مخالفان تحریم نمی‌دانند از خواب بیدار شده‌اند: درسی دیگر از ناپدید شدن دردناک جمال خاشقجی

- استدلال طرفداران معامله با جمهوری اسلامی این بود که اگر معامله‌ای نباشد رادیکال‌ها تقویت می‌شوند گویی در رژیم میانه‌رویی وجود دارد و دولت‌های غربی مسئولیت دارند از یک جناح درون حکومت در برابر جناح دیگر حمایت کنند!
- همانها که تحریم را اصولا روشی غیرموثر برای تغییر رفتار دولت‌ها می‌دانستند به عربستان سعودی که رسیدند تحریم‌ها برایشان به نسخه‌ی اصلی اقدامات تنبیهی تبدیل شد!
- همانطور که نیروهای امنیتی عربستان سعودی کشتن مخالفان را باید از جمهوری اسلامی بیاموزند چپگرایان آمریکایی و اروپایی دودوزه‌بازی را باید از چپ‌های ضد امپریالیست و اصلاح‌طلبان ایرانی یاد بگیرند و خود را به این سادگی لو ندهند.

سه شنبه ۱ آبان ۱۳۹۷ برابر با ۲۳ اکتبر ۲۰۱۸


مجید محمدی – ناپدید شدن جمال خاشقجی روزنامه‌نگار سعودی، هرچند دردناک و حزن‌انگیز، می‌تواند باعث دو درس‌آموزی بسیار جدی شود. نخست آنکه دوگانگی‌ها و ادعاهای بی‌پایه‌ی حرفه‌ای بودن رسانه‌های غربی (به ویژه نوع چپگرای مدعی تنوعگرایی و هویتگرایی) را در پوشش اخبار مربوط به خاورمیانه به خوبی درک شود. و دوم نیز مشکلات و ناسازگاری‌های مجموعه‌‌ی مواضع تحلیلگران و سیاستگزاران در حوزه‌ی سیاست خاورمیانه‌ای ایالات متحده به خوبی مد نظر قرار گیرد. از موضوع اول در نوشته‌ای دیگر بحث کردم و در این یادداشت به موضوع دوم می‌پردازم.

جمال خاشقجی و محمد بن سلمان

بعد از آن که سیاستگزاران و تحلیلگران آمریکایی از زنده ماندن خاشقجی قطع امید کردند همه‌ی آنهایی که منتقد سیاست ترامپ در بازگشت تحریم‌های ایران بودند یک‌صدا مواضع گذشته‌ی خود در برابر جمهوری اسلامی ایران و برجام را فراموش کرده و خواستار تحریم‌های حقوق بشری علیه عربستان سعودی شدند. همانها که تحریم را اصولا روشی غیرموثر برای تغییر رفتار دولت‌ها می‌دانستند به عربستان سعودی که رسیدند تحریم‌ها برایشان به نسخه‌ی اصلی اقدامات تنبیهی تبدیل شد. وقتی قرار است کاری انجام شود (و نگذاریم در دنیا هر کسی هر کاری می‌خواهد انجام دهد) طبعا تحریم یکی از دستور کارها خواهد بود. سناتورهای چپگرایی که با خروج ایالات متحده از برجام مخالف بودند و نمی‌خواستند تحریم‌ها بازگردد حالا همراه با سناتورهای جمهوریخواه اعلام می‌کردند که کنگره باید اقداماتی را علیه عربستات سعودی در پیش گیرد.

تحریم‌ها کار می‌کند یا نمی‌کند؟

بسیاری از همان متخصصان خاورمیانه که قبلا استدلال می‌کردند تحریم‌ها علیه ایران کار نمی‌کند حالا بر این باور بودند که باید عربستان سعودی را تحریم کرد. در دوران اوباما نتیجه‌گیری اکثر متخصصان خاورمیانه‌ای متمایل به چپ و نزدیک به دولت اوباما این بود که باید تحریم‌ها را در برابر برخی عقب‌نشینی‌های جمهوری اسلامی- حتی موقت و محدود بدون اطمینان از پایان برنامه‌ی اتمی- لغو کرد. آنها تحریم برای به زانو در آوردن و مجازات را نمی‌پذیرفتند. ولی حالا چه اتفاق تازه‌ای افتاده است؟ آیا آنها در این مدت کوتاه متوجه شده‌اند که تحریم‌ها می‌توانند مجازات باشند و موثرند؟ آیا درک کرده‌اند که تحریم‌ها علیه برخی کشورها کار می‌کند و علیه برخی کار نمی‌کند؟ یا از تحریم‌ها در برابر رژیم‌هایی که خوششان نمی‌آید یا منفعتی از آنها نمی‌برند دفاع می‌کنند و تحریم‌ علیه رژیم‌های ضدامپریالیست را خوش نمی‌دارند؟

