پاسخ سخنان «دکتر سروش» در چهل‌سالگی انقلاب اسلامی

یکشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۷ برابر با ۰۳ مارس ۲۰۱۹


آلان سلطانی – جناب آقای دکتر سروش در سخنرانی چهل سالگی انقلاب در کالیفرنیا افاضاتی فرمودند که بنده حقیر فکر می‌کنم خالی از لطف نیست به واکاوی آن بپردازیم. اگر چه فکر می‌کنم  بر اصحاب رسانه و تاریخ بود که پاسخ آن را می‌دادند ولی چون حرف‌هایشان به دلم سنگین آمد منتظر اساتید تاریخ و جامعه‌شناسی نماندم و در حد بضاعت خویش درددل‌هایم را نوشتم شاید دیگران ترغیب شوند و  پاسخی در خورش گویند.

من شخصا دکتر سروش را نیز یک آخوندی می‌بینم که کت و شلوار بر تن دارد و سابقه حضورش در قلع و قمع اساتید دانشگاه‌های کشور در انقلاب فرهنگی هرگز از یادها نخواد رفت و بدهکار تمام مردم ایران است، به جهت سهمی‌که هر چند ناچیز ولی موثر در بر آمدن و راه‌اندازی این قطارمرگ وخشونت و جنایت دارند. تکه‌های از بیانات گهربار دکتر سروش را انتخاب و یکی یکی پاسخ می‌گویم.

سروش: اگر فرض کنیم هیچ اختیاری نداشته باشیم جز اینکه یا شاه را انتخاب کنیم یا خمینی را، بنده صد درصد آقای خمینی را انتخاب می‌کنم.

تنها برای جنایتکار بودن خمینی و رسوا شدنش، یک قلم کشتار سال ۱۳۶۷ کافی است. امروز وضعیت کشور ایران در تمام آمارهای جهانی از لحاظ رفاه، شادی، میل به زندگی و ده‌ها پارامتر دیگر جزو یا آخرین یا یکی دو عدد مانده به آخرین کشور دنیاست که بیشتر آن  از برکات همین خمینی است. خامنه‌ای و‌هاشمی‌رفسنجانی که حداقل در قتل‌های زنجیره‌ای ثابت شد که بیش از ۳۰۰ نفر از نخبه‌های این مرز و بوم را سلاخی کرده‌اند و صدها میلیارد پول جان و نان کودکان گرسنه ایرانی را گلوله فروشندگان مرگ کردند و در حلقوم کوک سوری فرو غلتاندند، از نزدیکان خمینی بودند و فراموش نکنیم در دوران خمینی جزو بالاترین مقامات کشور بودند. اینان دکتر شاپور بختیار را چگونه ترور کردند! با فریدون فرخزاد چه کردند! حکم دادگاه مستقل میکونوس از یادها نمی‌رود. جهت مقایسه دوران شاه با رژیم خمینی فقط به دو گفتار از سران این رژیم بسنده می‌کنیم؛ اولین‌شان سخنان قائم مقام ایشان حضرت آیت‌الله منتظری می‌باشد که در نوار منتشره شده توسط بیت ایشان که همه جا مو جود است، می‌فرمایند:

«تاریخ چگونه قضاوت می‌کند من آدم سریع‌الهجه‌ای هستم… به نظر من بزرگترین جنایتی که در جمهوری اسلامی شده این کاری است که به دست شما شده و… و در تاریخ مارا محکوم می‌کنند و شما را در آینده جزو جنایتکاران توی تاریخ می‌نویسند… بجای اینکه به امام بگند آغا به این وسعت مصلحت نیست ضرر دارد آیا حالا استان‌ها اعدام کنیم یا تو شهرستان اینا بد بختی ماست… از امام نوشته گرفتند دادند دست افراد… دستگاه قضایی کشور را زیر سوال بردید چندین سال یکی رو محکوم کردین به ۵ سال یکی را محکوم کردین به ۶ سال… اینکه حالا بدون اینکه فعالیت تازه باشه بگیریم اعدامش کنیم این یعنی ما همه‌مان گوه خوردیم!… نامه خدمت امام نوشتم… بعد یک نامه دوم هم نوشتم. چقدر شاه اعدام کرد! بیایید اعدام‌های خودمان را با اعدام‌های اونها حساب بکنیم… در هیچ کجای دنیا همچین کاری هست!… من قضاوت آیندگان و تاریخ را در نظر می‌گیرم ده دفعه تا حال به احمد اغا گفتم من بیش از تو دلم برای امام می‌سوزه من می‌خوام ۵۰ سال دیگه برای آقای خمینی قضاوت نکنند بگند آقای خمینی یک چهره خونریز سفاک بود. اینگونه قتل عام بدون محاکمه دنیا مارا محکوم می‌کنند… سپاه هر جا را خواسته از مردم گرفت!… می‌دانید در اصفهان زن حامله توشون بود!»

