مردم ایران در دوران گذار به رهبرانی مثل ترامپ نیاز دارند

- براندازی جمهوری اسلامی به رهبرانی رک‌گو، ریسک‌پذیر، اندکی جلوتر از معترضان و «پا به کار» نیاز دارد.
- معترضان ایرانی به رهبرانی نیاز دارند که برای آنها بجنگند.
- کسی که جربزه‌ی جنگ تمام‌عیار با بوق‌های دولتی داخلی و خارجی را نداشته باشد نمی‌تواند براندازی جمهوری اسلامی را هدایت کند.
- رهبران جنبش براندازی باید موضعی تهاجمی‌علیه سلبریتی‌های جمهوری اسلامی داشته باشند.
- به سطل زباله انداختن چهل سال قانونگذاری در جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن از مواضعی است که باید به صراحت از زبان چنین رهبرانی شنیده شود.

دوشنبه ۳ دی ۱۳۹۷ برابر با ۲۴ دسامبر ۲۰۱۸


مجید محمدی – در فصل دوم مجموعه‌ی کمدی داستانی «خانم مِیزِل شگفت‌انگیز» (آمازون، دسامبر ۲۰۱۸) سوفی، یکی از کمدین‌های محبوب تلویزیونی، مدیر برنامه‌های خانم میزل (کمدینی تازه‌کار) را به خانه‌‌ی خود دعوت می‌کند؛ این در حالیست که مدیر برنامه چند شب قبل در استودیوی تلویزیونی به سراغ سوفی رفته و هر گونه تهدیدی را علیه وی روا داشته است. سوفی در این دعوت به او پیشنهاد کار می‌دهد و توجیه‌اش نیز این است که به مدیر برنامه‌ای نیاز دارد که برای  صاحب کارش بجنگد. حالا حکایت ایرانیان و مبارزه با رژیم است. در بیست سال گذشته بعد از اینکه مردم از خواب و رویای جمهوری اسلامی بیدار شده‌اند (قبل از آن در خلسه و رویای جامعه‌ی شبانی بدون تمدن غربی، جنون جمعی تخریب میراث فرهنگی و تاریخی خود، جنگ و سردار سازندگی بسر می‌بردند) کسانی پیدا نشده‌اند که بخواهند برای مردم ایران بجنگند و از همین جهت مخالفان جمهوری اسلامی فاقد رهبری هستند. همه‌ی مشکلات را به این موضوع نمی‌توان تقلیل داد اما فقدان رهبری یک فرد یا گروه یکی از چالش‌های جدی براندازی رژیم نکبت و فلاکت است.

دونالد ترامپ؛ آوریل ۲۰۱۸

قبل از پرداختن به مشخصات چنین رهبری یک مثال دم  دست برایتان می‌زنم. چرا ترامپ با توجه به فقدان سابقه‌ی سیاسی و مخالفت تقریبا همه‌ی نخبگان سیاسی، دانشگاهی، رسانه‌ای و هنری توانست رئیس جمهور آمریکا شود؟ چرا ترامپ با سوابق ورشکستگی در کسب و کار، روابط جنسی با زنان خاص، مسخره کردن رقبا، دروغگویی بی‌پرده، بی‌توجهی به هنجارهای برساخته‌ی هویت‌گرایان، نقض پاکیزگی سیاسی و ده‌ها عمل و سابقه‌ای که هر یک از آنها سیاستمداران را وادار به استعفا می‌کرد در صحنه ماند و رئیس جمهور شد؟ چون «مردم بدونِ صدا»ی آمریکا بعد از رفوزگی بوش و اوباما در رسیدگی به مشکلات حاد جامعه کسی را پیدا کردند که حاضر شده بود در سن هفتاد سالگی از زندگی لوکس و آرام خود دست بردارد و به میدان سیاست بیاید و فحش بخورد اما مطالبات عمومی زمین‌مانده مثل مقابله با درهای باز کشور بر روی مهاجران، سیاست‌های جهانگرایی، برجام احمقانه، تجارت خارجی سخاوتمندانه، پاکیزگی سیاسی، ورود سیلی از مسلمانان مهاجر (و به تبع آن درست شدن گتوهای تروریستی و شریعتمدار در نقاط مختلف کشور) و تامین امنیت اروپا بدون مشارکت خود آنها را فریاد کند. سلطان اوباما یا دیگر سلاطین خاندان بوش هیچ کاری را در آمریکا به پیش نبردند چون می‌خواستند محبوب «حباب سواحل شرقی و غربی» آمریکا باشند.

