تحولات اجتماعی «الگوبردار» نیستند!

شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۷ برابر با ۲۶ ژانویه ۲۰۱۹


جامعه یک پدیده‌ی پویا و پیچیده است. مانکن پشت ویترین نیست که بتوان با اندازه‌های از پیش داشته جامه‌ای مناسب بر آن پوشاند. ساختمان و پل و راه‌آهن و سدّ نیست که با محاسبات دقیق بتوان به بهترین شکل آنها را طراحی کرد و یا تغییر داد. تحولات مثبت و منفی اجتماعی بستگی به عوامل و عناصر منحصر به فرد فرهنگی و تاریخی و معاصر و موجود دارند!

در ایران نیز می‌بینیم هیچ الگویی به کار صاحبان قدرت برای اداره‌ی جامعه و همچنین مخالفانش برای تغییر آن نیامده است. البته وضع حکومت بسیار اسفبارتر و خرابتر است چرا که الگوی بنیادی‌اش به «صدر اسلام» تعلق دارد که در همان دوران به تاریخ سپرده شد. عاقلان نظام اما هنوز به دنبال الگو می‌گردند؛ مثلا وقتی معلوم شد «اقتصاد اسلامی» ادعایی بی‌پایه و ملغمه‌ای از اقتصاد «بازار» و «برنامه» است، به الگوی «چین کمونیست» دل بستند بدون آنکه هیچکدام از شاخص‌های اقتصادی آن کشور در ایران موجود باشد. نتیجه‌اش شد تبدیل ایران به بازار بنجل‌های چینی و نابودی تولیدات داخلی. با روی کار آمدن اردوغان، مدتی دل به الگوی ترکیه  خوش کردند در حالی که از نظر فکری، جمهوری اسلامی به عربستان سعودی بیشتر شبیه است! اما جامه‌ی اسلامگرایی ترکیه نیز که به دنبال تنش با کشورهای منطقه و غرب نیست، بر پیکر جمهوری اسلامی کاملا قناس است. البته ناگفته نماند که رهبری جمهوری اسلامی، نظام خودش را الگوی کشورهای «جهان اسلام» می‌پندارد! عاقلانش اما از تلاش باز نمانده و همچنان به دنبال الگویی هستند تا شاید بتوان این رژیم را در آن گنجاند. در این میان اندونزی شاید بی‌مسماترین «الگو» برای ایران و دیگر «کشورهای مسلمان‌» باشد زیرا:

یک، کدام کشور توسعه‌یافته و پیشرفته بر اساس «الگو» تغییر و تحول یافته تا «کشورهای مسلمان» دومی‌اش باشند؟

دو، چرا دین ساکنان «کشورهای مسلمان» به عنوان یک عنصر شاخص معرفی می‌شود آنهم در حالی که از یکسو ترکیب جمعیتی «کشورهای مسلمان» نیز در حال تغییر است و از سوی دیگر «مسلمان» بودن این کشورها تا کنون در توسعه‌ی آنها نه‌تنها قوه‌ی محرکه نبوده بلکه نقش بازدارنده نیز داشته است!

سه، دین ساکنان «کشورهای مسلمان» به رخ کدام کشورها کشیده می‌شود؟! کشورهایی، از جمله مسیحی، که راه دین را از حکومت و سیاست جدا کردند؟! «کشورهای مسلمان» تا کنون چه سودی از شاخص کردن دین‌ خود برده‌اند؟ «الگو»ی خود اندونزی چه بوده جز مسیری که جوامع غیرمسلمان رفته‌اند؟! مگر «مسلمان‌» بودن اندونزی نقشی در توسعه‌ی آن داشته؟! جز بی‌نقشی؟! آیا منظور از «الگوی اندونزی» همین بی‌نقشی مسلمان بودنش در توسعه است؟!

