مجید محمدی – با شروع تحریمهای نفتی و بانکی ایالات متحده علیه رژیم جمهوری اسلامی از ۱۳ آبان ۱۳۹۷، ائتلاف تازهای در حال شکل گرفتن است. کارزارهایی مثل «همصدایی در برابر تحریم» یا «تحریم من را هدف قرار میدهد» که دومی با دروغ تحریم دارو کارش را آغاز کرد از طلیعههای این ائتلافاند. دروغ دیگر این کارزارها آن است که «تنها ملت ایران تاوان این تحریمها را میپردازد.» نویسندگان و امضاکنندگان با نادیده گرفتن شکاف دولت و ملت توجه نمیکنند که هرگونه کاهش درآمدهای نفتی گوشهای از بودجههای سپاه و بیت و روحانیت را هدف قرار میدهد.
سهم همیشگی مردم ایران از این درآمدها فقر و فاقه بوده است و تحریم و عدم تحریم تاثیری بر شرایط زندگی حدود دو سوم مردم ایران که زیر خط فقر نسبی زندگی میکنند (بخور و نمیر) ندارد. عباس عبدی این نکته را از زبان مقامات جمهوری اسلامی تایید میکند: «بعد از اعلام تحریمها حدود ۵ ماه پیش، آقای زنگنه ده پانزده نفر را به وزارت نفت دعوت کردند و من در آن جلسه پرسیدم از این افزایش صادرات نفت در دوران پس از برجام، چه سودی برای این ملت به دست آمده است؟ آقای زنگنه گفت فروش نفت را از یک و یک و نیم میلیون به دو و نیم میلیون رساندهام ولی اقرار کردند که تغییر چندانی در وضعیت اقتصاد مردم ایجاد نشده است» (عصر ایران ۲۱ آبان ۱۳۹۷). قشری که بیش از همه از تحریمها آسیب میبیند ریزهخواران پیرامون قشر حاکم است که کاری بجز شرکت در راهپیماییهای دولتی اربعین در عراق یا «ولایت» در خراسان یا همکاری با دستگاه تبلیغاتی عریض و طویل جمهوری اسلامی ندارد.
نیروهای ائتلاف
نیروهای این ائتلاف عبارتند از:
۱) «ضد ترامپ»ها یا چپهای آمریکایی و اروپایی (خواه در قدرت و خواه بیرون از قدرت) که در تنفر از هر آنچه ترامپ معرف آن باشد با هم اشتراک نظر دارند (اگر ترامپ بگوید روز است آنها یکصدا خواهند گفت شب است)؛ روزی نیست که مقالهای از اینها در نشریات و وبسایتهای چپگرایی مثل نیویورکر، آتلانتیک، واشنگتن پست، نیویورک تایمز یا گاردین علیه تحریمها منتشر نشود؛ روی کار آمدن ترامپ، چپ را در همهی سیاستهای نادرستش متحدتر کرده است؛ اگر در دورههایی جناح راست در اروپا و امریکا به خاطر منافع با جمهوری اسلامی مماشات کرده، جناح چپ از منظر گفتمانی و ایدئولوژیک (ضد سرمایهداری و بازار آزاد) با جمهوری اسلامی همپیمان است.
۲) اسلامگرایان اعم از دو جناح حاکم در ایران و اصلاحطلبان مذهبی داخل و خارج کشور.
۳) سلبریتیها و دیگر رانتخواران حکومت دینی در داخل و خارج کشور که بدون جمهوری اسلامی هویتی برای خویش نمیبینند یا تضعیف حکومت را مساوی با کاهش درآمدهای خود میدانند. این بخش همواره ژست دفاع از انسانها (فقط در حد دارو و غذا) را بدون پرداخت هیچگونه هزینه آنهم در حکومتی مافیایی و پلیسی به خود گرفته است. جمهوری اسلامی نیز آنقدر به این قشر نیاز دارد که گرایشهای سکولار آن را نادیده میگیرد.
در این نوشته دغدغهها، رهیافت، اشتراکات و اهداف این ائتلاف را مورد بررسی قرار میدهم.
