فاطمه مِهلَبان و مرثیه‌ای برای موسیقی محلی ایران

- اگر می خواهید بدانید یک رژیم سیاسی چکونه ظرفیت‌های یک ملت را نابود می‌کند به ایران سفر کنید.
- فکر نمی‌کنم کسی شیفته‌ی موسیقی در دنیا باشد و امروز به حال نزار موسیقی سنتی و محلی ایرانی تاسف نخورد.
- موسیقی محلی در همه جای دنیا داستانگوست، ساده و آرامش دهنده است، با طبیعت و زندگی جاری مردم مثل غذا و نوشیدنی‌های آنها پیوند وثیق دارد، و مخاطبانش کارگران و کشاورزان و تجار خرده پا هستند.

یکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷ برابر با ۰۹ دسامبر ۲۰۱۸


مجید محمدی (+عکس، ویدئو) در یکی از پست‌های فیسبوکی بطور اتفاقی به یکی از آهنگ‌های بانویی به نام فاطمه مِهلَبان برخوردم. بعد کارهای دیگرش را جستجو کردم و دیدم چند آهنگ دیگر مازندرانی خوانده است بعلاوه‌ی بازخوانی آهنگی از سوسن (نمیشه) و مختاباد (شکوه). پس از چند بار گوش جان سپردن به صدای روح‌نواز و مسحورکننده‌ی این دختر جوان ایرانی آهنگ‌های مازنی وی را برای همیشه در پلی لیست خود قرار دادم. واقعا از صدای وی نمی‌شود سیر شد. کارهای وی شنونده‌ی موسیقی را به یاد سیما بینا، شهلا سرشار، و یلدا عباسی (خوانندگان زن موسیقی محلی) و  لی آن وومک و آیریس دی مِنت  (خوانندگان زن و مشهور کانتری موزیک امریکا) می‌اندازد.

فاطمه مِهلَبان

حال نزار موسیقی محلی در ایران

من متخصص موسیقی و موسیقی‌شناس نیستم اما پنجاه سالی است که مدام به انواع موسیقی در دنیا گوش می‌دهم و تحولات صنعت موسیقی را دنبال می‌کنم. صنعت موسیقی و جامعه‌ی موسیقدانان در نقاط مختلف دنیا یک  پدیده‌ی اجتماعی قابل توجه است و از تحولات آن می‌توان جامعه‌ی متناظر آن را بهتر شناخت. موسیقی در دنیای امروز یک صنعت- هنر- تجارت است (مثل سینما) که با صنایع و هنرها و تجارت‌های دیگر گره خورده و هم‌سرنوشت شده است.

https://www.youtube.com/watch?v=cm8bSUMEkDg

هرچه این پدیده در ایالات متحده شگفت‌انگیز و زنده و رو به رشد است در ایران مایه‌ی حسرت و تاسف. فکر نمی‌کنم کسی شیفته‌ی موسیقی در دنیا باشد و امروز به حال نزار موسیقی سنتی و محلی ایرانی تاسف نخورد. چهار موضوع بیش از همه چیز مایه تاسف است:

۱.محروم کردن نیمی‌از جمعیت کشور یعنی زنان از آوازخوانی در کشوری که زنان از روزی که فرزندانشان را به دنیا می‌آورند برای آنها لالایی می‌خوانند تا روزی که اگر آنها را از دست بدهند بر سر مزارشان نوحه‌سرایی می‌کنند. زنان ایرانی نغمه‌هایی را به زبان‌های محلی برای هزاران سال از یک نسل به نسل دیگر انتقال داده‌اند. موسیقی همیشه بخشی از زندگی مردمان فلات ایران بوده و همیشه خواهد بود. جمهوری اسلامی چهار دهه تلاش کرد این ثروت را از مردم ایران بستاند اما چندان در این امر موفق نبوده است. ایرانیان با ولع بسیار موسیقی زیرزمینی و روزمینی و موسیقی دیگر ملل را در گوش جان خویش می‌ریزند. اما جمهوری اسلامی در نابودی موسیقی به عنوان صنعت و کسب و کاری مستقل و زنده بسیار موفق بوده است مثل نابودی دیگر صنایع  و نهادهای کشور.

۲.موسیقی محلی بیش از انواع دیگر موسیقی یعنی موسیقی پاپ و سنتی مورد بی‌توجهی واقع شده است چون رژیم اگر به دو نوع دیگر در بوق‌های تبلیغاتی‌اش برای اینکه مردم بدان‌ها گوش دهند نیاز دارد به موسیقی محلی احساس نیاز نمی‌کند. همچنین ایرانیان خارج از کشور می‌دانند که به سختی می‌توانند برای این نوع موسیقی بازار پیدا کنند و اگر توانی هم در این حوزه داشته باشند صرف موسیقی پاپ و سنتی می‌کنند.

https://www.youtube.com/watch?v=Z2GFOBK6cD4

۳.با به بازار آمدن ابزارهای دیجیتال و امکان دانلود، اداره‌ی زندگی موسیقیدانان از طریق فروش آلبوم (صفحه، کاست و سی دی) بسیار دشوار شده است. دولت در ایران در این حوزه نیز از مدارس تا دانشگاه‌ها و آموزشکده‌ها سرمایه‌گذاری نمی‌کند. تنها طریق امرار معاش اهل موسیقی برگزاری کنسرت است که آن نیز در انحصار خوانندگان مداح و خودی در آمده است.