ساده‌ترین راه این است: «کشورهای مسلمان» باید با عبور از قرون وسطای خود به قرن ۲۱ رسیده و راه‌های منحصر به فرد خود را بروند. راهی که ایران نیز از انقلاب مشروطه، با فراز و نشیب، در پیش گرفته است.
الاهه بقراط

[کیهان لندن شماره ۱۹۶]

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=144149

22 دیدگاه‌

  1. ١٣

    نمى شود هـم اسلامى بود و هـم عاشق حقوق بشر شد
    زیرا اسلام (قصاص و سنگسار و امر به م ….ووووو ) با حقوق بشر سازگار نیست

  2. پويا

    بشر عزیز
    شما متعصب هستید.
    من لیست را نگاه کردم.
    بیشتر بخوانید، تاریخ را بخوانید.
    اسلام مردم ایران التقاطى است.
    حافظ بیانى زرتشتى و گاهى میترایى دارد.
    سخن کافیست.

  3. عسگرآقا

    از آفریقا تا آسیا، هرج و مرج درکشورهایی که به قهقرا می روند!

    موریانه ها آمدند تا همه چیز را از درون خالی کنند؛ جفنگیات، جادو و جنبل ، چرس و تریاک و بنگ و سر بریدن به ارمغان آوردند. پرتاب از قرن ۲۱ به قرن پنجم میلادی و الگوی صدر جاهلیت تاریان. در قرون وسطی، با توجه به اعتقاد انسان گرایان، ” فرهنگ و آموزش و پرورش ” از دوران باستان در معرض سقوط چشمگیر قرار گرفتند. … وضعیت مشابه با سقوط و انحطاط فرهنگی، اخلاقی و اقتصادی ایرانیان. گذار از دوران مدرن به قرون وسطی حجاز؟! دنباله‌های تمدن ایرانی، رومی، یونانی و مصری گرفتن و ” تمدن اسلامی” اش نامیدند! ۷۰۰ سال » حوزه علمیه ملاها « توانستند قطره چشم دردی ، عینکی و… تولید کنند؟! جمله فیلسوفان شهید پرور!

  4. بشر

    در کامنتهای خودپاسخ ندادید که اگر ایران غیر اسلامی است ، پس چرا از میان این همه ملل مسلمان فقط ایرانیان برای برقراری حکومت اسلامی قیام کردند. نظرات شما بر مبنای استثناگرایی و ملی گرایی ایرانی بیان شده اند که البته قابل احترام هستند. اما نگاه ایدئولوژیک باعث می شود تا برخی واقعیات مسلم تاریخی مخدوش و یا مصادر به مطلوب گردند. یکی از هزاران مشکلات ما این است که به جهان از منظر ایدئولوژیک نگاه می کنیم چه اسلامی و چه غیر اسلامی. ضمن تشکر از توضیحات شما، بنظرم ادامه بحث بی فایده است.

  5. بشر

    اینکه می گویید آن دانشمندان ایرانی مسلمان بودند اما اسلامی نبودند ابهام آمیز است. تابعیت ایران و هویت ایرانی و اصولا هر نوع هویت ملی مربوط می شود به قرون معاصر که از اروپا شروع شد. در آن روزگار ایران بخشی از خلافت اسلامی بود. شما میگویید غیر از ایرانیان، هیچ دانشمند غیر ایرانی مسلمان و یا عرب وجود نداشت. این ادعا بر خلاف واقعیتهای مسلم تاریخی است.در این لینک می توانید نام صدها دانشمند و فیلسوف و ریاضیدان و متفکر و مورخ و ادیب و جغرافیدان و منجم عرب را بیابید:
    https://en.m.wikipedia.org/wiki/List_of_pre-modern_Arab_scientists_and_scholars

