند.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=128760

24 دیدگاه‌

  1. وحید

    جدیدا یک جارکش (فریاد زن ) نظام پیداش شده که با کمال ابلهی پادشاهی پهلوی را در کنار آخوند قرار میده وظیفه ایران دوستان هستند که این جارکشان نظام را افشا کنند

  2. واردان

    این مجاهدین و اسلامیون و چپیها مانند کرم درخت هستند نفوذ میکنند تا درخت را از ریشه بیاندازند مانند آنچه با ایران کردند اینجا هم موذیانه نفوذ کرده و سم پاشی میکنند ای کسی که برای مریم لچک به سر احترام قایلی برو سایت آنها ببین میگذارند یک جمله بنویسی ؟ اینجا جولان میدی و میهن پرستان را سلطنت طلب خطاب میکنی ؟ ما میهن پرستان دیگه گول قالتاق بازی شما را نمیخوریم که پشت کلمات ؛ دموکراسی , آزادی بیان , فحاش , و ,,,,پنهان میشوید در حالیکه کوچکترین بوئی از این کلمات نبرده اید .

  3. عسگرآقا

    تو گوئی کنون مرغکان بر درخت…خروشند بر شـــــــاه شوریده بخت!

    از نشانه های ” روشنفکر” بودن درایران، یکی اش هم بد و بیراه گوئی به سلسله های شاهنشاهی ایران بخصوص سلسله پهلوی است. پهلوی ها نیز کشوردموکرات سوئیس را ازدست قبیله متمدن قاجاربدر آورده وتبدیل به خرابه کردند و رفتند. ساسانیان فاسد هم توانستند مدت ۴۲۰ سال ابرقدرت جهان باستان باشند و تمدن و…! در نوشته بالا؛ علل پنجگانه مشترک سقوط سلسله‌های قدرت بر شمرده می شوند، همه این عوامل را نیزیکجا درحکومت ملایان تبهکار مشاهده می کند؛ اما اینکه پس چرا این سلسله سقوط نمی کند را، ازاسرار حافظ شیرازی میداند!!؟ هیج دخلی واردی؟

  4. برزگر

    شگفت انگیز است که میهن پرستی چون مجید محمدی از سخنان تجزیه طلبان ضد ایرانی بصورت « فرمولی جادویی به نام فدرالیسم » نام میبرد وحتی آنرا داروی «مرکز گریزی» میداند.
    البته بعضی از کشورهای نوبنیادی که تاریخ مشترکِ« با یک دیگر»آنها از یک یا چند دهه فراتر نمیرود برای داشتن یک وزنهٔ سیاسی و اقتصادی محکم ، سیستم فدرال را بر گزیده اند که گاهی مانند «کشور فدرال یوگسلاوی» با جنگهای خونین داخلی جنون آمیز از هم میپاشد
    ایران بر عکس «کشور» های نوبنیاد یک کشور چندین هزار ساله است ودراین سرزمین آریائی اهورائی هرگز جز یک کشور مستقل بنام ایران کشور دیگری وجود نداشته است

  5. شیعه اثنی عشری

    آقای مجید محمدی خیلی خوب و خیلی شدید به حکومت ملایان می تازد. اما حتی یکبار در مورد امت همیشه در صحنه مطلب ننوشته است. در این وضعیت نکبت بار، امروز ۶ میلیون نفر برای خرید ارابه مرگ ۴۰ میلیون تومنی ثبت نام کردند!!! بدون پشتوانه امت شیعه، حکومت ملایان یک روز هم دوام نمی آورد. حالا ما هم هی بگوییم آخوند بد است، واقعیت تغییری نمی کند.

  6. راحیل

    نمی دانم چرا نویسنه سعی داره در چن جای مقاله چپ ها را با جمهوری اسلامی یک کاسه کنه؟؟؟؟؟ دوست من اگر به تعداد هم بخواهی حساب کنی در ۴۰ سال گذشته عمدتا چپ ها ( اسلامی و غیر اسلامی) توسط سیستم سرکوب و کشته شده اند که قابل مقایسه با هزینه های ملی ها و سلطنت طلبها نبوده است ( اصلا مقایسه خنده دار است)