۴.صنعت و تجارت و هنر موسیقی به سال‌ها آبیاری برای رشد و پذیرش در جامعه نیاز دارد. این کار در مدارس و دانشگاه‌ها باید انجام شود که متاسفانه بجای آموزش موسیقی در مدارس آموزش مذهبی بی‌حاصل و حتی مضر عرضه می‌کنند. موسیقی محلی نیز مانند موسیقی کلاسیک و سنتی برای تبدیل شدن به یک نهاد به آشنایی و دمخوری کودکان و نوجوانان با آوازخوانی (در گروه کر) و نواختن یک ساز در ارکستر و گروه نیاز دارد که همه‌ی این راه‌ها بر روی کودکان و نوجوانان ایرانی بسته است. اگر می‌خواهید بدانید یک رژیم سیاسی چگونه ظرفیت‌های یک ملت را نابود می‌کند به ایران سفر کنید. موسیقی فقط یکی از این داستان‌های نابودی سرمایه‌ها و ظرفیت‌هاست.

ظلمی‌که بر هنر ایرانی می‌رود

در چنین شرایطی که امکان تولید آثار ماندگار و مورد توجه عموم بسیار اندک است نشر آهنگ‌های فاطمه‌ی مهلبان و دیگر خوانندگان زن ایرانی یک تحول مهم به حساب می‌آید. مشخص است که تهیه و ضبط و نشر این آثار با مشکلات و محدودیت‌های بسیاری مواجه بوده است. برای بسیاری از خوانندگان زن ساکن ایران پرونده‌سازی شده و در دادگاه محاکمه شده‌اند. تاسف آنجاست که آثار محلی فاطمه مهلبان و دیگر خوانندگان موسیقی محلی در هر کجای دیگر دنیا با استقبال عمومی‌ مواجه شده و مثل کاغذ زر در بازارها دست به دست می‌شوند اما در ایران تولیدکنندگان این آثار از نتایج آنها نمی‌توانند برخوردار شوند. خوانندگان خلاق و هنرمندی مثل فاطمه باید ثروت‌های میلیاردی داشته باشند که امروز در اختیار تروریست‌های رژیم و تبلیغاتچی‌های آن قرار گرفته است. آثار کسی مانند وی اگر در قالب موسیقی محلی در ایالات متحده منتشر می‌شد حتما به عنوان تک‌آهنگ و آلبوم نامزد جوایز گِرَمی‌ می‌شد. در همینجا از فرصت استفاده کرده و از این بانوی هنرمند تقاضا می‌کنم که آثار خود را به آکادمی‌ ضبط امریکا بفرستند چون قبلا محمدرضا شجریان دو بار در سال‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۵ برای جایزه گِرَمی‌ نامزد شده است.

فاطمه مِهلَبان

صنعت موسیقی محلی: آرزویی بسیار دور

در ایالات متحده یک ژانر موسیقی وجود دارد به نام کانتری یا موسیقی روستایی و محلی. این موسیقی که ریشه‌های قدیمی‌اش در موسیقی محلی سلتیک و ایرلندی و ریشه‌های متاخرش در موسیقی فولکلور در ایالات متحده و موسیقی جاز و بلوز آفریقایی‌تبارهاست در سال‌های اخیر به شدت مورد توجه قرار گرفته است: صدها کانال رادیویی شبانه‌روز آهنگ‌های ساخته شده در قالب این ژانر را پخش می‌کنند، این ژانر موسیقی در شهری به نام نشویل (مرکز ایالت تنسی) صدها شاعر و نوازنده و محل اجرا دارد و این شهر به محل جذب نیروهای علاقمند و خلاق تبدیل شده است. این ژانر سالانه چندین مراسم اعطای جایزه توسط انواع گروه‌ها و تشکل‌ها دارد. گروه‌های اجراکنند‌ه‌ی این موسیقی سالانه صدها کنسرت در سراسر دنیا برگزار می‌کنند. ارزش سالانه‌ی این صنعت در ایالات متحده در مقیاس میلیارد دلار است.