  6. بشر

    جناب پویا، قادر نیستم تا ارتباط متطقی بین نقد من بر این مقاله و نقد شما را بر نقد خودم بیابم. ضمن اینکه این چند کامنت اخیر شما نیز بر ابهامات من افزود. اما اجمالا باید بگویم که هرگز در قرون وسطی در اروپا حکومت دینی وجود نداشت. حکومت مسیحی چهار ساله کشیش جیرولامو ساونارولا که در اثر خلا قدرت ناشی از سقوط خاندان مدیچی در اواخر قرن پانزدهم میلادی در دولت شهر فلورانس برقرار شد، یک استثنا بود که به سرعت تمام شد و آن کشیش با شورش مردم به آتش کشیده شد.
    از سویی دیگر مدعی شده اید که مسیحیت در تلاش بود تا فرهنگ اروپا را عقب نگه دارد که این ادعا هم اصلا با واقعیات تاریخی همخوانی ندارد. مسیحیت یکی از ارکان فرهنگ و تمدن اروپا است.

  7. بشر از پويا

    ۵
    حکومت اسلامى خمینى یک اتفاق نادر بود.
    نقش عامه مردم در آن کم بود.
    شاه دزد شمرده شد.
    خمینى پول نفت میداد.
    همسایگان عرب در حال ثروتمند شدن بودند.
    خمینى آخوندى متفاوت معرفى میشد.
    حتى پس از انقلاب بنى صدر ضد آخوند راى آورد.
    ولى ج ا نتوانست فرهنگ مردم را حتى بزور سر نیزه اسلامیزه کند و هنوز درگیر است.
    رضا شاه و محمد رضا شاه با گستره کمترى از مردم درگیر بودند تا خمینى براى تغییرات فرهنگى.

  8. بشر از پويا

    ۴
    این دانشمندان ایرانى هستند:
    اندیشه اسلامى با آنان مخالف است
    از اعراب کسى در میان آنان نیست

    ما نه مشابه قرون وسطى که بدتر از آن هستیم:
    تمدن بشرى با سرعت بى نظیرى رو به جلو است.
    در جامعه شما رهبران مى گویند مى توان با نوازد بلافاصله پس از تولد هم معاشقه جنسى برقرار کرد و لذت برد.

    اختلاف پتانسیل در زمان کنونى بسیار بیشتر است.

  9. بشر از پويا

    ٢
    در عقب مانده ترین جوامع بشرى نشانه هاى مدرن ترین نه الزاماً ارزشمندترین تغییرات را مشاهده مى کنید.
    ما چه با دموکراسى و چه بدون دموکراسى باید با این روند سازگار شویم.
    مسئله اصلى ما دموکراسى نیست.
    مسئله اصلى ما باز شدن این راه و بسیار پهن شدن این راه است.
    این خواست نسل نو شونده است.
    دموکراسى به غلط در متن این اراده جاى گرفته است.
    تمدن نو شونده با غریو فریاد یک هواپیماى مافوق صوت مى گوید کنار بروید و گرنه نابود مى شوید.
    ایکاش انقلاب نمى شد و ما بسرعت با دنیاى مدرن هم سازى مى یافتیم.

  10. بشر از پويا

    چون فضا کافى نیست خلاصه مى نویسم.
    موارد زیر ما را مشابه قرون وسطى مى سازد:
    ارتداد دانشمندان حتى در جمهورى اسلامى
    تلاش دین براى عقب نگه داشتن فرهنگى
    موارد زیر ما را متمایز از خاورمیانه مى کند:
    وجود دانشمندان ایرانى که اسلامى نیستند ولى مسلمان هستند.
    فرهنگ متفاوتى که مثل آب و روغن است.
    موارد زیر ما را مجبور به تغییر سریع مى کند:
    تفاوت بسیار با دنیاى متمدن
    سرعت رو بفزاینده تغییر در دنیاى متمدن
    ارتباطات روزافزون با سرعتى غیرقابل باور
    موارد زیر ما را ناچار به له کردن عقب مانده هاى از این تحول طبیعى مى نماید:
    سرعت روزافزون تغییرات
    توسعه غیر قابل باور و غیر قابل کنترل ارتباطات
    اختلاط فرهنگى با سرعت هم خوردن بسیار