دغدغههای ائتلاف
در مواضع هر سه طیف مدام از مردم ایران و فشاری که تحریمها بر آنها وارد خواهد کرد سخن گفته میشود. این دغدغه قابل باور نیست چون چهل سال است که مردم ایران قربانی سیاستهای رژیم بودهاند و اجزای این ائتلاف در حال همکاری و مماشات با حکومت؛ اگر تعداد اندکی از مشارکتکنندگان در این ائتلاف فاصلهای از حکومت داشته در برابر این فجایع سکوت کرده است. اکثر سلبریتیهای این ائتلاف و مجاری رسانهای انتشار دیدگاههای آنها ساخته و پرداختهی دستگاه تبلیغاتی نظام هستند و بدون جمهوری اسلامی باید به دنبال مشاغل دیگری باشند. برخی از امضاکنندگان نامههای ضد تحریم کسانی هستند که از پروژههای سازمانهای تبلیغاتی سپاه (مثل اوج) و تلویزیون دولتی برخوردار میشوند و طبعا کاهش درآمد سپاه و دولت به کاهش رانتهای آنها منجر میشود.
فقط کافی است به فهرست نهادهایی که از وزارت ارشاد بودجه دریافت میکنند نگاه کنید تا ایدهی فرهنگ و هنر مستقل در ذهن شما تبخیر شود: «صندوق اعتباری حمایت از نویسندگان و روزنامهنگاران و هنرمندان ۲۸ میلیارد تومان، انجمن موسیقی ایران ۵۵۰ میلیون تومان، انجمن شاعران ۲۰۰ میلیون تومان، انجمن قلم ۳۰ میلیون تومان، انجمن هنرمندان حاجیآباد ۵۷ میلیون تومان، بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان ۷۰۰ میلیون تومان، خانه هنرمندان ایران ۲۰۰ میلیون تومان، موسسه انجمن هنرهای نمایشی ایران یک میلیارد و ۷۸۲ میلیون تومان، بنیاد فرهنگی رودکی ۶ میلیارد و ۱۵۰ میلیون تومان، خانه موسیقی ۱۸۰ میلیون تومان، موسسه توسعه هنرهای تجسمیمعاصر حدود ۱۶ میلیارد تومان، موسسه مطبوعاتی نشرآوران ۲ میلیارد و ۴۳۴ میلیون تومان و موسسه هنرمندان پیشکسوت ۷۰۰ میلیون تومان» (از ابتدای سال ۹۶ تا پایان مهر ۹۷ تابناک ۲۳ ابان ۱۳۹۷). وزارت ارشاد در سال ۹۶ به ۱۹۱ موسسه در مجموع ۳۶۲ میلیارد و ۹۹۸ میلیون و ۷۹۰ هزار و۹۱۱ تومان و تا پایان مهر ۹۷ به ۶۴ موسسه ۱۲۶ میلیارد و ۵۵۶ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان کمک مالی کرده است.
بخش خارجی این ائتلاف روسیاهتر از بخش داخلی است. در حالی که حکومت در چهل سال گذشته حقی از حقوق شهروندان را نقض ناکرده باقی نگذاشته مقامات چپگرای دانشگاه مریلند در صدد دادن مدرک افتخاری به محمدجواد ظریف بودند (که وی از ترس مخالفان داخلی خود آن را نپذیرفت)، کسی که وجود زندانی سیاسی در ایران را انکار میکند. دولت اوباما حتی در دوران تحریمهای هستهای دست جمهوری اسلامی را برای سرازیر کردن دلارهای نفتی به حماس و حزبالله (از مسیر بانکهای عمان) باز گذاشت.
اسلامگرایان حاکم و منتقدان اسلامگرای آنها چهار دهه در اتلاف، سرکوب و امتیازات نظام شریک بوده و حقوق مردم را نادیده گرفتهاند. چطور از اینها میتوان باور کرد که در مخالفت با تحریمها دغدغهی مردم را دارند؟ آنها از کاهش رانتهایی که در یک نظام تمرکزگرا و فاسد نصیبشان میشود نگرانند و نه از کمبود غذا و دارو. آنها هر روز قیمت نفت و میزان کاهش یا افزایش درآمدهای حکومت را رصد میکنند تا بدانند سهمشان از کیک بزرگ منابع نفت و گاز کشور چقدر است (پتروشیمی قبلا واگذار شده است). یکی از ماموریتهای دستگاههای دولتی در ایران توزیع رانت است. در هر دورهای گروههایی سهم بیشتر یا کمتری از این رانتها را به خود اختصاص میدهند. فرهنگ و هنر مستقلی از دولت در ایران امروز وجود ندارد و همهی هنرمندان و اهل فرهنگ یا ریزهخوار حکومت هستند یا بدون حمایت حکومت نمیتوانند کار کنند. هنر غیررانتی فردی جایی برای اداره ی زندگی افراد پیدا نمیکند.
