ثریا سبقتی خواننده راک لس‌آنجلس دوست دارد در ایران برنامه اجرا کند

یکشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۷ برابر با ۰۳ مارس ۲۰۱۹


فرد پروانه (+ویدئو) ثریا سبقتی ترانه‌سرا و خواننده‌ی اصلی گروه «نایت تاکس» یا «صحبت‌های شبانه» است. گروهی که ثریا با آن همکاری دارد یک گروه راک آلترناتیو است که در لس‌آنجلس فعالیت دارد.

اولین آلبوم این گروه به نام «در رویاها» بازخورد زیادی داشت، و اولین آهنگ تکی آنها «سبز» به دفعات از ایستگاه رادیویی پرمخاطب لس‌آنجلسی کّی.آر.اُ.کیو پخش می‌شد.

ثریا در سال ۱۹۹۴ از پدر ومادری ایرانی در لس‌آنجلس آمریکا بدنیا آمد. او تحصیلات انگلیسی و مطالعات تطبیقی خودش را در «کالج اکسیدنتال» گذراند اما موسیقی هدف و حرفه همیشگی او بوده است.

هنگامی که ثریا در برنامه‌ی «مدرسه‌ی راک» به تمرین خوانندگی مشغول بود، با هم‌گروهی‌هایش آشنا شد و گروه «قدیسان سیاهپوش» را تشکیل داد که بعدا به « نایت تاکس» تغییر نام پیدا کرد.

ثریا ثابتی با کیهان لایف درباره آثار و برنامه‌های آینده‌اش سخن گفته است.

– آلبوم نخست شما کار خوبی از آب درآمد؛ آلبوم جدید کی منتشر می‌شود و چه تفاوت‌هایی با آلبوم قبلی دارد؟

-ما در حال حاضر قطعات جدیدی ضبط کرده‌ایم اما هنوز تاریخ دقیقی برای انتشار آلبوم نداریم.

همه ترانه‌هایمان را در کنسرت‌ها برای علاقمندان‌ اجرا می‌کنیم بنابراین آنها می‌توانند چیزی شبیه به آنچه در آلبوم جدید است را بشنوند.

آلبوم دوم دقیقا یک رویکرد متمرکز و جمع و جورتری‌تری خواهد داشت. اگر چه آلبوم اول برای ما بسیار خوشایند بود اما در عین حال یک تجربه آموزشی برایمان محسوب می‌شد. از ویژگی‌های آلبوم دوم این است که دامنه گسترده‌تری از کیبوردها به کار می‌رود و در ترانه بر روی همسرایان بیشتر تمرکز و تأکید شده.

– اگر حق انتخاب داشتید، با کدام یک از هنرمندان دوست داشتید همکاری کنید و سه هنرمندی که روی موسیقی و سبک شما اثر مهم و اصلی گذاشته‌اند کدامند؟

-اگر می توانستم انتخاب کنم تام یورک را انتخاب می‌کردم. دو نفر از سه هنرمندی که مورد علاقه اصلی من هستند ریدیوهد (یک گروه راک انگلیسی) و بژورک  و سومی هم متغییر است اما در حال حاضر علاقمند به  فایست هستم.

– فکر می‌کنید بهترین ترانه‌ی شما کدام است و چرا آن را بهترین می‌دانید؟

-بهترین ترانه‌ای که ساختیم در آلبوم دوم است اما از میان آنها که تا حالا منتشر کرده‌ایم «سبز» را می‌پسندم. من بطور دلپذیری شگفت‌زده شده‌ام از اینکه مردم به آن علاقه نشان دادند و آن را ترانه‌ای جذاب و دل‌انگیز ارزیابی کردند.

– شما روی صحنه یک شخصیت خیره‌کننده، جذاب و خوش‌سلیقه‌ را به نمایش می‌گذارید. چگونه تصمیم می‌گیرید برای هر نمایش چه لباسی بپوشید؟

-پوشش برای من بسیار اهمیت دارد و پیش از هر اجرایی به معنای واقعی اضطراب به من دست می‌دهد. پیش از اجرا گنجه لباس‌هایم را زیر و رو می‌کنم و می‌کوشم لباس‌های جدیدی را با هم ترکیب کنم. اما ترجیح می‌دهم روی صحنه با شلوار حضور داشته باشم. این پوشش به من اجازه می‌دهد که به راحتی و بدون نگرانی به اطراف خم و راست شوم، بالا و پایین بپرم و یا دراز بکشم.

– پدر و مادر شما ایرانی هستند. آیا فارسی هم صحبت می‌کنید و با هنرمندان ایرانی همکاری دارید؟

-من تا کمی فارسی می‌فهمم اما نمی‌توانم  به این زبان صحبت کنم. در لس‌آنجلس بزرگ شده‌ام و دوستان ایرانی هنرمند زیادی داشته‌ و با آنها به صورت گسترده‌ای ارتباط داشته‌ام. در کنسرت اخیر که در زبولان لس‌آنجلس داشتیم همراه با یک بانوی ایرانی به نام کریس اسفندیاری در نواختن ساز همکاری کردیم که برای ما تجربه فوق‌العاده‌ای بود.

– آیا تا کنون به ایران سفر کرده‌اید و آیا در صورت داشتن این فرصت دوست دارید «گفتگوی شبانه» را در ایران اجرا کنید؟

-من هیچ وقت ایران را ندیده‌ام ولی خیلی دوست دارم سفری به ایران داشته باشم. با توجه به حال و هوای سیاسی موجود در ایران فکر نمی‌کنم اجازه چنین اجرایی در آنجا داده شود اما این چیزها باید تغییر کند؛ ما می‌توانیم برای کنسرت دعوت شویم. می‌دانم که در ایران موسیقی راک هواداران زیادی دارد.

*منبع: کیهان لایف (کیهان لندن به زبان انگلیسی)
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=147832

یک دیدگاه

  1. مسعود

    عزیز دل همه ما پرتاپ شده به ناکجاآباد از دست این رژیم آدمخور دوست داریم در ایران باشیم و طلوع صبحگاهان را ببینم ولی افسوس که بقول هانا آرنت اتمیزه شدیم و پراکنده وحاضر به کوچکترین اقدامی علیه این جانوران نیستیم و همچنان مانند گنگ خواب دیده در ساحل نشسته و شاد و ختدان بر غرق شدن سرزمینی که بوی خاکش بر تارپودمان نشسته نطاره گریم .منتطر که کسی بیاید .

Comments are closed.