  11. بشر

    ادامه،
    ضمنا کامنت شما هم در پاسخ به من ابهام آمیز است. اولا می گویید با تسلط اسلام ایران وارد قرون وسطی شد، در حالیکه تمام فرزانگان، اندیشمندان، ادیبان، دانشمندان و شعرای نامدار ایرانی در دوران اسلامی قرون نهم تا چهاردهم میلادی زیسته اند و قبل ( بویژه دوران ساسانیان) و بعد از این دوران تاریخ ایران یک برهوت معرفتی بوده است. ثانیا می گویید فرهنگ ایران با اسلام در تضاد است. اگر متضاد است پس چگونه فقط ایرانیان بودند که در دو دهه به پایان قرن بیستم، از بین این همه کشورهای اسلامی، اولین حکومت دینی تاریخ را برقرار کردند و‌خواهان بازگشت به صدر اسلام شدند؟

  12. بشر

    ادامه،
    ضمنا بحث دیگر من این است که کدام ویژگی تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با تاریخ، فرهنگ و تمدن غربی شباهت دارد؟ از دگر سو، بر چه اساسی گفته می شود مسلمانان در قرون وسطی تاریخ خود قرار دارند؟ یعنی قبل از آن چه بوده و بعد از آن قرار است چه شود؟لطفا اگر مایل هستید، یکبار دیگر کامنتهای قبلی من را مطالعه فرمایید.

  13. بشر

    در جواب پویا،
    بحث من در مورد تضاد این مقاله است. از سویی گفته می شود نباید الگو برداری شود و هر جامعه باید راه مخصوص بخود را بیابد و از سویی وضعیت کنونی مسلمانان با قرون وسطای اروپا مقایسه و شبیه سازی می شود، و به مسلمانان توصیه می شود خود را از قرون وسطی برهانند و به دوران مدرن ( که دستاوردهای آن هم مربوط به تمدن غرب است) . یعنی از یکسو شبیه سازی تاریخی با اروپا انجام می شود و از سویی توصیه به عدم الگوبرداری.

  14. در جواب بشر از پويا

    تشبیه کردن راهى براى درک آسان است.
    من نیز جوامع اسلامى را به قرون وسطى تشبیه کرده ام.
    آن چه که پیشرفت جوامع اسلامى خوانده مى شود مربوط به نخبگانى است که همواره جامعه در ستیز با آنان بوده است.
    تضاد بین فرهنگ ایرانى و اسلامى موجب دوگانگى شده است.
    با تسلط اسلام بطن جامعه تا حدود زیادى قرون وسطایى شد ولى دانشمندان بسیارى را هم در خود داشت.
    هم اکنون نیز این دوگانگى وجود دارد.
    اتفاقاً مشکلى که ما را به انقلاب اسلامى رساند همین جهش از بطن قرون وسطى به دنیاى نوین است.
    من براى توضیح آن الگوى وبسکو الاستیک ماکسول و منحنى پیچ ارشمیدوس کشیده شده در فضا را پیشنهاد مى کنم.

  15. پويا

    ممنون از پاسخگویى شما

  16. ریرا

    خانم بقراط لطفا به این نکته هم بپردازید که «چرا ما هنوز برنخاستیم؟»

  17. بشر

    ادامه،
    تمدن مدرن اروپا بر مبنای اومانیسم، لیبرالیسم، کاپیتالیسم، دموکراسی، حقوق بشر، سکولاریسم، فردگرایی، خردگرایی و پروگرسیویسم بنا نهاده شده است. اگر قرار باشد ایرانیان و یا کلا جهان اسلام، بدون الگو برداری از این اصول اروپایی، راه دیگری را برای پیشرفت و نیکبختی بیابند و ناگهان از قرون وسطی ، بطور ساده، خود را به قرن ۲۱ پرتاب نمایند، منبع و بنیانهای فکری و معرفتی آن راه ساده کدامند؟ چرا هیچ اندیشه و دانش نوینی از سوی اندیشمندان مسلمان و ایرانی تبلور نیافته است؟ مسلمانان بجای آزادی و حقوق بشر باید دنبال چه چیزی باشند؟