رهیافت: ژست خیرخواهانهی غیرسیاسی و رفع مسئولیت
مخالفان تحریم برای فرار از پاسخگویی در برابر این پرسش که «چرا حکومت ترور و مداخله» را مورد پرسش قرار نمیدهید با سپر غیرسیاسی بودن و لحاظ مسائل انسانی وارد میدان تبلیغات سیاسی میشوند. آنها با ادعای غیرسیاسی بودن میخواهند جامعهی جهانی و مردم ایران را که چهار دهه است سرکوب شدهاند فریب دهند چون در شرایط امروز ایران هم دفاع و هم مخالفت با تحریمها یک کنش سیاسی با پیامدهای سیاسی است. مخالفان تحریم وانمود میکنند دولتی در ایران وجود ندارد و این دولت هیچ مسئولیتی در ایجاد این تحریمها ندارد و ایالات متحده بدون هیچ دلیلی یکباره تصمیم گرفته رژیم را تحریم کند. آنها بجای آنکه از دولت و حکومت خواستار تجدید نظر در سیاستهایشان شوند (دولتی که مسئولیت حسابکشی از آن را بر عهده دارند) با رفع مسئولیت از خود خطاب خود را شهروندان دیگر کشورها قرار میدهند. این رفع مسئولیت با نظریهی توطئه حکومت که رافع مسئولیت حاکمان است برابری کرده و مکمل آن است.
اشتراک اعضای ائتلاف
اشتراک اسلامگرایان حاکم و رقبای اسلامگرای آنها در داخل و خارج بعلاوهی مهندسان حرکات سلبریتیها و چپهای آمریکایی و اروپایی کار در یک شبکهی بهم پیوسته از روابطی است که چهار دهه با امکانات و دلارهای نفتی جمهوری اسلامی شکل گرفته است. تنفر از سرمایهداری و اسرئیل و بطور کلی تمدن غربی و عشق به نظام رانتی دولتگرا این مجموعه را بهم پیوند میدهد. به همین دلیل است که چپها در دانشگاههای ایالات متحده سالانه سهمیههایی را برای نزدیکان مقامات و تبلیغاتچیهای حکومت و اصلاحطلبان مذهبی کنار میگذارند. اگر این نکته به خوبی دانسته شود دیگر افراد از انتصاب سفیر سابق جمهوری اسلامی در زمان ترور میکونوس به استادی دانشگاه پرینستون یا اعطای فرصت مطالعاتی به معاون و همکاران ولایتی در دانشگاه هاروارد تعجب نمیکردند. نخبهگرایی ایدئولوژی این ائتلاف است و ازهمین جهت ابراز نگرانی از وضعیت مردم توسط آنها نوعی لطیفهی گریهآور است. در دورههای قبلی تحریم، اسلامگرایان تحریم را نعمت معرفی میکردند اما در این دوره حکومت و اعضای ایرانی ائتلاف ضد تحریم با هم در آسیبزا بودن آن همصدایند چون با بخش غربی ائتلاف همسخنی بیشتری پیدا میکنند.
اهداف این ائتلاف
این ائتلاف سه هدف را دنبال میکند:
۱) ترس اصلی این ائتلاف سقوط جمهوری اسلامی در برابر شورش های عمومی است چون ایران بدون جمهوری اسلامی و قدرت قاهره و سرکوب سپاه را نمیتواند تصور کند. این ائتلاف هیچگونه اشتراک و همبستگی ملی در داخل کشور نمیبیند و نمیخواهد قدرت سرکوب جمهوری اسلامی کاهش یابد؛ این ائتلاف میخواهد همچنان درآمدهای نفتی به جیب سه امپراتوری شرکتهای دولتی، سپاه و بیت ریخته شود تا قشر حاکم با همهی مخاطراتی که برای آیندهی ایران دارد و بلایی که بر سر جامعه و اقتصاد و فرهنگ ایران آورده برقرار بماند و نظام مبتنی بر سیاستهای «هدایتی، نظارتی و حمایتی» که مبانی فرهنگ و هنر دولتی است منابع را به سمت افرادی که نمیتوانند کالایشان را به مردم بفروشند سوق دهد.