برگردیم به ایران. مردم ایران در سال ۵۷ رهبری نداشتند که برای آنها بایستد و بجنگد و جمعیت توهم‌زده و دین‌زده را تکان داده و از خواب بیدار کند. خمینی از این موقعیت استفاده کرد و بر گرده‌ی آنها نشست. اکنون بعد از بیداری اکثر مردم نسبت به گرده‌نشینی روحانیت آنها به رهبری نیاز دارند که برای آنها از اقتدارگرایان و تمامیت‌خواهان چپ و اسلامگرا و اصلاح‌طلب غربی و شرقی و ایرانی فحش بخورد و این فحش‌خوری واقعا ارزشش را داشته باشد. دلال‌های جمهوری اسلامی مثل عطاالله مهاجرانی، باربارا اسلیوین از شورای آتلانتیک تا تریتا پارسی نایاک و صداهای جمهوری اسلامی در بی‌بی‌سی فارسی و صدای آمریکا و رادیو فردا با چنین رهبری در هر مجمع و جلسه‌ای مثل اوباما (سلطان غیرپاسخگو) برخورد نمی‌کنند چون آنها چنین نگاهی به وی ندارند و او را «چلبی» و «ذلیل» و «بی‌سواد» می‌دانند، هر کاری که بکند. چنین رهبری باید از این دلال‌ها رک و صریح بپرسد که  چرا هادیان آنها در تهران از سوالات آنها خشنود می‌شوند و روز بعد بوق‌های تبلیغاتی رژیم سخنان آنها را تکرار می‌کنند؟ چرا صدای آمریکا اسلیوین را برای دلالی جمهوری اسلامی استخدام می‌کند؟ چرا بی‌بی‌سی فارسی به مرکز تولید و توزیع بوق برای جمهوری اسلامی تبدیل شده است؟ چرا رادیو فردا منتقدانش را حذف و بوق‌ها را حفظ می‌کند؟ چرا صدای آمریکا به «ناموجود» تبدیل شده است؟

حرف‌ها در مورد سکولاریسم و دمکراسی و حقوق بشر و نهادهای مدنی دو دهه زده شده است و اکثر مخاطبان این مطالب را می‌دانند. فراتر از آن، معترضان ایرانی دیگر ایدئولوگ یا نظریه‌پرداز یا سیاستگزار به عنوان رهبر نمی‌خواهند. کار رهبران سیاسی اینها نیست. آنها کسی را می‌خواهند که در برابر همه‌ی کسانی که از رژیم منتفع می‌شوند یا بقای آن را می‌خواهند موضع تهاجمی‌داشته باشد. همین موضع است که فردی را بر کرسی رهبری می‌نشاند. با هشت نکته چنین رهبری (فرد یا گروه) را بیشتر توصیف می‌کنم.

مقابله‌ی صریح با بوق‌ها

رهبران دوران گذار و جنبش براندازی باید به صراحت رسانه‌های دولتی فارسی‌زبان خارج از کشور را علاوه بر مطبوعات و سینما و رادیو و تلویزیون دولتی داخل کشور (بدون استثنا) بوق تبلیغاتی جمهوری اسلامی و قلابی بخواند. عصر تعارف گذشته است. در عین حال نباید چیزی بگویند که معنایش محدود کردن کار این بوق‌ها در بخش خصوصی باشد (مشکل اصلی دولتی بودن آنهاست). کسی که جربزه‌ی جنگ تمام‌عیار با این بوق‌های دولتی را نداشته باشد نمی‌تواند براندازی جمهوری اسلامی را هدایت کند. جنگ با این بوق‌ها در انظار عمومی به صراحت و رسما به دفاع از حقوق بی‌صداها تعبیر خواهد شد. بسیاری در داخل و خارج منتقد این بوق‌ها هستند اما رویشان نمی‌شود این را به صراحت اعلام کنند. وقتی بی‌بی‌سی به کوچکترین انتقادها از خودش (مثل انتقاد رضا پهلوی در ۱۴ دسامبر ۲۰۱۸) بجای انعکاس خبر با برنامه‌سازی و حمله پاسخ می‌دهد معنایش این است که عصر «نایس» بودن به پایان رسیده است؛ بی‌بی‌سی فارسی و رادیو فردا بیش از مخالفان، هوای خامنه‌ای و سلیمانی را دارند و حساس هستند که نکند به آنها بی‌احترامی‌شود و مثل صدا و سیمای جمهوری اسلامی در آغاز خبرها سخنان آنها را پوشش می‌دهند. زمانی یک مطلب در مورد دروغ‌های ظریف برای سایت بی‌بی‌سی فارسی فرستادم منتشر نکرد. بوق‌های تبلیغاتی دولتی از مخالفان سوال «چگونگی» درباره «براندازی» و «تغییر» می‌پرسند اما یک‌بار از دشمنان اسرائیل (مثل عطاالله مهاجرانی یا یوسفی اشکوری) نپرسیده‌اند چگونه می‌خواهند اسرائیل را محو کنند.

