مراسم نوروزی سفیر آمریکا در آلمان؛ گفتگو با آرش سبحانی: فشار به اروپایی‎ها برای تغییر مواضع سیاسی آنها در برابر رژیم ایران

-برای نخستین بار در سفارت آمریکا در برلین مراسم نوروز برگزار شد و جمعی از فعالین سیاسی و اجتماعی و هنرمندان ایرانی به سفارت دعوت شدند.
-آرش سبحانی: ریچارد گرنل با اغلب مهمانان صحبت کرد و دنبال این بود که بازتاب سیاست‎های آمریکا در برابر جمهوری اسلامی را از حاضران بپرسد.
-تمرکز نیروهای سیاسی در اروپا هنوز به جایی نرسیده که بتوانند روی سیاستمداران و مقامات اروپایی در مورد روابط‌شان با جمهوری اسلامی تاثیر بگذارد.
- سفیر آمریکا انتظار داشت مردم ایران که توقع دارند آمریکا به جمهوری اسلامی فشار بیاورد تا شرایط عوض شود از اروپایی‎ها نیز همین را بخواهند.
-در مورد شرکت هواپیمایی ماهان‎ایر، ریچارد گرنل با مستندات فشار آورد تا پروازهای آن به آلمان متوقف شد وگرنه آنها این کار را نمی‎کردند.
-ما امروز با گروه‎هایی روبرو هستیم که خود را مخالف جمهوری اسلامی می‎دانند اما در عمل به سود و یا برای نظام کار می‎کنند.

جمعه ۹ فروردین ۱۳۹۸ برابر با ۲۹ مارس ۲۰۱۹


حامد محمدی- پس از خروج آمریکا از برجام و آغاز تحریم‎ها علیه جمهوری اسلامی، دولت ترامپ کارزار «فشار حداکثری» علیه رژیم ایران را با هدف قطع حمایت‎های مالی از تروریسم و مقابله با موشک‎پرانی‌های سپاه و در حمایت از جنبش‌های اعتراضی در ایران آغاز کرد.

با وجود تمایل رهبران اروپایی برای حفظ برجام و ادامه‌ی مماشات با جمهوری اسلامی تقریباً تمام شرکت‎ها و موسسات مستقل در اروپا با تحریم‎های آمریکا همسو شدند.

پیاده کردن سیاست‎های واشنگتن در برابر رژیم ایران آنهم در اروپا که برخی رهبران آن فاتح قله‎های فرصت‎طلبی شده‌اند، کار فوق‎العاده دشواری است که ریچارد گرنل سفیر ایالات متحده در آلمان فعلا از عهده آن برآمده است. او در عین حال تلاش کرده ارتباط خود با جامعه ایرانیان آلمان را نیز بیشتر کند تا بازتاب عملکردش را از زبان آنها بشنود. برگزاری مراسم نوروز ۹۸ در محل سفارت آمریکا در برلین یکی از برنامه‎هایی بود که با هماهنگی وی برای نخستین‌بار در این سفارتخانه برگزار شد.

آرش سبحانی خواننده، نوازنده‌ و از بنیانگذاران گروه «کیوسک» که علاوه بر حرفه‎ی خود بیش از گذشته به فعالیت‌های سیاسی پرداخته و تلاش می‎کند صدای مردم ایران رساتر به گوش رسانه‏‌ها و سیاستمداران بین‎المللی برسد یکی از مهمانان مراسم سفارت آمریکا در برلین بود. کیهان لندن با آرش سبحانی در مورد آنچه در این برنامه گذشت و مسائل مرتبط به ایران گفتگو کرده است.

سفره هفت‌سین در محل سفارت آمریکا در برلین به مناسبت نوروز ۱۳۹۸ خورشیدی

-آقای سبحانی، در مراسم نوروز در سفارت آمریکا در برلین چه خبر بود؟ چه کسانی حضور داشتند و چه گذشت؟

-اولین بار بود که سفارت آمریکا در برلین چنین مراسمی را برگزار کرد. در شرایطی که رئیس جمهور این کشور چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب را به جمهوری اسلامی تبریک گفته و البته به شدت مورد انتقاد افکار عمومی نیز قرار گرفت، اینکه سفارت آمریکا در آلمان برای نوروز مراسم برگزار می‌کند پیام مشخص دارد و حرکت مثبتی است. باید توجه کرد سفارت آمریکا در آلمان به دلیل مناسبات سیاسی و اقتصادی دو طرف اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد و سفیر آمریکا هم از میان دیپلمات‌های قدیمی و بلندپایه انتخاب می‌شود. اتفاقا ریچارد گرنل در ماه‌های اخیر نقش پررنگ‎تری نسبت به دیگر سفیران آمریکا در اتحادیه اروپا داشته است.

