پروژه انتقال آب هلیل‌رود؛ ریختن آب شیرین مردمان تشنه به دهان صنایع انحصاری آقازاده‌ها

-پروژه انتقال آب هلیل‌رود به شمال استان کرمان، با بودجه‌ای میلیاردی قرار است بزرگترین پروژه انتقال آب ایران باشد. این پروژه به معنای انتقال آب آشامیدنی مردم جنوب استان کرمان به بهانه آبرسانی به مردم شمال استان کرمان است ولی منابع موثق محیط‌زیست‌ می‌گویند این پروژه برای کشت پسته و راه‌اندازی صنایع انحصاری توسط آقازاده‌ها صورت گرفته.
-با اجرای این پروژه ساکنان بخش جنوبی استان کرمان که اکنون نیز با معضل بی‌آبی روبروست، مجبور به مهاجرت خواهند شد و آینده‌ای جز حاشیه‌نشینی و روی آوردن به مشاغل کاذب ندارند.
-زنان و کودکان بیشترین صدمه را از شرایط نامناسب محیط‌ زیستی جنوب کرمان می‌بینند.

دوشنبه ۲ مهر ۱۳۹۷ برابر با ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۸


آزاده کریمی (+عکس) پروژه انتقال آب هلیل‌رود به شهر کرمان جزو پروژه‌های جنجالی زیست‌محیطی نیست، کمترین توجه را هم از سوی رسانه‌ها به خود جلب نکرده و هیچ نماینده‌ای حتی برای به شهرت‌ رسیدن هم داد و فریادی برایش در صحن مجلس شورای اسلامی به راه نینداخته است. اما مردم این منطقه سال‌هاست که برای جلوگیری از انتقال آب این رودخانه تلاش می‌کنند.

این پروژه با طول ۳۸ کیلومتر و بودجه چند هزار میلیارد، طولانی‌ترین و گران‌قیمت‌ترین پروژه انتقال آب در ایران خواهد بود. این پروژه قرار است توسط سپاه پاسداران آب سرشاخه‌های هلیل‌رود را به شمال استان کرمان انتقال دهد. در حالی‌ که کارشناسان محیط‌ زیست هشدار داده‌اند که هلیل‌رود آب اضافه‌ای برای انتقال ندارد و کم‌شدن بارش‌ها باعث شده که دشت‌های جیرفت و کهنوج و تالاب جازموریان را نیز بی‌آب بگذارد.

کارشناسان این منطقه را هندوستان و همچنین کالیفرنیای ایران می‌خوانند، سرزمینی که روزگاری در تولید کشاورزی سرآمد بود. با اعظم بهرامی کارشناس محیط زیست و دانش‌آموخته فیزیک انرژی و محیط زیست در کشور ایتالیا گفتگوی مفصلی در این‌باره داشتم که می‌خوانید.

مردم معترض جنوب کرمان خواستار اجرا نشدن پروژه انتقال آب هلیل‌رود به شمال استان هستند

-چرا صحبت درباره خشکسالی و مشکلات زیست‌محیطی استان کرمان در مقطع کنونی اهمیت دارد؟

-چون کرمان یک نمونه بسیار مناسب برای بررسی وضعیت بحرانی و شکننده‌ی آب از سه جنبه در یک اقلیم سرزمینی است. اول اینکه استان کرمان اولین استان پر وسعت، در کل ایران است و چیزی نزدیک به ۱۱ درصد خاک ایران را در برمی‌گیرد. ولی چیزی کمتر از ۳/۵ میلیون جمعیت دارد. پس ما یک پراکندگی جمعیتی در آن داریم. این استان یکی از ۵ استان اول ایران در باغداری است که در تولید مرکبات، انار، خرما و پسته معروف است. ما با جغرافیایی روبرو هستیم که دارای پتانسیل بسیار بالایی در رشد اقتصادی بدون تکیه بر کشاورزی، حداقل بدون تکیه بر کشاورزی تک‌محوری است چون استان کرمان از لحاظ تاریخی و صنایع‌ دستی تراز اول است؛ با شش عنوان، استانی با بیشترین آثار باستانی ثبت شده در یونسکو است. این استان به موادغذایی فراوری شده معروف است؛ از خشکبار گرفته تا گیاهان دارویی و دم‌نوش‌ها. این استان طبیعت بسیار منحصر‌ به فردی دارد از باغاتی که گُل‌گُل وسط کویر قرار گرفته‌اند. همچنین تنوع زیستی بسیار قابل توجهی دارد که عمده‌ترین‌اش تالاب جازموریان است که محل زندگی و گذر پرندگان مهاجر بوده. برای برخی موارد مجبورم از فعل‌های گذشته استفاده کنم چون نمی‌دانم با وضعیتی که امروز در مورد شرایط تصمیم‌گیری در این استان پیش می‌رود، ما می‌توانیم امیدی به برگشت روزهای خوب و پررونق در این استان داشته باشیم یا نه. ولی به هر حال، استانی با پتانسیل‌های بالایی در منابع معدنی، صنایع دستی، ابنیه تاریخی، مواد فناوری‌شده است.