روزنامه‌ی واشنگتن پست که سال ۲۰۱۷ یادداشتی از اَدَم تیلر با عنوان «آیا تحریم‌ها کار می‌کند؟ شواهد چندان این موضوع را نشان نمی‌دهند» منتشر کرده بود پس از مرگ خاشقجی خواهان پرداخت هزینه توسط دولت عربستان سعودی شد. اینطور هم نبود که این روزنامه دیدگاه‌های رقیب را منعکس کند. در عصر ترامپ این روزنامه‌ها توازن را فراموش کرده‌اند (آنها در این موضوع تنها نیستند؛ رسانه‌هایی مثل رادیو فردا که با مالیات شهروندان آمریکایی اداره‌ می‌شود بوق جناح چپ امریکایی است و هیچ صدایی از کسانی که به سیاست‌های ترامپ رای داده‌اند در آن مشاهده نمی‌شود) جیسون رضاییان که خود از روزنامه‌نگاران نزدیک به لابی ایران (نایاک) بود و برای این روزنامه کار می‌کرد با تحریم‌های بیشتر علیه جمهوری اسلامی در دوران ترامپ مخالفت کرده بود.

احترام خیالی متقابل

خیلی جالب است که موضعگیری در برابر ایران و عربستان سعودی (هر دو رژیم‌های دیکتاتوری و فاسد) که یکی خواهان نابودی ایالات متحده است و دیگری هم‌پیمان ایالات متحده به سادگی ریاکاری و ناسازگاری جریان چپ و لابیگران حکومت‌های ضد آمریکایی و روزنامه‌نگاران ضد امپریالیست/ضد صهیونیست را به خوبی آشکار می‌کند. استدلال این جریان در برابر ایران احترام متقابل (عین عبارت اوباما که یعنی احترام به اعمال تروریستی جمهوری اسلامی و کشتن روزنامه‌نگاران و قطع دست و انگشتان و سنگسار) است اما به عربستان سعودی که می‌رسند یادشان می‌افتد که شهروند غرب هستند و نباید این داستان‌ها را بپذیرند و به انجام‌دهنگان آن اعمال احترام بگذارند. اوباما در آن ادعای «احترام متقابل» فراموش کرده بود که جمهوری اسلامی هیچگاه به ایالات متحده و غرب احترام نگذاشته است و علی خامنه‌ای تمام غربیان را بدون استثنا «وحشی» می‌داند: «غربى‌ها، یعنى بخصوص نژادهاى اروپایى، نژادهاى وحشى‌اند؛ اینها ظاهرشان اتو کشیده و کراوات‌زده و ادکلن‌زده و اینهایند امّا همان باطن وحشى‌گرى‌اى که در تاریخ وجود داشته هنوز هم در اینها هست» (۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۲). احتمالا مشاوران اوباما به وی این نکته را نگفته بودند؛ شاید هم گفته بودند و اوباما مثل بسیاری دیگر از چپ‌ها خود را لایق این عنوان می‌دانند (سندرم احساس گناه چپ‌ها).

نکته‌ی بسیار جالب در این میان این است که لابی جمهوری اسلامی و دانشگاهیان و روزنامه‌نگاران حول و حوش آن در ماجرای خاشقجی کاملا زبان‌بسته بوده‌اند چون از دوستان آمریکایی‌شان پیچیده‌تر بوده و می‌دانستند که نمی‌توانند مخاطب ایرانی را با خواستار تحریم‌ عربستان شدن گول بزنند. همچنین آنها از مواضع خاشقجی در مورد ایران خبر داشتند و هرگونه دفاع از حقوق وی را همانند دولت متبوع خود (رژیم جمهوری اسلامی) با دفاع از مواضع وی برابر دانسته و این کار را خوش نمی‌داشتند. همانطور که نیروهای امنیتی عربستان سعودی کشتن مخالفان را باید از جمهوری اسلامی بیاموزند چپگرایان امریکایی و اروپایی نیز  دودوزه بازی را باید از چپ‌های ضد امپریالیست و اصلاح‌طلبان ایرانی یاد بگیرند و خود را به این سادگی لو ندهند.

چپگرایان غربی به عربستان سعودی که می‌رسند می‌خواهند همه‌ی ارزش‌های امریکایی را پاس بدارند اما نوبت به جمهوری اسلامی که می‌رسد یکی یکی از این ارزش‌ها کوتاه می‌آیند مبادا  «داداش جواد» (عبارت دوستانه‌ی کری برای ظریف) و رهبران مذهبی (متصور) آن کشور را از خود برنجانند. اتحاد چپ و اسلامگرایی یکی از مبانی سیاست هویتگرا شده است. در آگهی و تبلیغ سیاسی‌ای از چپ نیست که زنی با حجاب را نیاورند تا جنس هویتی‌شان را جور کنند.