آری جناب دکتر سروش، زن حامله، این جانیان طفل درون شکم مادر را به چه جرمی‌ اعدام کردند! یعنی شما به یاد ندارید در دوران خمینی کل مردان روستای قارنه را در همان روستا سلاخی کردند! یعنی شما قاضی خلخالی را فراموش کرده‌اید! آخر دختران شما نبودند که به حکم قاضی خمینی در مهاباد ابتدا به آنها تجاوز شد سپس اعدام شدند! علاوه بر ننگ این جنایات ضد بشری هنوز مردم یادشان نرفته است که خلخالی نه به پیرمرد ۸۰ساله رحم کرد  و نه به کودک ۱۶ ساله، این مردم بی‌نوا را خمینی به دست جلاد خلخالی داده بود! خلخالی با حکم مستقیم خمینی قاضی شرح بود! این ننگ را چگونه می‌توانی از دامان خمینی پاک کنی؟!

و دومی‌ نقل قول جناب آقای تاجزاده که از سران اصلاحات یا به عبارتی استمرارطلبان است می‌باشد، ایشان می‌گوید: «ما در دوران شاه  همه نوع آزادی داشتیم فقط آزادی سیاسی نداشتیم و برای به دست آوردن آن، همه آزادی‌هامان را دادیم.» ولی شما جناب آقای سروش، صد درصد خمینی را انتخاب می‌نمایید! می‌دانید چرا؟ چون این خمینی بود شما را بر صدر نشاند؛ گور پدر انسانیت و جامعه مدنی و گورخوابی و رذالت بشری و هزاران کودک گرسنه کار و خودفروش! شما خوش باش دکتر جان! کالیفرنیا هوای محشری دارد! از ساحل زیبای سانفرانسیسکو لذت ببرید! و به ریش این ملت بخندید!

آمار کشت و کشتار و جنایت و ۸ سال بدبختی که به خاطر توهمات آقای خمینی و کشته شدن میلیون‌ها انسان و آواره شدن و دربدری و به خاک سیاه نشستن چند نسل به کنار چون برای هیچکدام از اینها جناب آقای سروش هزینه‌ای پرداخت نکرده‌اند، ولی چند مقایسه کلی بین رژیم برآمده از خمینی و رژیم شاه بد نیست. بنده شخصا فکر می‌کنم شاه، مصدق نبود شاه مارتین لوترکینگ نبود، شاه نلسون ماندلا نبود، شاه یک شاه مستبد بود که برای رسوا شدن او هم همان یک قلم ساواک کافی است ولی اینان روی شاه سهل است روی یزید را نیز سفید کرده‌اند؛ شاه قابل مقایسه با هیچ آخوندی نیست حتی با سروش.

طبق خبر وبسایت خبری انتخاب که آنهم متعلق به آقایان است با حداقل حقوق کارگری در سال ۱۳۵۷ می‌توانستیم ۱۶۰ کیلو گوشت گوسفندی بخریم که به نرخ امروز می‌شود بیش از ۲۰ میلیون. در دوره شاه استبداد دینی نبود. نابرابری قومی ‌نبود، تبعیض جنسیتی نبود! امروز مردم به خاطر نان دارند می‌میرند! شاه یک هزارم اینان زندانی نداشت، شاه شاه بود ولی وحشی نبود و گرگ خون‌آشام نبود که به جان ملت‌اش بیافتد. آفرین بر فطرت زیبایتان که به مرگ هشتاد میلیون شادید و شادمان.