تهاجم علیه مجامله‌گران

در شرایط امروز به صراحت به آن دسته از رهبران سیاسی اروپایی که حامی‌ برجام هستند حمله کند (کاری که ترامپ در موضوعات مختلف کرده و کاملا در میان پایگاه اجتماعی خود موفق بوده است). تمسخر هر روزه‌ی آنگلا مرکل و امانوئل ماکرون و ترزا می‌ (چپ یا چپ میانه، راست یا راست میانه) در وارد نشدن به تحریم‌ها و به زباله انداختن برجام از ملزومات چنین رهبری است. دفاع بدون رودربایستی از تحریم جمهوری اسلامی از ملزومات چنین رهبری است. نمی‌شود هم خدا را خواست و هم خرما را. نمی‌شود هم برانداز بود و هم طرفدار عادی‌سازی شرایط با فروش نفت و گاز ایران توسط رژیم.

نفی حکومت فربه

کلیشه‌های موجود را در گفتمان مخالفان کنار گذاشته و از دمکراسی محلی و استانی و منطقه‌ای (نه قومی‌ و هویتی) در هر سه سطح اجرایی، قانونگزاری و قضایی دفاع و حکومت مرکزی را به دفاع و امور خارجه و رسیدگی به بلایای طبیعی محدود کند. مبارزه با دولت بزرگ که منشاء همه‌ی فسادهای ایران است باید از زبان چنین رهبرانی شنیده شود. به سطل زباله انداختن چهل سال قانونگزاری در جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن از مواضعی است که باید به صراحت از زبان چنین رهبرانی شنیده شود. ترامپ بخش عمده‌ی هشت سال میراث اوباما را در عرض یک سال به سطل زباله انداخت. بدون این نوع موضع‌گیری تصور مخالفان این خواهد بود که قرار است یک دیکتاتور را برانداخته و دیکتاتور دیگری را بر جای او بنشانند. بزرگترین مظهر دیکتاتوری در ایران تمرکز قدرت و منابع در دولت مرکزی است.

بازگرداندن قدرت به مردم

از عوامل دیگر قدرت مردم در همه جای دنیا دسترسی به اسلحه است. رهبری که بخواهد ایرانیان را از فلاکت و نکبت نجات دهد باید قدرت را به مردم بازگرداند و یک راه مشخص آن دسترسی آزاد به اسلحه به شکل قانونی است. از اولین کارهایی که چاوز انقلابی کرد خلع سلاح مردم ونزوئلا بود تا در روز مبادا در خیابان توسط نیروهای امنیتی و انتظامی‌ و میلیشیا شکار شوند. مردم نمی‌توانند قدرت داشته باشند اما یک بسیجی یا لباس شخصی هر ساعتی که بخواهد جلوی آنها را بگیرد و هر که را خواستند بدون ترس از مردم مورد ارعاب قرار دهند. به جای آنکه مردم از حکومت بترسند حکومت باید از مردم بترسد. چنین رهبری باید به مانوور موتورسواران سلاح به دست در خیابان‌ها با امکان خرید قانونی سلاح در ایران پایان دهد. البته مردمی‌ که اسلحه داشته باشند ممکن است با اسلحه خود و یا دیگران را بکشند اما دیگر تحت حکومت مافیایی زندگی نمی‌کنند.

تهاجم دائمی‌ علیه سلبریتی‌ها

روشنفکران و نخبگان جیره‌خوار و سلبریتی‌ها نه تنها باید در سیاست‌گذاری مورد بی‌توجهی رهبران دوران گذار قرار بگیرند (اکثرا فاسد و جیره‌خوار و طرفدار تداوم وضعیت موجود هستند) بلکه باید با توئیت به جنگ آنها رفت. با وجود فشار دو ساله‌ی نخبگان چپ برای خلع سلاح ترامپ از توئیتر او همچنان و هر روز به مقابله با آنها می‌پردازد. عده‌ی اندکی از فوتبالیست‌ها با زانو زدن به هنگام خوانده شدن سرود ملی آمریکا در ورزشگاه‌ها می‌خواستند این نماد ملی را در ایالات متحده از عاملیت وحدت‌بخشی بیندازند اما ترامپ تا حد ناسزا گفتن به آنها پیش رفت و در نهایت او بود که کمیته‌ی اداره‌کننده را مجبور به محدود کردن این رفتار بی‌وجه کرد. درست است که برخی از تیم‌ها به دعوت وی به کاخ سفید نرفتند اما رهبری که برای مردم می‌جنگد نمی‌تواند همیشه انتظار احترام داشته باشد.