از بین آنهایی که دعوت شدند تعدادی از فعالین سیاسی جمله عبدالرضا احمدی، صبا فرزان و دامون گلریز از فرشگرد و… بودند، تعدادی از نمایندگان مجلس محلی آلمان که ایرانی‌تبارند، چند خبرنگار آلمانی که در مورد مناسبات آلمان و آمریکا و ایران می‎نویسند، یکی دونفر از اعضای سفارت آمریکا در برلین که پیگیر مسائل ایران‌ هستند. من تصادفی در برلین بودم و به پیشنهاد یکی از دوستان در لیست مهمانان قرار گرفتم و دقیقاً هم نمی‌دانم مبنای انتخاب حاضران چه بود.

آرش سبحانی

-ریچارد گرنل سفیر آمریکا در این مراسم در باره مسائل ایران صحبت‎هایی داشته؛ چه مضامینی گفته و شنیده شد؟ 

-سفیر با هر یک از افرادی که در مهمانی بودند دقایقی صحبت کرد. به نظر من آقای گرنل در موضع‌گیری خود در مورد ایران فوق‎العاده روشن و واضح صحبت کرد. او دقیقاً به نکاتی اشاره کرد که باعث خوشحالی است به‌خصوص در مورد تفاوت گذاشتن بین جمهوری اسلامی و مردم ایران. وی همچنین صحبت‎هایی در مورد تاریخ و فرهنگ ایران کرد. از وضعیت حقوق بشر ایران آگاهی کامل دارد و کمتر دیپلمات آمریکایی هست که به این دقت درباره این موارد صحبت کند. با با اغلب افرادی که صحبت کرد دنبال این بود که بازتاب سیاست‎های آمریکا در برابر جمهوری اسلامی را از آنها بپرسد.

وی به نکته‌ای نیز اشاره کرد که خیلی مهم است و فعالین سیاسی در آمریکا و اروپا می‌بایست آن را در نظر بگیرند و آن اینکه تمرکز نیروهای سیاسی ایران هنوز به جایی نرسیده که بتوانند روی سیاستمداران و مقامات اروپایی در مورد روابط‌شان با جمهوری اسلامی تاثیرگذار باشند. می‎دانیم آلمان با جمهوری اسلامی روابط گرمی دارد و بسیاری مواقع به کمک آنها می‎شتابد. سفیر آمریکا انتظار داشت مردم ایران که توقع دارند آمریکا به جمهوری اسلامی فشار بیاورد تا شرایط عوض شود باید از اروپایی‎ها نیز همین را بخواهند. باید مردم ایران به گوش اروپایی‎ها برسانند که از وضعیت موجود خسته شده‌اند و این حمایتی  که اروپا از جمهوری اسلامی می‎کند به ضرر مردم است و نهایتاً نیز به ضرر خود اروپایی‌ها خواهد بود.

– به نظر می‌‏رسد فعالان اپوزیسیون تمرکز خود را روی جلب پشتیبانی آمریکا و تا حدودی کانادا گذاشته‌اند و گویا لزوم تغییر رویکرد سیاست‎های اروپا را در محاسبات خود منظور نمی‎کنند؛ شاید هم تلاش برای تغییر مواضع آنها را بی‎نتیجه می‎دانند. اما دست‌کم در ماه‎های اخیر دیدم در برخی موارد فشار اروپایی‎ها علیه جمهوری اسلامی سخت‎تر می‎شود. مثلاً موضوع مهار موشکی، لزوم پایان دادن به تهدید علیه اسرائیل و فشار برای تصویب لوایح پالرمو و CFT یا تحریم‎ شرکت ماهان و وزارت اطلاعات… در چنین شرایطی می‌توانیم بگوییم ضعف و کم‎کاری از اپوزیسیون بوده که نتوانسته بیش از اینها روی سیاست‎های اروپا در برابر جمهوری اسلامی تاثیر بگذارد.