۲) تضمین تداوم جاهطلبیها و کشورگشاییهای جمهوری اسلامی در منطقه هدف دیگر مخالفان تحریم است چون یکی از اهداف مهم تحریمها پایان دادن به مداخلات نظامی رژیم در منطقهی خاورمیانه است. این فعالیتها بدون درآمدهای نفت و گاز، انتقال دلار توسط بانکها و ارسال سلاح با هواپیماهای مسافربری ممکن نیست و تحریمها این درآمدها و منابع و مجاری انتقال آنها را هدف قرار دادهاند. همهی اعضای ائتلاف بدون استثنا در برابر هفت سال حضور جمهوری اسلامی در تنشهای منطقه که دهها میلیارد دلار خسارت برای ایران داشته سکوت کردهاند. اعضای این ائتلاف همهی اعمال تروریستی حزبالله لبنان و جنایات اسد را نیز نادیده میگیرند.
۳) این ائتلاف با نادیده گرفتن نقش سیاستها و تصمیمات جمهوری اسلامی در فروپاشی اجتماعی، ورشکستگی اقتصادی، بحران محیط زیست، سقوط اخلاقی، افول اعتبار بینالمللی و تنوع جمعیتی ایران میخواهد نظم موجود جهانی را که ایالات متحده نقش محوری در آن دارد بهم بزند. این ائتلاف هیچ کشوری بجز ایران را دارای این ظرفیت نمیبیند چون مقامات آن حتی در حد دیکتاتورهای روسیه و چین به منافع و امنیت ملی کشورشان نمیاندیشند و حاضرند تبعات هر ریسکی را برای گردنکشی و یاغیگری خود در دنیا پذیرا شوند. چپ هویتگرای غربی و اسلامگرایان امروز بهترین متحدان در مقابله با قدرت تمدن غربی هستند.
این ائتلاف در واقع نه علیه تحریم بلکه علیه آزادی و دمکراسی در جامعهی ایران است. تحریم باعث شده است که خط و مرزها و نیروها و اهداف آنها آشکارتر شود.
روان شاد فرخ زاد از شرکای فرقه تبهکار در انگلیس و آمریکا میگفت، بنظر من آخوندها تدارکات چی یک باند تبهکار جهانی هستند، اسلحه فروشان، مافیای مواد مخدر، مؤسسه های مالی فاسد و قاچاقچیان انسان
متن جامع و درستی بود. فقط اتحاد و همبستگی مردم و تظاهرات میلیونی و تصرف نهادهای نظامی امنیتی صداوسیما و … . اینها با زبان خوش هرگز اصلاح نخواهند شد.
با همبستگی مردم و اتحاد میلیونی ملت، این مفت خورهای بی خاصیت و اربابان شون به قبرستان تاریخ می روند… من به عنوان یک ایرانی دیگه از این وضعیت خسته شدم.. از بیکاری و بی نانی…از تحقیر و سرافکندگی.. ولی تنها راه رهایی رو در فشار همه جانبه مردم به رژیم و عملی کردن کارزار میدان های میلیونی و خیابان های میلیونی می بینم. این رژیم اسلامی فقط زبان زور را می فهمد.. همین و بس
بلکه این رفتارهای وحشیانه را حق انسانهای غیرغربی می دانند. از نظر آنان همه فرهنگها برابرند. از جورج واشنگتن و رونالد ریگان انتقاد می کنند اما خمینی و امثال او برای آنان قدیس هستند. رفتار استمرارطلبان و لابیهای جیم الف چندش آورتر از آن است که قابل نوشتن باشد.
مماشات با دیکتاتورهای جانی جهان سومی، معاشقه با اسلامگرایان، نزاکت سیاسی، مخالفت با جهانشمولی حقوق بشر، مخالفت با تمدن غرب، نسبیت گرایی فرهنگی، چند فرهنگی و گفتمان به اصطلاح ضد کلونیالیستی عمده سر فصلهای افکار چپ مرتجع غربی هستند. آنها به کمتر بودن در آمد سلبریتی های زن هالیوود نسبت به مردان اعتراض می کنند، اما هرگز در مورد ازدواج دختران خردسال با مردان مسلمان، ختنه زنان مسلمان آفریقایی، سنگسار در ایران، ازدواج مردان پشتون با پسر بچه ها و دیگر کثافتکاریهای مردان مسلمان نه تنها اعتراض نمی کنند،