انگاره‌ی تحریم و رفع تحریم چپگرایان

هم در مورد تحریم و رفع تحریم‌های ایران در حوزه‌ی هسته‌ای و هم در مورد درخواست تحریم عربستان سعودی در حوزه ی حقوق بشر، چپگراها دید و چشم‌انداز محدودی داشته‌اند. همانطور که تحریم و رفع تحریم جمهوری اسلامی در دوران اوباما در حوزه‌ای خاص مثل هسته‌ای به سرانجام نرسید یعنی نه مقامات ایالات متحده را از نتیجه مطمئن ساخت و نه جمهوری اسلامی را از دیگر اقدامات مخل (تروریسم، مداخلات منطقه‌ای) باز داشت (برنامه‌ی هسته‌ای‌اش را نمی‌دانیم) تحریم حقوق بشری عربستان سعودی نیز در یک حوزه‌‌ی خاص بی‌نتیجه است چون عربستان سعودی با تحریم‌های سیاسی و دیپلماتیک هم نفت‌اش را می‌تواند در بازارهای بین‌المللی بدون محدودیت بفروشد و هم می‌تواند از نقاط دیگر دنیا اسلحه بخرد. در ضمن کشورهای غربی با شروع تحریم علیه عربستان سعودی اهرم‌های فشار خود را بر آن از دست خواهند داد.

نکته‌ی دوم در انگاره تحریم چپگرایان علیه جمهوری اسلامی تعهدی است که به اصلاح رژیم مورد معامله داشتند بدون توجه به آنکه این رژیم اصلاح‌ناپذیر است. استدلال طرفداران معامله با جمهوری اسلامی این بود که اگر معامله‌ای نباشد رادیکال‌ها تقویت می‌شوند گویی در رژیم میانه‌رویی وجود دارد و دولت‌های غربی مسئولیت دارند از یک جناح درون حکومت در برابر جناح دیگر که از یک جنس هستند (به ویژه در سیاست خارجی) حمایت کنند. در مورد عربستان سعودی این بخش از انگاره آنها به شدت می‌لنگد چون درواقع می‌بایست از بن سلمان که اصلاحات را پیش می‌برد دفاع کنند ولی آنها بن سلمان را مسئول قتل روزنامه‌نگار معرفی می‌کنند.

اعمال قدرت متواضعانه و مسئولانه

اگر تحلیلگران و سیاستگزاران و قانونگزاران آمریکایی و غیر آمریکایی از خواب بیدار شده باشند می‌توان با آنها از سیاست‌های مختلف در برابر رژیم‌های متفاوت سخن گفت. اگر ایالات متحده نمی‌خواهد در کسب و کار تغییر رژیم‌های یاغی و ناقض حقوق انسان‌ها باشد (با درسی که از عراق گرفته) و نمی‌خواهد به دیگر کشورها بگوید رهبرانشان چه کسانی باشند (که گوش نمی‌دهند) و چگونه خود را اداره کنند، باید تواضع پیشه کرده و در محدوده‌ای در چارچوب منافع و امنیت بلندمدت خویش:

۱) به هم‌پیمانان خود (مثل عربستان سعودی) برای نقض حقوق بشر تذکر بدهد و آنها را از برخی کمک‌ها- بدون تضعیف نقش آن در برابر جمهوری اسلامی- محروم سازد؛
۲) دشمنان سرسخت خود و سرکوبگرانی مثل جمهوری اسلامی و کره شمالی و کوبا را از منابع مالی محروم کند (با تحریم)؛
۳) رژیم‌هایی را که به کشتار جمعی زنان و کودکان می‌پردازند واقعا تنبیه کند (با شلیک موشک به کاخ اسد که در دو سال اخیر بیش از صد حمله‌‌ی شیمیایی علیه شهروندان سوری انجام داده است).

نمی‌شود و نباید در مقابل دولت‌های دیکتاتوری و سرکوبگر و قصاب دست روی دست گذاشت.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=133856

9 دیدگاه‌

  1. nader

    حسن فریدون (روحانی)گفته که خاشقجی بدست قبیله طرفدار آمریکا کشته شده است. ولی آقای روحانی نگفتند که دکتر فرشید هکی بدست کدام قبیله (و طرفدار چه کسی) کشته شد!