  18. بشر

    ادامه،
    ضمنا این شبیه سازی و توصیه به جهش، نوعی الگوبرداری از تاریخ اروپاست. مرحوم داریوش همایون عقیده داشتند که بزرگترین مشکل ایران این است که در خاورمیانه قرار دارد!!!!!!!! نه انتقال ایران به اروپا امکان دارد و نه جهش جهان اسلام از قرون وسطی به قرن ۲۱ آنهم از راهی ساده. خانم بقراط که در قلب تمدن اروپا زندگی می کنند بهتر میدانند که دوران هزار ساله تاریخ اروپا موسوم به قرون وسطی، بغیر از قرون تاریک در سده های اولیه آن، از نظر فلسفی، علمی، ادبی، هنری و فرهنگی، دورانی پر جنب و‌جوش و پویا بود.

  19. بشر

    در پاراگراف آخر، منظور از قرون وسطای کشورهای مسلمان مشخص نشده است. اگر این اصطلاح معادل Middle Ages است که اشاره به تاریخ اروپا از قرن پنجم تا قرن پانزدهم میلادی دارد، اولا شبیه سازی تاریخ و تمدن اسلامی با تاریخ و تمدن اروپایی چگونه امکان پذیر است و ثانیا کدامیک از شاخصه های وضعیت جاری کشورهای اسلامی با قرون وسطی در اروپا شباهت دارد؟ از سویی دیکر مگر وسطی به معنی بین دو‌چیز نیست؟ چگونه می شود اصولا این دوران را برای کشورهای اسلامی وسطی نامید در حالیکه هنوز آینده آنان مشخص نیست و از سویی دوران کلاسیک آنان هیچ شباهتی با دوران کلاسیک اروپا ندارد.

  20. پويا

    خانم بقراط!
    هم اکنون در سایت تلویزیون میهن توضیحات آقاى جمال درودى را در مورد چرایى پایان جبهه ملى پنجم خواندم.
    من طرفدار دموکراسى و شاهنشاهى پهلوى جبهه ملى را عنصرى ارزشمند میدانم.
    ولى پایدارى سیستم دموکراتیک منوط به نوسعه اقتصاد آزاد است.
    این تحولات با توضیحات آقاى درودى یک کیس استادى جالب براى ادعاى فوق است.
    آنالیز علمى پدیده ها کمتر در وادى سیاست مرسوم است.
    حداقل در میان ویژه ها باید این باب را گشود و از وادى احساس خارج شد.
    کیهان مى تواند ویژه نامه اى در این باره براى سیاستمدران باز کند.

  21. پويا

    خانم بقراط!
    آیا ممکن است مقاله ام را برایتان ارسال کنم؟

  22. پويا

    چه مقاله ارزشمندى
    خانم بقراط را باید متفکرى توانا دانست که وجودشان مایه دلگرمى ایرانیان است.
    بنظر مى رسد فصلى نو در کیهان لندن با چند مقاله ارزشمند رقم خورده است.
    پدیده هاى طبیعى که تحولات اجتماعى نیز از آن نوع هستند تنوعى بى نهایت دارند. یک از ساده ترین و بارزترین این پدیده ها اثر انگشت است و به همین دلیل الگوى پدیده هاى طبیعى finger print نام گرفته است.
    پدیده هایى مانند شکست، تغییر، توسعه و بسیارى دیگر داراى چنین الگویى است.
    البته این حالات اصول کلى حاکم بر جوامع را نقض نمى کند.

Comments are closed.