پل هلیل‌رود، جیرفت؛ هلیل‌رود بزرگترین رود در جنوب شرقی ایران است؛ عکس از آرشیو اعظم بهرامی

-همه اینها که گفتید یعنی رشد اقتصادی برای یک منطقه…

-یک تفاوت و تبعیض فاحش اقتصادی بین، شهر کرمان، اندکی سیرجان و باقی مناطق این استان وجود دارد. یعنی حتی اگر معادن بسیار زیادی مثلا در بحرآسمان یا منطقه بسیار غنی کشاورزی در بم یا منابع غنی یا قالیبافی در شهرهای مختلف داشتیم، هیچکدام از سرمایه‌های حاصل از صادرات یا فروش آنها به شهرهای دیگر منتقل نمی‌شد یا کارخانه‌های متوسل به معادن در همه شهرها سرمایه‌گذاری نشد.

یعنی تمام سرمایه‌های غنی این استان به مرکز استان یا به استان‌های دیگر منتقل شده. به همین دلیل با توسعه‌نیافتگی پایداری در این استان مواجه شدیم. مشکلات اقتصادی، بیکاری، عدم سرمایه‌گذاری و توسعه اینقدر طولانی ادامه یافته که امروزه یکی از فقیرترین نقاط ایران باوجود تمام ثروت‌های طبیعی‌اش است. از این نظر یک نمونه کامل سوء‌ مدیریت در توزیع سرمایه حتی در داخل یک استان است.

این استان در زمینه تاثیری که روی زندگی زنان و کودکان گذاشته هم نمونه‌ای برای دیگر استان‌هاست چون زنان در قالب عشایر، دامپروری، کشاورزی، دامپروری، صنایع‌دستی مثل سوزن‌دوزی، پته‌دوزی، جاجیم، قالیبافی، تولیدگر بودند اما تمام اینها به حاشیه‌نشین‌های شهرهای دیگر تبدیل شدند و یا اینقدر در همان منطقه خودشان درگیر فقر هستند که اسفناک است.

افرادی که در فقر مطلق بدون امکانات، کمبود مدرسه و شرایط تحصیل، بیماری‌های جلدی و پوستی، فقدان شرایط مناسب بهداشت، آمار بالای اعتیاد و توزیع گسترده مواد مخدر زندگی می‌کنند. از این سه منظر استان کرمان یک نمونه بارز است که نشان می‌دهد چطور با وجود سرمایه و منابع غنی آبی مدیریت غلط بحران‌ساز شده است. منابع قنات این استان بسیار غنی و مثال‌زدنی بود ولی باوجود تاریخچه‌ای غنی که در کشت و زرع و منابع طبیعی داشته، نتوانستند هیچ کاری برای نجات این استان انجام دهند.

تصویری از کارگاه عمرانی سپاه در پروژه انتقال آب هلیل‌رود؛ عکس از آرشیو اعظم بهرامی

-نکته کلیدی این مشکلات چیست؟

-آموزش! دولت برای آموزش باغداران و کشاورزان و در اختیار قرار دادن ابزار مدرن کشاورزی سرمایه‌گذاری نکرده است. یعنی به کشاورز توضیح ندادند که روش آبیاری سنتی می‌تواند در کوتاه‌مدت زمین و چاه آب آنها را نابود کند. نگفتند که از یک روش دیگر استفاده کن، این وام را در اختیارت می‌گذاریم، این سرمایه‌گذاری را می‌کنیم تا تو بتوانی به کشاورزی سالم و مدرن برسی.

