گذشت زمان نمی‌تواند و نباید مانع کشف حقیقت شود

- شیرین عبادی به حرف‌های متهمان در زمان بازجویی اشاره کرد که نوشته بودند تنها مجری دستورات بودند و حتی بابت شرکت در چنین عملیات‌هایی اضافه حقوق و پاداش‌ها هم گرفته‌اند.
- پرستو فروهر تاکید کرد: دادخواهی ما، به پیگیری قضایی یا درخواست پشتیبانی از نهادهای مدافع حقوق بشر محدود نبوده است بلکه تلاشی بوده است برای ایستادگی در برابر سرکوب سیاسی.
- عبدالکریم لاهیجی به عدالت در دوره انتقال اشاره کرد و گفت در آن دوران باید بدانیم چه مکانیزم‌هایی را برای کشف حقیقت باید به وجود آورد تا جامعه به سمتی برود که ظلم و بدی در آن عادی نباشد.

شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۷ برابر با ۰۸ دسامبر ۲۰۱۸


کتایون حلاجان (+عکس) سازمان گزارشگران  بدون مرز روز چهارشنبه ۶ دسامبر ٢٠١٨ به‌ مناسبت «بیستمین سالگرد کشتار روزنامه‌ ‌نگاران و روشنفکران در ایران»  مراسمی‌در پاریس برگزار کرد. این مراسم میزبان  شیرین عبادی حقوقدان، قاضی سابق، فعال حقوق بشر و برنده جایزه  صلح، نوبل پرستو فروهر نویسنده، فعال حقوق بشر و فرزند داریوش و پروانه فروهر و همچنین عبدالکریم لاهیجی رییس پیشین فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر بود.

برخی از جانباختگان قتل‌های زنجیره‌ای

این برنامه در سالن اجتماعات خبرگزاری فرانسه AFP برگزار شد. عنوان این مراسم «علیه بخشودگی از مجازات و فراموشی» بود. در سرآغاز برنامه شیرین عبادی به یاد و احترام تمام کشته شدگان حضار را به یک دقیقه سکوت دعوت کرد.  شیرین عبادی تاکید کرد که امروز سی‌امین سالگرد قتل زندایان سیاسی است و همچنین بیستمین سالگرد قتل‌هایی که حکومت مرتکب شد و رسانه‌ها به آن عنوان قتل‌های زنجیره دادند.

شیرین عبادی: اجازه ندهید قصه پرغصه‌ی ایران فراموش شود

شیرین عبادی یادآور شد اینها قتل‌های حکومتی هستند که سالیان سال از طرف حکومت بطور سیستماتیک ادامه داشته و هر زمان به یک شکل درآمده است. او تاکید کرد این قتل‌ها از فردای پیروزی انقلاب با تیرباران‌ها بر پشت بام مدرسه رفاه شروع شد و متاسفانه غفلت روشنفکران و جامعه مدنی در آن زمان  باعث شد تا حکومت جری‌تر شود و به کشتار ادامه دهد. از کمونیست‌ها، چپ‌ها و بهاییان تا تیرباران زندانیان سیاسی در سال ۶۷. همینطور در خارج از ایران با کشته شدن پسر اشرف پهلوی شروع شد تا ترور شاپور بختیار، فریدون فرخزاد.

شیرین عبادی

شیرین عبادی در ادامه به بررسی پرونده چهار قربانی پرداخت که اجازه دسترسی به پرونده‌های‌ ایشان را به وکلا داده بودند تا در فرصتی محدود آن را مطالعه کنند. اما به گفته وی این پرونده‌ها ناقص بودند و بخش‌هایی از آنها حذف شده بود. سرانجام  متهمان که از کارمندان رسمی وزارت اطلاعات بودند اگرچه نظامی نبودند اما در دادرسی ارتش محاکمه شدند و قاضی موقتی که در دادسرای ارتش  بود، ‌گفت اگر رسیدگی کردیم و جرم ثابت شد، شما بابت خانم پروانه فروهر دیه پرداخت کنید تا مجرم را اعدام کنیم! زیرا از آنجا که خانم فروهر زن بوده و قاتلان مرد، مابه التفاوت دیه مرد باید پرداخت شود!

