خلوت آسمانی

یکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷ برابر با ۰۹ دسامبر ۲۰۱۸


[منیژه باقری]

چیست این درد غریب و مرموز
که گه و گاه وکم و بیش
مرا می‌کاهد؟
از درون می‌دانم ؛ درد جسمانی نیست
نکند، باز دلی رنجاندم؟
نکند، باز پراندم سخن بیجایی؟

دست در کیسه می‌چرخانم
خاطره‌های گنهکار به خط می‌چینم
یک دوتایی نیش در نوش کسان
یک کمی خودخواهی
و غروری بیجا
بابت هیچ و پوچ
چند مشتی هم لاف و گزاف

همه اینها بوده، اما
روزگاران قدیم
تازه چی؟ نه نمی‌دانم چیست!

شاید
شاید این ساخته‌ی ذهن من است
شاید این قافیه‌ایست
که برای غزل زندگی روحانی ساخته‌ام
که مکافاتی هست، بهر گفتاری بد
که مکافاتی هست، بهر پنداری بد
که مکافاتی هست، بهر کرداری بد
که خیانت
حتی در فکر هم تاوان دارد
که تنفر
حتی در فکر،
از سبکباری و آرامش ما می‌کاهد
که غم تنهایی، از بی‌عشقی‌ست
که مجازات نبخشیدن‌هامان
پای در گرداب، انتقامی دائم
ازهمه خلق جهان داشتن است
که فقط، شعر و عشق و بخشش
چاره درد من است

باید امشب من و وجدان و خدا
با دو سه جام
خلوتی آسمانی بکنیم.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=139397

یک دیدگاه

  1. ناشناس

    “که غم تنهایی، از بی‌عشقی‌ست”
    زیبا بود. برای این روزگار تلخ کنونی بهترین زمزمه ذهن است.

Comments are closed.