راه‌اندازی یک شبکه‌ی تلویزیونی برانداز اما حرفه‌ای

چنین رهبری در کنار شبکه‌های اجتماعی به یک شبکه‌ی تلویزیونی مثل فاکس نیوز هم نیاز دارد. متاسفانه همه‌ی شبکه‌های موجود رادیویی و تلویزیونی فارسی‌زبان موجود با هدف براندازی و مقابله با چپ و اسلامگرایی شکل نگرفته‌اند. براندازی به شبکه‌ای خبری با کیفیت رسانه‌ای در حد فاکس نیوز و محتوای ضد چپ و شریعت و اسلام سیاسی نیاز دارد. البته موضع تهاجمی‌ موجب خواهد شد همه‌ی این رسانه‌ها توئیت‌های رهبران جنگنده برای مردم را پوشش دهند همانطور که چهار سال است رسانه های آمریکا که از ترامپ متنفر هستند او را هر روز پوشش می‌دهند. او هم سخن یا حمله‌ای را از هر که باشد بدون پاسخ نمی‌گذارد.

سبک زندگی کاملا متفاوت

رهبران دوران گذار باید سبک زندگی‌ای کاملا متفاوت با رهبران جمهوری اسلامی داشته باشند. عکس‌های آنها با همسرانشان که در کنار دریا بیکینی پوشیده باشند یا جام شراب در دست داشته باشند از ضروریات است. رهبران اسلام‌پناه چه واقعی و چه ریاکار مورد اعتماد قرار نخواهند گرفت. اگر قرار بود شاگردان منتظری (محسن کدیور) یا پست‌مدرنیست‌های کمونیست (مثل حمید دباشی) معترضان را رهبری کرده باشند تا کنون باید نشانه‌هایی از توجه به آنها دیده می‌شد. مردمی‌ که حاضرند با ریسک بالا به اعتراض به خیابان‌های قم بیایند به نفع محسن کدیور و فرخ نگهدار و عطاالله مهاجرانی و هوشنگ امیراحمدی و دیگر چپ‌ها و اسلامیون شعار نمی‌دهند. آنها حتی برای محمدرضا شاه هم شعار نمی‌دهند. آنها رضاشاه را صدا می‌زنند چون وی سبک زندگی‌ای متفاوت با روحانیون سنتی داشت، اسلام‌پناه نبود و برای اهدافی که داشت حاضر بود بجنگد. دنبال ستایش دیگران هم نبود. همانطور که مسیحیان تبشیری آمریکا از وفادارترین اقشار به ترامپ (که عکس عریان همسرش و خیانت به همسرانش شهره‌ی عام و خاص است) بوده‌اند، رهبران دینی ایران آینده نیز به چنین رهبر متفاوت و شفافی که آزادی دینی آنها را تامین کند و آنها را از دخالت در دولت بازدارد احترام خواهند گذاشت.

علیه دین دولتی

رهبرانی که مشی خشنودسازی روحانیت شیعه یا سکوت در برابر آن را دارند مورد توجه مخالفان جمهوری اسلامی قرار نخواهند گرفت. رهبران جنبش براندازی باید به صراحت هر گونه دین رسمی، تحمیل حجاب به کودکان و نوجوانان، آموزش مذهبی در مدارس، تزریق منابع عمومی به روحانیت شیعه و اجرای شریعت و دستورات دینی را نفی کنند. رهبران باید سکولاریسم را در عمل برای مردم ترجمه کنند. بیان کلیات کافی نیست.

نیازی نیست این مواضع صرفا در مصاحبه‌های مطبوعاتی بیان شوند؛ توئیتر را خلق کرده‌اند برای همین کار.

بخش قابل توجهی از ایرانیان داخل کشور تا حدی که من از سخنان و مواضع‌شان برداشت می‌کنم نه تنها از اصلاح‌طلب و اصولگرا بلکه از مشروطه‌خواهی و جمهوریخواهی نیز گذر کرده‌اند و تنها رهبرانی می‌خواهند که آنها را از یک طرف این رودخانه‌ی پر تلاطم به طرف دیگر ببرند. دوران رهبران ملاحظه‌کار و دست به عصا (مثل سیدمحمد خاتمی) در ایران گذشته است. نمی‌توان با تعارف و ملاحظه و زبان همیشه پاکیزه مردمی‌ را از فلاکت و نکبت نجات داد. چنین رهبر یا رهبرانی در مواردی باید به خود مردم نیز حماقت‌ها و نادانی‌هایشان را  یادآور شوند (مثل ترامپ). مردم صداقت و امانت را به دودوزه‌بازی و خواندن از روی متون قبلا نوشته شده ترجیح می‌دهند.

