مسعود علیزاده یکی از شاهدان کهریزک: مجید مقدم دیده نمی‌شود و این یک درد است

- «مشکل اصلی که بر آن تاکید می‌کنم و دوست دارم حتما آن را منتشر کنید این است که زمانی که مجید بیرون از زندان بود از همان سال‌های ۸۸ به دیدن خانواده‌های کشته‌شدگان ۸۸، زندانیان سیاسی و کشته‌شدگان کهریزک می‌رفت و برای این کار وقت می‌گذاشت، ولی از زمانی که مجید به زندان افتاد دیگر نادیده گرفته شد، حتی یک نفر از این خانواده‌ها به مادر مجید تلفن نزد و جویای حالش نشد.»
- «تا قبل از به زندان افتادن مجید بسیاری از این خانواده‌ها مثل خانم‌ها کریم بیگی، فرج‌زاده، خانم اعرابی و خانواده‌های کشته‌شدگان کهریزک می‌گفتند مجید پسر و برادر ماست ولی حالا هیچکدام از آنها از این پسر و برادر یادی نمی‌کنند. برای من سوال است که در یک مقطعی او پسر و برادر شماست ولی وقتی این پسر به زندان می‌افتد دیگر پسر شما نیست؟»

چهارشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۷ برابر با ۲۱ نوامبر ۲۰۱۸


فیروزه رمضان زاده- مجید عابدین زاده مقدم فعال مدنی و سیاسی است که از ۱۱ آبان ماه ۱۳۹۵ در حال تحمل سه سال حبس در بند ۸ زندان اوین است. مسعود علیزاده دوست نزدیک این زندانی سیاسی و از بازداشت‌شدگان و شاهدان عینی فجایع کهریزک معتقد است خانواده‌های کشته‌شدگان ۸۸ و زندانیان سیاسی نه تنها مجید مقدم را نادیده گرفته‌اند بلکه در طول این مدت که او در زندان بوده از خانواده او دلجویی هم نکرده‌اند.

مجید عابدین‌زاده مقدم

مسعود علیزاده به کیهان لندن می‌گوید: «مشکل اصلی که بر آن تاکید می‌کنم و دوست دارم حتما آن را منتشر کنید این است که زمانی که مجید بیرون از زندان بود از همان سال‌های ۸۸ به دیدن خانواده‌های کشته‌شدگان ۸۸، زندانیان سیاسی و کشته‌شدگان کهریزک  می‌رفت و برای این کار وقت می‌گذاشت، ولی از زمانی که مجید به زندان افتاد نادیده گرفته شد، حتی یک نفر از این خانواده‌ها به مادر مجید یک تلفن نزد و جویای حالش نشد. مجید از این موضوع بسیار ناراحت است، خود مجید هم به من گفته که برای همه آنها در سرما و گرما وقت گذاشتم و برای خانواده‌های کشته‌شدگان کهریزک چقدر به بهشت زهرا رفتیم چقدر به دادگاه رفتیم و پیگیری کردیم.»

مسعود علیزاده

این زندانی سابق بازداشتگاه کهریزک معتقد است که بین خانواده‌های کشته‌شدگان ۸۸ و کهریزک اختلاف سیاسی وجود دارد: «گرایش مجید همچنان جنبش سبز است در حالی که همه خانواده‌های کشته‌شدگان مثل روزهای اول به این جنبش گرایش ندارند مثلا خانم کریم بیگی، خانم فرج‌زاده یا آقای نوریزاد دیگر سبز نیستند و فقط منتقد حاکمیت‌اند و با سبزها زاویه پیدا کرده‌اند. تا قبل از به زندان افتادن مجید بسیاری از این خانواده‌ها مثل خانم‌ها کریم‌بیگی، فرج‌زاده، خانم اعرابی و خانواده‌های کشته‌شدگان کهریزک می‌گفتند مجید پسر و برادر ماست ولی حالا هیچکدام از آنها از این پسر و برادر یادی نمی‌کنند. برای من یک سوال است در یک مقطعی او پسر و برادر شماست ولی وقتی این پسر به زندان می‌افتد دیگر پسر شما نیست؟»

مجید در کنار خانواده‌‌ی کشته‌شدگان «جنبش سبز»

به گفته علیزاده، بیشتر این خانواده‌ها از زندانیانی مثل آرش صادقی بارها نوشته‌اند و حمایت کرده‌اند اما یک کلمه در مورد وضعیت جسمانی مجید ننوشته‌اند در حالی که همه این افراد با هم زمانی دوست بوده‌اند. چطور وقتی فلان زندانی آزاد می‌شود همه به دیدن خانواده او می‌روند از طرف حاکمیت هم برای این رفت و آمدها مشکلی ایجاد نشده وگرنه این خانواده‌ها دور هم جمع نمی‌شدند.

