فیلم ایرانی «گربه‌ معیوب» بر پرده‌ سینماهای آلمان

یکشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۷ برابر با ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۸


بهجت امید (+عکس، ویدئو) از عمر بازتاب زندگی مهاجران در سینمای آلمان، نزدیک به پنج دهه می‌گذرد. این روند در ابتدای دهه‌ی ۱۹۸۰ با فیلمی با عنوان «گولگه» از سِما پویراز سینماگر زن ترک‌تبار آلمانی، آغاز شد.* پویراز در نخستین فیلم بلند خود، به زندگی دختر ۱۸ ساله‌ی ترکی به نام گولگه در آلمان می‌پردازد که می‌کوشد تضاد میان روابط سنتی درون خانه و مناسبات مدرن جامعه‌ی آلمان را با خواست‌ها و نیاز‌های خود هماهنگ سازد و زندگی آگاهانه و مستقلی در پیش گیرد.

پس از «گولگه»، فیلم‌هایی چون «۴۰ مترمربع آلمان» (۱۹۸۵) از توفیق باشر کارگردان ترک‌ و «بیگانه» (۲۰۱۰) از فئو آلاداگ سینماگر زن اتریشی که جوایز بین‌المللی بسیاری را از آن خود کردند،‌ جنجال‌برانگیز شدند.

پیش‌پرده فیلم «۴۰ مترمربع آلمان»:

این دو فیلم نیز، سرنوشت تلخ زنان مهاجر ترک را که در چارچوب ازدواج‌های سنتی در آلمان زندگی می‌کنند و با این‌حال از برخورداری از آزادی‌های فردی بی‌نصیب می‌مانند، به تصویر می‌کشند. این آثار که با عنوان «سینمای آلمانی‌ـ ترک» شناخته می‌شوند، هر چند با نیت دفاع از حقوق حقه‌ی زنان ساخته شده‌اند، با این‌حال پیشداوری‌های اجتماعی درباره‌ی مردان شرقی و ویژگی‌های پدرسالارانه‌ی آنان را تایید و تقویت می‌کنند.

پیش‌پرده فیلم «بیگانه»:

ویژگی‌های ازدواج سنتی به سبک ایرانی

«گربه‌ معیوب» ساخته‌ی سوسن گردانشکن کارگردان آلمانی ایرانی‌تبار نیز به زندگی زن جوانی به نام مینا می‌پردازد که در پی ازدواجی سنتی با مردی به اسم کیان روانه‌ی آلمان می‌شود. مینا ولی با شخصیت‌های زن فیلم‌‌های «سینمای آلمانی‌ـ ترک» تفاوت‌های اساسی دارد. او در رشته‌ی مهندسی برق با مدرک کارشناسی فارغ‌التحصیل شده، به حقوق خود آشناست و هر چند در ایران با محدودیت‌های قانونی و اجتماعی بسیاری روبرو بوده، ‌با این‌حال زندگی آزادی را در خفا پشت سر گذاشته است: شرکت در پارتی‌های شبانه، داشتن دوست پسر و کافه‌نشینی و… از جمله‌ نمودهای آن بوده است. مینا در آلمان نیز همین شیوه‌ی زندگی را، ولی این‌بار بطور آشکار، در پیش می‌گیرد. گردانشکن با نشان دادن برنامه‌های روزانه‌ی مینا که انجام وظایف خانه‌داری هم بخشی از آن شده، تفاوت‌های فرهنگی میان جامعه‌ای باز (آلمان) و بسته (ایران) را برجسته می‌کند.

