تأملات بهنگام؛ خون به پا خواهد شد؟!

- برخلاف تبلیغات چهل ساله‌ی حکومتی، جمهوری اسلامی هیچگاه حکومت پشتیبان کارگران نبوده است. از همان نخستین روزهای پس از انقلاب شوم ۱۳۵۷، هر گونه کوششی که از طرف کارگران برای تشکیل نهادهای مستقل صنفی، سندیکاها و اتحادیه‌های کارگری صورت گرفت، با سرکوب شدید حکومتی مواجه گردید.
- در حال حاضر، هر دو طرف درگیر در ماجرای اعتراضات کارگری هفت‌تپه در وضعیتی برگشت‌ناپذیر قرار گرفته‌اند. کارگران به انتهای صبر و توان اقتصادی‌شان رسیده‌اند و حکومت به نقطه‌ای رسیده که هر تصمیمی- حتی بی‌عملی‌اش- می‌تواند موجب تحقیر و شکستش ‌شود. دو فرض بیشتر متصور نیست...

پنج شنبه ۱ آذر ۱۳۹۷ برابر با ۲۲ نوامبر ۲۰۱۸


یوسف مصدقی – دیدنِ رنج آدمیان، هر کجای دنیا که باشند، دلخراش و جانگزاست. این ماجرا وقتی تلخ‌تر می شود که رنج‌دیدگان همزبان یا هموطن شما باشند و تظلم‌خواهی‌شان را در گوشه‌ای از خاکِ به یغما رفته، فریاد کنند. وطن ما در این چهاردهه‌ی اخیر، گوشه‌گوشه‌اش پر بوده از این فریادها و یاری طلبیدن‌های مظلومانه که شوربختانه بیشینه‌ی آنها در نهایت سَبُعیت توسط فرقه‌ی تبهکار حاکم سرکوب شده‌اند. در این چهل سال، پاسخ هر اعتراضی- فارغ از ماهیتش- تنها داغ و درفش بوده و سرنوشت معترضین هم اعدام و حبس و آوارگی. این سرکوب مدام و مستمر، جامعه را از خشمی آکنده است که به زودی در شدیدترین حالت ممکن پدیدار خواهد شد و به قول مارکس، هرچه به ظاهر مستحکم و پایدار است را بخار خواهد کرد.

دور جدید اعتصابات کارگران جان‌ به ‌لب‌ رسیده‌ی صنایع نیشکر هفت‌تپه، سومین هفته‌ی خود را پشت سر می‌گذارد. چنانکه از ظواهر امر پیداست، این دور از اعتصابات با همه‌ی ادوار قبلی تفاوتی اساسی دارد. کارگران این‌بار نه تنها برای مطالبه‌ی حقوق معوقه‌ی خود به میدان آمده‌اند بلکه بیشتر از آن به دنبال سلب مالکیت از مدیران فاسدِ وابسته به حکومتِ مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه‌اند. معترضین خواهان بازگشت مالکیت شرکت به بخش دولتی و اداره‌ی آن توسط هیأتی منتخب از سوی کارگران هستند.

شاید در نگاه اول، این خواسته‌ی معترضین آنچنان غیرعادی جلوه نکند ولی اگر قدری به آن بیندیشیم، خواسته‌ی کارگران معترض، تغییر بنیادین وضع موجود است که تفاوتی با انقلاب در عرصه‌ای که مورد اعتراض واقع شده ندارد. خواسته‌ی کارگران معترض به این می‌ماند که به مسلمانان جهادگر و غارتگر صدر اسلام پیشنهاد کنید که نه تنها بدون مقاومت اموال غنیمتی و مسروقه حاصل از گردنه‌بگیری و جهاد را تحویل صاحبان اصلی و بی‌سلاحشان بدهند بلکه خودشان هم مثل بچه‌ی آدم راه و رسم زندگی‌شان را عوض کنند و به حرفه‌ای آبرومند بپردازند. اگر دزدان مسلمان چنین کنند، هویت خود را از دست می‌دهند و وضعیت رابطه‌شان با قربانیان و مالباختگان، دچار تغییری بنیادی می‌شود. بنابراین شک نیست که پذیرش خواسته‌ی کارگران از سوی صاحبان قدرت، با وجود ظاهر ساده‌اش، مستلزم تغییری انقلابی در نوع زیست و حکومت‌ورزی فرقه‌ی تبهکار اشغالگر کشور است.