  7. خشایار به کیهان

    از طرف تمام تخریب گران فرهنگ و هویت ایرانی از شما تشکر میکنم که دارید کم کم به سر عقل میایید و به اسلام عزیز رسیده‌اید.
    نه تنها این وزین نامه پایگاه مجاهدین شده که تا می‌توانند کامنت تبلیغاتی منتشر میکنند، بلکه
    با افاضاتی مانند «سلسله‌های فاسد و ناکارامد مثل قاجار و ساسانیان» از آقای محمدی و برابر گذاشتن ساسانیان با قاجار و جمهوری اسلامی روح امام در قبر و اسلام را شاد کردید.
    آزادی بیان یا تخریب تاریخ و هویت ایرانیان؟
    آیا از فردا ترند تازه‌ای در مو.رد جنایات سلسله‌های پادشاهی ایران شروع نمیشود؟

  8. خشایار

    مقاله‌ای بسیار سطحی، کوته بینانه و تا حدی غرض آلود.
    چگونه میشود ساسانیان تمدنساز و قاجارهای اوباش و ملاها را در یک گروه گذاشت؟
    این مقاله می‌توانست از اسلامیست ها یا کسی مثل گنجی باشد، چون حرفهای مشابه آنان در آن فراوان است.
    نویسنده میبایست ج ا را نه با پادشاهان ایرانی، بلکه با همتایان شان صدر اسلام،، داعش، طالبان، اخوان‌المسلمین و … مقایسه کند. به عوض آن به لجن مالی تاریخ ایران میپردازد. برای نمونه چهارصد سال تمدن افتخارآمیز ساسانی را به یک دوره کوتاه تاریک ان خلاصه میکند.
    اینکه سرنوشت ایران به اینجا رسید، برای آن نیست کهمردم و متفکرانش هویت تاریخی ندارند؟ حیف!

  9. ناشناس

    روشنفکران مفید باید وقت و انرژى خود را صرف حال و اینده ایران بکنند .ونه به تاریخ و جغرافیا و داستان پردازى

  10. irani

    با درود به اقای محمدی با روشنگری هایشان و هموطنانی که نقطه نظر خود را نوشتند . درس از تاریخ همیشه مطلوب است حال چه امروز یا فردا ، اما تاریخ همچنان می اموزذ در وضعیت بیماری مزمن اجتماعی و اقصادی و فرهنگی و بی قانونی ، باید اختلاف نظر در مورد گذشگان را فعلا برای رفع این بلا و بیماری حاد کنار گذاشته و تمرکز را به راه حل نجات امروز ایران بگذاریم . پشتوانه های سیاسی و فرهنگی و ورزشی ملی را برای اتحاد همه ایرانیان مطرح و برجسته کنیم و تبلیغ اتحاد برای ایران ازاد و اباد را برای پشتیبانی مردم داخل کشور تا سرنگونی رژیم و باسازی ایران با جدیت و شدت ادامه دهیم .

  11. ذره بین

    با آرزوی نابودی خرافات و هر نوع مظاهر خرافات همچون ادیان ابراهیمی در آینده ایران آباد و آزاد

  12. ناشناس

    آقای محمدی با این که می دانم دل نگران “ایران” هستید ولی این تحلیل شما به نظر من منطقی نبود. هر حکومتی بعد از گذشت زمان مشکلات بیشتری خواهد داشت اما برنامه های اجرایی و خدماتی هخامنشیان برای مردم و حمله اسکندر را نمی توانم نادیده بگیرم (راه سازی، قنوات، سد سازی و چاپار و …). در مورد ساسانیان هم با وجود ضعف حکومتی در برخی اوقات، ارائه امکانات جدید غیر قابل انکار است.

  13. ایدز ایدئولوژیک

    بی‌شک، بیمار جنسی مبتلا به ایدز، صلاحش بازگشت به دوران قبل از ورود اختیاری ایدز به بدنش است.

    همانطور که روس ها نیز پس از ورود اختیاری ایدز ایدئولوژیک کمونیسم و سعی در شیوع آن بالاخره فهمیدند که دوران نه چندان خوب تزارها بسیار بهتر است، در نهایت تزار پوتین را انتخاب کردند.

    ایران نیز که دچار ایدز ایدئولوژیک شده است و حاملان این ایدز درصدد شیوع آن در منطقه و جهان هستند، صلاحش در بازگشت به ۴۰ سال گذشته است

  14. مسعود

    من یک نظرمتفاوت دارم وآن اینکه برای سقوط رژیم خونخواراسلامی اول تمام عقایدسیاسی خودراکناربگذاریم وفقط به فکرسرزمین ایران باشیم دوم بعدازسقوط رژیم همگی دست دردست همدیگرکاروتلاش کنیم وبه فکرقدرت وگرفتن مقام نباشیم همه درهرجایی که هستیم تلاش کنیم برای آبادانی ایران به هیچ چیزجزوطن ومردمان سرزمینمان نباشیم اگرایران آبادوآزادومرفه داشته باشیم همه بهره خواهیم بردتمام ایرانیان خارج ازکشوروداخل کشورباهرمدرک تحصیلی باهرگونه بضاعت مالی بدورازهرگونه تعصب قومی ومذهبی وطبقاتی برای سرزمین مادریمان همت کنیم پاینده ایران پرگهر