-به نکته خوبی اشاره کردید؛ در مورد شرکت هواپیمایی ماهان‎ایر خود آقای ریچارد گرنل فشار آورد تا پروازهای آن به آلمان متوقف شد در غیر این‌صورت آنها این کار را نمی‎کردند. یعنی اطلاعاتی بود که ایشان داد و فشاری بود که آمریکا توسط او به سیاستمداران آلمانی آورد. استنباط من این است که اروپایی‎ها به شدت از موج جدید مهاجرت می‎ترسند و فکر می‎کنند تغییر در ایران به بی‎ثباتی می‎انجامد و باید با موج جدید مهاجرتی دست و پنجه نرم کنند. این اشتباه محض است. اتفاقاً جمهوری اسلامی عامل بی‎ثباتی است و درصد قابل توجهی از مهاجرینی که از ایران به اروپا آمدند به خاطر سیاست‎های رژیم ایران است. حتی می‎توان سیاست‎های مداخله‌جویانه ایران را در مهاجرت سوری‎ها و عراقی‎ها نیز به اروپا دخیل دانست. تا زمانی که جمهوری اسلامی هست بی‎ثباتی نیز هست. ایران با ثبات یعنی خاورمیانه با ثبات! اروپایی‎ها این را تا الان متوجه نشده‌اند اما انتخاباتی که اتحادیه اروپا پیش رو دارد شرایط را کمی تغییر می‎دهد و حضور فردی مثل گرنل در آلمان سبب افزایش فشار به اروپایی‎ها خواهد شد. اگر فشار افکار عمومی نمی‌بود اروپایی‎ها دست به این اقدامات نمی‎زدند.

نفوذ جامعه ایرانی آمریکا روی سیاستمداران خیلی بیشتر از نفوذ ایرانی‎ها بر سیاستمداران اروپایی است. در انگلیس که گویی اصلاً چنین فشاری وجود ندارد و نهادهای حکومتی و فرهنگی و هنری بریتانیا اغلب با عوامل نظام در ارتباط هستند! وضعیت بی‎بی‎سی فارسی گویاست. یا در فرانسه به نظرم از بین گروه‎های اپوزیسیون مجاهدین خلق هستند که روی سیاستمداران این کشور بیشتر از سایر گروه‎ها نفوذ دارند. ایرانی‎های فعال در آلمان هم نفوذ زیادی روی سیاستمداران این کشور ندارند اما برای تغییر باید لابی‎ قوی‎تری داشت. از طرفی جمهوری اسلامی برای تاثیرگذاری در اروپا هزینه‎های مالی زیادی کرده و با امکانات فعلی اپوزیسون نمی‎شود قدم‌های خیلی بزرگی برداشت. اما همان گروه‎های فعال اگر تمرکز خود را روی افراد دلسوز بگذارند تاثیر خواهد داشت. سفیر آمریکا در آلمان نیز به این موضوع اشاره کرد و می‎خواست که جامعه ایرانی اروپا فعال‎تر باشد.

ریچارد گرنل برای همسو کردن کارخانه‌ها و موسسات اروپایی با تحریم‎های آمریکا با مدیران آنها مستقیم ارتباط گرفت

شما معتقدید ایرانی‎های اروپا ضعیف‎تر از جامعه ایرانی‎های آمریکا عمل می‎کنند. ولی چرا در جریان جنبش سبز در سال ۸۸ تا این حد اروپایی‎ها نسبت به اعتراضات حساس‎تر عمل کرده و از حقوق معترضان حمایت کردند، اما در جریان اعتراضات سال ۹۶ این حمایت دیده نشد؟ حتی اخبار و گزارش‎های مربوط به تحولات داخل ایران در بسیاری از رسانه‎های آنها نادیده گرفته شده و می‌شود! چه چیز جنبش سبز برای اروپایی‎ها جذابتر از جنبش اجتماعی ۹۶ و اعتراضات کنونی است؟

-دقیقاً نمی‎دانم از کدام منظر به این قضیه اشاره می‎کنید…

-…مثلا در سال ۸۸ در بعضی شهرهای ایتالیا از ساختمان شهرداری‎ها پرچم سبز آویزان شده بود، برخی سیاستمداران اروپایی در حمایت از اعتراضات پرچم سبز حمل می‎کردند، از همه مهمتر رسانه‎ها اخبار و گزارش‎های وقایع را بطور وسیع پوشش می‎دادند مثلاً بی‎بی‎سی فارسی از کمیاب شدن ماژیک سبز به منظور شعارنویسی گزارش داد، سفارتخانه‎های آنها در ایران به جمهوری اسلامی فشار می‎آوردند، سفارت انگلیس در تهران به همین منظور بسته شد…

