درباره‌ی طرحی «محرمانه» از «بیت آقا»

- یکی از طرح‌های مهم جمهوری اسلامی این است که دایره‌های مخالفین خود را با برنامه‌ریزی و محاسبات دقیقِ تفرقه‌اندازانه و ایجاد انشقاق از هم بپاشاند!
- همچنین نظام می‌خواهد با بهره گرفتن از «یهودستیزی و عرب‌ستیزی»، ایرانیان را به سوی دفاع از «غرور ملّی» سوق داده و از آن به سود خود بهره‌برداری کند تا بتواند سرنیزه‌ای را که به سوی قلب نظام هدف گرفته شده به جهت دیگری برگرداند!

سه شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۷ برابر با ۲۰ نوامبر ۲۰۱۸


شهریار روشنگر – چندی پیش نوشته‌ای دریافت شد که گویا طرحی بود «محرمانه» که از داخل دایره فوقِ محرمانه و شخصی «آقا» فرستاده شده بود. این طرح حاوی پیشنهادهایی در مورد گزینه‌های استراتژیک در مقابله با بحران‌های سیاسی داخلی و برون‌مرزی کشور بود.

محتوای کاغذ بسیار جالب و قابل تأمل است: نخست آنکه، بر خلاف نظریاتی که نظام کنونی بی‌لیاقت و بی‌سواد است دست کم این نوشته‌ی بخصوص نشان می‌دهد که دایره‌ی شخصی «آقا» آشنایی کامل و روشنی با آخرین روندهای کاربُردی و فناوری در امور استراتژیک و مدیریت بحران  (crisis management) دارد.

دوم آنکه، نکات بسیار جالبی که در این نوشته آمده است روشنگر واقعیت‌هایی است که بر اساس تفکر سان تزو (Sun Tzu) است که می‌گوید یکی از هنرهای نبرد این است که روحیه و هوش دشمن را هرگز نباید دست کم گرفت و یا از قدرت و قابلیت‌های او غافل بود (از این روی شاید روزی لازم باشد که کلّ محتوای این نوشته جهت روشنگری کامل، از جمله منبع و انگیزه‌ی فاش شدن آن، برای عموم منتشر شود.)

یکی از طرح‌هایی که به ویژه توجه را به خود جلب می‌کند این است که چگونه نظام در نظر دارد دایره‌های مخالفین خود را با برنامه‌ریزی و محاسبات دقیقِ تفرقه‌اندازانه و ایجاد انشقاق از هم بپاشاند!

البته در نوشته‌ی یادشده برای پیشبرد این هدف، گزینه‌های متفاوت و متعددی در نظر گرفته شده که هر کدام به خودی خود نشانگر حیله‌گری و بدطینتی نظام است.

ولی از میان تمامی پیشنهادها یک نکته بیش از همه تاُثربرانگیز است و آن اینکه نظام جمهوری اسلامی چگونه می‌خواهد با بهره گرفتن از «یهودستیزی و عرب‌ستیزی نهفته در سرشت ایرانی» (البته از دید نظام) توجه و گفتمان ایرانیان را به دفاع از «غرور ملّی» سوق داده و از آن به سود خود بهره‌برداری کند تا بتواند سرنیزه‌ای را که به سوی قلب نظام هدف گرفته شده به جهت دیگری برگرداند!

در بررسی نخستین، این طرح بسیار ابلهانه و بی‌اساس به نظر می‌رسد چرا که مگر جمهوری اسلامی شعارهای مردم را در خیابان‌ها نمی‌شنود که همگی یکصدا فریاد می‌زنند: «فلسطین را رها کن فکری به حال ما کن» و یا ««نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران»» و امثال این شعارها؟

ولی پس از بررسی دقیق و گذشت زمان، این امر بر همگان روشن شده که این نیز می‌تواند از «تاکتیک‌های» موُثر و کارگر نظام باشد زیرا با یک مرور کلّی در شبکه‌های مجازی و اجتماعی، می‌توان دریافت که اینها نشانگر تبلیغات هماهنگ شده گروهک‌ها و مهره‌های شناخته شده «لابی جمهوری اسلامی» (در مطبوعات بین‌المللی، جوامع آکادمیک، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) است و به آسانی می‌توان دید که چنین روند فکری به دور از حقیقت نیست و شاید هم بس فراگیرتر از آنچه باشد که فکرش را می‌توان کرد.