برای اینکه کسانی مثل احمدی‌نژاد در این خلاء دوباره ظهور نکنند و رهبری مردم را در برابر دو جناح موجود با کورش‌گرایی و ملی‌گرایی و وعده‌ی یارانه‌ی ۹۰۰هزار تومانی به دست نگیرند، رهبران دمکرات و سکولار باید تا دیر نشده به میدان مبارزه و جنگ با کلیشه‌های موجود پا بگذارند و از برچسب‌ها نهراسند. براندازی جمهوری اسلامی به رهبرانی رک‌گو، ریسک‌پذیر، اندکی جلوتر از معترضان و «پا به کار» نیاز دارد. نیروهای نظامی و انتظامی‌ وقتی به جنبش براندازی می‌پیوندند که چنین ویژگی‌هایی را در آنها ببینند. ترامپ همراه با جذب اقشار مختلف فراموش‌شده نیروهای نظامی و پلیس را به خود جذب کرد.

عباراتی که در پایان این نوشته تکرار آنها را به رهبران دوران گذار توصیه می‌کنم به ترتیب اهمیت بدین قرارند:

بوق تبلیغاتی (برای رسانه‌های دولتی)، سطل زباله (جای قوانین موجود در ایران)، خشنودسازی (سیاست خارجی اوباما و اروپا در برابر جمهوری اسلامی)، دولت فربه، فاسد و اتلافگر (شرایط اداره‌ی موجود کشور)، دین دولتی (روحانیت شیعه)، قدرت مردم (واگذاری جامعه و فرهنگ و اقتصاد و حق دفاع به مردم)، و آزادی گناه و اشتباه.

به تظاهرات جلیقه‌زردها، اعتراضات دی ماه ۹۶ و میزان محبوبیت دست‌نخورده‌ی ترامپ در آمریکا در طی دو سال گذشته نگاه کنید تا ببینید مردم معترض در عصر شبکه‌های اجتماعی و شکستن انحصار چپ بر رسانه‌ها به دنبال چه جنسی از رهبران هستند. شاید تا ده سال پیش اگر به خود می‌گفتند یک میلیاردر کم‌سواد که حتی کلمات را نیز درست نمی‌نویسد و همه‌ رسانه‌ها و نخبگان علیه وی خواهند بود، رهبر پیشبرد مطالبات طبقات کارگر و روستایی و دینداران خواهد شد باور نمی‌کردم.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=140521

23 دیدگاه‌

  1. ALI

    in keshwarhaye motamadeeeeeen kari be kare ma nadashte bashand eyne komake

  2. پادشاهی مشروطه

    چپ و اسلامیست را باید رک و صریح نقد کرد اما ایشان حداقل دو نکته را اساسا بد متوجه شده اند. اول اینکه تبلیغات ان آر ای را زیادی جدی گرفته اند بنابراین توصیه مسلح شدن مردم اساسا خنده دار است، در مناطق بسیاری از ایران اسلحه نایاب نیست اما باز مردم از حاکمان میترسند… و دیگری دولت فربه که بسیار ساده نگرانه است.
    در کل با رویکرد تهاجم تری و هراس نداشتن از حمله چپ و اسلامیست موافقم اما این به هیچ وجه به معنای کپی عینی و نعل به نعل ترامپ نیست…

  3. سیامک

    به طور خلاصه از نظر این قهرمان انقلاب فرهنگی در شیراز ما یک خمینی فاشیست نیاز داریم.

  4. ذره بین

    علت موفقیت و زنده بودن نام رضا شاه بزرگ به این بود که تکلیف خود را با آخوندجماعت و ارباب انگلیسی شان روشن کرده بود و محبوبیت وی در نزد مردم آن زمان آنقدر بالا بود که هیچ نقشه و دسیسه داخلی استعمارگران سنتی ایران و نوچه هایشان برای کنارزدنش موفق نشد و عاقبت ناچارشان کرد که به بهانه های واهی و با زیر پا گذاشتن تمام قوانین بین المللی که خود نوشته بودند با بیشرمی تمام این فرزند خلف ایران زمین را از سر راه خود بردارند. روحش شاد تا همیشه تاریخ