مادر سعید زینالی که چند سالست مفقود است و از او خبری نیست از آزادی مجید مقدم حمایت می‌کند

او ادامه می‌دهد: «من اگر زندان هستم توقع دارم یک نفر بیاید، دست خانواده‌ام را بگیرد، به مادرم زنگ بزند، حالش را بپرسد، آیا مادر و پدرم چیزی لازم دارند؟ آیا زندانی که در زندان خرج دارد چیزی لازم دارد؟ من هم ناراحتم، چون خودم دیده‌ام مجید همیشه در کنار این خانواده‌ها بود ولی هیچ دلجویی از او نکردند.»

این شاهد عینی جنایات کهریزک اضافه می‌کند: «زمانی که خبرهای کهریزک داغ بود خیلی‌ها با من و مجید مصاحبه می‌کردند ولی چرا زمانی که یک زندانی کهریزک به ۳ سال زندان محکوم می‌شود، بیشتر رسانه‌ها در مورد او سکوت می‌کنند ولی افرادی که نه حبس کشیده‌اند و نه فعالیت سیاسی چندانی در ایران داشته‌اند در رسانه‌ها به عنوان فعال مدنی شناخته می‌شوند! چرا کسی که جوانی خود را در این راه گذاشته و هیچگاه برای منافع خودش فعالیت سیاسی نکرده و هنوز در زندان است دیده نمی‌شود؟ این یک درد است.»

آشنایی مسعود علیزاده و مجید عابدین زاده مقدم به سال ۸۸ بر می‌گردد: «زمانی که مرا بازداشت کردند و به پلیس پیشگیری میدان انقلاب بردند با مجید آشنا شدم؛ آنموقع ۲۷ ساله بودم و مجید ۲۲ سال داشت. او زمان بازداشت سرباز بود و به مرخصی ۲ روزه آمده بود. در پرونده او اتهام داشتن ۴ لیتر بنزین گذاشته بودند ولی مجید بارها این اتهام را رد کرده بود؛ درواقع این اتهام را برای زدن برچسب اغتشاشگری به او زده بودند.»

مسعود علیزاده همراه با مجید عابدین زاده مقدم به مدت ۶ روز در بازداشتگاه کهریزک بسر برد: «در آنجا همه را با هم یکجور شکنجه می‌کردند؛ وقتی از کهریزک به اوین رفتیم مجید در قرنطینه‌ی یک در اتاق ما بود؛ آنجا با مجید خیلی صمیمی‌شدم چون خانه آنها چهار پنج خیابان پایین‌تر از خانه ما در کرج بود. حدود ۲۲ روز بعد از اوین آزاد شدم؛ مجید هم چند روز قبل از من آزاد شده بود. وقتی از زندان آزاد شدم شماره مجید را داشتم با هم ارتباط گرفتیم. یک‌بار صحبت از شکایت از مامورین نیروی انتظامی‌ به میان آمد. از دادسرای نیروهای مسلح به ما زنگ زدند برای پیگیری پرونده، من به همراه مجید و چند دوست دیگر به تهران رفتیم و شکایت‌مان را ثبت کردیم. برای پیگیری پرونده کهریزک من و مجید به جاهای مختلف می‌رفتیم و صحبت می‌کردیم آقای روح‌الامینی، پدر محسن روح‌الامینی که در کهریزک کشته شد، معرفی می‌کرد و مثلا می‌گفت بروید به مجلس با آقای مطهری و دهقان نایب صحبت کنید.»

او به ارتباط نزدیک خود و مجید عابدین زاده مقدم با خانواده‌های کشته‌شدگان ۸۸ اشاره می‌کند: «مجید ارتباط نزدیکی با مادر سهراب اعرابی، لادن مصطفایی همسر علی حسن پور از کشته‌شدگان ۲۵ خرداد ۸۸، مادر ندا آقاسلطان و خانم کریم بیگی داشت. بیشتر مواقع با مجید از کرج به بهشت زهرا به دیدنشان می‌رفتیم. سر خاک عزیزانشان می‌رفتیم، برای همدردی در کنارشان بودیم. مجید همیشه به دیدن تک‌تک این خانواده‌ها می‌رفت؛ قبل از خروجم از ایران شب‌های عید و موقع سال تحویل به دیدن خانواده‌های کشته‌شدگان ۸۸ و بعضی از خانواده‌های زندانیان سیاسی می‌رفتیم. مجید از این لحاظ همیشه سنگ تمام می‌گذاشت و ارتباط خوبی با خانواده‌های کشته‌شدگان کهریزک داشت.»

