غزاله فیلی‌نژاد خواننده و معمار ایرانی: خوانندگان زن به آینده امیدوارند

- در جلسه اولی که برای استاد شجریان به شکل امتحان نوبتی می‌رفتیم و آواز می‌خواندیم یک جایی استاد به گریه افتادند و با اشک و بغض گفتند «آخه شماها به چه امیدی اینطوری کار کردید؟ فوق‌العاده کار کردید.»
- عشقی در وجودمان هست، مثل احساس مادری، اگر این مادر به شکلی از فرزندش جدا شده یا هر دو را به زندان انداخته‌اند دلیلی ندارد که این عشق کاسته یا کنار گذاشته شود. این عشق باعث می‌شود که امید در وجودشان زنده باشد، امید به روزی که این عشق زاییده شود و خود را به دنیا نشان دهد.

شنبه ۷ مهر ۱۳۹۷ برابر با ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۸


فیروزه رمضان‌زاده – (+عکس، ویدئو) به گفته‌ی خودش در تهران، در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در آغوش یک خانواده کردتبار بزرگ شد، وقتی چشم باز کرد دید همه اطرافیانش اهل موسیقی هستند، گوشش از صدای آواز دایی و پدر پر بود و ضرب‌های تنبک پدرش.

غزاله فیلی نژاد

غزاله فیلی‌نژاد، خواننده موسیقی سنتی ایرانی، در کنار تحصیل در رشته معماری سال‌ها در محضر بزرگان موسیقی سنتی ایرانی نظیر محمدرضا شجریان، پریسا، محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، محسن کرامتی و اصغر شاه زیدی شیوه‌های مختلف آواز و ردیف‌های موسیقی اصیل ایرانی را فرا گرفت اما  به دلیل ممنوع بودن تک‌خوانی زنان در سال ۱۳۸۹ مجبور به ترک ایران شد.

او که اکنون ساکن شمال کالیفرنیاست در گفتگو با کیهان لندن به روزهای کودکی و نخستین قدم‌هایش برای آواز خواندن اشاره می‌کند: «یکی از خاله‌هایم با ما زندگی می‌کرد، خیلی دوستش داشتم و ارتباط روحی بسیار قوی بین ما برقرار بود. ۵ ساله بودم که ازدواج کرد و حامله شد. یک روز به او گفتم «دختردار می‌شوی، اسم بنفشه را روی دخترت بگذار» اسم بنفشه را خیلی دوست داشتم. این اتفاق افتاد و او اسم دخترش را بنفشه گذاشت. آن زمان فکر کردم ترانه «بنفشه بنفشه» هایده را برای مراسم تولد دخترخاله تازه متولد شده‌ام بخوانم. این برای اولین بار بود که در ۵ سالگی تصمیم گرفتم در یک جمع برای دیگران بخوانم. تشویق دیگران در آن روز، انگیزه مرا برای آواز خواندن قویتر کرد، آنموقع که به مدرسه نمی‌رفتم ولی از پدر و مادرم خواستم آهنگ‌های مورد علاقه‌ام را  بنویسند و برایم بخوانند، چندبار گوش می‌کردم و حفظ می‌شدم.»

«به مدرسه که رفتم این کار را خودم انجام دادم. خانواده پدری و مادری مشوقم برای آواز خواندن بودند بطوری که در مهمانی‌ها از من می‌خواستند که  باید آواز بخوانی، در خانه، پدر و مادرم هم موسیقی اصیل ایرانی پخش می‌کردند تا مرا به این مسیر سوق دهند که به نظرشان درست بود. بنابراین بیشتر به سمت موسیقی اصیل ایرانی گرایش پیدا کردم و  بعدها علاقمند شدم که در مقطع راهنمایی درس موسیقی بخوانم.»