  15. نظام خودکشی

    این نظام خودکشی را انتخاب کرده و هرکس سر راهش باشه در این خودکشی سهیم میکنه٬ اگر خدایی هست نیامرزتشان

  16. افسون

    از استاد محمدی در تعجبم که چرا ایشان خلافت اسلامی را با سلسله‌های پادشاهی ایرانی و نه با اشغالگران ایران مانند مغولها، اسکندر و عربهای صدر اسلام مقایسه می‌فرمایند.
    – آیا شاهان پهلوی، ساسانیان یا هخامنشی (که همگی دموکرات نبودند) قسمت‌های بزرگ خاک و اب ایران را پیشکش روس‌ها و شیخها کردهاند؟
    – آیا آنها دختران ایران را به فاحشگی به عراقیان پیشکش میکردند
    – آیا آنها بیشتر مشغول آبادی سوریه و لبنان و غزه بودند و در همان حال ویرانی ایران، و مهمتر از همه…
    کدام یک از این سلسله‌ها قابل مقایسه با آلمان نازی و فاشیسم برای مردم خودش بود؟
    (مجاهدین کامنتگذار، اینجا لطفاً از فحاشی و تهمتزنی دست بردارید )

  17. پرویز

    روحانیت شیعه در ترویج خرافات و «خائن پروری» به ایران و تاریخ وفرهنگ ایران نظیر نداشته است

  18. ضد انقلاب

    به قول مثل قدیمی ، چرا بعضی ها مثل گربه دزده تا چوب بلند میکنی فرار میکنند ؟
    تا (پ) میگوییم به مجاهدین بد و بیراه میگویند !

  19. به ضد انقلاب

    لطفاً قبل از اینکه پروپاگاندای مجاهدین را با همکاران تان آغاز کنید و به پهلویها بتازید، مقاله زیر را اگر سازمان رجوی اجازه خواندنش را میدهد بخوانید:
    https://kayhan.london/fa/1397/06/05/نگاهی-به-تاریخچه-جدید-سازمان-مجاهدین-و
    پس از آن ایا میتوانید در دفاع از « جمهوری دمکراتیک اسلامی» خانم قجر تبلیغات کنید؟

  20. سپنتا

    ضد انقلاب عزیز، به دنبال حکومت آرمانی نگردید. همه می دانند که پهلوی ها چقدر به ایران خدمت کردند.

  21. ناشناس

    اموزش زبان (ترکى ) ارى ?ولى اموزش به زبان ترکى هـرگز ?? لطفا توضیح بدهـید

  22. ناشناس

    نقش کشورهـاى خارجی در تجزیه ایران (المان و لندن و روسیه ) ویا کمک به اخوندهـاى شیعه در نجف و کمک افراد مثل عبدل اناصر به خمینى بر علیه شاه ووووووو از قلم افتاده ؟!؟!؟!??

  23. آزاده

    اسلام و بد تر از آن فرقهٔ شیعی گری جز جنگ وکشتار ویرانی ومرده پرستی تحفهٔ دیگری برای ایرانیان نیاورده است.

  24. ضد انقلاب

    – نقش امثال سلمان فارسی در فروپاشی شاهنشاهی ساسانیان چگونه بود که در شهر تیسفون از طرف عمر بعنوان فرماندار و همه کاره انجا گماشته میشود .
    – دولت صفویان با پادشاهی شاه سلطان حسین عزلت نشین که با استخاره امورات مملکت را اداره میکرد و از هم پاشید .
    – دولت قاجاریه هم جز زن بارگی و خوش گذرانی و قرض نمودن از دول استعماری و…..هنر دیگری نداشتند .
    – دولت پهلوی هم …….و حکومت ولایت فقیه هم با …..
    – وجود اکثریت مردم چند چهره و نان به نرخ روز خور و پدر سوختگی دول استعمار گر و ملاهای مفت خور و خر سوار و پاسدارهای دزد و جانی و طبقه پرمدعای …….دست به دست هم داده و این شرایط را ایجاد نموده است ؟!!! امروز دلار ۱۳ هزار تومان – پراید ۴۰ میلیون و….گور بابای …..برو بریم بی خیال همه !!!

Comments are closed.