برخلاف تبلیغات چهل ساله‌ی حکومتی، جمهوری اسلامی هیچگاه حکومت پشتیبان کارگران نبوده است. از همان نخستین روزهای پس از انقلاب شوم ۱۳۵۷، هر گونه کوششی که از طرف کارگران برای تشکیل نهادهای مستقل صنفی، سندیکاها و اتحادیه‌های کارگری صورت گرفت، با سرکوب شدید حکومتی مواجه گردید. مرجعیت شیعه که پایه‌های قدرتش همواره از وجوهات آلوده‌ی بازاریان و خمس و سهم امام زمینداران و اربابان سنتی تحکیم می‌شد، بر مبنای احکام فقهی همواره منافع و مالکیت بازاریان و زمین‌داران مسلمان را ارجح بر کارگران یک‌لاقبای مزدبگیر دانسته و قدرت گرفتن این طبقه‌ی زحمتکش را همواره خطری برای منافع خود و طبقات حامی‌اش فرض کرده است. مضاف بر این سابقه‌ی تاریخی، از زمان تشکیل جمهوری اسلامی، کارگران به واسطه‌ی هویت اجتماعی و قدرت بالقوه‌ی طبقاتی‌شان، همواره خطری جدی برای طبقه‌ی حاکم تلقی شده‌اند و هر گونه‌ تقویت کارگران و تشکل آنها، تهدیدی تمام‌عیار برای فرقه‌ی تبهکار به حساب می‌آمده است.

به سبب همین ترس از قدرت‌ گرفتن طبقه‌ی کارگر بود که تدوین، اصلاح و تصویب قانون کار در دهه‌ی سراسر نکبت شصت خورشیدی، تبدیل به جنجالی‌ترین و توان‌فرساترین موضوع قانونگذاری در تاریخ جمهوری اسلامی شد. این قانون که یکی از عقب‌مانده‌ترین متون مربوط به رابطه‌ی کارگر و کارفرما در مقایسه با معیارهای بین‌المللی است و همواره ابزاری برای سرکوب کارگران و زحمتکشان بوده است، تازه برخلاف نظر فقهای شورای نگهبان و بخش راستگرای حکومت جمهوری اسلامی، در مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب گردید و به مرحله‌ی اجرا در آمد. فارغ از ماهیت عقب‌مانده‌ی این قانون، حتی همین متن الکن و ناکارا هم به درستی اجرا نمی‌شود زیرا در نهایت، بنا به نظر طبقه‌ی حاکم که پشتوانه‌ی فقهی هم دارد، رابطه‌ی کارگر و کارفرما– بی‌توجه به نامتوازن بودنِ قدرت طرفین در این رابطه- نباید توسط هیچ قانون یا قدرت ثالثی نظارت شود.

جمهوری اسلامی از همان روز نخست ظهورش، حکومت دزدان، دلالان و اوباش بوده است. در سرشت اسلامی- شیعی فرقه‌ی تبهکار کسب درآمد از راه تولید و زحمتکشی، جایی ندارد. بنا به همین طبیعتِ غیرمولد، مصادره و غارت اموال دیگران که در واقع شکلی از غنیمت گرفتنِ از مشرکین و کفار فرض می‌شد، سرلوحه‌ی بیشتر فعالیت‌های اقتصادی مدیران جمهوری اسلامی قرار گرفت. چنین بود که هر واحد صنعتی و تولیدی سودآور و پررونقِ پیش از انقلاب، پس از مصادره به سرعت به زیان‌دهی رسید و سپس با حیله‌ی خصولتی شدن ( یعنی واگذاری مفت و مجانی واحدهای صنعتی دولتی به وابستگان فرقه‌ی تبهکار تحت عنوان خصوصی‌سازی)، به غارت رفت. طی دو دهه‌ی اخیر، اموال و دارایی‌های هر واحد تولیدی که خصولتی شده، به سرعت به یغما رفته و کارگران این واحدها به اشکال مختلف نابود شده‌اند.