-آسیب‌های زیست محیطی کرمان در چه بخشی بیش از همه است؟

-بیش از نیمی از این استان با خشکسالی شدید و بسیار شدید روبروست. مهمترین آسیب به این استان به خاطر برداشت بی‌رویه منابع زیرزمینی آب و عدم سرمایه‌گذاری به ازای برداشت آب، صورت گرفته است. بعد از زلزله بم، بحث لایروبی و نگهداری از قنوات استان کرمان مطرح بوده ولی هیچوقت تبدیل به یک پروژه عملی نشده. در جنوب استان کرمان سدسازی‌ و بندسازی متعدد انجام شده و رودخانه‌های فصلی را از بین برده، چون یا به دلیل سرعت تبخیر آب، تبخیر شدند یا کانال ورود آنها به رودخانه که جان منطقه جنوب است، مثل رودخانه هلیل‌رود بسته شده و اصلا به رودخانه نریخته‌اند. همه اینها ذخائر آبی را تحت تاثیر قرار داده و بخش جنوب استان کرمان را که بیش از همه با مشکل روبروست دچار آسیب کرده.

نقشه خشکسالی در استان کرمان

-از کِی مشکلات کم‌آبی و خشکسالی در این استان شروع شده؟

-در ۱۵ سال اخیر این روند شدت گرفته ولی از سال ۵۳-۵۴ دشت رفسنجان، دشت ممنوعه بوده و نباید از منابع زیرزمینی آبی‌اش برداشت می‌کردند. در حالی که در تمام این ۴ دهه درختان پسته تمام فصل کشت و برداشت شده. تعداد بسیاری از چاه‌های عمیق این منطقه غیرمجاز است و حتی مأموری وجود ندارد تا میزان برداشت را کنترل کند. چه کسی مسئول این چاه‌هاست؟ سطح آب‌های زیرزمینی به شدت پایین آمده و بالادست رودخانه که از این منطقه‌ می‌گذشته، برداشت بی‌رویه داشته و تمام رودخانه‌های محلی و فصلی که آب هلیل‌رود را تأمین می‌کردند، جلویشان بند و سد زده شده و بدین ترتیب حقابه طبیعی آن سرزمین که باعث مرطوب بودن خاک، جلوگیری از نشست زمین و ایجاد پوشش گیاهی برای جلوگیری از ریزگردها می‌شد، بی‌نصیب مانده.

-تکلیف تالاب جازموریان در این خشکسالی چه می‌شود؟

-مهمترین مسئله‌ای که می‌توانم اشاره کنم همین تالاب جازموریان است، چون هلیل‌رود به تالاب جازموریان می‌ریخت و با احداث سد و اجرای پروژه انتقال آب هلیل‌رود به کرمان، اکوسیستم این منطقه به شدت صدمه می‌بینید. تالاب جازموریان یک کمربند سبز در حاشیه هلیل‌رود دارد که حدود ۳۹۰ کیلومتر است و با کم شدن آب هلیل‌رود و قاعدتا خشک شدن جازموریان، این کمربند سبز تبدیل به کانون ریزگرد می‌شود. به همین دلیل انتقال آب هلیل‌رود، فقط خالی شدن چند روستا نیست و مسئله‌ای عمیق‌تر و شکننده‌تر است.

همین الان، استان کرمان منشأ یک‌سوم ریزگردهای کل کشور است و اگر تالاب جازموریان با اجرای پروژه انتقال آب هلیل‌رود به شهر کرمان، خشک شود، وضعیت اسفباری پدید می‌آید. برخی از کارشناسان محیط‌ زیست حتی معتقدند که باید دریچه‌های بعضی از سدهای کنونی را باز کرد، چون اگر مردم این مناطق کوچ کنند و زمین‌ها خاکی از سکنه شود، خود همین زمین‌ها دوباره به کانون ریزگرد بدل می‌شود.