چنین به نظر می‌آید که عوامل نظام و «لابی‌های جمهوری اسلامی» بذر این نفاق و تعصب را گسترده و پراکنده‌اند و آحاد ملّت همچون دوستان و آشنایان و فامیل و مخالفین نظام در این دامِ از پیش طراحی شده و برنامه‌ریزی شده افتاده و آتش این تعصب قوی و مذهبی را دامن زده و ندانسته آب به آسیاب نظام می‌ریزند و ناخواسته با تاکتیک «تفرقه‌اندازی» جمهوری اسلامی همکاری می‌کنند.

مسئله مهم در اینجا نوع طراحی و اجرای «تاکتیک» جمهوری اسلامی نیست بلکه آنچه حائز اهمیت است همانا تاثیر این تاکتیک در فرهنگ و روحیه ایرانیان است. ایرانیانی که به کورش و داریوش و اولین منشور حقوق بشر افتخار می‌کنند، ایرانیانی که چهل سال تعصبات مذهبی، قومی و فرهنگی نظام را تحمل کرده‌اند، ایرانیانی که با داشتن تحصیلات بالا، تجربیات وسیع و جهانبینی عمیق پیدا کرده‌اند، ایرانیانی که با داشتن فرهنگ ۲۵۰۰ ساله پر افتخار و مملو از انساندوستی و برابری به جهان می‌نگرند، چگونه به تشخیص جمهوری اسلامی اساسی‌ترین و ابتدایی‌ترین نکته‌های منشور کوروش را که ریشه در احترام، همزیستی و تحمّل ادیان و فرهنگ‌هایِ دیگر دارد، هنوز نتوانسته‌اند درون خود نهادینه کنند؟

آیا کلّ غرور ملّی و فرهنگی ما ایرانیان کاذب و سطحی است؟

این پرسش، پرسش دیگری را به ذهن راه می‌دهد؛ پرسشی بنیادین؛ چون پاسخ آن باز می‌گردد به ریشه‌ی مبارزه ملّی ایرانیان علیه حکومت جمهوری اسلامی که بسیاری آن را «ضد ایرانی» می‌شناسند.  آیا ما ایرانیان به اندازه بایسته رشد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نموده‌ایم که بتوانیم پس از سقوط نظام و در فردای جمهوری اسلامی، با آزاده‌خواهی و آزادگی و بر اساس مفهوم درستی از واژه‌ی آزادی، ایران فردا را بسازیم؟

اگر روند فکری اکثریت جامعه ایران با آنچه در شبکه‌های مجازی و آنچه از سوی «لابی‌های» جمهوری اسلامی و آنچه در لابلای گفتمان و افکار عزیزان‌مان مشاهده می‌شود، همسویی داشته باشد جای بسی دلشکستگی و تأسف است، چون تنها نتیجه‌ای که می‌توان گرفت این است که ملّت ایران از خواسته تاریخی خود که همان رسیدن به «تمدن بزرگ» است فرسنگ‌ها فاصله دارد زیرا زیربنای چنین تمدنی می‌بایستی بر پایه‌های استوارِ آزادی، آزادگی و آزاداندیشی، بردباری و روشنگری بنا شود، وگرنه آن تمدن پس از پیمودن دوره‌ای کوتاه، بار دیگر از هم خواهد پاشید و به چیز دیگری تبدیل خواهد گشت.

هر آنچه لازمه‌ی اصلاح و پیشرفت یک جامعه است خودشناسی است!

نخست خود را می‌بایست شناخت تا بتوان جامعه‌ای را که هر یک از ما بخشی از آن هستیم  بشناسیم.  این شناخت مسئولیت فرد فرد هر یک از شهروندان در جامعه انسانی است.  برای بازسازی هر آنچه به ویرانی کشانده شده می‌بایست هر شهروند ارزش‌هایی را که در دیگران می‌پسندد در خود تقویت کرده و سرمشقِ خود سازد و هر آنچه را که نزد دیگران ناپسند می‌داند از خود دور سازد.

این خودِ انسان است که با ایجاد تحوّل در درون خود می‌تواند جامعه‌ای را که به سمتِ نابودی کشانده شده دگرگون سازد. پس می‌بایست نخست تحول در درون خود را پذیرا باشیم: تحولی سازنده در راستای آرمان‌های «تمدن بزرگ».

و چنانچه هر یک از ما نتوانیم این تحوّل را در خود ایجاد کنیم چه انتظاری می‌توان از همسر، دوست، خانواده، شهر و کشوری که از آن ماست داشته باشیم؟ کشوری که به دست حیله‌گران و تفرقه‌اندازان و چپاولگران به سوی نابودی کشانده شده و فقط با بازسازی فردی می‌تواند از نو ساخته شود.