شیرین عبادی به حرف‌های متهمان در زمان بازجویی اشاره کرد که نوشته بودند تنها مجری دستورات بودند و حتی بابت شرکت در چنین عملیات‌هایی اضافه حقوق و پاداش‌ها هم گرفته‌اند. شیرین عبادی با اشاره به مرگ مشکوک سعید امامی‌متهم ردیف اول این پرونده تاکید کرد زمانی که خود در زندانی بودم به خاطر درد سیاتیک از زندانبان‌ها درخواست جوراب کرده بودم که به من گفتند نمی‌دهیم زیرا ممکن است جوراب را بشکافید و با نخ‌هایش خود را دار بزنید! پس چطور ممکن است که کسی با واجبی که داروی کشنده‌ای نیست در زندان دست به خودکشی بزند! شیرین عبادی در ادامه اضافه کرد روابط خویشاوندی در تمام دستگاه‌های جمهوری اسلامی به ویژه وزارت اطلاعات اتفاقی نیست زیرا اگر یکی از کارمندان خواست کناره‌گیری کند یا اسرار را فاش کند نتواند چون بالاخره یکی از اعضای خانواده اش در وزارتخانه درگیر است. شیرین عبادی این مسئله را نوعی گروگانگیری توصیف کرد و تاکید نمود جمهوری اسلامی حتی به کسانی که با او همکاری هم می‌کند رحم نمی‌کند.

شیرین عبادی همچنین دلیل انتخاب  وزرای اطلاعات در جمهوری اسلامی از میان روحانیون را اینطور توضیح داد: آنها باید روحانی باشند تا بر اساس قوانین بتوانند فتوای قتل صادر کنند.

شیرین عبادی در ادامه گفت: من به دلایل شخصی وضعیت متهمان را ردیابی کردم. زمانی که خانواده قربانیان با اعدام متهمان مخالفت کردند دادگاه  این را حمل بر آن گذاشت که آنها از حق خصوصی خود گذشته‌‌اند. پس چند سال حبس به  متهمان داد و من با قاطعیت می‌گویم که آنها حبس نکشیدند و همگی بعد از حداکثر سه سال آزاد شده و به حفاظت اطلاعات قوه قضاییه منتقل شدند.

شیرین عبادی در پایان صحبت‌های خود تاکید کرد: متاسفانه عدالت تا کنون اجرا نشده است. از یکایک شما می‌خواهم هر کجا که هستید قصه پرغصه‌ی ایران را روایت کنید و اجازه ندهید تا به فراموشی سپرده شود، نه به خاطر کینه‌‌جویی یا انتقام بلکه به این دلیل که با یادآوری اتفاقات مانع تکرار آن شویم.

پرستو فروهر:‌ دادخواهی مستقل باید به یک خواست جمعی تبدیل شود

سخنران بعدی برنامه پرستو فروهر بود: «دوستان و همراهان گرامی‌، سخن را با یاد آن جان‌های شریف آغاز می‌کنم که در چنین روزهایی در سال ۱۳۷۷ یکی پس از دیگری محکوم حکمی‌ مخفیانه شدند، محاصره شدند، ربوده شدند، به خانه‌شان هجوم رفت، جسم و جان گرامی‌شان درد کشید و با بی‌رحمی‌ و خشونتی هولناک کشته شدند؛ با یاد پیروز دوانی، حمید حاجی‌زاده و پسرکش کارون، مجید شریف، پروانه فروهر، داریوش فروهر، محمد مختاری، محمد جعفر پوینده.»

پرستو فروهر در ادامه گفت : در آن روزهای تلخ آذر  ۷۷  که خبر قتل‌های سیاسی یکی پس از دیگری پخش شد، خشم و شرم بر ترس بسیاری چیره گشت و پس از سال‌ها سکوتِ اکثریت در برابر سرکوب دگراندیشان، وجدان زخم‌خورده‌ی جامعه ندای دادخواهی سر داد. فشارهای بین‌المللی با موج اعتراض‌های خودجوش در درون و بیرون ایران همراه شد و دستگاه حاکمه در ایران را به واکنش واداشت. در نیمه‌ی دی‌ماه آن سال، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در یک اطلاعیه به ارتکاب قتل‌ها از سوی گماشتگان خود اعتراف کرد. اما مسئولیت این جنایت‌های سیاسی را به حساب «چند مأمور خودسر» با «برداشت‌های نادرست» نوشت. از سوی دیگر مسئولان قضایی پرونده‌، روند تحقیقات را زیر پوشش «حفظ امنیت ملی» از افکار عمومی‌ و حتی از ما بازماندگان قربانیان و وکلایمان مخفی نگه داشتند و هرگاه به حرف درآمدند، یا ضد و نقیض گفتند یا پاسخ‌های گمراه‌کننده دادند.