اما اعتبار ایران و ایرانی به پاسپورتش است. امروز با پاسپورت جمهوری اسلامی کجا می‌توان رفت و دوره شاه کجا می‌شد رفت! ایرانی در دوره شاه چه اعتباری داشت و در دوره خمینی چه اعتباری داشت! یعنی دکتر سروش آنهمه تحقیر انسانی دوران خمینی و حکومت برآمده از آن را نمی‌بیند! یعنی گورخوابی و تن‌فروشی ایرانیان را در سراسر دنیای امروز نظاره‌گر نیست! به گفته دکتر خزعلی امروزه ارزانترین خودفروشان منتطقه ایرانی‌اند! به گفته محمد نوریزاد سن تن‌فروشی به ۱۳ سال رسیده است. اما فرزندان دکتر سروش نه تن‌فروشند و نه دستفروش تا داغش بر زبان پدرشان درود بر جلاد مرگ را در نطفه خفه کند.

گوشه‌ای دیگر از رفاه مردم که به یقین دغدغه شماها نیست که راحت خوردید و خوابیدید و نمودید. سطح رفاه مردم در دوران شاه بی‌شک بیش از کشورهای اروپایی بود که وامدار ایران بودند. آیا امروز این کشورها ما را اصلا آدم حساب می‌کنند! به نقل از وبسایت موسسه مطالعات تاریخ معاصر رژیم ایران، کشورهایی که به ایران بدهکار بودند و شاه به آنها وام داده بود نه اینکه دویست میلیارد از جیب ملت بی‌نوا صرف فحاشی‌های سیاسی بشار اسد نماید، این کشورها بودند.

– پرداخت وام ۳ میلیارد دلاری به فرانسه
– پرداخت ۸۰۰ میلیون دلار وام به انگلیس و به ویژه سازمان ملی انگلیس با بازپرداخت پنج ساله
– پرداخت ۲۰۰ میلیون دلار وام به لهستان
– پرداخت ۱۶۰ میلیون دلار وام به بلغارستان

مردم الان نان ندارند، گوشت ندارند، دارو ندارند، گور ندارند ولی جناب آقای سروش همه چیز دارد چرا بخواهد به دوران شاه برگردد!

سروش:آقای خمینی مردمی‌ترین رهبری بود که در تاریخ این کشور ظهور کرد.

اگر مردمان نادانی که از سر سادگی و نفهمی ‌آن روز فریب آخوند جماعت را خوردند و دنبالشان راه افتادند ملاک مردمی ‌بودن باشد، که استالین و مائو از خمینی مردمی‌تر بودند! هیتلر ده‌ها برابر خمینی مردمی‌ بود! شما چرا نمی‌پرسید فریب خوردگانی که به یُمن امثال شماها و بی‌بی‌سی عکسش را در ماه نشان می‌دادید و می‌گفتید پیامبر زمانه! دنبال دجالی راه افتادند که امروز بی‌شک اکثرا شرمسار آن روزند (بجز تنی چند چون شما). چرا نمی‌پرسید الان اگر بین یزید و امام در ایران انتخاباتی آزاد صورت گیرد کدام رای بیشتری دارد! زمانی که تمام دستگاه‌های پروپاگاندای دنیا در جهت بزرگ کردن این آخوند خرافاتی بود و رسانه‌ای نبود و امثال شماها چهره‌ای خداگونه به او داده بودید، مردم چگونه تاب مقاومت داشتند که فریب نخورند! جهت آگاهی شما کردستان از بدو تولد این حکومت از آن نفرت داشته است و نفرتی که کردها از او داشتند یهودی‌ها از هیتلر ندارند! شما به ایشان می‌گویید مردمی!

خمینی در جواب درخواست رفراندوم بنی صدر می‌گوید: «اگر همه مردم هم موافق باشند من مخالفم!» این هم نمونه دیگری از رابطه عاشقانه خمینی و مردم! آن زمان که مردم به استقبالش ‌رفتند جناب دکتر، مردم خمینی را ندیده بودند؛ تصویری که شماها و بی‌بی‌سی درست کرده بودند را دیده بودند. اگر منصفید از امروز بگویید که از پرده بر افتاده است اندرون این شخص خبیث.