پیش‌پرده فیلم «گربه معیوب»:

کیان، پزشک متخصصی که در آلمان بزرگ شده، ظاهرا از گذشته‌ی عروسی که مادرش در اصفهان برای او انتخاب کرده، بی‌خبر است. این دو پس از آنکه خانواده‌های آنان بر سر شرایط عقد و ازدواج به توافق می‌رسند، زندگی مشترک خود  را در آلمان آغاز می‌کنند؛ زندگی‌ای که به دلیل تفاوت‌های فردی و فرهنگی خالی از تنش و تشنج نیست، کیان «نان‌آور خانه» است‌ و مینا که در یافتن شغلی مناسب شکست خورده (به دلیل عدم آشنایی کامل به زبان آلمانی)،‌ وابسته بزرگ‌منشی‌های اوست. در این رابطه خصلت‌های کیان نیز که متاثر از میراث نامیرای هزاران سال تسلط پدرسالاری بر جامعه است،‌ مزید بر علت می‌شود؛ او هر بار با بروز این یا آن اختلاف، رفتاری خشونت‌آمیز در پیش می‌گیرد و مینا را به شیوه‌های گوناگون مجازات می‌‌کند. ناگفته پیداست که در چنین فضایی، رابطه‌ی عشقی و جنسی‌‌ای میان این دو نیز شکل نمی‌گیرد.

گربه‌ی معیوب؛ مونس تنهایی

از آن گذشته زندگی مینا در آلمان در مقایسه با روابط گسترده‌ی خانوادگی و دوستانه‌ی او در ایران، در تنهایی و انزوا می‌گذرد. این تازه‌عروس از این‌رو می‌کوشد با خرید گربه‌ای که به قول فروشنده «عیب ژنتیک» دارد، بر دلتنگی‌ها و تنهایی خود غلبه کند؛ امری که به مذاق کیان خوش نمی‌آید. به این ترتیب مونس مینا، به موضوع اصلی درگیری‌ها و کشمکش‌های زناشویی زوج جوان تبدیل می‌شود. گردانشکن با وارد کردن این گربه‌ی کریه به فیلم، روابط ناهنجار میان مینا و کیان را با بُعدی نُمادین همراه می‌کند. با گم‌شدن ناگهانی حیوان در پایان داستان، راه برای آغاز رابطه‌‌ای همدلانه و پرتفاهم باز می‌شود…

پگاه فریدونی (مینا) در  فیلم «گربه معیوب»

فیلم «گربه‌ معیوب»، روایتی تصویری در نکوهش پیشداوری‌ درباره‌ی شیوه‌ی سنتی ازدواج است که می‌کوشد با نگاهی با فاصله داوری‌های کلیشه‌ای در مورد «مرد شرقی» را از میان بردارد. کارگردان ولی در نمایش این گرایش، چندان پیگیر نیست و به عنوان مثال تنها صحنه‌ی همآغوشی مینا و کیان را با دیدی ویوریستی (voyeuristic نظربازانه‌ـ شهوت‌برانگیزانه) به تصویر می‌‌کشد: در یک مهمانی شبانه، مینا با رقص و عشوه‌گری کیان را مجذوب خود می‌‌کند تا در پی آن به عنوان مضمون ارضای شهوت جنسی در مقابل دوربین قرار بگیرد.

پگاه فریدونی (مینا) و هادی خانجانپور (کیان) در فیلم «گربه معیوب»

دوربین در «گربه‌ معیوب» بطور کلی نقش نظاره‌گری کنجکاو را بر عهده دارد که با زیر نظر گرفتن حرکات و رفتارهای شخصیت‌ها، رابطه‌ی عاطفی آنها را با یکدیگر به تصویر می‌کشد. در نتیجه دیالوگ در فیلم، نقشی تعیین‌کننده بازی نمی‌کند.‌ گردانشکن، دیالوگ‌‌ها را ابتدا به آلمانی نوشته و شخصیت‌های ایرانی فیلم، برگردان آنها را به فارسی در گفتگوهای خود ادا می‌کنند.

مینا و کیان

سرچشمه‌ی الهام

گردانشکن می‌گوید که داستان این نخستین فیلم سینمایی خود را بر اساس زندگی پدر خود ساخته که در اوایل سال‌های دهه‌ی ۱۹۶۰ از اصفهان عازم مونیخ شد تا در رشته‌ی پزشکی تحصیل کند و از آنجا که موفق به یافتن همسری آلمانی نشده، از مادرش خواسته است در اصفهان برای او «زن بگیرد.» این کارگردان ۴۰ ساله تاکید می‌کند:  «البته باید بگویم که همینجا شباهت زندگی پدرم با زندگی کیان تمام می‌شود.»