حدود هزار روستا در این منطقه، در حال خالی شدن از جمعیت است، چون آب روزانه آنها با تانکر تأمین می‌شود. به این ترتیب، وضعیت جازموریان به شدت تحت تاثیر هلیل‌رود است و حیات هلیل‌رود بند اجرای پروژه انتقال آب به شهر کرمان است که آیا سازمان محیط‌زیست بتواند جلویش را بگیرد یا نه.

اعظم بهرامی کارشناس محیط زیست و دانش‌آموخته فیزیک انرژی و محیط زیست در کشور ایتالیا

-دلیل تأکید بر انتقال آب هلیل‌رود به شهر کرمان چیست؟

-فعالان محیط زیست استان کرمان اطلاع‌رسانی کردند که افرادی حتی با هویت‌های مشخص و وابسته به سیستم قدرت، در حال خرید زمین‌های اطراف شهر کرمان، باغات و چاه‌های عمیق برای کشاورزی و کشت پسته هستند، برای آینده‌ای که قرار است از هلیل‌رود به آنجا آب منتقل شود!

یعنی پروژه انتقال آب هلیل‌رود برای تأمین آب آشامیدنی شهر کرمان تعریف شده، در حالی که پروژه توسط یک عده سودجو که حتما دستی در قدرت و تصمیم‌گیری دارند، قبلا بسته شده و آنها از آینده منطقه مطمئن هستند و دارند زمین‌ها را برای کشت پسته یکدست می‌کنند. ضمن اینکه، پروژه انتقال آب هلیل‌رود به کرمان را قرارگاه خاتم‌الانبیا یعنی سپاه انجام می‌دهد.  این پروژه با ۳۸ کیلومتر طول و صرف هزینه یک هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان، یکی از طولانی‌ترین پروژهای انتقال آب در ایران به شمار می‌رود که قرار است سالانه ۷۰۰ میلیون‌متر مکعب آب از حوضه آبریز هامون‌- جازموریان به شهر کرمان منتقل کند! چطور می‌توان انتقال آب آن هم بدون بررسی عوامل زیست محیطی و تاثیراتش بر جغرافیای انسانی منطقه را تنها گزینه موجود دانست؟ چطور می‌توان آب شیرین منطقه‌ای بیابانی را از زمین و کام خشکیده مردم به دهان صنایع و معادن و کشت و کارهای انحصارطلبانه آقازاده‌ها ریخت؟!

-یعنی از نظر شما کمبود آب آشامیدنی در شهر کرمان صحت ندارد؟

-شهر کرمان چیزی حدود ۵۰۰ هزار نفر جمعیت دارد. اگر تخمین آب‌روزانه ۱۲۰ لیتر برای هر شهروند را هم در نظر بگیریم کل مصرف آب‌آشامیدنی شهر کرمان به ۷۰۰ مترمکعب نمی‌رسد و اختلاف دو، سه برابری دارد. در حالی‌ که این پروژه برای انتقال آب ۷۰۰ میلیون مترمکعب تعریف شده.

پس معلوم است که این آب قرار است برای مصارف کشاورزی یا صنعتی مصرف شود. از طرفی، آبفا اعلام کرده که شهر کرمان تعداد زیادی از مصرف‌کنندگان بالای خط مصرف دارد که حتی یک‌بار تهدید کرده بود که اسامی آنها را در رسانه‌های رسمی منتشر می‌کند. آبفا هنوز نتوانسته این مصرف‌کنندگان را مهار و کنترل کند و برایشان جریمه بگذارد.

بودجه مصوب سال گذشته سیستم آب و فاضلاب استان کرمان، هنوز تأمین اعتبار نشده است. وقتی تا این حد هدررفت آب دارید و حتی دستگاه‌های تصفیه فاضلاب در این استان به این بزرگی، کفاف نصف جمعیت را نمی‌کند، پس ما نمی‌توانیم امیدی داشته باشیم که بتوانیم از بازچرخانی آب برای صنایع و معادن استفاده کنیم و با کنترل مدیریت، مصرف روزانه آب آشامیدنی را پایین بیاوریم و با آموزش کشاورزان سیستم مدرن کشاورزی پایدار را راه‌اندازی کنیم.