سروش: کافی است که بدرقه و استقبال از او را ببینید وقتی که مُرد.

استقبال جمعی فریب خورده را استقبال می‌پندارید! اگر در ایران آزادی بود و فراخوان داده می‌شد تا مرگ بر خمینی بگویند مردمی ‌بودنش به شما ثابت می‌شد! اگر چه نیک می‌دانم که می‌دانید! کاش می‌شد برای خمینی و رضاشاه درخواست برگزاری راهمپیایی به صورت آزاد می‌شد آن وقت می‌فهمیدید کدام یکی مردمی‌اند!

سروش: شاه که هیچی پدرجد شاه هم خواب همچین پشتیبانی مردمی‌ را نمی‌دیدند مردم به هر حال چیزی دیده بودند نشانه یک عشقی بود.

به راستی که پدرجد شاه هم نمی‌توانست آنقدر ریاکارانه مردم را بفریبد! کافی است به مصاحبه ایشان در نوفل لوشاتو گوش دهید جایی که می‌خواهد از اسلام حرف بزند می‌گوید حکومتی شبیه اینجا. می‌گفت آخوند قرار نیست حکومت کند! آری، راست می‌گفت آخوند حکومت نمی‌کند، تاراج می‌کند هستی ایران و ایرانیان را! از وعده‌های دروغینی که خمینی به مردم داد و مردم را فریفت حد اقل این یکی را هیچ کس فراموش نمی‌کند: «ما علاوه بر زندگی مادی شما را می‌خواهیم مرفه بشَد، زندگی معنوی شما را هم می‌خواهیم ‌مرفه بشَد، دلخوش نباشید که مسکن فقط می‌سازیم، آب و برق را مجانی می‌کنیم، اتوبوس را مجانی میکنیم دلخوش به این مقدار نباشید.» جناب آقای سروش، کاش به ایشان می‌فرمودید «بشَد» فعل عارفانه ای نیست. بشد، بشد، بشد.. و شد آنچه که باید می‌شد!

سروش: خمینی باسوادترین رهبر این کشور بوده است تا کنون… اینقدر فاصله زیاد است که لازم نیست شواهد تاریخی بیاریم.

از سخنرانی و «لکن لکن» و «بشَد» گفتنش بگذریم و چند نمونه از اوج سواد خمینی را که در کتابشان مرقوم فرموده‌اند، به محضر آقای سروش تقدیم کنیم:

۱-«یاوه‌گویان با زندگی معنوی وحیوه وسعادت اجتماعی یک گروه انبوه صد‌ها هزار میلیونی بازی می‌کنند»( کشف الاسرار-خمینی-صفحه ۷۴).

صدهاهزار میلیون به عبارتی می‌شود صدها میلیارد نفر و جهت یادآوری دکتر سروش در زمان حیات خمینی جمعیت دنیا حدود ۶ میلیارد نفر بود . یعنی این آدم این را نوشته است نه اینکه در سخنرانی بگوید که شاید حضور ذهن نداشته باشد. آخر شما کدام شاه را به این بی‌سوادی دیده‌اید! آخر رضاشاه را شما  چگونه خواسته یا ناخواسته با این موجود مقایسه کرده‌اید. باز این عارف وفیلسوف باسواد تاریخ در جای دیگری فرموده‌اند:

۲- «… و از نقل میلیون‌ها میلیون جمعیت مسلمین…»(کشف الاسرار –خمینی صفحه ۵۵).