می‌خندد و ادامه می‌دهد: «متاسفانه چون شاگرد درس‌خوانی بودم خانواده گفتند باید رشته ریاضی بخوانی و در کنارش به موسیقی ادامه دهی. شرایط جامعه هم طوری نبود که بتوان برای آینده‌ی شغلی به موسیقی امیدوار بود. سال‌های آخر دبیرستان بود که تصمیم گرفتم در رشته معماری ادامه تحصیل بدهم. به هر حال این رشته به نوعی به هنر مرتبط بود.»

«چشم آن ترک»؛ موسیقی فیلم «دلشدگان» (آواز محمدرضا شجریان در بیات ترک)؛ دوباره‌خوانی: غزاله فیلی‌نژاد:

https://youtu.be/_Y8FAsBdqsE

او در سال‌های پایانی دبیرستان تصمیم به یادگرفتن موسیقی به شکل حرفه‌ای گرفت: «آنموقع فقط تصنیف و ترانه کار می‌کردم شاید بیش از ۳۰۰ ترانه و تصنیف بلد بودم از دلکش، مرضیه و سیما بینا تا پریسا، هنگامه اخوان و قمر، بعدها در کلاس‌های خصوصی خانم پریسا برای خانم‌ها، ردیف موسیقی یاد گرفتم؛ همزمان در سال آخر دانشگاه به خاطر علاقه به موسیقی، تز پایان‌نامه‌ام را تلفیق معماری موسیقی و طراحی فضا برای آموزش و اجرای موسیقی ایرانی انتخاب کردم، چون تمام فضاهای موجود در ایران بر اساس استانداردهای سالن‌های اپرای اروپایی است. در دوران نوشتن تز و دفاعیه‌ام با استاد حسین علیزاده به عنوان استاد راهنمای موسیقی تزم آشنا شدم، چون دکتر محمدمنصور فلامکی استاد معماری‌ام گفته بود به خاطر موضوع تز باید استاد راهنمای موسیقی هم داشته باشم.»

چند سال پس از پایان دفاعیه، حسین علیزاده از غزاله دعوت کرد که به گروه  وی به نام «هم‌آوایان» ملحق شود.

می‌گوید: «حدود چهار سال در آن گروه با استاد علیزاده همکاری کردم. در یک مقطعی هم، سبک آوازهای قدیمی‌ نظیر طاهرزاده، قمر، ظلی و موسیقیدان‌های دوره قاجار و پهلوی  را نزد آقای کرامتی از شاگردان قدیمی‌ استاد شجریان گذارندم.»

او به حضور در گروه «شیدای بانوان» محمدرضا لطفی نیز اشاره می‌کند: «بعدها آقای لطفی به ایران آمد، در امتحان کلاس ایشان به نام «تحلیل ردیف» قبول شدم. مدتی بعد وقتی استاد لطفی گروه «شیدای بانوان» را ایجاد کرد من و باران رضایی خواننده آن گروه بودیم. آن زمان استاد لطفی به دنبال دریافت مجوزی بود که در این گروه با یک گروه دیگر خانم اجرا داشته باشیم که این کار انجام نشد.»

استاد آواز ایران، حامی‌ و سرشار  از انرژی مثبت

غزاله فیلی‌نژاد ادامه می‌دهد: «از  ۱۰-۱۲ سالگی کارهای مختلفی می‌خواندم ولی همیشه آوازهای استاد شجریان را با عشق گوش می‌کردم و فکر می‌کردم می‌شود یک روز مثل ایشان بخوانم؟ حتم دارم خیلی‌ها در حیطه موسیقی سنتی چنین آرزویی دارند.»

در یکی از روزهای سال ۱۳۸۵ بود که آرزویش به حقیقت پیوست و در کلاس‌های  آموزش آواز محمدرضا شجریان پذیرفته شد؛ «استاد شجریان امتحانی در چند مرحله  برگزار کردند، در هر مرحله عده ای انتخاب می‌شدند، در نهایت به عنوان یکی از اعضای گروه اول شاگردان استاد شجریان قبول شدم که حدود چهار سال شیوه خودشان را دنبال می‌کردم.»