-درست است؛ فکر می‎کنم از سال ۸۸ که موج مهاجرت نیز در پی داشت، در اروپا با توجه به مسافت آن با ایران صدای مردم بیشتر بازتاب یافت. همین موج سبب شد در آمریکا نیز نیروهای سیاسی فعال‎تر شوند مثل گروه‎هایی که در این چند سال فعال شدند که از اهداف مهم‎شان فشار آوردن به جمهوری اسلامی است. به‌خصوص در دولت باراک اوباما که سیاست‌هایش اساسا با دولت ترامپ متفاوت بود. البته باید در نظر گرفت در سال ۸۸ مسئله این بود که تقلب شده و همه اعتراضات یکسو داشت. اما امروز با گروه‎هایی روبرو هستیم که خود را مخالف جمهوری اسلامی می‎دانند اما در عمل به سود و یا برای نظام کار می‎کنند. اینها به اروپایی‎ها اطلاعات غلط می‎دهند و سیاستمداران اروپا هم در مقایسه با آن دوران، امروز از جنس دیگری هستند. اما بطور کلی در این سال‌ها بازی عوض شده و از مفهومی به نام «اصلاح‎طلبی» عبور شده است.

-پیشبینی شما از روند تحولات سیاسی آینده چیست؟ منتظر چه اتفاقاتی هستید؟

-پیشبینی که خیلی سخت است چون فاکتورهای مختلف دائم در حال تغییرند و خیلی عوامل در وضعیت ایران مستقیم و غیرمستقیم نقش بازی می‎کنند. مثلاً در سیاست خارجی آنقدر فاکتورهای متعدد زیاد شده که یک سر ماجرا به سوریه کشیده و یک سر دیگرش به اسرائیل. در مسائل داخلی معاش مردم یک قضیه است، همین بلایای طبیعی فاکتور تازه‎ای شده که در افکار عمومی تاثیر گذاشته و نقش بازی می‎کند و به نارضایتی دامن می‎زند. بی‎مدیریتی مشهود شده، می‎بینیم سیل آمده اما استاندار به خارج از کشور رفته، اصلاً مدیریتی وجود ندارد. زیرساخت‎های برجای مانده از زمان شاه مستهلک شده، جایگزین هم نشده، اینها همه نقش دارد. ولی فکر می‎کنم دو سه ماه آینده تا خرداد یک صف‎آرایی جدید و جدی شکل می‎گیرد و خیلی چیزها عوض می‎شود.

عکس یادگاری مهمانان و ریچارد گرنل سفیر آمریکا در محوطه بیرون سفارت در برلین

-این روزها وقتی در مورد نوع برخورد مردم با ناکارآمدی مدیران و دزدی‎ها و اختلاس‌ها و بطور کلی شرایط بد ایران صحبت می‎کنیم، عده‎ای از خود همین مردم که با مشکلات دست و پنجه نرم می‎کنند یکدیگر را متهم می‎کنند که ساکت‎اند و «عین خیال‌شان هم نیست»؛ وقتی می‎پرسی همه به این وضعیت اعتراض دارند پس چرا نشسته‌اند جواب‎شان این است: «برو بابا دلت خوشه»؛ مواردی شنیدم که می‎گویند مردم را مسخ کرده‌اند یا مردم به اضمحلال رفته‌اند. اما برخی هم می‎گویند زور مردم در این مقطع به حکومت نمی‌‏رسد و لازم است که مؤلفه‎های بیرونی فشار بیاورند تا تناسبی بین قدرت مردم و حکومت برقرار شود. شما چه فکر می‎کنید؟ مردم اراده حرکت ندارند یا زورشان نمی‌‏رسد؟