  5. ناشناس

    من فقط در یک چیز با جناب محمدی اشتراک نظر دارم این رژیم اهریمنی باید برود اما در روشها با ایشان مخالفم دادن اسلحه به دست مردم بسیار خطرناک است الزامی ندارد زن رهبر مورد نظر بیکینی پوش باشد گذر از تمام تفکرها حتی جمهوری خواه سلطنت طلب نیز به هرج و مرج تبدیل می شود

  6. ناشناس

    اتفاقا برعکس ملت به یک رهبر نیاز دارد که با عقل و آرامش مبارزه طولانی را هدایت کند رهبرانی مانند عبدالفتاح سلطانی نسرین ستوده و یا حتی یک آخوند مصلح مثل مولوی عبدالحمید نه انسانی هوچی و طرفدار اقدامات مسلحانه در ضمن اگر یک رهبر نخواهد همسزش با بیکینی ظاهر شود آیا او نمی تواند یک رهبر خوب باشد

  7. میترا جشنی

    من صد در صد با این مقاله موافق هستم. برای عبور از فرقه تبهکار ، ایران نیازمند یک رهبری کاریزماتیک و اقتدارگرا ست.
    اینروزها کمتر یادداشت قابل تاملی شبیه به این دیده ام.

  8. ناشناس

    مو به مو درست و دقیق بود.

    متاسفانه بعضی ها هنوز نفهمیدن که با آخوند جماعت چطور باید برخورد کرد. باید با قدرت مقابل اینها ایستاد حتی با اسلحله. وگرنه تا ۱۰۰ سال دیگه نمیرن.

  9. بشر

    امید است آقای پهلوی مقاله ارزنده دکتر مجید محمدی را مطالعه فرمایند . در تاریخ معاصر ایران هیچ شخصیتی به اندازه رضا شاه آماج حملات وقیحانه و ناجوانمردانه نبوده است. از شهریور ۲۰ تاکنون، چپها، استالینیستها، ملی-مذهبی ها، جبهه ملی ها، لیبرالها، تحصیلکرده ها، روشنفکران، بازاریان، مذهبی ها، آخوندها، دموکراتها ، مرتجعین سرخ و سیاه و دیگر طیفهای اینتلیجنسیای فاسد و نابکارو احمق و بی شرف ایرانی، دائما آن سردار بزرگ را مورد انتقاد و فحش و ناسزای بی شرمانه قرار داده اند. اما ذره ایی از اعتبار و آبرو و بزرگی او نه تنها نزد ملت ایران کاسته نشده، بلکه محبوبیت و شان و مقامش روز بروز بیشترمیشود.

  10. خسرو

    جناب محمدی حق با شماست
    خمینی دجال با وعدهٔ «دموکراسی» به این کشور مسلط نشد ، ملایان با شعار «الله اکبر» وبا یک جنگ خیابانی تمام عیار ایران را بتصرف خود در آوردند و با قساوتی داعش واربا «بازندگان جنگ» رفتار کردند. ملایان شیعی وهمدستانشان خدای مهربان ایرانیان را کشتند و یک «الله » خونخوار انتقامجو را جای او نشاندند وپرده ای سیاه ازخرافات و زن ستیزی و دروغ بر آسمان آبی ایران کشیدند. چنین دشمن مسلط را با وعده های دموکراسی و سکولاریسم نمیتوان بزیر کشید ، برای انجام آن بنا به مثل ایرانی«گاو نر میخواهد ومرد کهن»

  11. ناشناس

    سوال: چه کسی حاضر است ثروت نجومی یک طفل یتیم ولی صغیر را تحویل خود او دهد به بهانه اینکه این دارایی خودش است؟ مردم ایران دقیقا در حکم همان کودک هستند و کشور ایران تمام دارایی شان. باید یک قیم منصف برای حفظ و حراست اموالشان پیدا کرد تا روزی که به بلوغ برسند و بتوانند در مورد این دارایی ها تصمیمات عاقلانه بگیرند. هیچ راه حل میانه ای نه برای آن طفل و نه برای ملت نابالغ ایران مفروض نیست.
    چون دوره ما دوران طرح دادن است، طرح ملی من برای ایران عزیز واگذاری مدیریت آن به یک هیات امنای بین المللی مستقر در سازمان ملل متحد است برای حد اقل یکصد سال، یا رسیدن شاخص های توسعه فرهنگی ایران به حد کشورهای توسعه یافته. هر کدام که زودتر فرا رسد!