عبدالکریم لاهیجی، شیرین عبادی، پرستو فروهر

اگرچه در ابتدا افشای ابعاد واقعی، بستر فکری و اهرم سازمانی قتل‌های سیاسی، و نیز دادرسی عادلانه‌ی این جنایت‌ها به یک خواست مطرح در جامعه بدل شد، اما پس از چندی با اوج‌گیری سرکوب (سرکوب جنبش دانشجویی ۱۸ تیر که یکی از محرکه‌هایش پیگیری قتل‌های سیاسی بود، توقیف  نشریه‌هایی که در پیگیری این قتل‌ها نقش اساسی داشتند، پرونده‌سازی و بازداشت گروهی از دگراندیشان سیاسی و روزنامه‌نگاران) از یکسو و عقب‌نشینی‌های آشکار جناح اصلاح‌طلب حکومت از خواست‌های جامعه از سوی دیگر، نیروی پیشبرنده‌ی دادخواهی تحلیل بسیار رفت. تلاش‌هایی که علیرغم این تنگناها شد نیز نتوانست ساختار قدرت را به پاسخگویی و مسئولیت‌پذیری وادارد.

پرستو فروهر تاکید کرد: دادخواهی ما، به پیگیری قضایی یا درخواست پشتیبانی از نهادهای مدافع حقوق بشر محدود نبوده است بلکه تلاشی بوده است برای ایستادگی در برابر سرکوب سیاسی؛ برای پاسخگو کردن نهادهای قدرت؛ پرسشگری و روشنگری نسبت به بی‌عدالتی ساختاری؛ یادآوری جنایت‌ها و روشنگری زمینه‌ها و بستر سازمانی و فکری آن؛ مخالفت با مجازات اعدام و مرزبندی با شیوه‌های انتقام‌جوییانه؛ رؤیت‌‌‌‌‌پذیر کردن و به رخ کشیدن حذف و حذف‌شدگان؛ ایستادگی بر سر حق یادآوری و بزرگداشت آنان؛ تلاش برای رسوا کردن شیوه‌های گوناگون انکار و تحریف؛ شهادت دادن و روایت تجربه‌ها و ساختن الگوهای کوچک ایستادگی.

خانه فروهرها

در پایان سخنان خود پرستو فروهر یادآور شد: با نگاه به تجربه‌ی بیست ساله‌‌، می‌دانم که برای پیشبرد مؤثر دادخواهی بیش از هر چیز نیاز به همدست و همراه هست؛ افراد و نهادهایی که بتوان در همکاری و همرزمی‌ با آنان دادخواهی را به یک خواست جمعی بدل کرد. و البته که انتخاب همدست در پیشبرد دادخواهی دشواریِ دیگر این مسیر است. به نظرم همواره باید هوشیار بود تا مبادا افراد یا نهادها یا گفتمان‌هایی، دادخواهی را به نفع هدف‌های سیاسی خود مصادره کنند یا حتی به بیراهه بکشند. باید فاصله‌ی خود را با ساختارهای قدرت- در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و…- حفظ کرد و همواره به استقلال حرکت دادخواهانه به عنوان یک ارزش بنیادین پایبند ماند.

عبدالکریم لاهیجی: نام این اقدامات، قتل‌‌های زنجیره‌ای نیست بلکه جنایت علیه بشریت است

عبدالکریم لاهیجی به عنوان آخرین سخنران، با این جمله سخنانش را آغاز کرد: کشتار ترور در ذات و طبیعت جمهوری اسلامی ایران است.

عبدالکریم لاهیجی در ادامه گفت: می‌خواهم یادآور شوم که آیت‌الله خمینی درباره مفهوم قضاوت و آزادی چه نگرش و بینشی داشته است. در روزهای اول انقلاب اعلام کردند چهار تن را در پشت بام مدرسه رفاه اعدام کردند؛ فردای اون روز ناصر میناچی وکیل  به دیدار من آمد و با حالت اعجاب به من گفت آقای خلخالی یک لیست بیست نفره از از کسانی که باید اعدام شوند گذاشته جلوی خمینی و او بدون اینکه نگاه کند گفتند همان چهار تای اول را اعدام کنید. خمینی بر این اعتقاد بود که اصلا اینان نیاز به محاکمه ندارند باید اسمشان را می‌پرسیدند و آنها را اعدام می‌کردند؛ این بینش خمینی از قضاوت اسلامی است.