پس از خروج از ایران غزاله به مدت دو سال این شانس را داشت که در محضر محمدرضا شجریان، استاد آواز و خواننده موسیقی سنتی ایران حضور پیدا کند: «در سال ۱۳۸۹ به کالیفرنیا مهاجرت کردم؛ خوشبختانه از شانس من چند ماه بعد استاد شجریان هم آمدند؛ شهرهای محل سکونت ما به هم نزدیک بود و دوره آموزشی من زیر نظر ایشان در امریکا هم ادامه پیدا کرد. این کلاس‌ها تا دو سال پیش ادامه داشت که متاسفانه بیمار شدند و به خاطر بیماری  به ایران برگشتند.»

از او در مورد شیوه تدریس شجریان می‌پرسم. می‌گوید: «استاد شجریان در بین تمامی‌ اساتید و بزرگان موسیقی معاصر که افتخار شاگردیشان را داشتم  شخصیت آوانگاردی دارند، معتقدند که هر خواننده باید آشنا به ردیف، الفبای موسیقی باشد ولی تاکید نداشتند که حتماً باید در چارچوب ردیف بمانیم، اتفاقاً می‌گفتند «باید چارچوب ردیف را بشکنید بیایید بیرون و خودتان برای خودتان شخصیت آوازی داشته باشید». استاد شجریان تنها معلمی‌ بودند که وقتی می‌خواستم به درس جواب بدهم به خاطر انرژی مثبت‌شان هول نمی‌شدم،  خیلی وقت‌ها ارائه من در کلاس حتی از تمرین‌هایم در خانه هم بهتر بود. روزی که قرار بود نزد ایشان برای اولین بار امتحان بدهم به سخت بودن آن امتحان فکر می‌کردم در حالی که اصلا اینطور نبود.»

غزاله در ادامه‌ی توصیف شخصیت استاد آواز ایران می‌گوید: «استاد شجریان دارای شخصیت حمایتگر و مثبتی هستند، هیچوقت امر و نهی نمی‌کردند، وقتی می‌خواستم کاری ضبط کنم با ایشان مشورت می‌کردم و نظرشان را در مورد فلان آهنگساز می‌پرسیدم، ایشان به ویژگی‌های آن آهنگساز اشاره می‌کردند ولی هیچوقت وادارم نمی‌کردند که با فلان آهنگساز همکاری کنم یا نکنم.»

او نقش محمدرضا شجریان را در ایجاد انگیزه برای خوانندگان زن ایرانی بسیار مهم توصیف می‌کند: «نقش استاد شجریان در این زمینه و برای با کیفیت خواندن این نسل که بسیار خوب می‌خواند خیلی مهم است، ولی به نوعی در معرفی شاگردان خوب رن به خاطر ممنوعیت‌های جمهوری اسلامی محدودیت داشتند. یادم هست یک بار این جمله را گفتند «من به همایون هم گفته‌ام که در میان شاگردان من کسانی هستند که می‌توانند رقبای سرسختی باشند  اینها واقعا خوب می‌خوانند» همینطور هم هست؛ برخی از شاگردان ایشان در ایران شناخته شده هستند، ولی متاسفانه نشد که استاد شاگردان خوب خود را از میان زنان نیز معرفی کنند.»

می‌پرسم یعنی دست ایشان باز نبود؟ می‌گوید: «فکر می‌کنم دستشان برای معرفی خوانندگان زن در ایران باز نبود. در یکی از سخنرانی‌هایشان در دانشگاه استنفورد لطف کردند و مرا به عنوان یکی از بهترین شاگردهاشان معرفی کردند (نسخه صوتی این سخنرانی در آرشیو دانشگاه استنفورد قابل دسترسی است) البته همایون به خاطر اینکه پسرشان است و واقعا هم خوب کار کرده، برای اینکه شناخته شود نسبت به دیگران مسیرش بسیار هموارتر بوده است.»