-فکر می‎کنم تعریف گروه‎های سیاسی از «مردم» با هم فرق دارد. مثلاً اصلاح‌طلب‌ها وقتی می‎گویند «مردم» منظورشان گروه خاصی از خودی‎هاست. واقعیت اما اعداد و ارقامی است که می‎بینیم. نظر واقعی مردم را از همان‏هایی باید شنید که زیر خط فقر زندگی می‌کنند. آنها به خیابان می‎آیند. آنها که چیزی برای از دست دادن ندارند و آخرین خویشتنداری‎ها را نشان می‎دهند. البته نقش کشورهای خارجی مهم است ولی نتیجه نهایی را امیدوارم مردم ایران رقم بزنند. فراموش نکنیم رفتارهای رژیم ایران کشورهای دیگر را هم عاصی کرده. این از یک طرف خوب است چون می‎دانند مشکل جمهوری اسلامی است و می‎توانند به مردم کمک کنند و از یک طرف بد است چون به قول معروف اگر کشورهای خارجی زودتر از مردم ایران به نقطه انفجار برسند و دست به اقدام بزنند امکان دارد برخورد نظامی پیش بیاید. در  این شرایط بار اصلی به روی دوش رسانه‎هاست. باید اطلاع‌رسانی کنند. سلبریتی‎ها، هنرمندان باید تلاش کنند به مردم بگویند که یک‌بار برای همیشه باید از دست جمهوری اسلامی خلاص شد.

چیزی که مرا نگران می‎کند، طولانی و فرسایشی شدن این روند است. البته شرایط با شتاب عجیبی به سمت نقطه بی‎بازگشت می‎رود. به این فکر می‎کنم چطور می‎شود امید را به جامعه برگرداند. اخلاق را در جامعه نابود کرده‌اند، فرهنگ را به جایی رسانده‌اند که چیزی از آن نمانده. ذخیره فرهنگی ما خرج شده و این نگرانی وجود دارد که مبادا برای تغییر دیر شود و این پنجره‌ای که امروز به روی ما باز است محدود یا بسته است. همه نیروها باید کمک کنند تا ایران از این شرایط نجات پیدا کند. هربار از خود می‌پرسم من چقدر به درد این جنبش می‌خورم؛ فکر می‎کنم همه کم مایه گذاشته و می‌گذاریم وگرنه اوضاع اینطور نمی‌بود. رسانه‎ی فراگیر نداریم که صدای اعتراض مردم را منعکس کند. اما مطمئنم که تغییر ناشدنی نیست و اگر تا کنون روی نداده به خاطر این بوده که ما از خود خیلی کم مایه گذاشتیم.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=151192

11 دیدگاه‌

  1. ممد رامین

    خوب است که هموطنان در هر جای دنیا به هر طریقی می توانند مراتب تشکر و حمایت خود را از این سفیر شجاع اعلام کنند. در ضمن، خواستم پاسخی به شخصی که خود را ضد انقلاب معرفی می کند بدهم که شعر گذاشته که: “یک مشت گدا زاده از راه رسیدند” . ضد انقلاب محترم، این جمله شما بوی تعفن می دهد. گویا شما هنوز خواب گذشته ها را می بینی و حاضر نیستی زیر پایت را نگاه کنی. گدازاده هم می تواند کسانی را که از دماغ فیل افتاده اند را مدیریت کند چنانچه عاقل تر باشد

  2. تشکر فراوان

    جناب سفیر به خاطر حمایت از مردم ایران سپاسگزارم.

  3. خسرو

    فرزندان موسلینی و هیتلر یادشان رفته که ارتش آمریکا در همه جای اروپا مستقر است و خروج بریتانیا باید زنگ خطری برای اینها باشد چون اگر باز اینها بفکر آشوب و جنگ و ویرانی و نسل کشی باشند آمریکا و روسیه و چین اروپا را را بین خود تقسیم خواهند کرد و دیگر اروپایی نخواهیم داشت

  4. فرزاد نوروزخانی

    ببخشید؛ من نمی‌فهمم، یا اینکه واقعاً در این دیدار پرچم ایران در سفارت ایالات متحده که در بهترین ناحیهٔ برلن قرار گرفته، وجود نداشت؟ پرچم آمریکا و دیپلماسی این کشور با متن آبی تیره دیده میشد, اما پرچم باستانی کشورمان دیده نمیشد – گویا نخواستند دوستان چپ رو با پرچم شیروخورشید آزار دهند.چطوره چپ‌های آمریکای لاتین – چاوز، آلنده و حتی تروریست های فارک کلمبیا – با پرچم کشورهای خود مشکلی ندارند, اما نزد استالینیستی های ایرانی حتی سخنی از پرچم شیروخورشید نشان زده شود، ترش میکنند؟

  5. پويا

    آرش سبحانى از آن دسته افرادى است که من دوستشان دارم.
    آرش اگر آن اشتباه را در صداى آمریکا نمى کرد و مرا آزرده نمى ساخت، بیشتر برایم محبوب بود.
    آزادى با آنارشیگرى فقط یک فرق اساسى دارد و آن توجه به همسایگى است.
    آنارشیگرى همان آزادى بى نهایت من و گور پدر همسایه است و از این زاویه با دیکتاتورى هم خانه است.
    از آرش خوش فکر بعید بود.
    این مصاحبه و سخنان آرش عالیست.
    سپاس از خبرنگار، سپاس از آرش و سپاس از کیهان.