حکومت جمهوری اسلامی بیش از هر حکومت دیگری در زمان حاضر، نماینده‌ی مافیای دولتی افسارگسیخته است. وابستگانِ به‌اصطلاح سرمایه‌دار این حکومت، هیچ تمایلی به تولید، کارآفرینی، سرمایه‌گذاری طولانی‌مدت و سالم ندارند. این گروه به هر چه در وطن ماست، به چشمِ غنیمت می‌نگرند که باید هر چه سریع‌تر به مالکیت آنها در آمده و به پول تبدیل شوند. از چشمِ این مافیا، اموال و کارگران واحدهای تولیدی و کارخانه‌های خصولتی شده، چیزی جز کالاهایی برای ثروتمندتر شدن گانگسترهای فرقه‌ی تبهکار نیستند. در این مسیر، بخش‌هایی از طبقه‌ی متوسط جامعه هم به مافیای حاکم یاری می‌رساند.

رنج کارگران معترض هفت‌تپه- حتی بیش از فقر و نابرخورداری هولناکی که به آن دچارند- ناشی از نادیده گرفته شدن آنها از ناحیه طبقه‌ی متوسط دلال‌مآب و چهره‌های سرشناس یا همان سلبریتی‌های جامعه است. جماعتی که برای ماجرای خاشقجی و جریان بازگشت تحریم‌ها‌ علیه حکومت جمهوری اسلامی، پستان به تنور چسباندند و های و هویشان فضای مجازی را پر کرده بود، درباره‌ی کارگران معترض لالمانی گرفته‌اند و قفل سکوت بر دهان زده‌اند. سلبریتی‌های وابسته به فرقه‌ی تبهکار، پلیدترین بخش جامعه‌ی ایران هستند که در عین بی‌هنری تنها به مدد وقاحت و خودفروشی، به آنچنان آلاف‌اولوفی رسیده‌اند که حتی در خیال یک کارگر اعتصابی هم نمی‌گنجد. دریغ از یک آدم باشرف میان این خیل پرمدعای بی‌درد!

در حال حاضر، هر دو طرف درگیر در ماجرای اعتراضات کارگری هفت‌تپه در وضعیتی برگشت‌ناپذیر قرار گرفته‌اند. کارگران به انتهای صبر و توان اقتصادی‌شان رسیده‌اند و حکومت به نقطه‌ای رسیده که هر تصمیمی- حتی بی‌عملی‌اش- می‌تواند موجب تحقیر و شکستش ‌شود. دو فرض بیشتر متصور نیست، یکی پذیرش تقاضای کارگران هفت‌تپه است که موجب افزایش مطالبات از سوی دیگر معترضین در جای‌جای کشور خواهد شد و فرض دوم عدم پذیرش مطالبات اعتصابیون و سرکوب آنهاست که باعث افزایش نفرت و نارضایی داخلی و بهانه برای گسترش فشارها از سوی جامعه‌ی جهانی می‌شود. در هر دو فرض بالا، فرقه‌ی تبهکار به مرز فروپاشی خواهد رسید.

اکنون همان زمان است که کارگران جز زنجیرهایشان چیزی برای از دست دادن ندارند و حاکمان نیز منابع و مشروعیت خود را برای ماندگاری و سرکوب مستمر معترضین از دست داده‌اند. شوربختانه، در چنین وضعیتی که حکومت نه تنها قادر به پاسخ داده به مطالبات معترضان نیست و همچنین با ترفند و نیروی سرکوب تلاش می‌کند آنها را خاموش نگه دارد، حرکت بعدی طرفین ماجرا جز رویارویی سرشار از خشونت نخواهد بود. با ادامه‌ی این شرایط به نظر می‌رسد که خون به پا خواهد شد.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=137393

14 دیدگاه‌

  1. ریرا

    بعد از شریعتی مدتی سر مردم رو با مزدورهایی مثل سروش و ملکیان و شبستری گرم کردن. ملکیان سر کلاسهاش وقتی اسم خمینی رو میبرد سه بار صلوات میفرستاد. بعد از مدتی گند اینا هم درومد. سروش الان برای ارائه ی یه سخنرانی تن و بدنش میلرزه که کسی نیاد به هم بزنه جلسه رو. ملکیان تاریخ ایران رو کلاً بی اعتبار میدونه و میگه اصلاً همه چی بعد از اسلام شروع شد. یعنی گاو در مقابل ملکیان بقراطه. تازه خیلی ها متوجه تقلب ها و دزدی های علمی و ادبی ملکیان و سروش شدن ولی خیلی رسانه ایش نکردن. الانم میبینیم که این سه تا به اضافه ی یوسف اباذری بی سواد که فقط ادا درمیاره لام تا کام حرف نمیزنن.