از غزاله فیلی در مورد شاگردان مطرح کارگاه‌های محمدرضا شجریان در عرصه موسیقی سنتی می‌پرسم. جواب می‌دهد: «بعد از تقسیم‌بندی که استاد در آن کارگاه انجام دادند می‌گفتند در گروه اول، افرادی را  انتخاب کرده‌ام که با آنها به نتیجه برسم، به چهار پنج نفر از گروه ما به صورت حضوری گفتند «شماها باید کار کنید و آلبوم ضبط کنید»؛ سه چهار تا از این بچه‌ها در ایران به کارشان ادامه می‌دهند و واقعاً خواننده‌های خوبی هستند مثل مائده طباطبایی، نسیم سیابی، ملیحه مرادی.»

خوانندگان زن با وجود ممنوعیت تک‌خوانی زنان در ایران با چه امیدی در این راه قدم بر می‌دارند؟ غزاله فیلی می‌گوید: «عشقی در وجودمان هست، مثل احساس مادری، اگر این مادر به شکلی از فرزندش جدا شده یا هر دو را به زندان انداخته‌اند دلیلی ندارد که این عشق کاسته یا کنار گذاشته شود. این عشق باعث می‌شود که امید در وجودشان زنده باشد، امید به روزی که این عشق زاییده شود و خود را به دنیا نشان دهد، اگر در کشوری بودند که پشتیبان این استعدادهای خوب بود و به جامعه معرفی می‌کرد به شهرت می‌رسیدند، این افراد هیچ چیز از خوانندگان مردی که به شهرت رسیده‌اند کم ندارند ولی به خاطر شرایط ایران شناخته نشده‌اند. یادم هست در جلسه اولی که برای استاد شجریان به شکل امتحان نوبتی می‌رفتیم و آواز می‌خواندیم یک جایی استاد به گریه افتادند  و با اشک و بغض گفتند: آخه شماها به چه امیدی اینطوری کار کردید؟ فوق‌العاده کار کردید.»

حاصل فعالیت‌های غزاله فیلی‌نژاد در ایران دو آلبوم موسیقی با نام «آوای نگاه» با آهنگسازی محمدرضا ابراهیمی، تصنیف و آواز بر روی اشعار سهراب سپهری و هوشنگ ابتهاج و آلبوم «هی فلانی» با آهنگسازی آرش یاری بر روی یکی از اشعار مهدی اخوان ثالث بود که در سوییس و ایتالیا منتشر شد.

این هنرمند در طول سال‌های حضور در آمریکا آهنگسازی دو تصنیف به نام‌های «زنجیر وفا» و «من آن زنم» از ترانه‌های سیمین بهبهانی را به محمدجواد ضرابیان، آهنگساز و نوازنده موسیقی سنتی ایران واگذار کرد که به گفته وی با استقبال بسیار خوبی روبرو شد.

غزاله همچنین با همکاری محمدرضا ابراهیمی، دیگر آهنگساز و نوازنده موسیقی سنتی ایرانی،  یکی از اشعار فروغ فرخزاد به نام «کیستی تو» را اجرا کرد که با استقبال علاقمندان مواجه شد.

سومین آلبوم او به نام «انسانم آرزوست» با همکاری فرید الهامی از آهنگسازان داخل ایران بر روی اشعار مولانا در فضای موسیقی تنبور در حال تولید است که به گفته وی احتمال می‌رود تا ماه آینده در آمریکا منتشر شود.

غزاله فیلی از سال ۲۰۱۲ تا کنون هر سال به همراه اساتید صاحب نام موسیقی سنتی ایرانی و نیز هنرمندان غیرایرانی در شهرهای مختلف امریکا کنسرت‌های متعددی اجرا کرده است.

فیلی در کنار اجرای موسیقی و آموزش خصوصی آواز، در رشته‌ی تخصصی خود معماری نیز فعالیت دارد.

آخرین کار او کنترل کیفیت اجرای  معماری داخلی یک ساختمان متعلق به شرکت اپل با نام Apple space ship بود که به گفته خودش این پروژه بزرگ، سومین ساختمان بزرگ جهان محسوب می‌شود.