میلیون‌ها میلیون می‌شود هزار میلیارد! این دیگر نبوغ خارق‌العاده‌ای است! یعنی ایشان تمام مور و ملخ خلقت را جمع بکند هم پاسخگوی این گاف نیست. اما به باورم دکتر سروش سواد را با صرف و نحو عربی اشتباه گرفته است که خمینی حتی آن را هم نداشت. طلال سلمان ناشر و رئیس هیئت تحریریه روزنامه مشهور «السفیر» لبنان، در  مصاحبه با «امام خمینی» به عربی از او  سوال می‌کند که «امام» نه متوجه می‌شود و نه می‌تواند به عربی پاسخ بگوید. این روزنامه‌نگار می‌گوید، من تعجب کردم که یک مرجع تقلید و آیت‌الله، عربی بلد نیست! ولی مگر بجز آیت‌الله‌های صادراتی عراق کدامشان عربی بلدند؟ مگر اینان بلدند قرآن بخوانند! کافی است به اشتباهات فاحش آیت‌الله نوری همدانی فقط در خواندن چند آیه که در یوتیوب موجود است نگاه کنید. اوج سواد اینان را می‌بینید! شما به بی‌سوادی آخوند می‌گویید سواد!

شما شاه را با آخوند بی‌سواد مقایسه می‌کنید! شاه ۵ سال در سوئیس درس خواند و فارغ‌التحصیل دانشکده نظامی ‌آن دوران بود. اگر به چهار جلد کتابی که نوشته است مراجعه بکنید تفاوتش را با آخوند می‌بینید آنهم کتاب «پاسخ به تاریخ» نه حکم تفخیذ حضرت امام! یا مصاحبه مسلط به زبان انگلیسی‌اش را با شبکه امریکایی. نمونه دیگری از سوادی که مد نظر جناب آقای سروش می‌باشد را بهتر است دیگران نیز ببینند و به قضاوت بنشینند.

آیت‌الله العظمی ‌سیدروح‌الله خمینی بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی و اولین ولی فقیه عالیقدر شیعه در رساله نجات العباد صفحه ۳۶۱ می‌فرمایند: «مسئله ۱۱: جایز نیست وطى زن قبل از اینکه بالغ بشود، یعنى ۹ سالش تکمیل گردد و فرقى نیست بین اینکه دائم باشد یا صیغه و امّا بقیه کارها از قبیل بوسه زدن و در بر گرفتن و چیزهاى دیگر مانعى ندارد.» این است ذات کثیف این آیات عظام. انسان شرم می‌کند حتی از نقل این اراجیف. تجاوز به کودک ۹ ساله مانعی ندارد.

سروش:هیچکس [پادشاهان] به پای او نمی‌رسید.

من نمی‌دانم چگونه جواب این قسمت را بدهم فقط جهت یادآوری لیستی از کارهایی که رضاشاه کرد را با هشت سال جنگ و ویرانی دوران خمینی سفاک را مقایسه بفرمایید:

-ساخت راه‌آهن سراسری ایران (از دریای خزر تا خلیج فارس)
-بنیانگذاری دانشگاه تهران
-ساخت جاده مخصوص پهلوی (خیابان «ولیعصر» کنونی در تهران)
-تهیه و تصویب نخستین قانون مدنی ایران
-بنیانگذاری ثبت اسناد
-بنیانگذاری ثبت احوال و اجباری کردن برگزیدن نام خانوادگی و صدور شناسنامه
-لغو کاپیتولاسیون (مربوط به معاهده ترکمانچای)
-راهسازی سراسری در کل کشور
-بنیانگذاری بانک‌های سپه، ملی، بانک فلاحتی (بانک کشاورزی بعدی)
-بنیانگذاری بیمه ایران
-بنیانگذاری رادیو ایران
-بنیانگذاری خبرگزاری پارس (خبرگزاری ایرنا کنونی)
-بنیانگذاری فرهنگستان ایران
-دستور به حفظ، بازسازی و مرمت آثار تاریخی ایران
-تأسیس نخستین موزه ایران با نام موزه ایران باستان
-حفظ یکپارچگی و تمامیت ارضی ایران
-ساخت فرودگاه مهرآباد

مقایسه شود با ویرانی که به خاطر نفهمی ‌این آخوند و شاگردانش بر سر ایران رفت. ولی دکتر سروش هنوز دغدغه اسلامی کردن دانشگاه را دارد و ایران مسئله او نیست. دفاع از شیطان  در خور انسان نیست!

پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
آفرین بر نظر پاک خطاپوش‌اش باد
شاه ترکان سخن مدعیان می‌شنود
شرمی ‌از مظلمه خون سیاووش‌اش باد
فرانسه

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=148455

11 دیدگاه‌

  1. ١٣

    اینکه روشنفکران دینى ؟!؟! اخوند هـستند نباید شک کرد مثل ملى مذهـبى و مارکسیستاسلامى وووو واینجور سر خوردهـاىً فکرى تنهـا در ایران پیدا میشه ؟!؟!؟!!؟؟؟؟؟؟؟
    ولى چرا این مامور درجه ٣ در خارج زندگى میکنه ( شخصى که پابوس اقا است )

  2. پويا

    ٩-
    من سال ها بعد دوبار به دانشگاه باز گشتم.
    روزى دم در نهار خورى همین دوستت به من رسید.
    سلام و احوال پرسى کرد. گفت چرا به انجمن اسلامى نمى آیى؟
    من از ترس گفتم مى آیم، ولى نرفتم
    دوستت گفت:
    دوستت را اعدام کردیم. نامش را گفت.
    قلبم گرفت. چشم هایم سیاهى میرفت.
    غذا نخوردم. از ترس به غداخورى رفتم و برگشتم رفتم خوابگاه.
    تا شب گریستم.
    او یک مائوئیست بود. من هیچ سنخیت اندیشه اى و گروهى با او نداشتم او فقط دوست دانشجویى من بود و من مخالفش بودم.
    مى دانى که او که بود.
    یک نابغه علمى ولى جوانى که مائو ئیست شده بود. او در سال هاى آخر دانشجویى اعدام شد.
    یاد او هنوز برایم همراه با احترام و غم است.
    تو یک جنایتکارى.

  3. پويا

    ٨-
    سروش قاقارى!
    یکى از عوامل مهم اخراج من یکى از دوستان نزدیک شماست و میدانم شما هنوز با ایشان در ارتباط نزدیک هستید.
    در پایان براى ثبت در تاریخ:
    من از نزدیک با آیت الله منتظرى ملاقاتى داشتم و از اخراج هاى دانشجویى گله کردم.
    او گفت این ها غلط است. ما نباید با زندگى مردم کار داشته باشیم.
    او نامه اى براى من نوشت. من نمیدانستم که کار ایشان با نظام تمام شده است. بعد یکى از بیت خمینى به من گفت و من فهمیدم و از ترس آن نامه را پاره کردم. هنوز بسیارى از سپاهى ها هم نمى دانستند.

  4. پويا

    ٧-
    کیهان عزیز ترا خدا!
    از این جنایتکار با لباس مخملى ننویسد.
    آزار دهنده است.
    او استالینى است که ارزش مقاله نوشتن ندارد.
    او خود گویاست.
    باور کنید.
    “آن یکى پرسید اشتر را که هى
    از کجا مى آیى اى اقبال پى
    گفت: از حمام گرم کوى تو
    گفت: خود پیداست از زانوى تو”

  5. پويا

    ۶-
    سروش قاقارى!
    شما جنایتکار هستید.
    شما باید در فرداى ایران محاکمه شوید.
    این ترس براى شما کافى است که به دروغ گفتن و هذیان و چرندیات پناه ببرید.
    سروش قاقارى!
    میدانى من چرا شاه پرست شدم؟
    چون دانشى را فرا گرفتم که حتى در خیال هم تو از آن بى بهره اى.

  6. پويا

    ۵-
    هیچکس شاید نداند ولى من میدانم که خمینى گفت همین مردمى که مى آیند و با تکان هاى دست من اشک میریزند، روزى خواهان مرگ من خواهند شد و به من فحاشى خواهند کرد. او به مردم باورمند نبود.
    این دانش خمینى بود.
    او آگاه بود که با مردم چه مى کند.
    شما این سخنان در حرم خمینى را شاید نمیدانید که البته بعید است.
    اما من در یک رخداد اتفاقى در اوج محبوبیت خمینى این را میدانم.