  12. ایران فقط به چند تا اسماعیل بخشی نیاز دارد

    ایران تنها احتیاجش به دلیر مردانی چون اسماعیل بخشی است. چنین سمبل مبارزه بخشش آسمانی برای تمام مبارزین علیه
    رژیم است. احتیاجی به امثال ترامپ, پهلوی , رجوی, مصدق, خمیینی……. نیست.

    همچنینن نویسنده فراموش کرده که اکثرملت ایران مذهبی هستند ودرصد زیادی ازآنها جانشان را میدهند ولی دینشان را نه. بشتر این طبقه از آخوند تقلید میکنند. بنابراین احتیاج به خنثی کردن نقش آخوند در خود همان دین است. یعنی باید راههایی پیدا شود که به این گروه از دینداران بفهمانند که احتیاجی به تقلید نیست و تفسیر آخوند از دین نادرست است.

  13. ناشناس

    آقای محمدی برخی بخش های نوشته شما را قبول ندارم مثلاً ۱-همه مردم باید مسلح شوند (برای اینکه رژیم بهانه قتل عام داشته باشد!). ۲- بسیاری از ایرانیان داخل کشور نه تنها از اصلاح طلبی و اصولگرایی بلکه از مشروطه خواهی و جمهوری خواهی نیز عبور کرده اند ( یعنی هیچ و پوچ ) . ۳ -همسران رهبران دوران گذار باید در کنار دریا ( بیکینی پوشیده و جام شراب ) در دست داشته باشند . ۴-چون «مردم بدونِ صدا»ی آمریکا کسی را پیدا کردند که حاضر شده بود مطالبات عمومی زمین‌مانده مثل مقابله با درهای باز کشور بر روی مهاجران، سیاست‌های جهانگرایی، برجام احمقانه، تجارت خارجی سخاوتمندانه، پاکیزگی سیاسی، ورود سیلی از مسلمانان مهاجرو تامین امنیت اروپا بدون مشارکت خود آنها را فریاد کند.

  14. ناشناس

    کسی از آقای پهلوی انتظار ندارد که مانند اسطوره تاریخ ایران، رضا شاه، سوار بر اسب و با لباس نظامی و با تعدادی اندک قشون راهی کوه و دشت شود و بدور از عافیت و رفاه و آرامش ، شجاعانه با دشمنان ملت ایران بجنگد و این ملت را از لجنزار فرهنگی نجات دهد. تنها انتظار این است که دست از عافیت طلبی و تعارفات و هراس از ناسزا بردارد و رهبری انحلال طلبان را در فضای مجازی که بسیار راحت تر از دوران رضا شاه است، بر عهده گیرد و همچون او، نامش را جاودانه کند.

  15. ناشناس

    برخی کامنتهای منتشر شده در این بخش نشان از صحت گفته های آقای مجید محمدی دارد. هنوز مرکب قلم ایشان خشک نشده، بسیجیان سایبری و استمرار طلبان مفلوک دچار اعوجاج ذهنی شده و ناسزا گویی را آغازکرده اند. کاش ذره ایی از شجاعت آقای محمدی را می شد به رگهای اپوزسیون منفعل و ترسو تزریق کرد. اگر شخصیتهای اپوزسیون حاضر نیستند حتی فحش بخورند، بهتر است خفقان بگیرند. درود بر ترامپ که بر سر منافع کشورش، با هیچکس تعارفی ندارد و از آبروی خود و خانواده اش مایه می گذارد.

  16. ناشناس

    هر رهبری که از سوی خلافت شیعه و استمرار طلبان و اپوزوسیون نماها و بوقهای تبلیغاتی و آخوندهای کراواتی مقیم خارج بیشتر مورد انتقاد و یا حتی ناسزا قرار گیرد، اعتبار و احترام و محبوبیتش از سوی مردم ایران بیشتر خواهد شد. آقای رضاپهلوی باید دو دلی را کنار گذارد و همچون پدر بزرگش که مهمترین و بزرگترین پادشاه همه تاریخ ایران بود، فرماندهی و رهبری براندازان را بر عهده گیرد. منوط شدن رهبری ایشان به برگزاری رفراندوم توسط خلافت شیعه، با عقل جور در نمی آید !!!!

  17. بشر

    ‌آقای مجید محمدی کاملا درست می گوید. دوران نزاکت سیاسی،مماشات، رفتار و سخنان انفعالی، تعارفات، یکی به نعل یکی به میخ زدن، واهمه از واکنش منفی استمرا طلبان و بوق های تبلیغاتی، دعوت مردم به خشونت گریزی گاندی گونه و توصیه به تقدیم گونه دیگر برای کشیده آبدار همچون عیسی مسیح در مواجه با خلافت شیعه گذشته است. خلافت شیعه و ولایت معاشان و استمرار طلبان بسیار هرزه، فاسد،‌جنایتکار و تبهکار هستند و مردم ایران همچون توده مردم آمریکا و رهبر آنها همچون دونالد ترامپ باید بصورت فعالانه و شجاعانه وارد گود میدان شوند و خلافت شیعه را به دار الخلا تاریخ بفرستند.