می‌پرسم اگر روزی به ایران برگردد دوست دارد کجا کنسرت داشته باشد و چه کار ناتمامی‌را انجام دهد؟ می‌گوید: «آرزو دارم بجز اینکه بتوانم روزی در خیابان‌های ایران آزادانه برای هموطنان آواز بخوانم و در شهرهای مختلف کنسرت داشته باشم، محلی را بسازم که بتوان موسیقی ایرانی را در آن با ویژگی‌های خاص حسی و صوتی خودش اجرا کرد.»

او تالار رودکی را سالنی بسیار فرسوده و با استانداردی بسیار قدیمی‌ نظیر سالن‌های اپرای اروپای قرن نوزدهم و غیرمرتبط با موسیقی ایرانی توصیف می‌کند و می‌گوید: «اگر این موسیقی را در زیر گنبد مسجد شیخ لطف‌الله اجرا کنید صد برابر جذابتر است از سالن رودکی.»

او در پایان گفتگو با کیهان لندن می‌گوید: «پیش از خروج از ایران، آخرین پروژه معماریم، طراحی و ساخت خانه استاد حسین علیزاده بود در شهرکی بین کرج و قزوین. یک گنبد در وسط ساختمان قرار دارد که شرایط صوتی فوق‌العاده‌ای برای ساز و آواز ایرانی فراهم می‌کند؛ یک سالن کنسرت با گنجایش ۱۲۰ نفر هم طراحی کردم، یک گنبدساز حرفه‌ای از کاشان پیدا کردیم و در نهایت آن خانه ساخته شد، و علیزاده در زیر آن گنبد، بدون وجود هیچ سیستم صوتی ساز نواخت.»

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱۸ / معدل امتیاز: ۲٫۹

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=131246

5 دیدگاه‌

  1. یک خواننده

    شعر نو موسیقی نو می خواهد موسیقی سنتی از نظر سبکی و زمانی نیز با شعر سنتی هماهنگ است. خانم فیلی نژاد صدای بسیار زیبایی برای خواندن آواز ایرانی دارند اما هنگام خواندن تصنیف آهنگسازان این دو قطعه معرفی شده در گزارش متاسفانه قادر به نشان دادن توانایی صدایی ایشان نبوده اند.
    با احترام

  2. عسگرآقا

    درود و سپاس از اینکه موسیقی اصیل ایرانی را در همه جا و هر شرایطی زنده و جاوید نگاه می دارید…تندرست باشید..

  3. سپنتا

    دوست عزیز جناب ژرف اندیش
    از این سخنان شما بوی خوبی به مشام نمی رسد. کشورهای مهم معمولاً چند پایتخت دارند. ضمناً پایتخت سیاسی ایران (یعنی تهران) به دلیل بحث زلزله باید تغییر کند و بهترین گزینه طبق سخن برخی از متخصصین لاهیجان است.

  4. سپنتا

    درود به شرفت غزاله خانم. نگران نباش به زودی در ایران برنامه ی زنده اجرا می کنی. ایرانی که نه جایگاه آخوند است و نه جایگاه مجاهد که بدتر از آخوند است.

    پ.ن: دوستان به این کلیپ نگاه کنید. خانم استیگنی سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا علناً می گوید که مجاهدین در بین مردم ایران جایگاهی ندارند. دیگه واضح تر از این؟

    https://www.youtube.com/watch?v=QJZ3rOh0TGo

  5. ژرف اندیش

    دوتا نکته مهم؛اول از همه اینکه در فردای آزادی ایران ورود و سکونت در پایتخت تابع ضوابط و قوانینی خواهد بود نه اینکه هر کس دلش خواست راهی طهران گردد و زندگی را بکام ساکنین قدیمی این شهر تلخ سازد.ثانیا امیدواریم در فردای ایران هم آزادی زنان و ایضا آزادی و حقوق مردان احقاق و جامعه از ظلم و بی عدالتی رهایی یابد

Comments are closed.