مینا و کیان

گردانشکن که فارغ‌التحصیل «مدرسه‌ عالی فیلم و تلویزیون مونیخ» است، در سال ۲۰۱۱ برای نخستین بار با فیلم سی دقیقه‌ای «گل یخ» در بخش «چشم‌اندازهای سینمای آلمان» در جشنواره سینمایی برلین- برلیناله شرکت کرد. این فیلم درباره‌ی زندگی «غیرقانونی» مردی اهل بوسنی‌ است که از یک بیمار مبتلا به فراموشی در آلمان پرستاری می‌کند. داستان فیلم «گربه معیوب» در سال ۲۰۱۳ در «کارگاه فیلمنامه‌نویسی» بخش «سینه فونداسیون رزیدانس» جشنواره‌ی کن که در جهت حمایت از سینماگران جوان فعالیت می‌کند،‌ کامل شده است.

فیلم «گربه معیوب» برای نخستین بار در برلیناله ۲۰۱۸ اکران شد. نقش‌های اصلی این فیلم را پگاه فریدونی (مینا) و هادی خانجانپور (کیان) بازی می‌کنند. این فیلم تا کنون در چندین جشنواره‌‌‌ی بین‌المللی فیلم شرکت کرده و از ۴ اکتبر در سینماهای آلمان به نمایش در می‌آید.


* البته اگر از فیلم «ترس، روح را می‌خورد» (Angst essen Seele auf) ساخته‌ی راینر ورنر فاسبیندر بگذریم که در سال ۱۹۷۴ در آلمان اکران شد. در این فیلم فاسبیندر، هر چند رابطه‌ و زندگی یک کارگر جوان مراکشی به نام علی را با یک زن آلمانی بالای ۶۰ سال به اسم امی کوروسکی دستمایه قرار داده، با این حال موضوع اصلی پیرامون برخورد جامعه‌ی آلمان و خانواده‌ی کوروسکی به این پیوند، دور می‌زند. از آن گذشته این فیلم از سوی یک سینماگر آلمانی و نه مهاجر یا مهاجرتبار ساخته شده است.

https://www.youtube.com/watch?v=bchs2iBpIak

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=129736

2 دیدگاه‌

  1. شهریار

    آلمانیها احتیاج به دیدن فیلم ایرانی برای پیشداوری های بیمارگونهٔ خود ندارند . من خاطره ای ازاوایل سالهای ۶۰ میلادی دارم که دانشجوی دانشگاه استراسبورگ فرانسه ، شهری در مرزآلمان بودم و در شهرک کوچک « Kehl» آنسوی پل رودخانهٔ « Rhin» در خاک آلمان زندگی میکردم. یک روز که سرما خورده وتب کرده بودم پزشک دستور داد بروم در بیمارستان وآنالیز خون ازمن بکنند. در بیمارستان آن شهرک کوچک آلمانی تختخوابی در یک سالن بزرگ که بیماران دیگری ازمردم آن شهرک بودند بمن دادند. موقعیکه پرستار مشغول گرفتن خون ازمن بود یکی از آنها از پرستار پرسید: آیا خون آن خارجی با خون ما تفاوت دارد؟

  2. خشایار

    بد نبود که از تهیه‌کننده این فیلم هم صحبت میشد، که نقش بسیار بزرگی در پیدایش فیلم دارد. ظاهراً ایشان با جلو انداختن کلیشه‌های راسیستی و بازی هنرپیشه خوبی مثل پگاه فریدونی و کارگردانی تازهکار قصد فروش فیلمش را دارد. قابل فهم است ولی در آلمان راسیستها و آدمهایی که از شرقیها فقط این تصویر را دارند که ظاهراً در این فیلم تکرار میشود ، گواهی دیگری برای Vorurteile خودشان پیدا میکنند.

Comments are closed.