  2. ریرا

    چپ مذهبی دیگه با هیچ نیرنگی نمیتونه به درون ذهن ایرانیهای موبایل به دست وارد بشه. زمان شریعتی گذشت که هیچ کس با مارکس آشنا نبود و شکمها سیر بود و مردم عشق فیلمهای جنگی داشتند و کردند اونچه نباید میکردن… الان یک زن کارگر رو میبینی که فقط آزادی و احترام میخواد و براشم میجنگه و از هیچ کسی هم هراس نداره. الان دیگه کسی برای افکار توده ای و شبه توده ای تره هم خورد نمیکنه حتی اگر به زور هم لباس تجدد به تن این حرف ها کرده باشن.

  3. به «ایران برای همه»

    جانم ، تشیع «میراث فرهنگی ملت ایران» نیست ، بلای فرهنگ وتاریخ مردم ایران ودشمن کشور ایران است.

  4. بشر

    شیعه گرایی، خلافت شیعه، بورژوازی شیعه و رانت نفتی چهار عامل اصلی فلاکت و نکبت و سیه روزی و تبهکاری و فساد و جنایت کنونی هستند. با کم شدن و یا به صفر رسیدن رانت نفتی در اثر تحریمها و همچنین تضعیف و یا سرنگونی خلافت شیعه، دو عامل دیگر باقی می مانند که کماکان مانعی برای بهروزی و توسعه ایران خواهند بود. تشیع و قدرت بورژوازی شیعه نیز می بایست تضعیف گردند.

  5. كریم

    این مقاله به شدت «بو» ى چپ می‌دهد

  6. فربد

    حکایت جیم۔الف و کارگران حکایت جمشید و سازنده جام جهان‌نماست که بلافاصله بعد رسیدن به قدرت، او را کشت تا دیگر هیچ «جمشید» دیگرى امکان به حضور رسیدن نداشته باشد؛ این کارگران بودند که «رژیم» [سابق] را عملأ ساقط کردند و رژیم [کنونى] به خوبى این را مى‌داند۔

  7. Faryad

    «سید‌مهدی صدرالساداتی» روحانی‌یی که به خاطر ماجرای ده ونک و دانشگاه الزهرا مدتی بازداشت بود و گویا آزاد شده است در مورد غذا خوری مجلس نوشته بود: «ـ دیروز در مجلس شورای اسلامی ناهار دعوت بودم، هنوز نماز عصر را نخوانده بودم که وارد سالن غذاخوری شدم و میزها تقریباً پر بود و هنوز باورم نمی‌شود که ناهار مجلس سلف سرویس با چند نوع کباب، خورشت[خورش]، جوجه، کشک بادمجان (که ظاهراً دیر رسیده بودم و تقریباً تمام شده بود)، چند نوع سالاد، دلستر، دوغ و میوه باشد!»
    در جلسات کمیسیون مجلس هم پذیرایی خوبی از نمایندگان انجام می‌شود. وقتی در صحن هستند هم مورد پذیرایی قرار می‌گیرند با شیر و کیک!.

  8. 3sattar beheshti

    و از شما خواستار ارزیابی منصفانه و عادلانه‌ی اسناد و شواهد و نیز دسترسی بازداشتی‌ها به وکیل مدافع به انتخاب خود و تشکیل دادگاهی شفاف هستیم. برخی از ما اعلام آمادگی می‌کنیم شواهد اثباتی لازم را ارائه و یا شخصا شهادت دهیم.»