این زندانی سابق کهریزک ادامه می‌دهد: «در سال ۹۰ من و مجید و حسین نصر اصفهانی با یکی از دوستان که اسمش یادم نیست از سعید مرتضوی شکایت کردیم. خودشان به ما زنگ زدند و گفتند بروید دادسرای کارکنان دولت شعبه ۱۵ و از سعید مرتضوی شکایت کنید. ما هم هماهنگ کردیم با آقای کامرانی پدر محمد کامرانی و آقای جوادی‌فر پدر امیر جوادی‌فر برای شکایت به آن محل رفتیم. آنجا ما را به عنوان شاهد خواستند و در آن جلسه اتفاقات رخ‌داده را شرح دادیم. در آن جلسه قاضی حیدری‌فر با جملاتی مثل «پدرتون رو درمیارم» ما را تهدید کرد!»

مجید مقدم و آرش صادقی بر مزار کشته‌شدگان

علیزاده معتقد است: «حکومت با مجید یک مشکل داشت چون از ابتدا پیگیر پرونده کهریزک بود. من که از ایران خارج شدم و دستشان به من نرسید اما مجید در ایران ماند و همچنان پیگیر پرونده بود و حکومت از دور هم جمع شدن بازمانده‌های کهریزک و خانواده‌های کشته‌شدگان ۸۸ وحشت داشت.در بسیاری مواقع وزارت اطلاعات هشدار می‌داد که با هم نباشید و از هم فاصله بگیرید.»

این شرایط ادامه داشت تا اینکه مجید عابدین‌زاده مقدم در اوایل سال ۱۳۹۳ به ترکیه رفت و در مورد جنایت‌ها و فجایع کهریزک با کمپین حقوق بشر ایران مصاحبه‌ای انجام داد: «این مصاحبه ویدئویی به همراه رفت و آمدهایش با خانواده‌های کشته‌شدگان و انتقاداتی که او از مرتضوی و حکومت در صفحه فیس‌بوکش می‌نوشت باعث شد که چند ماه پس از بازگشت به ایران در آذرماه همان سال دستگیر و به سه سال زندان محکوم شود.»

عابدین‌زاده مقدم در آذرماه سال ۹۳ بازداشت و در دادگاه بدوی به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد. پرونده او برای بررسی به شعبه ۳۹ دادگاه تجدید نظر ارسال و این حکم به ۳ سال حبس کاهش یافت.

مسعود علیزاده می‌گوید: «تا جایی که می‌دانم مجید برای انجام یک کار به ترکیه رفته بود و درخواست پناهندگی هم نداده بود. وقتی به ایران برگشت با آرش صادقی، آتنا دائمی، آتنا فرقدانی و گلرخ ابراهیمی‌آشنا شد و همین آشنایی باعث شد که برای همه آنها یک پرونده درست کردند و همه آنها را به زندان محکوم کردند.»

«اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸»، «دیدار با خانواده کشته‌شدگان سال ۸۸»، «حمایت از زندانیان سیاسی و ملاقات با آنها» و «بازگویی حوادث کهریزک از طریق مصاحبه با رسانه‌ها» از دلایل صدور حکم ۳ سال حبس این فعال مدنی در دادگاه انقلاب بوده است.

مسعود علیزاده از شرایط جسمانی مجید عابدین‌زاده مقدم در زندان چنین می‌گوید: «به خاطر اینکه در کهریزک با لوله به کمرش زده بودند از آن زمان همچنان کمردرد دارد؛ چند وقت پیش هم برای درمان  کمردردش به دکتر مراجعه کرده بود. سال ۹۶ مجید در زندان، یک بار دست به اعتصاب غذا زد به این دلیل که با وجود کمردرد شدید می‌خواستند او را با دستبند و پابند به بیمارستان ببرند و مجید قبول نکرد و حدود ۱۵ روز دست به اعتصاب غذا زد ولی متاسفانه بیشتر رسانه‌های خارج از ایران بجز یکی دو رسانه خبر اعتصاب غذای او را پوشش ندادند. البته کمردرد مجید بدون توجه مسئولان بهداری زندان اوین به قوت خودش باقیست، مثلا هر دو هفته یک بار باید یک آمپول به شکم و ران پای او تزریق شود اما او را به بیمارستان منتقل نمی‌کردند و بهداری زندان هم رسیدگی نمی‌کرد و مجید هم به خاطر بی‌توجهی به رسیدگی پزشکی همیشه معترض بوده.»

وضعیت کمردرد مجید مقدم به حدی شدید است که به گفته علیزاده در بیشتر مواقع بدون کمک هم‌بندی‌هایش نمی‌تواند از تخت بلند شود: «پزشک بیمارستان گفته بود که باید بر روی تخت طبی بخوابد اما مسئولان زندان به این مسئله توجهی نمی‌کنند. مرخصی‌های او هم هر بار برای پیگیری درمان کمردردش بوده.»

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱ / معدل امتیاز: ۵

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=137298