عبدالکریم لاهیجی

عبدالکریم لاهیجی در ادامه گفت: در اردیبهشت سال ١٣۶٠ وقتی لایحه قصاص در آمد ما وکلا یک جزوه‌ای مفصل نوشتیم و در آن تاکید کردیم که با ترجمه قوانینی که از کتاب‌های فقهی قرن ششم و هفتم هجری نوشته شده و مربوط به مناسبات قبیله‌ای است نمی‌توانید در قرن بیستم جامعه کنونی را اداره کنید. این مجازات‌های که آوردید مانند بریدن دست، قطع عضو و سنگسار این قانون آوای وحش است. آقای خمینی اعلام کرد هر کس با لایحه قصاص مخالفت کند مرتد است!

عبدالکریم لاهیجی مفهوم آزادی را از نگاه آیت‌الله خمینی رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی اینطور ریشه‌یابی کرد: در هفته‌های اول اقامت در فرانسه خمینی می‌گفت همه آزادند به شرطی که توطئه نکند. اما از ماه اردیبهشت که کم کم صداها بلند شد شروع کرد به زمزمه اینکه قلم‌ها را بشکنید و همزمان طرفداران خمینی هم شروع کردند حمله به گردهمایی‌ها با شعار «حزب فقط حزب‌الله رهبر فقط روح‌الله» و اینطور شد که دگراندیشی، حزب، تریبون از بین رفت. روزنامه‌ها یا تعطیل شدند یا مانند اطلاعات و کیهان مصادره شدند و جامعه قطبی شد تا جایی که شعار حکومتی شد مرگ بر ضد ولایت فقیه!

عبدالکریم لاهیجی در بخش بعدی سخنان خود ساختار وزرات دادگستری در جمهوری اسلامی را توضیح داد و گفت: مقامات این وزارتخانه یا از دادگاه انقلاب به دادگستری آمدند یا از دادگستری به وزارت اطلاعات رفتند؛ از این رو ما با دو نهاد متوازی سر و کار نداریم بلکه با دو نهاد متداخل سر و کار داریم. استراتژی این مجموعه حذف مخالفان سیاسی، دگراندیشان سیاسی، عقیدتی، فرهنگی و مذهبی به هر شیوه‌ای که ضرورت داشته باشد است. حذف فیزیکی آنها یا با حکم دادگاه انقلاب یا به دستور حاکم شرع به همین خاطر هم همیشه یک حاکم شرع در رأس وزرات اطلاعات وجود دارد.

عبدالکریم لاهیجی یادآور شد: جمهوری اسلامی پیش از آنکه به سراغ داریوش فروهر و پوینده و دیگران برود، ربودن و کشتن هیأت امنای جامعه بهاییان، کشیش‌های مسیحی، آخوندهای درباری و کسانی را که متهم به فسق و فجور بودند در کارنامه خود داشت. بعد انقلاب فرهنگی کردند و بعد به سراغ دوستان من و شما آمدند.

لاهیجی ادامه داد: انقلاب فرهنگی کردند به این دلیل که غیرمکتبی‌ها را از دانشگاه بیرون بریزند و بعد علوم اجتماعی را اسلامی کنند و تمام اینها در راستای به وجود آوردن مدینه فاضله بود که البته بعد از چند سال دیدند که فاضلاب به وجود آوردند با چند ویژگی: خشونت، کشتار، فقر، فساد و غارت.

عبدالکریم لاهیجی در ادامه افزود: قتل‌های برنامه‌ریزی شده در اجرای سیاست حذف دشمنان از طیف‌ها و گروه‌های مذهبی، فکری، سیاسی، فرهنگی و حتی اجتماعی بود؛ مثل کسانی که متهم به فساد اخلاق بودند آنهم توسط ماموران دولتی؛  اینها نامش قتل زنجیره‌ای نیست، نامش جنایت بر ضد بشریت است. در این زمینه، ما سه نوع جنایت داریم کشتار دسته‌جمعی، جنایات بر ضد بشریت و جنایات جنگی؛ ماده هفت راجع به  جنایات بر ضد بشریت است. قتل‌های پیاپی (سیستماتیک) و برنامه‌ریزی شده‌ی مردمان غیرنظامی در اجرای سیاست یک دولت در همین اساسنامه ماده بیست و نه آمده و می‌گوید که مشمول مرور زمان نیز نمی‌شود.