  6. ناشناس

    فسیل ها در تو هم با آمریکائی های متوهم قادر به مبارزه با افکار قرون وسطائی نیستند.

  7. ناشناس

    همین کشورهای اروپایی بهترین رابطه تجاری را درگذشه با رژیم سکولار شاهنشاهی ایران داشتند . چه شده که چهل سال از رژیم ارتجاعی داعشی اخوندی حامی شماره یک تروریست جهانی حمایت میکنند . نگاهی به تاریخ پولشویی دربانکهای اروپا نشان میدهد که حتی یک مورد درزمان شاه فقید وجود ندارد در حالیکه با همین بانکها بیش از ده ها موردپولشویی های چندین ملیارد دلاری باحکومت داعشی جمهوری اخوندی ایران انجام شده.

  8. عسگرآقا

    » بار اصلی به روی دوش رسانه‎هاست «

    البته که سخن درستی است و بار مضاعفی بر دوش کیهانیان عزیز لندن .
    اروپا و بخصوس انگلیس، فرانسه، ایتالیا و آلمان از انفجار در خاور میانه (سوریه و عراق و…) نگرانی شدیدی دارند نه تنها بخاطر هجوم پناهند ها بلکه نگران واردات انرژی باتوجه به در گیری موجود با روسیه در باره اوکراین هم هستند. بار مضاعف بر دوش کیهان لندن در کنار فشار آوردن به اپوزیسیون دموکرات سکولار ملی ، یکی هم می تواند مصاحبه کردن با مسئولین سیاسی اقتصادی پارلمان اروپا، وزرای خارجه آلمان، فرانسه و…باشد، همان کاری که خبرنگاران اروپایی برای کشورشان می کنند!

  9. - 3

    کوته نظران قاصد دوران توحش / بر سقف جهان تار خرافات تنیدند
    جز مفت خوری ، مرده خوری ، نوحه سرایی / مردم هنر دیگری از شیخ ندیدند !

    جز مفت خوری ! مرده خوری ، نوحه سرایی /
    پس از تحمل چهل سال درماندگی و اوارگی و سختی ، اکنون مردم ایران از این قوم عرب زده :
    جنایت و غارت و نامردمی و بی مروتی و دروغگویی و چپاول را هم از این جماعت بی وطن مشاهده کرده و با پوست و گوشتشان انها را لمس نموده اند /!!!

  10. - 2

    انگاه به صحن چمن دانش و فرهنگ / هر جمعه چنان گله بزغاله چریدند
    با چرک و شیش لشگر جرار گدایان / از سامره و کوفه و بیروت رسیدند
    روزی که جوانان وطن در صف پیکار / لبخند زنان ذائقه مرگ چشیدند
    امروز سر افراشته در عین وقاحت / این مرده خوران مدعی خون شیهدند
    اینک همه با غارت این مردم بدبخت / گویی شرف گمشده را باز خریدند
    با زور و ریاکاری و دزدی و تقلب / بر قامت دین جامه تزویر بریدند
    موسیقی اشان شیون مرگ است و گدایی / این کور دلان دشمن شادی و امیدند

  11. ضد انقلاب - 1

    هر چه میکشیم بیشترش زیر سر این اروپای مارتوله لعنتی بخصوص انگلیس و فرانسه و اتریش است !
    شرح حال امروز ایران و بلای خانمانسوز ولایت وقیح را میتوان کاملا در شعر بسیار پر مغز و واقعی ( زنده یاد بانو سیمن دانشور ) پیدا نمود :
    توجه کنید .

    یک مشت گدا زاده از راه رسیدند / در میهن پر رونق ما خانه گزیدند
    با روضه و با روزه در این باغ پر از گل / چون گاو دویدند و چریدند و خزیدند
    با چوب و چماق و قمه و چاقو / سر ها بشکستند و شکمها بدریدند
    گفتند که این منطق اسلام عزیز است / اینان که سیه کارتر از شمر و یزیدند
    بستند زنفرت در دانشکده ها را / استاد و مبارز همه در بند کشیدند

Comments are closed.