  9. 2sattar beheshti

    اتهام این افراد در ابتدا “جاسوسی” عنوان شد!. اما چندی بعد اتهام چهار نفر از این تعداد به “افساد فی‌الارض” تغییر یافت !که می‌تواند مجازات زندان، تبعید یا اعدام در پی داشته باشد.
    در این نامه آمده که این هشت زندانی زندگی خود را صرف حفاظت از حیات وحش و محیط زیست در کشورشان ایران کرد‌ه‌اند و بدین گونه در سطح بین‌المللی همواره کوشیده‌اند نام ایران را به عنوان حافظ محیط زیست و حیات وحش زنده نگه دارند. این فعالیت آن‌ها همواره در نهادهای بین‌المللی مورد تقدیر قرار گرفته است..
    این کارشناسان و پژوهشگران محیط زیست در پایان نامه خود می‌نویسند: «ما این فعالان محیط زیست را بی‌گناه می‌دانیم

  10. 1sattar beheshti

    نامه‌ای به امضای ۳۳۷ تن از استادان، کارشناسان و فعالان محیط زیست در دانشگاه‌ها و نهادهای معتبر بین‌المللی از طریق نماینده حکومت ایران در سازمان ملل به علی خامنه‌ای، ارسال شده است.
    این نامه در ارتباط با محکومیت هشت فعال محیط زیست است که در زندان‌های جمهوری اسلامی به سر می‌برند و در دادگاه‌هایی پشت درهای بسته به اتهام جاسوسی و “افساد فی‌الارض” به اعدام محکوم شده‌اند!!.
    نویسندگان نامه می‌نویسند بیش از ۹ ماه است که مراد طاهباز، سام رجبی، امیرحسین خالقی، هومن جوکار، سپیده کاشانی، نیلوفر بیانی، طاهر قدیریان و عبدالرضا کوهپایه بازداشت شده‌اند و در این میان کاووس سیدامامی جان باخته است!.

  11. بیداد

    کلمه »جانگزا« معادل کلمه »جانگداز« می‌باشد!

    ضمناً در پاسخ کامنتی که میراث فرهنگی ایرانیان را تشیع دانسته!! باید گفت: مردم ایران قبل از حمله مسلمانان، تمدن و فرهنگی غنی داشتند که خوشبختانه هنوز هم پایدار و جاودان است. در خصوص آمار جمعیت معتقد به تشیع هم صحبتهای ضد و نقیض فراوانی گفته شده است. لذا با توجه به اینکه آمارهای جمهوری اسلامی هرگز درست نبوده‌اند، می‌توان گفت که شیعیان بزرگترین اقلیت دینی کشور هستند، و نه الزاماً اکثریت جمعیت ایران.
    شایان ذکر است که ج.ا در ماههای آینده توان فروش نفت را بکلی از دست خواهد داد، و میراث دروغین اسلام شیعه را توسط خلخالی‌ها و قتلهای زنجیره‌ای و افشاگری‌های منتظری‌ها از دست داد. بیدار شو هموطن!

  12. پیمان جهان بین

    جمله ای زیبا گرچه لبریز از غم ، دیدن جانگزاز درد و رنج هموطن تو ، همزبان ما . اما کار ما تنها نظارت درد و غم و رنج و غصه نیست ،مردم گرسنه اند ،کارگر نان ندارد ،اجاره خانه ندارد ، سید علی منحوس د ر لاته رهبری ماهی قزل آلا کوفت میکند ،سیب گلاب تناول و تریاک اصل افغان میکشد . ولایتی ، منقل را بیار …خیلی ترسیده ام . دژمن پشت دیوار ، دژمن ،دژمن،عمله ها ،منظور ابلیس مهاجم طبقه شریف کارگر است ، اهریمن !

  13. ایران برای همه

    اگر جمهوری اسلامی تا به امروز به حیات خود ادامه داده است علت آن را باید در دو عامل جست ۱.نفت ۲. میراث تشیع. روحانیون حاکم بر ایران توانسته اند تا به امروز با پول نفت و اعتقاد شیعی اکثریت مردم ایران به مدت چهل سال بر ایران حکم برانند. متاسفانه باید گفت آنها از این میراث طبیعی(نفت) و میراث فرهنگی ملت ایران ( تشیع)بدترین و بیشترین سوء استفاده را برده اند. ظاهرا ترامپ و دولتش این مساله را به خوبی درک کرده اند و به همین دلیل دو اقدام را همزمان در مورد ایران انجام میدهند اول تحریم نفتی جمهوری اسلامی دوم برملاکردن چهره واقعی حاکمان و دولتمردان جمهوری اسلامی.تا زمانی که این دو عامل در دستان حاکمان جمهوری اسلامی باقی بماند ساقط کردن آنها امکان پذیر نیست.

  14. saeed

    what a wonderful article.KEEP writing for all people.WE DESERVE TO HAVE BEST LIFE.

Comments are closed.