ماه قبل دو تن از رهبران خمرهای سرخ در سن ٨٧ و دیگری ٩٢ سالگی به حبس ابد محکوم شدند. همین روزها دو جنایتکار جنگ جهانی دوم یکی در ٩۴سالگی و دیگری در ٩۵ سالگی در آلمان محاکمه می‌شوند.

عبدالکریم لاهیجی خاطرنشان کرد: گذشت زمان نمی‌تواند و نباید مانع کشف حقیقت شود. اینجا دیگر مسئله انتقام گرفتن و قصاص نیست، کشف حقیقت است؛ این یک مسئله شخصی نیست، مسئله یک جامعه است. در جامعه‌ای که چنین مصیبتی اتفاق افتاده که بخشی از مردم بخش دیگری را به چنین فاجعه‌ای مبتلا کرده‌اند باید سعی کرد این آلودگی را از تاریخ این کشور پاک کرد. کسانی که برای آینده برنامه‌ریزی می‌کنند و می‌گویند اینها را از مملک بیرون می‌کنیم و می‌گویند اینها ایرانی نیستند، باید بگوییم خیر! اینها ایرانی هستند و باید مشخص شود که این فاجعه چگونه به وجود آمد.

عبدالکریم لاهیجی در پایان  با اشاره به کتاب معروف «ابتذال شرّ» نوشته‌ی هانا آرنت فیلسوف و متفکر آلمانی در دوران جنگ جهانی دوم، گفت:  در جامعه‌ای که  ظلم و ستم تبدیل به  امر رایج  شود قبح از قباحت می‌رود؛ آن زمان همه می‌توانند آدولف اتو آیشمن بشوند. اگر به فکر آینده ایران هستید، بگذاریم یک‌بار حافظه تاریخی این جامعه مانند آلمان به کار بیفتد. مسئله شخصی نیست بلکه تاریخ یک جامعه است و نسل‌های آینده باید آن را بدانند. تاریخ باید گواهی بدهد که چه اتفاقی افتاد.

عبدالکریم لاهیجی به عدالت در دوره انتقال نیز اشاره کرد و گفت در آن دوران باید بدانیم چه مکانیزم‌هایی را برای کشف حقیقت باید به وجود آورد تا جامعه به سمتی برود که ظلم و بدی در آن عادی نباشد.

رضا معینی از حاضران سپاسگزاری می‌کند

رضا معینی، مسئول بخش فارسی سازمان گزارشگران بدون مرز، در پایان این مراسم با تشکر از حاضرین اعلام کرد که سازمان گزارشگران بدون مرز از تمامی خانواده‌های روزنامه‌نگاران قربانی که خواستار شکایت حقوقی هستند حمایت و دفاع خواهد کرد.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=139316

2 دیدگاه‌

  1. کوچه بن بست 2

    خانم عبادی بنا به اعتراف سرکار در همین کنفرانس:”…قتل‌ها از فردای پیروزی انقلاب……. و متاسفانه غفلت روشنفکران و جامعه مدنی در آن زمان باعث شد تا حکومت جری‌تر شود و به کشتار ادامه دهد….” بنده فکر می کنم سرکار علیه در همان مقطع مورد اشاره اتان دختر خردسالی! بیش نبودید و گرنه علیرغم خواب زدگی جامعه روشنفکری در آن زمان قطع به یقین عصیان می کردید!!.کما اینکه طی این سالها نیز عصیان نمودید!!!…گاهی امر بر آدمی مشتبه می گردد !جناب لاهیجی نیازی به نقل قول از ها نا آرنت نیست که مدام ورد زبانتان گشته، هر عمل پلیدی در نتیجه رواج و تکرار قطعا قبحش فرو میریزد.گویا قانون نسبیت اینشتین را درک نمودید.وای بر ما چه کسانی دارند از حقوق ما دفاع می کنند.!

  2. کوچه بن بست

    فقط به این شیرین عبادی و لاهیجی باید گفت که آخر چقدر،چند سال هی حرف و حرف!…تا کی می خواهید حرف بزنید.دریغ از یک نخود عمل.وقتی حرفتان،بیانیه هایتان از محوطه کنفرانسهایتان فراتر نمی رود پس عطای این دفتر و دستک کذایی را به لقایش ببخشید.رژیم گوش شنوا ندارد.شما جایی کنفرانس ترتیب می دهید که تمامی ترورهای خارج از کشور با هماهنگی واحدهای اطلاعاتی همان کشورها با تروریستهای رژیم اسلامی صورت گرفته!…یک بیلان عملکرد از خودتان طی این سالها ارائه دهید!

Comments are closed.