به ازای همه این کارها که به مدیریت و سرمایه‌گذاری نیاز دارد تصمیمی که دولت می‌گیرد چیست؟ این است که آب رودخانه را منتقل کند! یعنی ما ابتدایی‌ترین کارهایی که برای مدیریت آب باید انجام شود را هنوز امتحان نکردیم و پرهزینه‌ترین راه ممکن را انتخاب می‌کنیم.

از طرفی، پروژه‌های انتقال آب در همه جای دنیا اینطور تعریف می‌شود، در صورتی‌که مبدأ آب مازاد داشته باشد. اکنون وضعیت استان بافت و کهنوج در جنوب استان کرمان وحشتناک است. شترهای مردم حتی از تشنگی مرده‌اند. پس چطور آب مازاد دارد که بتواند منتقل شود؟ آن هم با هدف صنعتی، کشاورزی و باغداری. اگر این آب برای باغداری و کشاورزی کافیست، چرا باغداری در جنوب کرمان انجام نمی‌شود و قنات‌ها را احیا نمی‌کنند؟ چرا قطب کشاورزی را باید به منطقه خشک استان منتقل کنند تا تمام روستاییان و عشایر به حاشیه‌نشین و مهاجر شهر کرمان تبدیل شوند. چه منطقی در جابجایی اجباری جمعیت وجود دارد؟

برداشت آب‌های زیرزمینی استان کرمان برابر با برداشت آب‌زیرزمینی تمام استان‌های ایران است. ببینید چقدر این منطقه به لحاظ منابع آبی غنی بوده که هنوز رشته قنات‌های جنوب استان کرمان آب دارند. آنجا یک مدیریت اقلیمی مناسب اقلیم خشک و کویری استان کرمان وجود داشته، فقط کافی بوده که روی این مدیریت سرمایه‌گذاری و آن را مدرنیزه کنند.

اگر قطب کشاورزی و باغداری در جنوب استان کرمان وجود دارد، که وجود دارد، چرا این سرمایه‌ها به کشاورزان و باغداران این منطقه داده نمی‌شود که کشاورزی‌شان را مدرن و امروزی و مصرف آب را مدیریت کنند.

اگر قرار است سد یا بندی کنترل شود تا بتواند حقابه کشاورزان و دامداران آن منطقه را تأمین کند، به آنها آموزش داده شود که مصرف آب را مدیریت کنند. چرا سرمایه پروژه انتقال قطب کشاورزی از جنوب استان به شمال را برای نگه‌داشتن مردم بومی مصرف نمی‌کنند، اگر واقعا منافع گروه اقلیتی در کار نیست.

-وضعیت مردمان جنوب کرمان با این انتقال آب چقدر تغییر می‌کند؟

-نصف جمعیت استان کرمان، حدود یک‌ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر، در جنوب این استان زندگی می‌کنند. این جمعیت تولیدگر با از دست دادن زمین‌ها، مراتع، دام‌ و چاه‌‌های آب به کجا مهاجرت خواهند کرد؟ این روستاییان به کارگران روزمرد برای باغداران عمده تبدیل می‌شوند، برای کسانی که رأس صادرات پسته ایران را به عهده دارند، برای کسانی که زمین و چاه عمیق خریدند و ثانیه‌ای آب را ۵۰۰ میلیون، ۶۰۰ میلیون اجاره می‌دهند! دقیقا اتفاقی که برای هورالعظیم افتاد. وقتی ما درباره شادگان و هورالعظیم صحبت می‌کنیم، آنها کشاورزی، دامداری و پرورش نخل داشتند، صید می‌کردند. اما با خشک شدن هورالعظیم و تالاب شادگان و برداشت آب از بالادست، همه به مهاجران و حاشیه‌نشینان شهرهای دیگر تبدیل شدند.