https://www.youtube.com/watch?v=46Incr4_cvM

هر ایرانی که این بخش از صنعت موسیقی در ایالات متحده را دنبال کند به حال موسیقی محلی یا نواحی در کشورش غبطه خواهد خورد. در یک ایران آزاد، امروز می‌بایست شهرهایی به عنوان مرکز تولید موسیقی کردی، بلوچ، آذری، مازنی، گیلکی، تربتی، بندری، کرمانجی و لری و بختیاری مطرح بوده و هر یک از این ژانرها نه تنها متحول شده بلکه صدها کانال رادیویی در کشور آثار تولیدی آنها را شبانه‌روز پخش می‌کردند. گروه‌های موسیقی محلی ایرانی در یک ایران آزاد نه تنها در سراسر ایران بلکه در افغانستان و عراق و آذربایجان و ترکیه و پاکستان و دیگر نقاط دنیا می‌توانستند صدها هزار هوادار داشته و کنسرت اجرا کنند. هر یک از این ژانرها باید امروز دارای آکادمی‌ خاص خود می‌بوده و هزاران هنرمند نوازنده و شاعر و خواننده در این صنعت اشتغال یافته و روزگار می‌گذراندند. بجای این، منابع کشور صرف ده‌ها هزار مداح می‌شود که بجای خواندن برای عشق و زندگی و طبیعت و دوستی  مثل کلاغ برای جنگ میان دو قبیله در هزار و سیصد سال پیش می‌خوانند و از خواندنشان تنها بوی تنفر و خشونت و خون به مشام می‌رسد.

چرا موسیقی محلی؟

موسیقی محلی در همه جای دنیا داستانگو و روایتگر است، ساده و آرامش‌دهنده است، با طبیعت و زندگی جاری مردم مثل خوراک و نوشیدنی‌ و کار و مناسبات آنها پیوند عمیق دارد، و مخاطبانش کارگران و کشاورزان و بازرگانان  خرده‌پا هستند. همین امر نیز رمز گسترش و غنای آن است. آهنگ‌های مازنی فاطمه مِهلَبان مثل دیگر خوانندگان محلی ایران همه از داستان‌های متن جامعه گرفته شده‌اند و به همین دلیل مخاطب را به سفری شهودی به متن این جامعه می‌برند. موسیقی محلی فرهنگ اقوام و مردم مناطق کشور را در معرض دید همگان قرار داده و تقویت‌کننده‌ی هویت قومی‌در کنار هویت ملی یا هویت مذهبی است اما رژیمی‌مثل جمهوری اسلامی در پی نابودی هویت‌های مختلف غیر از هویت شیعه است. چهار دهه است که رژیم برای اسلامی کردن جامعه هر آنچه را که مردم ایران غیر از فرقه‌ی شیعی داشته‌اند از آنها به نحوی سازمانیافته و هدفمند باز ستانده است. جمهوری اسلامی مثل یک غول بر سر بطری جامعه‌ی ایران نشسته و با فرو کردن انگشت بر سر بطری، این جامعه را از رشد و توسعه باز داشته است.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=138729

4 دیدگاه‌

  1. شهربانو

    استیل آهنگهای این بانوی هنرمند به موسیقی غم انگیز «فادو»ی کشور پرتقال شباهت دارد ، موسیقی «کانتری» شرق آمریکا بیشترحالت رُمانتیک و«نوستالژیک» دارد.

  2. پرویز

    این بانوی نازنین چرا بجای چنین آهنگهای غمگین و افسرده ، نغمه های شاد وروحبخشی که نوید عشق وزندگی میدهند نمیخواند ؟ در این دوران سیاهی که بقول خودتان در ایران ملاها « منابع کشور صرف ده‌ها هزار مداح می‌شود که بجای خواندن برای عشق و زندگی و طبیعت و دوستی مثل کلاغ برای جنگ میان دو قبیله در هزار و سیصد سال پیش می‌خوانند و از خواندنشان تنها بوی تنفر و خشونت و خون به مشام می‌رسد».
    مردم ایران نیازمند موسیقی شاد و آرام بخشی هستند که بتواند ناله های دل آزار «کلاغانی» را که از شیپورهای تبلیغاتی رژیم پخش میشود بی اثر نماید.

  3. عسگرآقا

    » صدای باد « مریخی… زیبا و دلنشین

    به تازگی کاوشگر » این‌سایت « ناسا صدای ” وزیدن بادهای مریخ ” را بر صفحات خورشیدی خود ضبط کرده و به زمین مخابره کرده است ( در سایت آیت الله بی بی سی می توانید این صدا را گوش کنید!) . ماهواره تا مریخ ۶ ماه در راه بوده ، آنچه ضبط شده مشابه برخورد ” باد ” با یک پرچم است با سرعت پنج تا هفت متر بر ثانیه و جهت آن از ” شمال غربی! ” است… بشر متمدن صدای باد را از مریخ به زمین آورده، آنوقت روان پریشان مرتجع بحث می کنند که صدا و موسیقی حلال باشد یا حرام؟! بدبختی نیست؟

    دست شما هم درد نکند خانم مِهلَبان نازنین، صدات تا مریخ هم رسیده ! ؟

  4. ناشناس

    از بین بردن ماهـیت ملى و ایرانى (کردى اذرى و خوزى ووووووو)
    با نوروز اغاز شد و با از بین بردن تخت جمشید ( خلخالى دیوانه )و ارامگاه رضا شاه کبیر
    رژیم اشغالگر و متوحش جمهـورى فاسد اسلامى باید سرنگون شود
    با استقامت هـر ایرانى ایرانگرا

Comments are closed.