  7. پويا

    ۴-
    من فقط نمى خواستم در جنایات و بد رفتارى هایشان سهیم باشم.
    باز تکرار مى کنم؛ من با فتواى قتل سلمان رشدى مخالفم.
    بر اساس همان منطق خمینى که سروش از آن یاد مى کند او براى اراجیفى که به پیامبر اسلام گفته است، بسیار بیشتر از سلمان رشدى مستخق همان فتواى قتل سلمان رشدى خمینى است.
    گناه من این بود که من از نزدیکان خمینى بودم و دوست نداشتم در جنایتکارى با آنان همراه باشم.
    شما زندگى مرا تباه کردید و مرا به گروگان گرفتید و از نردبان امثال من بالا رفتید.

  8. پويا

    ٣-
    مردمى که بر سر و کول هم مى ریختند و ساندیس مى گرفتند و من و دوستانم با همه تشنگى که حتى آب گیرمان نمى آمد، به آنان مى خندیدیم و افسوس مى خوردیم.
    مردم مجبور شدند راه بهشت زهرا تا تهران را پیاده بروند.
    سروش یک بیشرف دروغگوست.
    او نشان داد که یک هیتلر است.
    کار او در انقلاب فرهنگى جنایت است.
    من آثار این جنایت را شاید شما ندانید، میدانم.
    من یکى از قربانیان بیگناه آن اخراج ها هستم.
    من نه با اسلام و نه با خمینى دشمنى نداشتم.

  9. پويا

    ٢-
    بخاطر آن که من قلب مهربانى داشتم، شما خانواده من را که از قبل از ۴٢،طرفدار خمینى بودند را به گروگان گرفتید، تا مرا تسخیر کنید.

    اما نتیجه: من امروز یک شاه پرستم. حتى شاهزاده عزیزمان از این باب منقد من است. من به او اخترام مى گذارم چرا که او نمى داند ما چگونه زیسته ایم.
    من در بدرقه مرگ خمینى شاهد بودم، مردمى که براى پول و پله و یا بهر دلیل آمده بودند در راه پیاده برگشت ( که اتوبوس ها به دلیل عدم مدیریت شما( که نداشته و هنوز ندارید و به همین دلیل در هم قفل شده و گیر کرده بودند) هرچه فحش بود به خمینى میدادند و ما میخندیدیم.

  10. پويا

    ١-
    با همان منطقى که سروش از خمینى یاد مى کند، سروش بسیار بیشتر از سلمان رشیدى مستحق فتواى بقتل رسیدن است.
    چرا که او خود را مسلمان مى داند و در مورد پیامبر اسلام چرندیاتى ساخته از ذهن بیمار خود که با هیچ منطق علمى نمى خواند، گفته است.
    البته من با فتواى قتل سلمان رشدى هم مخالف بوده و هستم.
    و قبلاً هم در مورد آن در کامنت ها نوشته ام.
    و شما شاید از ترس جان خود چنین اراجیفى را گفته اید.

    سروش احمق و جانى!
    من کودکى و از نزدیک خمینى را مى شناسم.
    شما با بگیر و به بندها و کشتارها، بسیارى را مجبور کردید که به تظاهرات و نماز جمعه بیایند. ترس را در دل مردم جاى دادید و همه جانبه به زندگى مردم حمله کردید.

  11. ش گ

    سپاس. به عنوان کسی می‌نویسم که درست پس از پیروزی شورش ۵۷ از دانشگاه پهلوی شیراز پذیرش گرفتم.شخصا تجربه کردم که در همان سال اول دانشجوئیم انقلاب فرهنگی مائو یسستی ملاها به سرکردگی همین سروش جنایتکار شروع شد.باند ایشان اولین قدم‌های نابودی فرهنگی ایران و به حقارت کشاندن سیستم دانشگاهی بسیار موفق ایران را به گردن دارد.در کنار ان سروش مسئول مستقیم تصفیه نابودکننده دانشگاههای ایران از اساتید درجه اول و دانشجویان بسیار بااستعداد است. ایشان میخواست بوی عطر محمدی اسلام به مشامش برسد وقتی وارد دانشگاه میشود. چیزی که من شخصا تجربه کردم تعفن چندش انگیز و خفقان آور اسلام ناب محمدی بود که بعدها هم شکلهای دیگری مثل طالبان و داعش و خامنه‌ای و روحانی گرفت.

Comments are closed.