  18. مجید محمدی

    به دوستانی که نظر می دهند توصیه می کنم اول مطلب را بخوانند و با نگاه کردن به تیتر نظر ندهند. در این مطلب فقط مشخصات لازم رهبران دوران گذار ذگر شده است و ترامپ یک مثال است برای تقریب به ذهن. نه توصیه شده رئیس جمهور امریکا ایرانیان را نجات دهد و نه دیدگاه آخر الزمانی عرضه شده. ادای حق مطلب در نظرات متکی است بر خواندن آن. مخالفت با یک نظر و دیدگاه که حق شماست مستلزم توجه به آن دیدگاه است.

  19. عباس بنده خدا

    بدا به حال افرادی که نجات ملت را در حمایت فردی متقلب، هوسباز و زورگو جستجو میکنند. شمایی که با پراکندن این مطالب در حال نقد کردن نون خود از این دولت و اون اندیشکده و سازمان هستید، لطف کنید به ارباب ترامپ عزیزتون بفرمایید که برای ظاهر سازی هم شده یه رای گیری صوری توی عربستان، بزرگترین متحد خودش تو خاورمیانه بزاره. دم گرگ از زیر در پیداست.

  20. پیمان جهان بین

    در انتظار گودو ،کسی خواهد آمد و ما ملت شریف که ناجی ما در کاخ سفید در انتظار ما . تکرار این افسانه قدیمی که عزرائیل خمینی ریگان است و بعد از صدام بوش در تهران است ! نه با وفا ، ترامپ این روانی دروغگو ، تا بالای خر خره غرق در فساد و دروغ و رسوایی فعلا فقط نگران استیضاح و نفرت مردم و خانواده کلاه بر دار خود است . امام زاده های آمریکائی در برابر خود مردم ایران هیچند. ما تصمیم خود را گرفته ایم . خامنه ای و این جانوران غارت گر باید سرزمین ما را تخلیه کنند .

  21. ناشناس

    با اقاى م مجیدى کاملا موافق هـستم
    متاسفانه رهـبران مخالف ج ا. هـمه دست به عصا راه میرن
    و از رک گوی و صراحت پرهـیز میکنند
    مثل بازار یا دو پهـلو و مثل اخوندا خدعه گر

  22. kaveh

    کشورهای پیشرفته دموکراسی را برای خودشان میخواهند و در
    مبادلات اقتصادی و حتا فرهنگی منافع خود را در نظر دارند و
    برایشان نوع حکومتها مهم نیست , بنابرین نگاهشان, تمایلشان و
    حمایتشان از اپوزیسیونی خواهد بود که به گفته آقای مجیدی (
    محکم , قوی, جسور و با اعتماد به به نفس ) باشد.
    از طرفی رژیم آخوندی تنها زور را میشناسد و نیازی نمیبینم
    در این باره توضیحی دهم , همه ما میدانیم که رژیم تنها با چماق
    ایستاده است. حال اصلاح طلب ها ( استمرار طلب ها) و دیگر
    به ظاهر مخالفین رژیم راه دیگری میشناسند, با استدلال مطرح کنند.
    با سپاس از آقای مجیدی

  23. ضد انقلاب

    امثال ما مخالفین ولایت وقیح خمینی – خامنه ای – رفسنجانی که در مدت چهل سال گذشته تماما در کشور بوده و انواع و اقسام مسائل را شاهد بوده ایم و دوست و اشنا به ضد انقلابی بودنمان اذعان دارند ( در دهه شصت حکم این افراد در صورت دستگیری اعدام بود ) از خواندن دو مطلب در مقاله بالا بسیار متعجب و نگران شدیم :
    ۱ – بخش قابل توجه ای از ( ایرانیان داخل کشور ) نه تنها از اصلاح طلبی و اصولگرایی بلکه از مشروطه خواهی و جمهوری خواهی نیز عبور کرده اند ( یعنی هیچ و پوچ ) .
    ۲ -همسران رهبران دوران گذار باید در کنار دریا ( بیکینی پوشیده و جام شراب ) در دست داشته باشند که از ضروریات است ( یعنی لاس و گاس ) .
    فقط میتوانم بگویم / از خداوند میخواهیم به همه ما عقل سلیم داده و به راه راست هدایت کند !

Comments are closed.