-چرا کمپین‌های محیط‌زیستی در کرمان مثل باقی استان‌ها فعال نیستند؟

-کمپین‌های محیطزیستی در کرمان فعال هستند، از جمله جنبش جازموریان، هلیل‌رود و بحرآسمان که زحمت می‌کشند و باید از آنها حرف زد. اگر فعالیت و پیگیری سمن‌ها و فعالین محیط‌زیستی بومی نبود، نمی‌توانستیم اینقدر دقیق درباره وضعیت کنونی این استان بدانیم. ما اکنون چند قطب مشخص در حوزه محیط‌زیست داریم که اینقدر در وضعیت بحران قرار دارد که تمام توجه‌ها و صحبت‌ها در مورد آنهاست. دوسال پیش که ماجرای ریزگردها در اهواز سرو صدا کرد، اطلاع دادیم که این مسئله دارد به سمت مرکز ایران می‌رود و اتفاقی که امروز برای استان خوزستان افتاده، فردای استان‌های مرکزی و فلات مرکزی است. فاجعه هورالعظیم چیزی غیر از این نبود، سدسازی، انتقال آب، برداشت بی‌رویه و عدم دستیابی به کشاورزی مدرن به نوعی که بتواند حداقل مصرف آب را داشته باشد. حرف زدن درباره خوزستان عملا کمکی نکرد، این حرف زدن زمانی اهمیت دارد که عمل هم شود.

-بعضی از نماینده‌های مجلس شورای اسلامی موجودیت‌شان را با همین انتقادهای محیط‌زیستی نشان می‌دهند. ولی خبری از نمایندگان کرمان نیست…

-نماینده استان کرمان در یک دوره‌هایی در این‌باره صحبت کرد ولی استان کرمان به دلیل سابقه‌ای که در پیوند با خانواده رفسنجانی دارد، حرف زدن درموردش در زمان خاتمی به یک شکل و در زمان احمدی‌نژاد به شکلی دیگر تابو بوده. به خاطر همین همیشه یک سری مالک آنجا بودند که برای همه چیز تصمیم می‌گرفتند. از طرفی استان کرمان وضعیت شکننده‌ای داشته ولی با وضعیت استان‌های همجوارش چون سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و یزد پیش آمد، به شرایط بحرانی و قرمز رسید. الان هم اگر اعتراض‌ها به انتقال آب هلیل‌رود نبود، شاید ما باز هم این مجموعه اطلاعات را درباره‌اش نداشتیم. فکر می‌کنم یک بخشی برمی‌گردد به اینکه چقدر نماینده‌ها فعال هستند، کلونی‌های مردم منطقه چقدر حساس هستند، اهمیت می‌دهند و صدای بلندتری دارند. مثلا مردم سیستان و بلوچستان مظلوم هستند، چون به خاطر ایده قومیتی و مرزنشینی، همیشه کنترل مضاعفی برآنها هست و صدایشان در خفقان مضاعفی گم می‌شود. ولی مثلا استان آذربایجان کسانی را دارند که در بدنه سیستم اجرایی و قدرت هستند، به خاطر همین حداقلش این است که صدایشان شنیده می‌شود. نه اینکه برای آنها اقدام مهمی می‌شود، وضعیت آنها را هم شاهدیم. شرایط دشت کبودرآهنگ در غرب استان همدان در جهان نمونه است و به نظرم به زودی در کتاب‌های علوم طبیعی عکس فروچاله‌هایش را منتشر می‌کنند. همچنین، یک بخش زیادی از مردم این استان، روستایی و عشایر هستند، دسترسی به اطلاع‌رسانی نداشتند و چون سمن‌های این مناطق یک مقداری فعال شدند، دلسوز هستند و فعالیت می‌کنند و صدای این منطقه هم شنیده شد.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=130556

2 دیدگاه‌

  1. ماکان

    واقعا چاره ای جز برانداختن این نظام مقدس نداریم
    نمیدانم کی قرار است به مثل “مرگ یکبار شیون یکبار” برسیم؟!
    ما ایرانیها در طول تاریخ ترسمان را به بهانه مسالمت و با فرهنگ ایرانی مغلوب کردن متجاوزان مخفی کرده ایم اما مهاجمان این بار دارند کویر سوخته از کشور ما میسازند.

  2. یک خواننده

    یکی ازدلایلی که امسال اب سدراخالی نکردند .این بودکه هرکه برای بازدیدبیاید نشان دهند و گزارش کنند که سدجیرفت باوجودخشکسالی پراب است توجیهی برایدرست بودن پروژه انتقال اب.

Comments are closed.