پس قبل از قدم‌های بزرگتر در راه نجات ایران، که خواسته همگی ایرانیان است، بایسته است که امروز هر ایرانی نخست به درون خویش بپردازد تا روشنایی به آن راه یابد، تا بتواند در برابر تاریکی و حیله‌گری‌های نظامی مستبد ایستادگی کند، با آن دست و پنجه نرم کند، تا آنکه روشنایی بتواند بار دیگر بر تاریکی در ایران غلبه کند.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=136786

7 دیدگاه‌

  1. سعید

    در ادامه نکات بالا خدمت دوستان عرض می‌کنم یکی از مشکلات جامعه عدم تعریف واحد از یک ایرانی است
    باید برای همه فارغ از رنگ و مذهب و هر بند دیگری یک تعریف جامع و اساسی تبیین و تبلیغ بشه تا به دام این تبلیغاتچی های منحوس نیفتیم. مشکل جامعه ما بحران هویت و عدم انطباق ارزش های حاکم و خویشتن خویش هست. و رژیم با لطایف الحیل از هر طریقی که بتونه برای تحمیق و اضمحلال فرهنگی کم نمیگذاره

  2. حسین

    ۲/۲
    من فردی از این سرزمین و همۀ ما ۸۱میلیون هستیم و معنابخش «ایران»یم. « همدلی و انسجام» ( که زایندۀ اتحاد است) تنها یکی از زیباترین پاداش رسیدن به این «درکِ لازمه» است.

  3. حسین

    ۱/۲ایران جوان نه یهود ونه عرب ستیزست، عدم وفاق با احکام و شریعت اسلامی خصوصاً از نوع شیعۀ آخوندی را نباید عرب ستیزی تعبیرکرد، البته به ناچار برآورندۀ تقابلاتی(نه چندان جدی)میگردد وتا شریعت شیعه قائم است اجتناب ناپذیر نیز هم، وگمان نمی کنم حکومت حاکمه راهبردی برای رهایی از سقوط در آن بیابد. اما با بخش پایانی متن فوق هم نظرم، با نیک نگریستن در وجود خود این مهم را دریابیم؛که این کهن سرزمین با مردمانش به «ایران »معنا می‌بخشد و این مردمان من و تو و همۀ ما ایرانیان هستیم فرد فردمان. اگر در این راستا به درکِ اصلِ به جِد لازم برسیم آنگاه آیندۀ ایرانی که آرزویش را داریم خواهیم رسید.

  4. ماکان

    من نویسنده این مطلب را مطلقا نمیشناسم اما
    حضرت
    لطف کرده و کل “کاغذ” را منتشر کنید بلکه ما هم با عقل ناقصمان چیزی دستگیرمان شود

  5. ناشناس

    نوشتار به نظر من کاملاً دقیق و منطبق بر یافته های موجود در کل سیستم ارتباط جمعی است. بعضی از اشخاص متین و شناخته شده مثل مهندس شریعتمداری را مورد هجوم قرار می دهند که می تواند سبب دلسردی برخی از آذری های عزیز شود. و با نظر ایشان موافقم که رفتار تخریبی حکومت بسیار بسیار زیرکانه است که عمداً دارای پوشش کم دانی وبلاهت است. (آقای مهندس شریعتمداری جمهوری خواه هستند که با تمام احترامی که برای ایشان قائلم ولی طرفدار پادشاهی مشروطه هستم).

  6. ناشناس

    مردم ایران نه یهـود ستیز هـستند و نه عرب ستیز و ووو
    این چپهـاى اسلامى شده یهـود ستیزى را مد کردنند
    مشکل مردم ایران مذهـب و خرافات اسلامى است ونه عربهـا
    مردم ایران سالهـاست که با ایرانیت و فرهـنگ ایرانى هـم پیمان شدن
    برگزارى نوروز. جشن سورى و ووووو با تمام سختى هـا و مزاحمتهـاى ج ا ✌️و حالا هـم کوروش بزرگ

  7. بشر

    ضمن تایید این مقاله روشنگرانه، بنظرم طرح مذکور، بورژوازی شیعه ساکن در حاشیه مناطق کویری ایران را که از قضا شهرهای بزرگ ایران و تهران در آن واقع شده، هدف قرار داده است. مردمان ساکن در مناطق کوهستانی و همچنین مناطق مرزی و پیرامونی، کمتر تحت تاثیر القائات شووینیستی، عرب هراسانه و یهود ستیزانه هستند. متاسفانه بورژوازی شیعه برون مرزی نیز که ممکن است با خلافت شیعه همدلی نداشته و یا حتی مخالف باشند، اغلب چنین رفتارهایی ناشی از خودبزرگ پنداری متوهمانه را از خود بروز می دهند.

Comments are closed.