  2. sattar beheshti

    کمپین حقوق بشر ایران: مرگ کاووس سیدامامی فراموش نشده است
    کمپین حقوق بشر در ایران با انتشار بیانیه‌ای خواستار آزادی فعالان محیط‌زیست شده است. پنج نفر از آنها به فساد فی‌الارض متهم شده‌اند. فعالان حقوق بشر می‌گویند هدف از این اتهام، انحراف افکار عمومی از مرگ کاووس سیدامامی است

  3. مسعود

    گروه تروریستی ایران را که اخیرا در بلژیک کشف شد و قتل اخیر دکتر حکی اروپایی‌ها صحبتی‌ از تحریم بیشتر یا مجازات ایران نکردند، ولی‌ به خاطر این روزنامه نگار سعودی دقیقه‌ای نیست که اظهار نظری نکنند گویا قصد تخریب انتخابات مجلس آمریکا و ترامپ را دارند. کل این ماجرا خیلی‌ مشکوک هست چون این شخص با خیال راحت وارد سفارت شده بود فکر نمیکنم شاهزاده سعودی آنقدر احمق باشه که این کار را کرده چون این را راحت در هر مکانی میتونستند بکشند

  4. قاسم

    چه خبر از قتل دکتر فرشید هکی توسط جنایتکاران سپاه و خامنه‌ای؟

    چه خبر از کشته شدن روزانه ده‌ها بی‌نام در اقصی نقاط ایران توسط سپاه پاسداران؟

    چه خبر از فقر و اعتیاد لجام گسیخته که توسط خامنه‌ای و سپاه پاسداران در جامعه منتشر می‌شود؟

    چه خبر از فساد سیستماتیک بیت رهبری؟ چه خبر از خیانت اصلاح طلبان؟ اینها مشکل من ایرانی است نه خاشقجی!

  5. Faryad

    سیدمجتبی واحدی :
    قتلگاه محمد بن‌سلمان‌سعودی، گوشه کوچکی از خاک عربستان – کنسولگری عربستان در استانبول- و قتلگاه علی بن‌جواد خامنه ای، همه وسعت خاک‌ایران است ؛ زندان‌ رسمی ( سعیدی سیرجانی تا سید امامی) ،بازداشتگاه موقت نیروی انتظامی( ستار بهشتی) ، خانه شخصی ( فروهرها ) و خیابان #فرشید_هکی!

  6. آزادیخواه

    چپهای غربی به علت مخالفت با جمهوری خواهان و عشق مازوخیستی به آخوندها و استالینیستها و فاشیستهای شیعه ایرانی به علت رقابت عربستان با خلافت شیعه بر روی قتل جمال خاشقجی مانور تبلیغاتی می دهند. به قول ژوزف استالین، مرگ یک انسان تراژدی است و مرگ میلیونها انسان آمار است. شاید از همین جهت است که کشتار خلافت شیعه در ایران و سوریه و یمن و افغانستان واکنشی بر نمی انگیزد.چون وقتی قربانیان، تعداد زیادی انسانهای عادی باشند، ارزش خبری و سیاسی ندارند!!!!!

  7. کاردان

    کارشناس محیط زیست هکی رو کشتند تا با عربستان یک بر یک مساوی شوند چپ و ناسیونالیست دست ساز رژیم ایران هم که برای قاشغچی هیات عزاداری راه انداخته و سینه میزدند الان برای هکی ساکت هستند چون رفتند راه پیمائی اربعین کربلا .

  8. ناشناس

    این داستان قاشقچی خیلی واضحه که بعنوان توطئه دموکرات ها و چپ های امریکا برای تغییر قاعده بازی در انتخاب میان دوره کنگره طی ماه نوامبر و کوتاه کردن دست جمهوری خواهان از اکثریت پارلمان و نهایتا دادن تنفس مصنوعی به رژیم نجس و تعفن برانگیز ج.ا و تامین منافع فراماسونها در خاورمیانه طراحی شده.وگرنه کدوم نادانی وقتی میخواد یکی از مخالفینش رو سر به نیست کنه میاد تو کنسولگریش زیر اون همه دوربین امنیتی این کار رو میکنه؟!!!؟

  9. عسگرآقا

    با دُم شیر بازی نکن؛ با دُم روباه بازی کن!

    قرآن، فرقان :»… آنان جز مانند چهارپایان نیستند، بلکه گمراه ترند…« خب، ایکاش این مردم عزیز خود شیفته ما این شیخ حسنک را انخاب نمی کردند. ملا که هست، روباه مکار و خائن هم هست . نخستین کسی است که دم از » تحریم های ظالمانه« آمریکا زد و گفت با دُم شیر بازی نکنید همین … دو پا، حسنک حقیر دروغگو است که در جایی دیگر حرف دیگری می زند! نگاه کنید:

    https://www.youtube.com/watch?v=DHKNplhSt2Q

Comments are closed.